eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علیها سلام ▪️🍃🍀▪️🍃🍀▪️🍃🍀 یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی‌رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لاله سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی‌ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاری روی نیزه شدی تا نگاه‌ها آید به سوی نیزه نیاید به سوی من سنگین‌ترین غمم غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است باده غم در سبوی من @rozevanoheayammoharramsoghandi
#حضرت زینب علیها سلام ▪️🌱🍁▪️🌱🍁▪️🌱🍁 پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟ چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟ کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده گمان نمی‌کنم اصلا وفات داشته باشد به وقت مرگ نه، حقش نبود زینب کبری کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟ چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد کسی که معجزه در کائنات داشته باشد قسم به عمه سادات می‌دهد همگی را کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش به خواهرش همه جا التفات داشته باشد رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را مباد سوریه رود فرات داشته باشد قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله زیارت تو دوتا احتیاط داشته باشد مهدی رحیمی @rozevanoheayammoharramsoghandi
حضرت علیها سلام 🍁🌿🥀🍁🌿🥀🍁 دلش دریای صدها کهکشان صبر غمش طوفان صدها آسمان ابر دو چشم از گریه همچون ابر خسته ز دست صبر ِزینب، صبر خسته صدایش رنگ و بویی آشنا داشت طنین ِموج آیات خدا داشت زبانش ذوالفقاری صیقلی بود صدا، آیینه صوت علی بود چه گوشی می‌کند باور شنیدن؟ خروشی این چنین مردانه از زن به این پرسش نخواهد داد پاسخ مگر اندیشه اهل تناسخ حلول روح او، درجسم زینب علی دیگری با اسم زینب زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق زنی، خون خدایی را پیامبر زن و پیغمبری؟ الله اکبر @rozevanoheayammoharramsoghandi
حضرت علیها سلام ▪️▪️🌱▪️▪️🌱▪️▪️ کنج حیاط خانه ی خود، بین بسترش بانو رسیده بود به ساعات آخرش خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی رد می شدند خاطره ها از برابرش خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش همراه هر نفس زدنش، آه می کشید آن کهنه یادگاری خونین دلبرش هر روز، روضه داشت؛ حسینیه ی دلش این مدّتی که بود بدون برادرش یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ دریای اشک بود دو تا دیده ی تَرَش یک سال و نیم بود که او آب رفته بود یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید مثل حسین سرور و سالار بی سرش محمد قاسمی @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام ▪️🥀🌾▪️🥀🌾▪️🥀🌾 قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی چقدر گریه کردی آقاجان مژه هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی ناله هایت به لکنت افتادند سربریدند پیش چشمانت دشتی از لاله و اقاقی را پس گرفتید از یزید آخر علم با شکوه ساقی را !؟ کربلا خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی بری از یاد تا قیام ِ قیامت آقاجان خیزران را نمی بری از یاد خون این باغ، گردن ِ پاییز یاس همرنگ ارغوان می شد چه خبر بود دور ِ طشت طلا عمه ات داشت نصف ِ جان می شد کاش مادر تو را نمی زایید! گله از دست ِ زندگی داری دیدن آب ، آتشت می زد دل خونی ز تشنگی داری تا نگاهت به دشنه ای می خورد جگرت درد می گرفت آقا تا جوانی رشید می دیدی کمرت درد می گرفت آقا جمل شام پیش ِ رویت بود خطبه ات تیغ ذوالفقارت بود «السلام علیک یا عطشان» ذکر لبهای روضه دارت بود پدرت خواند از سر نیزه تا ببینند اهل قرآنی اید عاقبت کاخ شام ثابت کرد که شما مردمی مسلمانی اید سوخت عمامه ات، بمیرم من سوختن ارث ِ مادری شماست گرچه در بندی از تو می ترسند علتش خوی ِ حیدری شماست خون خورشید در رگت جاری از بنی هاشمی، یلی هستی دستهای تو را به هم بستند هرچه باشد توهم علی هستی ** کاش می مُردم و نمی خواندم سر بازارها تو را بردند نیزه داران عبای دوشت را جای سوغات کربلا بردند @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام 🏴▪️🍂🏴▪️🍂🏴▪️🍂 دل سوخته، شبیه دل خیمه ها شده مانند پاره پیرهنی نخ نما شده دارم هنوز بر سرم عمامه ای که سوخت بغض گلوی سوخته ام بی صدا شده دارم به روی گردن خود دست می کشم دیدم که زخم کهنۀ سر بسته وا شده با یاد شام سینۀ من تیر می کشد این سینه زخم خوردۀ آن کوچه ها شده وای از کمان و حرمله و نیش خند او وای از رباب و اصغرِ از نی رها شده دیدم طنابِ دورِ گلوی رقیه را زنجیر داغ، مرحم یک زخم پا شده مانند خواهرم کمرم درد می کند گویی که مهرۀ کمرم جا به جا شده @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام 🏴▪️🍁🏴▪️🍁🏴▪️🍁 ذکر مصيبت مي‌کند: الشام الشام تا ياد غربت مي‌کند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بي کسي را يک جا روايت مي‌کند: الشام الشام موي سپيد و چهره اي در هم شکسته از چه حکايت مي‌کند: الشام الشام هر روز با اندوه و آه و بي شکيبي ياد اسارت مي‌کند: الشام الشام در اين ديار پُر بلا هر کس به نوعي عرض ارادت مي‌کند: الشام الشام يک شهر چشم خيره وقت هر عبوري ابراز غيرت مي‌کند: الشام الشام هر سنگ با پيشاني مجروح خورشيد تجديد بيعت مي‌کند: الشام الشام قرآن پرپر روي نيزه غربتت را هر دم تلاوت مي‌کند: الشام الشام قلب تو را يک مرد رومي با نگاهش بي صبر و طاقت مي‌کند: الشام الشام هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه خود را فدايت مي‌کند: الشام الشام جان مي دهي وقتي به لبهايي مقدس چوبي جسارت مي‌کند: الشام الشام کنج تنوري حنجري آتش گرفته ذکر مصيبت مي‌کند: الشام الشام @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام 🏴▪️🥀🏴▪️🥀🏴▪️🥀 یعقوب کربلا چه قدر گریه میکنی از صبح زود تا به سحر گریه میکنی یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد داری برای چند نفر گریه میکنی وقتی که چشمهات می افتد به معجری حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی این طفل را به جان خودت اب داده اند دیگر چرا میان گذر گریه میکنی از صبح تا غروب فقط نیزه میزدند داری به قتل صبر پدر گریه میکنی چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده یعقوب کربلا چقدر گریه میکنی ؟ بادیدن اسیر کجا میرود دلت بادیدن فقیر کجا میرود دلت @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام 🏴▪️🍃🏴▪️🍃🏴▪️🍃 روزی که بسته در غل و زنجیر می شدی زخمی ترین تراوش تقدیر می شدی هفت آسمان کنار تو در حال گریه بود وقتی درون خیمه زمین گیر می شدی مأمور صبر بودی و در ظهر کربلا انگار از وجود خودت سیر می شدی دشمن خیال کرد که تنها شدی ولی در چشم خیس قافله تکثیر می شدی حالا سوار ناقه ی عریان، قدم، قدم با هر نگاه سمت حرم پیر می شدی @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام السلام 🌱▪️🌱▪️🌱▪️🌱▪️ بین نماز، وقت دعا گریه می کنی با هر بهانه در همه جا گریه می کنی در التهاب آهِ خودت آب می شوی می سوزی و بدون صدا گریه می کنی هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می کنی آبِ خوش از گلوی تو پایین نمی رود با ناله های واعطشا گریه می کنی با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی هم پای نیزه ها همه جا گریه کرده ای هم با تمام مرثیه ها گریه می کنی دیگر بس است "چشم ترت درد می کند "! از بس که غرق اشک عزا گریه می کنی یوسف رحیمی @rozevanoheayammoharramsoghandi