#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آواره شد زینب. پناهی نداره٣
رو شونهی نیزه. سرش رو میذاره٣
توی میدون افتاده علمدارش
میون خون غلطیده کس و کارش
امون ای دل امون ای دل
دیگه محرم نداره. ناموس خدا٢
مونده تنها وسطِ. یه مشت بی حیا٢
#بند_دوم
میسوزه هر خیمه. تو آتیش نفرت٣
دستاش و میبندن. امون از اسارت٣
میگه با اشک و ناله علمدارم
دارم بی تو از بین حرم میرم
امون ای دل امون ای دل
معجرش سوخته توی. آتیش خیام٢
روی ناقه میشینه. چه بی احترام٢
#بند_سوم
میبینه رو نیزه. سر بچههاش و٣
رو نیزه غرق خون. میبینه داداش و٣
چقد امروز این خانم اذیت شد
چقدر با کعبِ نیزه جسارت شد
امون ای دل امون ای دل
سر تا پاش گشته کبود. شده نیمه جون٢
داره میسوزه براش. دل آسمون٢
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🏴روز پنجم محرم
روز منتسب به عبدالله
فرزند خردسال
آقا امام حسن مجتبی
عبدالله بن الحسن علیه السلام
◾️پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله میباشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم» .
◾️در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین ( علیه السلام) روانه شد . عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان» !
◾️حسین ( علیه السلام) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب
◾️خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق میکند . ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین ( علیه السلام)، به شهادت رسید . وی نوجوانی یازده ساله بود
🥀🥀🥀🍁🥀🥀🥀🍂🥀🥀🥀🍁
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا
🥀یک نفس آمدهام تا که عمو را نزنی
🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی
🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لبها نزنی
🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
🥀میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
🥀نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
🥀میزنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم
🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی
امسال خیلی ها به امام حسین علیه السلام امتحان شدند.
استاد معاونیان 👆
امسال خیلی ها به امام حسین علیه السلام امتحان شدند.
استاد معاونیان 👆
🍂#سینه_زنی_مسلم_ع
🍂#آقای_میرداماد
🍂#شب_اول
سلام ای دو عالم به عشقت اسیر سلام ای که بی تو فقیرم فقیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
حسین یا حسین...
دوباره ماه پر از غم آمد
منادی می خواند محرم آمد
تپشهای دل کند دق الباب
سلام ای موسم عزای ارباب
شور عزا حسین
ای عشق ما حسین
🍂لبیک یا حسین(3)
در آن شهر که درگیر غمها شدم
اسیر اسیران دنیا شدم
نماز عشا بود که تنها شدم
ولی هو شدم، ولی هو شدم
اگر چه بی کس
اگر چه تنها
ولی می مانم من
به پای مولا
به لبهای من گل لبخند است
شهید راه عشق سعادتمند است
شد شهر رنج و غم
مبهوت عزتم
دارالاماره ام
🍂لبیک یا حسین...
سلام ای دو عالم...
🍂لبیک یا حسین...
در این شهر غربت که بی منزلم
نشسته غمت یا حسین بر دلم
همین می شود عاقبت قاتلم
امان از دلم، امان از دلم
نوشتم نامه
بیایی اما
میا سمت کوفه
به حق زهرا
به حق زهرا
به حق حیدر
دلم پر تشویش است
برای اصغر
شهری که بی خداست
روز و شبش عزاست
کوفه چه بی وفاست
🍂لبیک یا حسین...
🍂هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍂
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈