eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر مصیبت حضرت مسلم 1 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 در مقام و ذکر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع) . از مصائب بسیار سنگینی که در ابتدای حادثۀ کربلا، یعنی بعد از سفر حضرت سیدالشهداء از مدینه به مکه و از مکه به سوی کوفه که منتهی به پیاده شدن آن ها در کربلا شد، اتفاق افتاده، مصیبت وجود مبارک حضرت مسلم ابن عقیل(ع) است. مسلم شخصیت با عظمتی است و چهره ی بسیار معتبری است تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی حاج  در کتاب با عظمتی که در رابطه ی با رجال شیعه نوشته، می فرماید: . (مسلمُ ابنُ عَقیل هو سَیِّدُ السُّعَدا وَ أوَّلُ الشُّهَدا وَ سَفیرُ سَیِّدِالشُّهدا إلی أهلِ الکوفَه) . مسلم ابن عقیل انسانی است که سرور و آقای سعادتمندان است و اول شهید حادثه ی کربلاست و سفیر و نماینده ی سیدالشهدا به سوی اهل کوفه است. . و بعد مرحوم می نویسند: (جَلالَتُهُ مِن ما لا فی قَلَم) قلم هیچ نویسنده ای قدرت ندارد جلالت مسلم ابن عقیل را بنویسد، . (وَ لایُحیطُ بِها رَقَم) و هیچ نوشته ای به شخصیت او امکان ندارد احاطه پیدا کند. . این نظر یک عالم بزرگ شیعه است که با تحقیق در حیات مسلم ابن عقیل بیان شده. . . که از مهم ترین و معتبرترین عالمان شیعی است، در کتاب  در مجلس بیست و هفتم با سلسله سند روایتی خودش، نقل می کند که امیرالمؤمنین(ع) به پیامبر اسلام عرضه داشت: (یا رَسولَ الله إنَّکَ لَتُحِبُ عَقیلً) شما به عقیل علاقه مند هستید؟ پیغمبر فرمود: (ای وَالله) به خدا قسم به عقیل علاقه مندم. (إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّین) من دو محبت به عقیل دارم. (حُبَّ لَه و حُبَّ لِحُبّ لِِأبی طالِبٍ لَه) یکی این که خود عقیل را دوست دارم و یکی این که عقیل محبوب پدرش حضرت ابوطالب بود، (وَ إنَّ وَلَدَهُ لَمقتولٌ فی مَحَبَّةِ وَلَدِک) علی جان، فرزند عقیل در راه عشق و محبت فرزند تو حسین، شهید می شود. (فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین) خیلی عجیب است که پیغمبر از نشانه های مؤمن را گریه ی بر مسلم ابن عقیل بیان می کنند. بر او چشم همه ی اهل ایمان اشک می ریزد. (وَ تُصَلی عَلَیهِم مَلائِکةُ المُقَرَّبون) و فرشتگان مقرب پروردگار بر فرزند عقیل، مسلم، صلوات و درود می فرستند. (ثُمُّ بَکاء رَسولُ الله حَتّی جَرَت دُموعُهُ عَلی خَدِّه) با نام بردن از حضرت مسلم، پیغمبر اکرم گریه کردند تا جایی که اشک های مبارک پیغمبر برای مصیبت مسلم بر صورتشان جاری شد. . . در کتاب های معتبرمان دارد در  مسلم همراه با حضرت مجتبی و کنار حضرت امام حسین و با عبدالله ابن جعفر، به دستور امیرالمؤمنین میمنه دار ارتش اسلام بود. یعنی قسمت راست لشکر در اختیار این بزرگوار بود. باز در کتاب های ما دارد که مادر بزرگوار مسلم، خانمی بود ایرانی و از عشیره ی محترمی بود که بین کوفه و بصره و خیلج فارس زندگی می کردند. . . همسر حضرت مسلم، رقیه دختر امیرالمؤمنین(ع) بود که از این همسر با کرامتشان دو فرزند داشتند به نام علی و عبدالله که هر دو در روز عاشورا در محضر دایی بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا، شهید شدند. . در عظمت مسلم همین بس که بزرگترین عالم شیعی ، در کتاب  صفحه ی سی و نه، نقل می کند که امام حسین در نامه ای که به اهل کوفه نوشتند و به دست مسلم دادند و او را به عنوان سفیر فرستاد، این جمله را ذکر کردند: (إنّی باعِثُ إلیکُم أخی وَ ابنَ عَمّی وَ ثِقَتی مِن أهلِ بَیتی) حضرت نوشتند من به سوی شما فرستادم برادرم را، پسر عمویم را، و مورد اطمینانم را از اهل بیتم مسلم ابن عقیل را. . . ولی   می گوید وجود مقدس مسلم ابن عقیل وقتی در معرض حادثه ی ورود ابن زیاد به کوفه قرار گرفتند، عهدشکنان دنیاپرست و بندگان شکم و شهوت، شب هشتم ذوالحجة در مسجد کوفه او را رها کردند و بیعت شکستند و او را دچار تنهایی و غربت کردند و آن انسان الهی حیران وسرگردان به هر کوی و برزن رفت، آشنایی دیگر نبود که همراه او شود، تا به کوچه ای به در خانه ی زنی که از شیعیان اهل بیت بود، به نام طوعه رسید که پیوسته از خانه به کوچه سر می کشید، برای این که در آن حادثه ی سنگین کوفه از فرزندش خبری بگیرد. مسلم وقتی که آن زن را دید، فرمود (أمَةَ الله) مرا به شربت و آبی مهمان کن. . این خانم بزرگوار برای مسلم ابن عقیل ظرف آبی آورد و آب را به مسلم داد و به خانه برگشت. پس از اندکی بیرون آمد، به مسلم گفت ای بنده ی خدا، آب خوردی؟ فرمود: بله، خوردم سیراب شدم. . این زن بزرگوار گفت: پس اکنون به سوی خانواده ی خود برو، وضع شهر وضع خوبی نیست. مسلم جواب نداد. طوعه باز گفت: برو. حضرت جواب نداد. بار سوم گفت: (سُبحانَ الله یا عَبدَالله قُم آفاکَ الله إلی أهلِک فَإنَّهُ لایَصلِحُ لَکَ الجُلُس عَلی بابی وَ لا اُحِلُّهُ لَک) شگفتا ای بنده ی خدا، این همه من دارم به تو می گویم