eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سر به نی سپرده که چشمت به سوی ماست چون نیزه از گلوی تو خون در گلوی ماست دریای غیرتی به تلاطم درآ که خصم چون گرگ تشنه در طمع آبروی ماست دل‌های ما ز زخم زبان‌های شامیان چندان به خون نشسته که مرگ آرزوی ماست در سوگ ما به سور نشستند و می‌کشند مِی در سبو به مژده که خون در سبوی ماست ای کهف عالمین! بخوان کهفُ و الرّقیم تا منصرف شود به تو چشمی که سوی ماست قرآن بخوان و دیدۀ نامحرمان به‌دوز کز هر کرانه‌ای به تماشای روی ماست قرآن بخوان که شرم ز اسلام خود کند هر کافری که منکر کیش نکوی ماست تا چشم من گره به دو چشم تو خورده است چشم فلک به چشم پر از گفتگوی ماست سر را زدم به محمل و بشکستمی که خلق اگه شوند مهر و وفا خلق و خوی ماست گرییم همچو شمع و دل قدسیان کباب از آب چشم و گریۀ بی های و هوی ما ما اشتیاق خویش به هر دل نمی‌دهیم خرّم دل «یتیم» که مشتاق کوی ماست هر کس سراغ ما به چراغی گرفته است او با چراغ مرثیه در جستجوی ماست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مشق عشق
زینب ای روح خدایی جلوات برجمال توسلام وصلوات مابه نام تو تبرّک جوئیم مدحت از منطق عصمت گوئیم رازهای صمدیّت باتوست افتخار ابدیّت باتوست ای جگرگوشۀ زهرا زینب دوّمین عصمت کبری زینب آل اطهارکه مجذوب تواند نسبتی را همه منسوب تواند ای گرامی به امامت عهدی می‌کندعمّه خطابت مهدی زحماتی که نبی دید و کشید رازهایی که علی گفت و شنید رنج‌هایی که به جان داشت بتول صلح و صبری که حسن کرد قبول همه در پرده یکی معنی داشت راه بر مکتب عاشورا داشت شیوه‌ات پیروی از آنها بود صبر تو حافظ عاشورا بود ای امامت به تو مدیون زینب زورق بادیۀ خون زینب پردۀ صبر خدا روپوشت ساحل فُلک نجات آغوشت کربلا از نفست روحانی قتلگاه ازقدمت نورانی چرخ از بار غمت می‌لرزید خاک زیر قدمت می‌لرزید چشم هستی نگران حالت گوش عالم به زبان قالت تا در آن صحنۀ سوزان چه‌کُنی با تن کشتۀ یاران چه‌کُنی گرچه زن، روح عبادت بودی مرد معراج شهادت بودی درمیان شهدا می‌گشتی وز پی خون خدا می‌گشتی اینک ای زائرۀ پاک حسین! این تو و این تن صدچاک حسین گقتی ای عطرخدا در بویت سر نداری که ببوسم رویت ای تن غرقه به خون در بر من! تو حسینی پسر مادر من؟ دیدی آن حنجرۀ بی‌تابش کردی از بوسۀ خود سیرابش گوهر اشک به دامان سُفتی آخرین حرف دلت را گفتی کِی به دامان نبی کرده مقام! باعلی گوی پس ازعرض سلام لاله های چمنت افسردند دخترت را به اسیری بردند زینب ای میوۀ بستان بتول پای این نامه بزن مُهر قبول بین «مؤید» که غلام تو بود چشم بر رحمت عام تو بود 📚 جلوه‌های رسالت » .