#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
ازمدینه سوی وطن میرفت
سوی مکه نگارمن میرفت
میرود اوبه مکه وقت سحر
اوحسین است و بی حسن میرفت
می شود کربلا تنش عریان
بی نیازا ست و بیکفن میرفت
جان زینب مرو توازاینجا
به روی ناقه یارمن میرفت
میرسدیک غروب دلگیری
شمر با پا روی بدن میرفت
نیزه ی کندمردکی ملعون
جای پهلوش بر دهن میرفت
وسط قتلگه حسین افتاد
اوچنین پاره پاره تن میرفت
✅شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂
#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
در این وداع فصل بهاران حسین مرو
در لحظه های بارش باران حسین مرو
عزم سفر زشهرمدینه نموده ای
سوی دیارمکه حسین جان، حسین مرو
گویا که عزم رفتن مکه نموده ای
وانگه به کربلا توبه ميدان حسین مرو
از نام گرم تو دل برف آب می شود
در سردسير سخت زمستان حسین مرو
تغيير کرده است لغتنامه ی دلم
ای واژه واژه ی لب عطشان حسین مرو
راهی مشو که لحظه ي طغيان چشم ماست
همپاي چشمه هاي خروشان حسین مرو
روزی رسد که جسم قمر زير آفتاب
ماند سه روز و بين بيابان حسین مرو
روزی رسدکه جامه ي يوسف برون شود
افتد چو بين معرکه عريان حسین مرو
روزی رسدکه قاري قرآن شکسته سر
گرددزسنگ دشمن قرآن حسين مرو
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂
بسم الله الرحمن الرحیم
✨شب جمعه✨
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
ازتویک عمریست کسب آبروکردم حسین
با لباس مشکی ات همواره خو کردم حسین
بهرمجنون ازبرای توشب جمعه خوش است
درپی لیلا ی خود هرجا وضو کردم حسین
دیده ام بی اشک بی خیراست،رزقش رابده
بهرتو ازاین جهان چشمم سبو کردم حسین
حق تودر روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باتو گفتگو کردم حسین
پاک کردی دامن آلوده ام راهرکجا
روسیاهی دلم باتو رفو کردم حسین
حامی کل علمداران تو ، عباس شد
چه هراس از این و آن ، ذکر عمو کردم حسین
دل بدستت داده ام ، دیگربریدم ازهمه
هرکجایی کربلایت آرزو کردم حسین
شادم ازاینکه به کوی توپناه آورده ام!
خوب و بد آقابه سمتت ب،از رو کردم حسین
دیدن صحن وسرایت آرزوی هرکسی است
ازتودورم لیک صحنت، آرزو کردم حسین
تاحسین گویم خدا،شهری معطر میشود
هرکجا بانام تو من، های و هو کردم حسین
آب خوردنهای ما هابوی،روضه میدهد
فکر خشکی لب و بغض گلو کردم حسین
میکند آیات قرآن روضه خوانی درغمت
میکندخاربیابان روضه خوانی درغمت
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
_
#مرثیه_ایام_اسارت
#حضرت_زینب_س
#امام_حسین_ع
#کوفه
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
برسر ناقه سوارو آسمان را تار دید
خونپیشانی زینب برسرمحمل چکید
این اسارت زخمکاری بود آمدبر دلش
کوفه وزندان کوفه، بر اسیرانت رسید
نیزه این قدِ کمان را قدکمانیتر کند
دراسارت زینبت، داغ برادر هم چشید
دراسارت زخم از زخم جگر پیشی گرفت
روی ناقه لحظه آخر چو بسمل میپرید
بین بازاراست زینب،میدوید اما چهسود
شمر ملعون زودتر از کوفه بر زینب رسید
شمرملعون آمده، نه، احتمالا مست بود
وای من دربین کوفه،ناله زینب شنید
پیکر ت را پشت و رو کرد، وای درگودال خون
دراسارت هستم و احساس زینب را برید
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
اختصاصی
#کانال_روضه_و_نوحه_محرم_و...ایتا👇
┈••✾••✾••┈
@madahi_moharram