زمزمه یا نوحه زمینه ده شب ماه محرم حضرت مسلم بن عقیل» غربتت را با چشم خود دیدم یکه و تنها کوچه گردیدم ندیدم یک مسلمانی که دست من گیرد بدان مسلم میان کوچه های غم میرد مانده ام خجل ز رویت کاش رسد صدام به کویت تو میا کوفه حسین جان جان فدای تار مویت امیری امیری امیری و نعم الامیر 2 شرم از آن دارم نامه بنوشتم تا ابد مولا من خجل گشتم نمیدانی که در کوفه چه فتنه ها بر پاست نظیر ابن ملجم ها بر سر راهاست همه عهد خود شکستن دست مسلمت رو بستن تو میا کوفه امیرم اهل کوفه جمله پستن امیری امیری امیری و نعم الامیر2 تیره و تاره کوچه و بازار ترس از آن دارم که شوی غمبار ندیدی با امیرالمومنین چه ها کردن به جای نان و خرمایش به او جفا کردن به خدا وفا ندارن بویی از حیا ندارن اهل کوفه همه با هم فکر کشتنت رو دارن امیری امیری امیری و نعم الامیر ورود اهل بیت سرزمین کربلا قدری آهسته گام و بردارید کودکان خوابند شیر خواره داریم رقیه خواب ناز باشد علی در آغوشش لالایی خونده عباسم آهسته در گوشش همه با خیال راحت با غرور با شهامت دور ساقیم بگردید ساقیه خوش قد و قامت کربلا کربلا کربلای ما اینجاست وعده گاه وعده گاه وعده گاه ما اینجاست 2 خیمه بر پا کن ای علمدارم خواهم از تو باشی جلو دارم بزن خیمه جلوتر از همه تو عباسم عدو ترسد ز تو ای شاخه ی گل یاسم تو قراره خیمه هایی کاشف الکرب اخایی دل خوشی زینب من تو در این دشت بلایی کربلا کربلا کربلای ما اینجاست وعده گاه وعده گاه وعده گاه ما اینجاست 2 زینبم آید در کنار من تا نباشد او قصه دار من زمینی را که مادر بارها بگفت اینجاست همان جایی که تا محشر قیامت و غوغاست مقتل علی اکبر عون و با جعفر و اصغر خواهرم همین جا باشد مقتل ساقی کوثر کربلا کربلا کربلای ما اینجاست وعده گاه وعده گاه وعده گاه ما اینجاست 2 حضرت رقیه سلام الله علیه ها بشنو از رو نی آه و سوز من یک نظر کن بین حال و روز من نمانده معجری بر سرنه گوشواره در گوش ز دست درد ببین بابا من رفته ام از هوش نه توان مانده به جانم نه امیدی که بمانم تو به روی نیزه و من بی رمق کنج خرابم ابتا ابتا ابتا حسین مظلوم یک سوال دارم از لبان تو از چه پر خون است این دهان تو لبت خورده ترک بابا خزاب موهایت بمیرم من برای تو کو دست و کو پایت کو علی اصغر و اکبر کو عمو جان دلاور من به چشم خود بدیدم همگی به خون شناور ابتا ابتا ابتا حسین مظلوم خواهشی دارم از تو بابایم راحتم کن از همه غمهایم مرا با خود ببر بابا ببین که تنهایم کبود است صورتم بابا شبیه زهرایم ببرم به پیش مادر تا که او بگیردم بر میدونم شفا میگیرم با دعا و ذکر مادر ابتا ابتا ابتا حسین مظلوم دو طفلان خانم حضرت زینب سلام الله علیها تحفه آوردم بر شهنشاهم کن قبول ازمن ای کس و کارم قبول کن از من خواهر این دو قربانی نزار شرمنده ات باشم در بزم مهمانی بشنو دایی داییشون نکنی شون تو پریشون میخوان از تو که فدات شن مثل پسر داییاشون یه نگاه یه نگاه به دل من خواهر شانه کردم مو سرمه چشماشون یک نظر بر این قد و بالاشون ضرح برتن ندارن چون نبوده اندازه کفن بر جسمشان کردم بده تو اجازه که فدایی تو گردن هر دوشون اهل نبردند مثل داییشون ابلفضل خیلی خیلی مرد مردن یه نگاه یه نگاه به دل من خواهر قوت قلبم دور تو گردم حاصل عمرم نظر تو کردم نشه سایت یه وقت کم از سر من ای سالار تویی تنها دوا و درد این دل غمدار هستیم فقط همینه ای نگار بی قرینه دست رد نزن به سینَم یا حسین جان سکینه یه نگاه یه نگاه به دل من خواهر حضرت عبدالله حسن علیه سلام کودکم اما هاشمی هستم مثل بابایم فاطمی هستم به سینه من هنوز دارم غیرت بابایم فدایی ولایت من زنسل زهرایم کودکم اما مرد مردم به خدا اهل نبردم گر به تن سرم بماند دین خود ادا نکردم دل من دل من خونه عمه جان زینب عزم خود بستم عمه جان خستم جان بابایم تو نگیر دستم ببین عمه عمو جانم نقش زمین گشته ندارد صبر و طا قت دیگر این دل خسته عمو جان یکه و تنهاست بی سپه عزیز زهراست تک و تنها بین گرگا بی رمق در دل صحراست دل من دل من خونه عمه جان زینب راحتم کن از این غم دنیا اذن میدان ده ای گل طاها دلم خواهد فدا گردم ز بهر مولایم چه باکم از عدو باشد ز نسل زهرایم من پسر مجتبایم مستمو مست ولایم جان بابایم حسن تو نکنی عمه جوابم دل من دل من خونه عمه جان زینب حضرت قاسم علیه سلام میروم میدان با دل و با جان تو توانم ده حضرت سبحان منم شیر حسن قاسم گذشتم از جانم به فکر جان خود باشید وگر من دانم من ز نسل بوترابم مثل او پادر رکابم من زداغ علی اکبر زخم خورده و دل کبابم میمیرم میمیرم اگه نرم به میدان زره نخواهم عبد درگاهم هم چو مادر من یار مولایم شنیدم مادر زهرا سپر مولا شد بدون زره پشت در فدای آقا شد من میخوام فدایی باشم تا عبد خدایی باشم مثل بابایم حسن من میخوام که مادری باشم میمیرم

میمیرم اگه نرم به میدان خواهم از حق تا این تن من را بر زمین دوزد همچنان بابا شنیدم که تنش با تیر به تابوت دوخته شد دگر راحت زغم های در نیم سوخته شد تن من تشنه ی تیره زیر نعل آروم میگیره من موندم فقط چه جوری عمو در برم بگیره میمیرم میمیرم اگه نرم به میدان حضرت علی اصغر علیه سلام تشنگی برده صبر و تابت را بی رمق کرده روی ماهت را ترک خورده لبت مادر ببین فغانم را نگاهی کن علی بنگر قد کمانم را تشنگی امان بریده تا حالا کسی ندیده که یه بچه پیش مادر زعطش لبش کبوده لالایی لالایی لالایی لالا اصغر طفلک نازم بال پروازم خود بگو با من بی تو چه سازم یقین دارم زپیش من عزم سفر داری تو هم همچون علی اکبرعشق پدر داری آخرین یار حسینی دل و دلدار حسینی بعد عباس دلاور تو علم دار حسینی لالایی لالایی لالایی لالا اصغر گریه کمتر کن فکر مادر کن کودکم با اشگم لبت تر کن علی قدری تحمل کن به جان بابایت عمو عباستو بنگر که گشته سقایت رفته اون که آب بیاره حرف اون نشد نداره اگه آب نشد بدون که ابرارو عمو میاره لالایی لالایی لالایی لالا اصغر حضرت علی اکبر علیه سلام ای گل لیلا همدمم بابا قدری آهسته اکبرم بابا علی اکبر ببین بابا دیگه منم پیرم ز بعد تو علی اکبر ز زندگی سیرم تویی تو تو جون بابات قربون اون قد و بالات اگه حرفی نزنی تو میمیره جلوی چشمات ولدی ولدی ولدی علی اکبر شبه پیغمبر اکبرم اکبر من چطور بابا گیرمت در بر ببین با زانو از مرکب زمین فتادم من دگر تاب و توان از دست علی بدادم من قطعه قطعه رو زمینی تو گل روح الامینی کاش میشد یه بار دیگه اکبرم من ببینی ولدی ولدی ولدی علی اکبر ارباً اربا شد جسم پاک تو جان زکف دادم روی خاک تو جوانان بنی هاشم از حرم آئید زبهر بردن اکبر به برم آید گل من نقشه زمینه آرزوم فقط همینه دخترم میون صحرا اکبرو اینجور نبینه ولدی ولدی ولدی علی اصغر حضرت عباس علیه سلام من که بی دستم بی علم گشتم آبرویم رفت چون که بی مشکم امان ای دل بسوز ای دل رقیه بی تابه چه گویم من جوابش را که تشنه ی آبه روی بر گشتن ندارم مثل ابر دارم میبارم لااقل برای اصغر کاش میشد من آب بیارم بمیرم بمیرم دیگه نمیرم به حرم قول آب دادم در تب و تابم مشک و همت کن ساقی آبم اخا ادرک اخا ادرک بیا به بالینم منو تنها نزار داداش وگرنه میمیرم خیمه ها در انتظارن چی بگم طاقت ندارن حق دارن به جون زینب اخه جز عمو که دارن بمیرم بمیرم دیگه نمیرم به حرم آمده زهرا در دل صحرا مادر من شد ام ابیها ندارم من توانی تا ز جای خود خیزم تمام هستی خود رابه پای او ریزم بگم ای عزیز حیدر کاش بودم به پشت اون در سپر بلای تو من میشدم به جان حیدر بمیرم بمیرم دیگه نمیرم به حرم شب عاشورا زینبم آرام گریه کمتر کن امشب و خواهر جان من سر کن ببین غربت نشسته بر سر و روی طفلان تو با صبرت به این غمها بده سر و سامان کس و کار من تو هستی پس چرا خواهر نشستی بگو یا علی یا زهرا سالاره قافله هستی امون از امون از امون از دلت زینب بی کس و تنها داخل گودال این تنم خواهر میشود پا مال تنم عریان به روی خاک داغ این صحراست بمیرم من برا مادر که شاکی از غمهاست میبینه که شمر ملعون روی سینه ام نشسته تازه میشه برا مادر داغ اون دستای بسته امون از امون از امون از دلت زینب میرن عباس و اکبر و قاسم تو حمایت کن از بنی هاشم تو هستی میرو سالار لشگر زهرایی ز چهرت خوانده ام خواهر به فکر فردایی که ز کوفه تو چه سازی میون اون همه تازی اما اینو خوب میدونم خواهرم تو سر فرازی امون از امون از امون از دلت زینب

🏴شب_اول 🍂زمینه 🍃حضرت_مسلم_بن_عقیل_سلام_الله #بند_اول (اشکِ غم دارم آقا رو گونم از اوجِ غربت امشب میخونم)۲ کوفه نیا یه رحمی کن، به حالِ خواهرت به گریه هایِ اون؛ سه ساله دخترت به لب و خشکیِ، گلویِ اصغرت کوفه نیا که مردمش، ندارن هیچ حیا برایِ کُشتنت، نمیکنن اِبا که میره آخرش، سرت رو نیزه ها ❤کوفه نیا حسین آقام (حسین حسین آقام)۲ #بند_دوم (غارت کردن رو تو سر ها دارن از حالا فکر کوچه بازارن)۲ اینجا دست ِ بزن دارن ،تمومه مرداشون نیار رقیه رو..که میشه نیمه جون به زیر دست و پا نمیاره دووم میترسم من که بشکنن...حیای زینبو غریبه بشنوه...صدای زینبو که خونی میبینن پاهای زینبو ❤کوفه نیا حسین آقام (حسین حسین آقام)۲ ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

◾️شب_اول_محرم۹۹ حضرت مسلم سلام الله علیه 🍂بند_اول اشکِ غم دارم 🍂بند_دوم غارت کردن رو شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_دوم زمینه ورود_به_کربلا #بند_اول (اعوذ باالله من الکربلا رو سینم نشست کوهِ ماتم ها)۲ بردم پناه از این همه؛ بلایِ بی کران بهارِ عاشقی؛ میخواد بشه خزان تو هر محلشون؛ نداریم هیچ امان نظری کن که نخلاشون؛ برایِ نیزه هاست اینجا همون جاییست؛ که کُشتنم رواست نه تنها نینوا؛ اینجا کرب و بلاست ❤آه و واویلا...آه و واویلا #بند_دوم (داداش برگردیم آروم ندارم واسه دختر هاست که بیقرارم)۲ اینجا خاکش یه جوریه ...که میزنه دلم یه حسی بم میگه میخشکه حاصلم بیا داداش بشین...بشین مقابلم چن روز دیگه رو این زمین ....میمونه پیکرت یه عده نا نجیب...به دوره خواهرت نزار بگن داداش..کنیز به دخترت ❤آه و واویلا ..آه و واویلا ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_دوم_محرم۹۹ ورود به کربلا 🍂بند_اول اعوذ بالله من الکربلا 🍂بند_دوم داداش برگردیم آروم ندارم شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_سوم زمینه حضرت_رقیه سلام الله علیها #بند_اول (تاریک و سرده کنجِ خرابه دوریت باباجون واسم عذابه)۲ من که بودم برات بابا، یه دخترِ عزیز حالا من موندمو، یه عده چشمِ هیز برام بگو چیه؛ تو معنیِ کنیز کوهِ دردم نذار بگم؛ پرو بالم شکست وَ دستِ خولی هم؛ به صورتم نشست با ضربه هایِ زجر؛ همه تنم گسست ❤ای وای ابتا #بند_دوم (بابا میبینی که زخمه پاهام بابا دلتنگم دستاتو میخوام)۲ بکش دستِ نوازشو ...بابا روی سرم که درد داره بابا آخه بال و پرم ببین قَدَم رو که شبیه مادرم از پشت اومد مومو کشید ... میبینی ریخته موم با سیلی زد یهو ... نشست و روبه روم صدا زدم بیاد ...ولی نبود عموووووم ❤ای وای ابتا ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_سوم_محرم۹۹ حضرت رقیه سلام الله علیها 🍂بند_اول تاریک و سرده کنج خرابه 🍂بند_دوم بابا میبینی که زخمِ پاهام شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_چهارم 🍂زمینه 🍂حر_بن_ریاحی #بند_اول (جز شرمندگی چیزی ندارم از خجالت اشک میشم میبارم)۲ ببخش مرا به پایِ تو؛ می افتم ای آقا به این دلِ پُر از؛ گناه بکن نگا حالم رو با نگات؛ بکن تو رو به راه مرا بخون تا حر شوم؛ بشم یه مَحرَمِت برای زخم تو بشم یه مرهمت بزار تا جون بدم به پاس مقدمت ❤شرمندم آقا ... #بند_دوم (رخصتی آقا میرم به میدون جونمو میدم جونم فداتون)۲ میرم آقا که جون بدم برای زینبت سرم آقا بشه...فدای زینبت رضایت منه رضای زینبت شرمندم من با جون دادن تو راه میشه میخوام تلافیه همه بدیم بشه نباشی و نفس برای حر چیشه ❤شرمندم آقا .... ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_چهارم_محرم۹۹ حر بن ریاحی 🍂بند_اول جز شرمندگی چیزی ندارم 🍂بند_دوم رخصتی آقا میرم به مِیدون شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_پنجم 🍂زمینه 🍂حضرت_عبدالله_بن_حسن_سلام_الله_علیهما #بند_اول (برایِ عمو دل نگرانم عمه رهام کن ابر خزانم)۲ عمه جانم بزار برم، نمونده طاقتی برا یه بارشده بده یه فرصتی ببین که کربلا میشه قیامتی بزار برم نگن عمو، غریب و بی کسه قرار و انتظار دیگه برام بسه ببین عمومو که چقد دلواپسه ❤آه و واویلا #بند_دوم (عمه ببین که محشر به پا شد واسه عمو جون جونم فدا شد)۲ توی گودال تنم سپر که شد برا عمو رسید بالا سرم یه لشگرَ از عدو نزن نزن نزن پاشیده شد گلوووو ای وای عمه یه لشگره ... میون قتلگا تو گودیِ گلوم نمونده دیگه نا نفس نفس نفس زدم کمک بیا ❤ای وای عمو جون... ✅به قلم علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_پنجم_محرم۹۹ حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما 🍂بند_اول برای عمو دل نگرانم 🍂بند_دوم عمه ببین که محشر به پا شد شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_ششم 🍂زمینه 🍃حضرت_قاسم سلام الله علیه #بند_اول (فرزند حسن پا رکابتون میجنگم عمو با اجازتون)۲ توی دستام ببین دارم نوشته از بابام که گفته قاسمم که پشتته دعام بجنگ و آبرو بخر بابا برام حالا عمو بزار برم تو اشکامو ببین ازت میخوام عمو نزن رومو زمین فقط بگو برم بگو فقط همین ❤عمو عمو فدات بشم عمو #بند_دوم (در چنگالِ نِی میرود قاسم سویِ قبله جان میدهد قاسم)۲ از هر طرف میزد عدو، به پیکره او تیر به زیر دست و پا بدن شده کبیر که بعد کشتنش روباه شده یه شیر جسمِ قاسم شده حالا، شبیهِ اکبرو وَ پهلو و بازو شبیهِ مادرو شکافِ فرقِ سر شبیهِ حیدرو ❤آه و واویلا ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_ششم_محرم۹۹ حضرت قاسم سلام الله علیه 🍂بند_اول فرزندِ حسن پا رکابتون 🍂بند_دوم در چنگالِ نِی میرود قاسم شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_هفتم 🍂زمینه 🌿حضرت_علی_اصغر سلام الله علیه #بند_اول (شیش ماهم اما من یه پا مردم این شیش ماه عمر و نذر تو کردم)۲ بابا جونم علیِ تو نمرده که بابا هنوز یه مردی هس میون خیمه ها که پا به پات میاد همیشه هر کجا گریه زاریم برا اینه که جا نزار منو نگو نمیشه و نگو که بچمو شبیه اکبرت برات میجنگمو ❤اذنی ابتا #بند_دوم (رو دستِ حسین کودکش جون داد زینب مضطر شد از نفس افتاد)۲ فقط با یک تیری شده، سرش زِ تن جدا حسین به زیرِ لب، داره واویلتا پوشونده اصغرو، حسین زیرِ عبا حالا مونده یه طفلی و؛ یه مادرِ بیتاب در انتظاره که؛ علی بشه سیراب وای از دلِ حسین؛ وای از دلِ رباب ❤آه و واویلا ✅به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_هفتم_محرم۹۹ حضرت علی اصغر سلام الله علیه 🍂بند_اول شش ماهم اما من یه پا مَردم 🍂بند_دوم رو دستِ حسین کودکش جون داد شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_هشتم زمینه 🍃حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه #بند_اول (خیلی سخته که از من جدا شی توی این میدون ارباً اربا شی)۲ ببین علی میری ولی به تو هواسم هست این التماس تو... راهِ گلومو بست تو پر زدی پر و بالم شکست قرار ما بابا باشه کنار مادرم چطوری با تنت به خیمه ها برم پاشو تو رو خدا پاشو تو اکبرم ❤واویلا علی... #بند_دوم (دعایِ پدر؛ پشت یک پسر آهسته برو؛ ای علی اکبر)۲ دورِ اکبر شلوغ شده؛ نمیرسه صدا با هلهله میدن؛ به آقا این ندا که جسمِ اکبرت؛ شده ارباً اربا دنیایِ غم میزنه موج؛ تو چهره یِ حسین میگه چه کرده اند؛ با تو نورِ دو عین بعدِ تو علی خاک؛ بر سر عالمین ❤واویلا...علی ✅به قلم:علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_هشتم_محرم۹۹ حضرت علی اکبر سلام الله علیه 🍂بند_اول خیلی سخته که از من جدا شی 🍂بند_دوم دعای پدر پشت یک پسر شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_تاسوعا 🍂زمینه 🍃حضرت_عباس سلام الله علیه #بند_اول (دلهره داره واسه تو ارباب خیمه دعاگوت مخصوصا رباب)۲ از دور میدید کمان دارا .... نشون گرفتنت دلِ حسین گرفت داداش با رفتنت شبیه نیزه زار چرا شده تنت پاشو عباس گرفته شد ... تمومه قوتم میخندن و ببین شکسته هیبتم عمود خیمه هام ببین بی طاقتم ❤واویلا...عباس #بند_دوم (ناامید گشته؛ امّیدِ سقا تا مشکو با تیر؛ زدن نامردا)۲ مشکش افتاد شده زمین؛ گِلی با خاک و آب عَدو با طعنه ای؛ به سقا کرد خطاب حالا ببر آبو؛ برا طفلِ رباب که هماندم؛ یه نانجیب؛ عمودی زد به سر دلِ عَدو شاده؛ که شد بر او ظَفَر کجایی ای اخا؛ ببین چیشد قمر ❤واویلا...عباس ✅به قلم علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_نهم_محرم۹۹ حضرت عباس سلام الله علیه 🍂بند_اول دلهره داره واسه تو ارباب 🍂بند_دوم نا امید گشته امید سقا شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی

🏴شب_عاشورا 🍂زمینه 🌿امام_حسین سلام الله علیه #بند_اول (خونیه جسمت خونِ این چشمام با دیدنِ تو یادم رفت دردام)۲ خنجِر کند چی کرد با تو بمیره خواهرت چه نا منظم اون بریده حنجرت به زیر نعل اسب پاشیده پیکرت نمیزارن میخوام داداش پیشِ تو باشمو چطوری اینجوری ازت جداشمو نزن با سنگ و چوب نزن داداشمو ❤حسین حسین...امان امان امان #بند_دوم (جسم صد پاره؛ میونِ گودال زینب کجایی؛ حسین رفت از حال)۲ شمرو ببین چه بی حیا؛ نشسته رو سینه می بُرّه حنجرو؛ داره به دل کینه با خود نمیگه مادرش که میبینه ته گودال چه جنجالی؛ به پا شده ببین سرش رو نیزه و؛ تنش رویِ زمین که نیست جایِ سالم؛ اندازه یِ نگین ❤حسین حسین امان امان امان #به قلم: علیرضا_عباس_بیگی بهنام_واحدی_جهاد

🏴شب_دهم_محرم۹۹ امام حسین سلام الله علیه 🍂بند_اول خونیه جسمت خونِ این چشمام 🍂بند_دوم جسمِ صد پاره میونِ گودال شاعرین: 🎼 ✍ کربلایی بهنام_واحدی_جهاد ✍ کربلایی علیرضا_عباس_بیگی

از ما محرم را مگیر 🏴🏴🏴 کفران نعمت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مَگیر. ما ترک طاعت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ما جُرم بی حد کرده ایم، بر نفس خود بد کرده ایم، آری جسارت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ای وجه رَبَّ العٰالَميِن، دلتنگی ما را ببین، خود را ملامت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ای صاحب فلک نجات، سرچشمه آب حیات، دل را به نامت کرده ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ حال و هوای شهر ما، دیگر هوای روضه نیست، آری جنایت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ عبدو غُلامت می شویم، سرمست نامت می شویم، هر صبح سلامت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ای فخر شاهان جهان، جاروکشی در صحن تان، میل زیارت کرده ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ای باعث بود و نبود ، بی مهرتان ما را چه سود؟ عرض ارادت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ آقا در این شهر شلوغ، دور از فضای روضه ها، احساس غربت کرده ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ در پای این بزم عزا، با دوستان با صفا، عُمری رفاقت کردیم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ بی روضه ها افسرده ایم، چون لاله ای پژمُرده ایم، میل ضیافت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ عالَم همه دشمن ولی، آقا کنار نامتان، احساس عِزَّت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ وقتی *مُحَرَّم* می رسد، بر جان ما غم می رسد، عادت به هیئت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ ای شاه بانوی دمشق، بی رونق است بازار عشق، ما استعانت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ با کاروان کربلا ، از کوفه تا شام بلا، شرح اسارت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ از کوچه ها بازارها، با آن همه آزار ها. غَم را روایت کرده ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ از سنگها ، دشنام ها ، از شعله ها ، از بامها ، ذکر مصیبت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر/ آقا به جان مادرت، ما را مرانی از درت، هر چند غفلت کرده‌ایم، از ما *مُحَرَّم* را مگیر ما بدونه محرمت ... میمیریم حسین جان 🚩😔

مداح#علیرضا اسفندیاری