eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوالجناح به خیام اهل بیت امام حسین علیه السلام السلام عليك يا ابا عبداللّه الحسين(ع) تابستان سال 61 هجرى قمرى است. بيابانى به نام كربلا. روز از نيمه گذشته است. از صبح جنگى نابرابر بين سپاه حق با سپاه باطل در جريان بوده است. ديگر صداى چكاچك شمشيرها به گوش نمى رسد. اما اسبهاى بى صاحب با شيهه سوزناك خود ولوله اى برپا كرده اند. تعدادى از بدنهاى پاره پاره و خون آلود شهيدان در نزديك خيمه گاه رديف شده اند در حالى كه قطعاتى از اعضاى بدن آنها هنوز در ميدان برجاى مانده است. گروهى ديگر هنوز در ميدان و روى خاكهايى كه با سم اسبان شخم زده شده اند، افتاده اند. نه فرصت و مجالى فراهم شده و نه كسى باقى مانده است كه جسد پاره پاره يا نيمه جان ياران اباعبداللّه الحسين(ع) را به خارج از محوطه معركه انتقال دهد. اجسادى نيز به دليل از هم پاشيدگى قابل انتقال نيستند. گاهگاهى صداى خرخر گلوهاى بريده و ناله هاى دردناك از دور و نزديك شنيده مى شود. اما ديگر اللّه اكبرهاى عباس بگوش نمى رسد. از هم آورد طلبيها و رجزخوانيهاى على اكبر خبرى نيست. على اصغر از بى شيرى و تشنگى بى تابى نمى كند. قاسم آرام گرفته است. عبداللّه چشم و دم فرو بسته است. حسين، خسته، داغ ديده، تنها و بى ياور مانده است. كودكان حرم، د يگر طلب آب نمى كنند. با شنيدن هر خبر مرگى، تاب و توان خويش را بيشتر از كف داده اند. هر يك به گوشه اى از چادر خزيده و زانوى غم در بغل گرفته اند. همچون بيد بدنشان مى لرزد، گويا در آن بيابان سوزان، سرما بر آنان مستولى گشته است. با آن خداحافظى دردناك حسين(ع) از همه اهل حرم، اميدى به بازگشت پير و مرادشان ندارند اضطراب و نگرانى لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مى شود. آيا حسين(ع) زنده باز خواهد گشت؟ آيا دوباره لطافت و صفاى دست مولايشان بر سر يتيمى خويش احساس خواهند كرد؟ همه اهل حرم، داغ از دست دادن پدر و برادر و فرزند خويش را فراموش كرده اند. همه به حسين(ع) مى انديشند. زمين و زمان براى سلامتى او، دست به دعا برداشته ا ند. اى شمشيرها چه مى شود كه شما نيز مثل كارد حضرت ابراهيم بر گلوى اسماعيل كند شويد و رگهاى گلوى حسين را نبريد؟ اى ابرها، همچنان كه در مسجد غمامه بر سر رسول خدا(ص) سايه گسترانديد، بيائيد و بربالاى ابدان شهدا و بدن خسته حسين و كودكانش سايه افكنيد و كمى از سوز تشنگى اطفال بكاهيد. اى خورشيد، چرا همچون آتشى كه بر ابراهيم سرد شد، از داغى تابش خود نمى كاهى؟ اى مرغان آسمان، چرا ابابيل نمى شويد و پيل سواران يزيدى را از پاى در نمى آوريد؟ اى بادها چرا طوفان نمى شويد و بناى كاخ ستم را ويران نمى كنيد؟ اى زمين چرا به لرزه در نمى آيى؟ اى كوهها چرا فرو نمى ريزيد؟ اى آسمان چرا دكاً دكا نمى گرديد؟ اى ابرها چرا نمى گرييد و با اشك خويش زمين تفتيده كربلا را براى اطفال، نمناك نمى كنيد؟ اى ملائكة المسومين، چرا همانطورى كه رسول خدا(ص) را در جنگ بدر يارى كرديد به يارى پسر رسول خدا(ص) نمى شتابيد؟ اى كشته ها، آهاى ياران حسين، اى عباس، اى على اكبر، قاسم، جعفر، عون، حر، عوسجه چرا مثل اصحاب كهف دوباره زنده نمى شويد و سيد پير و دلشكسته را يارى نمى كنيد؟ آخر حسين وارث آدم است، حسين وارث ابراهيم خليل و موساى كليم است. كاش آن زمان سرداق گردون نگون شدى وين خرگه بلند ستون بى ستون شدى كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه سيل سيه كه روى زمين قيرگون شدى اما گويا اين بار خداوند مى خواهد معجزه اش را به گونه اى ديگر به رخ جهانيان بكشد. اين بار حفظ دينش نه با گلستان شدن آتش، اژدها شدن عصا، دو شقه شدن رود نيل، تكلم آتش در كوى طور و شكافته شدن خانه كعبه نشان دهد، بلكه مى خواهد، با نمايش ايثار، ارث و فداكار ى همه انبياء و صبر و استقامت عصاره خلقت، معجزه كند. تأثير معجزه همه انبياء و اولياء محدود به همان زمان و مكان بوده است و تعداد افرادى كه تحت تأثير آن آيت الهى قرار گرفته اند بسيار اندك بوده اند و چه بسا پس از مدتى همانها نيز منكر گشته اند. اما معجزه عاشو رايى خداوند، از آدم تا خاتم نقش آفرين بوده و هست، معجزه عاشورايى از سنخ نبوت خاتم(ص) است و بايد تا قيام قائم (عج) گرمابخش حيات بشر باشد. اينك امر الهى بر اين قرار گرفته است كه، فتبارك اللّه احسن الخالقين را به عينه، به جن و انس بنماياند. آن دست مريزادى كه خداوند به خويش گفت، براى منكرين اثبات نمايد. خداوند مى خواهد، معجزه ولايت پذيرى بنى آدم را بر ملائك نمايان سازد.تأثير خون، اين درّه نا دره را بر سرنوشت بشر به رخ جهانيان بكشد و حسين به نمايندگى از انسان، اين بار امانت را بر دوش گرفته است... اما ناگهان صداى شيهه ذوالجناح، همه را متوجه خود مى كند و از جا بر مى خيزند. زانوانشان توان و رمقى ديگر مى يابند. نور اميد به خيمه ها تابيدن مى گيرد. داغ عزيزان فراموش مى شود. خدايا شكر، خدا شكر... حسين سالم برگشته است، دوباره مى توانيم چهره