بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#🍂✨🍂خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#محمود_ژوليده
عزت زیاد، آه، کجا میروی حسین
تا مکه، یا به کرب و بلا میروی حسین
این وقتِ شب! شبانه چرا بار بسته ای
با اهلبیتِ آل عبا میروی حسین
با کودکان و پردگیان و معاشران
گویا به پیشگاه خدا میروی حسین
اینگونه که تو غرقِ وداعِ پیمبری
داری به مقتل شهدا میروی حسین
شش ماهه میبری و جوان میبری و پیر
عباس میبری، به خَفا میروی حسین
صاحب حرم! چرا ز حرم میزنی برون
با سوز و اشک و حال بکا میروی حسین
با هیبتِ پیمبر اکرم زدی براه
با ذکر مادرت، به نوا میروی حسین
«اُخرج إلیَ العراق» شنیدی ز جدِّ خود؟
آیا به کوی درد و بلا میروی حسین
زینب اسیر میشود و تو شهیدِ عشق
داری بسوی اهل جفا میروی حسین
حج را بَدل به عمره کنی ای امامِ حج
تا قتلگاه، جای منا میروی حسین
زیر سُم ستور، تنَت لِه شود غریب
در زیر تیغِ کین ز قفا میروی حسین
در پیش چشم فاطمه با جسم بی کفن
بر عهد خویش کرده وفا میروی حسین
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
بر نیزه ها به رأس جدا میروی حسین
بعد از تو کوفه، رحم به زینب نمیکند
در شامِ غم به طشتِ طلا میروی حسین
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#▪️🌱▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#سیدپوریا_هاشمی
حضرت عشق در پناه خدا
بسلامت برو سفر آقا
آمدیم از برای بدرقه ات
همه ایل ما فدای شما
راهی شهر مکه ای خیر است
حجتان بی خطر بدون بلا
دختران تو یک به یک مریم
پسران تو یک به یک عیسی
قاسم آورده با خودش نجمه
اکبر آورده با خودش لیلا
همه سیراب مشک آب عمو
همه مدیون غیرت سقا
چه حیایی چه عصمتی دارد
جان فدای سه ساله ات آقا
میفرستی رباب را مروه
شیرخواره میاوری به منا
خواهرت را خودت سوارش کن
محملش را درست کن اینجا
ذره ای خاکی است چادر او
گریه اصلا برای چه حالا؟!
نکند رفته ای به روز دهم
نکند رفته ای به کرببلا
در شلوغی مفرط گودال
تشنه ای ذبح میشود تنها
بدنش زیر نیزه ها مانده
سرش اما به دامن زهرا
پیش چشم حسین یک لشگر
میرود سمت خیمه ی زن ها
گوشواره زگوش می افتد
چند خلخال میرود یغما
وای از قتل عام آل رسول
وای از داغ روز عاشورا
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#▪️🥀▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#علی_اکبر_لطیفیان
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند پشت پای آن ها
چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد
پائین پای ناقه مریم گریه می کرد
دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد
این است آن داغ عظیمی که برایش
حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد
این است زینب بانویی که زیر پایش
زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد
بوسید اکبر دست های مادرش را
در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد
یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه
با گفتن بابا، بابا گریه می کرد
در زیر پای محمل مستوره ی عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند عالم سینه می زد
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#▪️🔆▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#قاسم_نعمتی
جدايي از مدينه باورم شد
حرم غمخانه ی صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادري و شير خواري
شود آماده ی اُشْتُر سواري
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمي آرام ، اصغر خواب باشد
كناري نجمه مست روي قاسم
زند شانه سر گيسوي قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا
ولي يك سو همه تصوير اين شب
شده وقت پريشاني زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان
تمام آرزوهايم تو هستي
منم مجنون و ليلايم تو هستي
همه شب روي سجاده نشينم
الهي اي حسين داغت نبينم
تمامي امانت هاي مادر
ميان بسته پيچيدم برادر
(( جواب سيد الشهدا ))
دلم را آب كردي گريه كم كن
مرا بي تاب كردي گريه كم كن
شده وقت سفر اي نور ديده
نشين بالاي محمل اي رشيده
محارم دور محمل بي قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
يل ام البنين زانو گرفته
علي اكبر به پاي ناقه رفته
به روي معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پاي تو هستم
همه رفتند اما غرق احساس
پيامي آمد از مادر به عباس
زمان حرفهاي آخرين شد
وصيت خواني ام البنين شد
صدا زد مي روي اي نور عينم
ولي جان تو و جانِ حسينم
برو اما بدان شير نبردي
مبادا بي حسينم باز گردي
بيا تا خوب من رويت ببوسم
بلندي هاي ابرويت ببوسم
به خلوت بوسه هايم درس دارد
حيا كردم ، حسين مادر ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#🍃▪️🍃خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
شب سخت وداع است و دلم تنگ
صداي نالـه خيـزد از دل سنگ
ز هر سو ميزند غم بر دلم چنگ
نفس آتش شده از سوز سينه
خداحافظ خداحافظ مدينه
امـان از جـور و بيـداد زمانه
حرم شد از حرم بيرون شبانه
بســان بلبـل بـي آشيــانه
رباب و فاطمه، زينب، سكينه
خداحافظ خداحافظ مدينه
مدينـه داد و بيـداد از جـدايي
بزن نالـه بـه شــور نينـوايي
که شد این قافله کربوبلایی
فلك را نيست با ما غير كينه
خداحافظ خداحافظ مدینه
دعايم بود بـر لب گريه كردم
نگه كردم به زينب گريه كردم
خدا داند كه هر شب گريه كردم
كنـار قبـر زهــراي حـزينه
خداحافظ خداحافظ مدينه
مدينه گِل كن از اشكت زمين را
كه من بـردم گل امالبنيـن را
يگانه ساقـي گلهـاي ديـن را
که نبـود در وفـا او را قـرینه
خداحافظ خداحافظ مدينه
مدينـه گاهگاهـي يـاد مـا كن
ز چشمانت روان اشك عزا كن
دل شب دخترانـم را دعـا كن
كه ايناننـد زهــرا را رهينـه
خداحافظ خداحافظ مدینه
شب انـا اليــه راجعــون است
چه گویم روز عاشورا كه چون است
زمين كربـلا درياي خون است
منم در بيـن اين دريـا سفينه
خداحافظ خداحافظ مدینه
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#🍁▪️🍁خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
از زبان حضرت ام البنین سلام الله علیها خطاب به حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام
#علی_اکبر_لطیفیان
قصد کرده است از وطن برود
پنجمین رکن پنج تن برود
این حسین است که غریب شده
کاش می شد که با حسن برود
او به هر حال می شود عریان
چه نیازی ست با کفن برود!
هر چه کردند جان معجر من
نگذاری که پیرهن برود
قسمت می دهم اجازه نده
شمر با پا روی بدن برود
نگذاری که نیزه کندی
جای پهلوش بر دهن برود
نکند بی حسین برگردی
نکند آبروی من برود
بسم الله الرحمن الرحيم
#▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#🍂▪️🍂خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#مهدی_مقیمی
پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را
شاید ندیدی اشک های خواهرت را
بار سفر بستی مدینه شعله ور شد
در یاد دارم آن نگاه آخرت را
ام البنین روی سرت قرآن گرفته
تا پر کند یکبار جای مادرت را
گریه طبیعی بود هنگامی که بردی
نوزاد چندین روزه ات را همسرت را
اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی
وقتی نظر کردی قد آب آورت را
فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس
وقتی که می بردی علی اکبرت را
یا که بگو آوردن خلخال ممنوع
یا که درآور گوشوار دخترت را
از چشم های عمهء سادات پیداست
آماده کرده بوسه های حنجرت را
من آرزو دارم فقط زینب نبیند
روزی سر و موی پر از خاکسترت را
بسم الله الرحمن الرحيم
▪️#به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#▪️🍃✨▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه
#علی_اصغر_انصاریان
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
اگر بار گران بودیم و رفتیم
وداعی تلخ کردم با پیمبر
نهادم صورتم بر قبر مادر
دلم تنگ حسن شد ای خدایا
بقیع رفتم برای بار آخر
نوایی می زند آتش به سینه
رود همراه بابایش سکینه
رسد روزی که بی بابا بیاید!
خداحافظ... خداحافظ مدینه
دل بی تاب را تابی بیاور
شبم تاریکه، مهتابی بیاور
شده اُم البَنین وقت جدایی
برای بدرقه آبی بیاور
ببین زینب که جانی در تنم نیست
دگر چاره به غیر از رفتنم نیست
چنان در این سفر غارت شوم من
که حتی بنگری پیراهنم نیست
بود تا همره من أشجع النّاس
کجا و کی کنم من درد، احساس؟!
ز چشم بَد نگهدارش خدایا
که گردد خیمه غارت بعد عباس
نباشد این وداع آخر من!
بگفتا رازهایی مادر من
شود گودال جمع پنج تن جمع
نَهَد بر دامنش مادر، سر من
خدایا هم علیمی هم خبیری
پذیرفتم هر آن چه می پذیری
برای ما شهادت بوده عادت
ولی ای وای از داغ اسیری
دل ارباب از هجران کباب است
رقیه در بَرَش طفل رباب است
پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم
بدان روزی رسد جایت خرابه است