YEKNET.IR - vahed 1 - narimani - hafteghi - 99.06.20.mp3
9.92M
🍂🍃واحد احساسی
🍃وقتی که تربت تو شفاست
🍃من حیاتم توی روضه هاست
🎤 سید_رضا_نریمانی
YEKNET.IR - vahed 2 - narimani - hafteghi - 99.06.20.mp3
5.4M
🍂🌾واحد احساسی
🍃از ازل چشم ها برای تو ان
🍃گوش ها برای روضه های تو ان
🎤 سید_رضا_نریمانی
❣﷽❣
☑️#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔘#آقای_نریمانی
🔳#پیشنهادم
🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ
🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن
⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش
🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن
🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن
🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن
🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن
⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد
خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد
نانجیب تیر شعبه رو برداشت
چنان به سینه آقای ما زد
آقام آقام...
اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه
بالا تل ایستاده داره میبینه
🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره
🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره
حسین جانم..
🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد
🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد
🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد
🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد
حسین جانم
.صدا زد داداش
🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد
🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد
🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود
🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود
🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد
🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد
🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد
⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست
شیخ جعفر میگه
کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود
آآنت اخی... آیا تو برادر منی
دو معنا داره...
شاید داره میگه تو حسین منی
نه نه تو حسین نیستی
حسینی که من فرستادم اینطوری نیود
از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت
همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه
میگم و رد میشم
🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ
🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم
🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم
آخه هر ضربه ای که میزد آقامون
یه ذکری میگفت
ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا
ضربه بعدی واعطشا
یه ضربه یه حرف دیگه
اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه
وای مادرم....
(مادر اومد)
🌾قدم به قدم من اومدم
(صبر کن حسین)
🌾باقامت خم من اومدم
🌾تو قتلگاه چه خبره
🌾کجاست پسرم من اومدم
آی حسین...
(داداش داداش نفسم بالا نمیاد)
🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر
🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر
🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت
🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت
(اما داداش اونی که منو میکشه اینه)
🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند
🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند
🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت
🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت
حسین جانم....
ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد،
اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن
داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه
ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری
حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند
همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد
این بدن رو تو بغل گرفت
حسین جان کجاتو ببوسم
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
اما یه مرتبه دیدن
اما چادرو انداخت رو این بدن
تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه،
همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده
آی حسین...
🔳هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
.
🕊﷽🕊
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#دفتری_علی_اصغر ع
❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات
❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات
❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست
❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر...
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
🔺هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔺
:
.
.
کانال اشعار ترحیم دفتری
روضه حضرت رقیه (س)
اسلام علیک یا بنت رسوالله◀️
اسلام علیک یا رقیه یا بنت ابی عبد الله ◀️
سلام ما به زهرای سه ساله
بر آن طفلی که دارد آه و ناله
بی بی جان
سلام برآن صورت سیلی خورده ات
سلام ما بر آن زانو های خسته ات
سر سفره بی بی حضرت رقیه س نشستی صداش بزن اگر تمام غمهای عالم به دلت هست بگو یا رقیه یارقه یارقیه😭
اگر مریض داری درد داری اگر خدای ناکرده دکتر جواب کرده داری 😭
اگر همه درها ی عالم به رویت بسته شد از همه جا نا امید شدی بیا در خانه بی بی رقیه 😭 آی دلشکسته ها کجای مجلس نشستی؟ بگو بی بی جان من جایی رو ندارم برم آمدم در خانه شما نا امیدم نکن بی بی جان
سر سفره بی بی رقیه نشستی از دل صداش بزن
بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما (۳)◀️◀️◀️◀️
بنت الحسین رقیه جان دخیلم
ای خانم بی خانمان دخیلم
◀️◀️◀️◀️◀️
بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما
دست من و دامان تو رقیه
درد من و درمان تو رقیه
◀️◀️◀️
بی بی بده مراد ما از غم بده نجات ما
ای عا شقان مدفن رقیه
بگیرید امروز دامن رقیه
بادست های کوچکش کند باز
صد ها گروه از درد ها رقیه
◀️◀️◀️
امروز همه دست توسل به دامن سوخته بی بی رقیه بگیریم امروز همه یتیم نوازی کنم خدا کنه یتیمی در این مجلس نباشه 😭
اخی 😭
چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد یا رسوالله اگر کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه می نویسه
امروز نمیدونم به چه نیتی تو این مجلس اومدی اما می دونم خوب دری را اومدی خوب جایی رو اومدی اخه می گن خدا تو دلهای شکسته است
امروز اومدی در خانه یه دختر یتیم بی بابا او مدی در خانه یه دختری که بی برادر شده یه دختری که بی عمو شده محرم نداره 😭
حالا ا گه دلت آماده شد اگه دلت شکست یادت باشه خدا دعای دلشکسته رو چشم گریان را بیشتر اجابت می کنه اگه دلت شکست برا امام زمانت دعا کن 😭
برا مریض ها دعا کن امروز دامن سه ساله امام حسین را بگیر نگاه به دستهای کوچکش نکنیا به خدا با دستهای خسته اش گره های بزرگی را بار کرده
آی مریض دار ها آی جوون دار ها آی آبرو دار ها😭
بگو رقیه جان من جایی رو ندارم آمدم در خانه شما به امیدی نا امیدم نکن
آخی😭
قربان دل شکسته ات بی بی سه ساله
دلهارو روانه خرابه شام کنید الهی هیچ دختری چشم انتظار باباش نباشه
آخی
فدای آن سر از بدن جدات بشم یا ابا عبد الله
آخی
بمیرم برات رقیه جان نیمه شب بهانه باباشو گرفت خیلی گریه کرد هرچه کردن آروم نشد صدا رسید بگوش یزید گفت چه خبره خرابه گفتن دختر حسین بهانه باباشو گرفته دستور داد سر بریده باباشو براش ببرند
سر بریده ر میان طبقی گذاشتند
وارد خرابه کردن مقابل رقیه گذاشتند صدا زد عمه جان من که طعام نمی خواستم من بابام را می خوام با اون دستای کوچکش روپوشو رو عقب زد دید این سر آشناست این سر بریده باباست سر بابا رو به سینه چسباند
آی ناله دار ها کجای عالم رسم است برای دختری که داغ پدر دیده
سر بریده پدرش رو برایش ببرند
شروع کرد با سر بریده سخن گفتن
با چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟
با با چه کسی رگهای گردنت را برید
بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد
یه مرطبه دیدند صدای نازدانه خاموش شد آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف
اخی بمیرم برات رقیه جان
یه اشاره کنم روضه نمی خواد فقط همینکه یه دختر بچه از ناقه افتاد بعد از ناقه هی می گفت عمه دستم درد می کنه عمه می گفت رقیه جان مادرم هم همینطور بود
هی می گفت عمه بازوم درد می کنه زینب می گفت رقیه مادرمم هینطور بود هی می گفت عمه پهلوم درد می کنه رینب می گفت رقیه جان مادرمم همینطور بود
برا همین بود وقتی از دنیا رفت زینب به یاد مادرش افتاد
اخه رقیه نیمه شب از دنیا رفت
برای مادرش تشیع جنازه نگرفتند
برا این دختر هم نگرفتند
بی بی خودش طاقت نیاورد بدن رقیه رو ِ غسل بده زن ِغساله ای آوردند زن غساله تا این بدن را دید گفت من دست به این بچه نمی زنم تا علتش را نگید چرا این بدن اینقدر کبود است چه بیماری داشته
آی ناله دارها
صدای ناله زینب بلند شد
فرمود از کربلا تا شام هرچه گفت بابا تازیانه می خورد
اخ یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواریه دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
اگر وست پدر می بود به دستم
کجا من در خرا به می نشستم
😭😭😭😭😭
🔴 شایعه ای که کوفیان را یزیدی کرد!
♦️بعد از آن که هزاران نفر از بزرگان و مردم مردم کوفه با امضای طوماردعوت به امام حسین(ع) منتظر قدوم اباعبدالله(ع) شدند، یزید با احساس خطر جدی، عبیداله بن زیاد را که فردی حیله گر و بی رحم بود، برای امارت کوفه انتخاب نمود .
♦️عبیداله نیز بى درنگ عازم سفر کوفه گشت. او بخاطر اینکه زودتر از امام حسین(ع) به کوفه برسد، چنان با جدیت حرکت مى کرد که به افتادن همراهانش هم توجه نداشت و به محض نزدیک شدن به دروازه های کوفه، حیله ای را به کار گرفت و جامه اى یمانى و عمامه اى سیاه پوشید و به شهر وارد شد. نگهبانان و مردم کوفه، با این تصور که او حسین علیه السلام است مى گفتند: اى فرزند رسول خدا خوش آمدى؛ و ابن زیاد هم بى آن که سخنى بر زبان براند شب هنگام ، به دارالاماره رسید.
♦️در آن هنگام، اوضاع یزیدیان و بنی امیه آنچنان در کوفه بد و خطرناک بود که ابن زیاد، پشت دارالاماره از راه پنجره، خودش را به نعمان(حاکم معزول کوفه) معرفی کرد و بالاخره وارد دارالاماره شد.
♦️صبح روز بعد، ابن زیاد فرمان داد که مردم برای شنیدن سخنانش در مسجد جمع شوند و طی سخنانی، بشدت مردم کوفه را از خشم بنی امیه و عواقب نافرمانی ترسانید و به دروغ اعلام کرد که لشکر یزید، برای سرکوب بیعت کنندگان با حضرت امام حسین(ع) در نزدیکی کوفه است!
♦️همین تزویر و خبر دروغین، دل بسیاری از مردم کوفه را لرزان کرد و همزمان، ابن زیاد طی جلساتی جداگانه با سران قبایل و بزرگان کوفه و مهتران حکومتی، کیسه های زر و درهم و دینار را بر آنان روانه ساخت و در عرض چند روز، کوفه ی حسینی را به کوفه ی یزیدی تبدیل کرد.
♦️ امروزه نیز دشمنان با بکارگیری امپراطوری های بزرگ خبری و اشاعه ی اخبار و شایعات دروغین و ایجاد شک و ترس از جنگ در دل مردم، بدنبال حاکمیت اهداف فاسد خود هستند و از سوی دیگر، تطمیع و تزریق پول و رشوه و امکانات دنیوی به برخی افراد نفوذی، مهم ترین روش و ابزار برای تضعیف حاکمیت اهل حق می باشد.
🍂عبرت_های_عاشورا
شهادت امام سجاد سید حسین مومنی.pdf
354.7K
🏴روضه جانسوز 🏴
🍂امام_سجاد علیه السلام
🥀استاد_مومنی
🌾روضه مکتوب
شهادت امام سجاد میرزامحمدی.pdf
367.8K
🏴روضه جانسوز 🏴
🍁امام_سجاد علیه السلام
🍃استاد_میرزا_محمدی
🍂روضه مکتوب
روضه عباس وآب.mp3
7.88M
🥀روضه امروز: حضرت عباس(ع)
🍂هر روز زیارت عاشورا بخونیم و همزمان روضه گوش کنیم.
امام زمان:
🍃یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
39.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁"اگر چه حقيرم لياقت ندارم "
🎙 محمد_حسین_پويانفر
📍هيئت ريحانةالنبي
🍀عزيزم_حسين