eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه می خوانم از زبان کسی که خودش داغ کربلا دیده در حوالیِ قتلگاه حسین خولی و شمر بی حیا دیده باقرالعلم اینچنین فرمود جدّ ما را به پنج حربه زدند لشگری با تمام بی رحمی به غریبی هزار ضربه زدند یک نفر با هجوم شمشیرش عده ای با هزار سر نیزه بر تنش زخم بی شماره نشست تیر بر تیر نیزه در نیزه یوسف افتاد بین صدها گرگ پنجه هایی پلید چنگش زد آنکه بی تیر بود و بی نیزه از همان راه دور سنگش زد یوسف افتاد بی رمق در خاک پیش چشم اله و محبوبش بی حیایی رسید و با کینه زد به زخم حسین با چوبش دادِ زینب بلند شد اینجا: پسر مادر مرا نزنید تن صد چاک و بی دفاعش را دیگر اینگونه با عصا نزنید مجتبی شکریان 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
در میان قنوت چشمانم عکس یک قبر خاکی افتاده سنگ غربت شکسته بغضم را دیده ام، صبر خود ز کف داده کاروان دل شکسته ی من ره سپار بقیع ویران است زائرم، زائر امامی که از غمش سینه بیت الاحزان است... با سلامی به محضرت آقا! پر کشیدم شبیه بال نسیم السلام علیک یابن شهید السلام علیک یابن کریم آسمان کبود چشمانم باز امشب بهانه می گیرد در جوار مزار خاکیتان مرغ دل آشیانه می گیرد روز و شب دارم این نوا آقا از چه بی بارگاه گردیدی؟! با هزاران مُرید درگاهت از چه رو بی پناه گردیدی؟! ای امامی که غربت ارث شماست! شعله می بارد از گلستانت!!! زهر کینه چه بر سرت آورد؟! پدر و مادرم به قربانت گر چه از زهر کینه می سوزی شعله های غم تو دیرینه است قدر کرب و بلا، بلا داری این همان راز آه آیینه است خاطرات درون ذهنت را نیمه شب ها مرور می کردی یاد غم های روز عاشورا پلک خود را نمور می کردی دیده ای در سنین کودکی ات بین گودال، جسم بی سر را چه کشیدی در آن غروب غریب تا شنیدی صدای مادر را ضرب سیلی و صورت نیلی ظلم های امیه را خواندی زیر لب با نوای جان سوزت روضه های رقیّه را خواندی لا به لای صدای تیر و کمان ناله های رباب می آمد‌ چه بلایی سر علی آمد؟ که حسین با شتاب می آمد . مشک سقّا و اشک اهل حرم گویی از حلقه اش نگین افتاد لحظه ها لحظه های غارت شد تا که عباس بر زمین افتاد محمد فردوسی 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی قاسم نعمتی 🌴🌴🌴🌴🌴