eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز آمدم از سفر مدینه راهم ندهی دگر مدینه هفتاد و دو داغ روی داغم آتش زده، بر جگر مدینه راهم ندهی به خود که دارم از کرب و بلا خبر مدینه با داغ حسین، چون کنم رو بر قبر پیامبر مدینه؟ یک جامه، ز هیجده عزیزم آورده‌ام از سفر مدینه با هر قدمم به پیش رو بود پشت سر هم خطر مدینه بودند مواظبم به هر گام هفتاد بریده سر مدینه والله به چشم خویش دیدم چوب و لب و طشت زر مدینه هفتاد و دو داغ اگر چه می‌زد دائم به دلم شرر مدینه، والله که داغ آن سه ساله خم کرد مرا کمر، مدینه شمشیر حسین، بودم امّا بر سنگ شدم سپر مدینه گه در دل حبس، گه خرابه کردم شب خود سحر مدینه کشتند سکینه را به گودال روی بدن پدر، مدینه خورسندم از اینکه در، ره دوست دادم، دو نکو پسر مدینه با آن‌همه غم، مصیبت شام بود از همه سخت‌تر مدینه در شام بلا به چشم تحقیر کردند به ما نظر مدینه ای کاش شوند همچو «میثم» بر ما همه، نوحه‌گر مدینه ⏹ کانال روضه و نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا لینک کانال👇 https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اهـل مـدینه! دگـر مـدینه نمـانید جای گلاب از دو دیده خون بفشانید نالـه دل را بـه آسمـان بـرسانید بـا جـگر پاره پاره روضه بخوانید خون عوض اشک از دو چشم من آید دخت علی بی حسین در وطن آید اهـل مـدینه! دگـر حسین ندارید نـوحه‌سرایی کنیـد و اشک ببارید از جـگر سـوخته شـراره بـرآرید نیست عجب گر ز غصه جان بسپارید دشت بلا لاله‌گون ز خون خدا شد با لب عطشان سر حسین جدا شد اهـل مـدینه! که دیده و که شنیده کشته سخن گوید از گلوی بریده؟ پهلوی از تیغ و تیر و نیزه دریده سینـه به زیـر سـم ستـور که دیده در غمِ آن زخم روی زخم نشسته نالـه بـرآید ز نیزه‌های شکسته اهل مدینه! خبر دهید به زهرا قافلـه داغ مـی‌رسند ز صحرا پیشکش آورده بر تو زینب کبری پیـرهن پـاره پـاره پسرت را من خبر آورده‌ام ز باغ گل یاس اهل مدینه! کجاست مادر عباس؟ اهل مدینه! زنید بر سر و سینه کیست که گوید به دختران مدینه پشت در شهـر ایستـاده سکینه او کـه نـدارد بـه روزگار قرینه رخت عزا گریه می‌کند به تن او پیکر او گشته رنـگِ پیرهن او اهل مدینه! سر شما بـه سلامت نقش زمین گشت آسمان امامت بـر سـر نـی بود آفتاب قیامت سر به سنان، تن به خاک داشت اقامت قصه گودال قتلگاه شنیدید زیر لگد سینه شکسته ندیدید اهـل مـدینه! دعـا کنید بـه لیلا کز دم شمشیر و تیر و نیزه اعدا جسم جوانش شده است «اربا اربا» پیکـر او گشته مثـل حنجر بابا گشته جدا عضو عضوِ آن قد و قامت مادر اکبـر سـر تـو بـاد سلامت اهـل مـدینه! رباب از سفر آید با پسرش رفته بود و بی‌پسر آید گل که ندارد، گلابش از بصر آید شیر نه، خون دلش ز سینه برآید لحظه دیـدار او بـه هـم بسپارید همره خود طفل شیرخواره نیارید اهـل مدینه! بشیر تـاب نـدارد جز یم اشک و دل کباب ندارد قصه پر غصه‌اش حساب ندارد هر چه بپرسید از او جواب ندارد آنچـه از ایـن کاروان داغ ندانید در شرر آه «میثم» است، بخوانید ⏹
به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز که سیدالشهدا راست اوّلین سرباز به خاک تربت اوسجده میبرم به نماز حریم اوست مرا قبله‌گاه راز و نیاز عقیده ام به جز این نیست درمسیر ولا چه خاک تُربت مسلم چه خاک کرب وبلا کسی که بود سراپا حقیقت ایمان کسی که گشت زخونش مرّوج قرآن کسی که دست ز جان شست در ره جانان کسی که زائر قبرش بُوَد امام زمان کسی که پیشتر از موسم ولادت او گریست چشم نبی، درغم شهادت او فدای حق شد وبعد ازهزاروسیصدسال هنوز زندگی‌اش را بوَد شکوه و جلال رسد، ندای رسایش به گوش، درهمه حال که ای تمام خلایق به قادر متعال زجان گذشتن ماخاندان سعادت ماست بنای ماهمه درسایهء شهادت ماست به منطقی که بسی جاودانه خواهدبود لبان شسته به خون را زهم چوغنچه گشود به خون پاک شهیدان عشق خواند درود به خلق کور و کر کوفه اینچنین فرمود که ای به ملک خدا برستمگران بنده بشر ز ننگ شما تا ابد سر افکنده شماکه بهر بدن جان خویش را کشتید به پاس کافر، ایمان خویش را کشتید به حفظ ظالم، وجدان خویش را کشتید به حکم دشمن، مهمان خویش را کشتید شما که عهد خدا و رسول بگسستید شما که دل به یزید شرابخور بستید به آن نمازگزارِ به سجده گشته شهید به آتشین سخنان ابوذرِ تبعید به خون زندۀ عمّار کُشتۀ توحید امام من که بوَد مظهر خدای مجید پیام داده که تسلیم دست خصم مشو فراز دار برو، زیر بار ظلم مَرو به آیه آیۀ قرآن به مصطفی سوگند به جان پاک پیمبر به مرتضی سوگند به اشک دیدۀ زهرابه مجتبی سوگند به خون پاک شهیدان کربلا سوگند که این شعارشهیدان راه ایمان ست سکوت، پیش ستمگرخلاف قرآن ست شماکه جمله به حبل خدای چنگ زدید چرا به دامن خود لکّه های ننگ زدید چرابه پیکرمهمان خویش سنگ زدید زخون به چهره‌اش ازضرب سنگ رنگ زدید زنانتان به پذیرائی‌ام چو برخیزند به جای گل همه آتش به فرق من ریزند به کوفه‌ای که شماغرق ذّلتید در آن به کوفه‌ای که درآن ازشرف نمانده نشان به کوفه‌ای که کند کفر جلوۀ ایمان به کوفه‌ای که بوَد گرگ رالباس شبان نفس کشیدن درخاک آن سیه روزی ست برای مردم آزاده مرگ، پیروزی ست نسیم آورد از شهر مکّه بوی حسین فراز بامم و چشمم بُود به سوی حسین که وقت مرگ ببینم رخ نکوی حسین نگاه داشته ام جان در آرزوی حسین عزیز فاطمه از دردرآ، به دیدۀ من که تا بپای تو اُفتد سر بُریده من نوشته بودمت ای آفتاب برج کمال که کوفیان همه کردند ازمن استقبال ولی تمام شکستندعهدخودبه جِدال جداشدند ز من از طریق کفر و ظلال خداگواست که دیشب زنی پناهم داد چودیدخانه ندارم به خانه راهم داد چه اشکهاکه به یاد تو ریختم دیشب چه رازها که عیان با تو داشتم بر لب به سوی کوفه میاای بزرگ آیت رب که خون چکد به عزایت زدیدۀ زینب میابه کوفه که این قوم بی خبر زخدا به پیش چشم عزیزان سرت کنند جدا به پای کاخ ستم فوج فوج عدوانش یکی بگفت:شکستیم عهدو پیمانش یکی بگفت: مبادا کنند قربانش یکی بگفت: که شاید برند زندانش به گوش بود در آنجا ز هردری سخنی که شد ز بام سرازیر نازنین بدنی ندیده دیده خدایا که نازنین مهمان سرش به بام وتنش درمحلّ قصّابان دو ماه‌پارهء او در میانۀ زندان عزا گرفته نهانی ز چشم زندانبان ستاره ریخته«میثم»ز آسمان بَصَر به یادآن پدر و اشک چشم آن دو پسر
کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین مورد تایید مولایش حسین کیست مسلم؟ یاور خون خدا اوّلین پیغمبر خون خدا دست های بسته اش اعجاز کرد باب فتح کربلا را باز کرد با تن مجروح، پا تا سر گریست رو به مولایش دم آخر گریست ای سلام الله بر جان و تنت اشک و خونم هر دو وقف دامنت کیستم من؟ اولین قربانی‌ات جان دو قربانی‌ام ارزانی ات دور کعبه یاد ما کن یا حسین مسلمت را هم دعا کن یا حسین دوست دارم ای همه آیات نور دست عباس تو را بوسم ز دور اولین سرباز میدانت منم ذبح پیش از عید قربانت منم فرقم از خون چشمۀ زمزم شده حج ما هر دو شبیه هم شده حج من داغ دو طفل بی‌سرست حج تو داغ علی اکبرست حج من خون گلو افشاندن ست حج تو بر نیزه قرآن خواندن ست حج من سردادن از بالای بام حج تو از کربلا تا شهر شام حج من در کوچه ‌ها گردیدن ست حج تودر موج خون غلتیدن ست حج من در راه تو جان دادن ست حج تو از صدر زین افتادن ست
🌸🍃حسین جان ️ جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست درمان درد من نبود غیر درد دوست دردم دوا کنید که درمانم آرزوست با سیل اشک تا که به دریای خون روم شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست از چار گوشۀ دو جهان دست شسته ام شش گوشۀ امام شهیدانم آرزوست با یاد کام خشک علمدار کربلا در موج بحر، سینۀ سوزانم آرزوست پاداش گریه های همه عمر بر حسین یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست از دامنی که سوخت به صحرای کربلا یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست در انتظار منتقم خون پاک او دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست ╰─═ঊঈ🌸⚜💠⚜🌸 کانال اشعار، روضه،نوحه زنجیر زنی محرم،اربعین واسرا به مدینه(مطالب عالی)👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
بسم الله الرحمن الرحيم #▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز #▪️🍁▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
بسم الله الرحمن الرحيم #▪️به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز #🍃▪️🍃خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه شب سخت وداع است و دلم تنگ صداي نالـه خيـزد از دل سنگ ز هر سو مي‌زند غم بر دلم چنگ نفس آتش شده از سوز سينه خداحافظ خداحافظ مدينه امـان از جـور و بيـداد زمانه حرم شد از حرم بيرون شبانه بســان بلبـل بـي آشيــانه رباب و فاطمه، زينب، سكينه خداحافظ خداحافظ مدينه مدينـه داد و بيـداد از جـدايي بزن نالـه بـه شــور نينـوايي که شد این قافله کرب‌وبلایی فلك را نيست با ما غير كينه خداحافظ خداحافظ مدینه دعايم بود بـر لب گريه كردم نگه كردم به زينب گريه كردم خدا داند كه هر شب گريه كردم كنـار قبـر زهــراي حـزينه خداحافظ خداحافظ مدينه مدينه گِل كن از اشكت زمين را كه من بـردم گل ام‌البنيـن را يگانه ساقـي گل‌هـاي ديـن را که نبـود در وفـا او را قـرینه خداحافظ خداحافظ مدينه مدينـه گاه‌گاهـي يـاد مـا كن ز چشمانت روان اشك عزا كن دل شب دخترانـم را دعـا كن كه ايناننـد زهــرا را رهينـه خداحافظ خداحافظ مدینه شب انـا اليــه راجعــون است چه گویم روز عاشورا كه چون است زمين كربـلا درياي خون است منم در بيـن اين دريـا سفينه خداحافظ خداحافظ مدینه
بسم الله الرحمن الرحيم ▪️ مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز #▪️✨🥀▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه ای اشک‌هـا ببارید از چشم‌هـا چـو باران کـز بـاغ وحـی، بـا هـم رفتند گلعـذاران خون از دو دیده جاری‌ست هنگام سوگواری‌ست چشم مدینـه گرید چون چشم سوگواران دیشب عزیز زهرا بگذاشت سر به صحرا خورشید وحی گردید پنهان به کوهساران خالــی شـده مدینـه از لاله‌های توحیـد پُـرگشتـه کـوه و صحـرا از نالـۀ هزاران ای دوستان برآریـد آهـی ز سـوز سینـه این بیت را بخوانیـد همـراه آن سـواران بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران دیشب تو خواب بودی وقت سحر، مدینه! یک عمـر شـد نصیبت خون جگر، مدینه! دیدی چگونه از تـو هجده ستاره گم شد؟ دیدی که قرص ماهت رفت از نظر، مدینه؟ روزت سیـاه باشـد چشمـت بـه راه باشد تــا از مسافــرانت آیــد خبـر، مدینــه! دستی سوی سماء کن عبـاس را دعا کن ترسم شود در این ره بی‌دست و سر، مدینه! آه از جگــر بــرآرم خــون از بصر ببـارم ایـن بیـت را بخـوانم بـار دگـر، مدینــه! بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران بگــذار همـره یــار اشکـم بــود روانـه بگــذار از درونــم آتـش کشــد زبانــه امشب سرشک سرخ است جاری زچشم زینب فـردا تنش کبـود اسـت از ضـرب تازیانه امشب نگاه عباس بر صورت حسین است فردا شود دوچشمش بـر تیر کیـن نشانه امشب نهاده بلبل صورت بـه دامن گل فـردا زننـد او را آتــش بــر آشیــانه سوزم درون سینه آهم به بـام گردون خون دلم به دیده اشک غمم به شانه بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران آهـت ز سینـه خیـزد بـر آسمان، مدینه! پشت سـر مسافـر قـرآن بخـوان مدینه! آبــی بریـز از اشـک پشـت سـر مسافر دنبـال ایـن سـواران برگـو اذان مـدینه! سوغات دخت زهرا از کوه و دشت و صحرا یک پیرهن بـود از هجـده جوان، مدینه! بعد از حسن گـرفتی بر چهره گرد غربت بعد از حسین، دیگـر تنهـا بمان مـدینه! با سوز دل سحر کن فریاد و ناله سرکن با من بنال تا صبح با من بخوان مدینه! بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران خورشید روی احمد در کاروان عیان است یا قرص ماه لیـلا در بین کـاروان است؟ ای چشم‌هـا بگرییـد ای اشک‌ها ببارید از چشم ناقه‌ها هم سیلاب خون روان است ای کودکـان مبــادا از دشمنـان بترسید در این سفر شما را عباس، پاسبان است هرجا که تشنـه گشتید عباس را بخوانید عبـاس از ولادت سقـای تشنـگان است شـرح وداع خوانـدم خون جگـر فشاندم گویی مرا هماره این بیت بـر زبان است بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
بسم الله الرحمن الرحيم ▪️ مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز #▪️🌱🍂✨▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه فضا محو تاب و تب زینب است گمانم که وقت نماز شب است همه هاشمیات، مشغول ذکر بیابان پر از نغمۀ "یارب " است (طِرِمّاح)! محمل به سرعت مران که بانوی این کاروان زینب است همه کودکان را همه شب مدام غریبانه ذکر خدا بر لب است حسین است چون ماه و اطراف او فروزنده هفتاد و دو کوکب است بیابان بزن ناله ای دل نشین که دخت علی گشته محمل نشین عجب کاروانی ،خدا یارشان اجل آید از ره به دنبالشان متاع همه گشته خون گلو خداوند عالم خریدارشان شود حجشان با شهادت شروع اسارت بود آخرِ کارشان گواهی دهم در کنار فرات بود آبشان خون رخسارشان چو اینان عزیزان پیغمبرند مبادا کنی ای فلک خوارشان قضا را چه امری مقدرشده که سقا پریشان اصغر شده
بسم الله الرحمن الرحيم ▪️ مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز #▪️🌾✨▪️خروج_کاروان_امام_حسین علیه السلام_از_مدینه_به_سمت_مکه مدینه! امامت کجا می رود؟ سفر کرده سوی خدا می رود دل شب، غریبانه تنها حسین نهان از همه چشم ها می رود مدینه! چه آرامی و ساکتی امام غریبت کجا می رود؟ مدینه ز عباس و اکبر بپرس اگر می رود، شب چرا می رود؟ مدینه! تماشاکن این قافله چه عاشق سوی کربلا می رود اگر جان به بزم بلا می برد علی اصغرش را کجا می برد؟
. علیه‌السلام عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوختۀ کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می داند ذرّه‌ای از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزّت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریۀ خلق کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله «میثم» ازخویش‌چه‌دارد که‌به‌وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آن‌چه کند از تو ام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دل‌های خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند هزار مرتبه میثم اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
امام_حسین کعبه_وکربلا گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد ز دامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله می جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد ز نخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آن‌چه کند از تو ام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دل‌های خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند هزار مرتبه میثم اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
◾️◾️◾️ دو خورشید جهان‌آرا، دو قرص ماه، دو اختر دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم‌سنگر... دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیۀ قرآن... گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر... گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور! دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر... سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا که این دو شاخۀ گل را کنم در مقدمت پرپر به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری درخشیدند در میدان چو خورشید فلک‌گستر فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر! یکی می‌گفت دو خورشید از گردون شده نازل یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر... خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه دو حیدر حمله‌ور گشتند بر دریایی از لشکر تو گفتی در اُحد تابیده دو بدر جهان‌آرا و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر... به خاک افتاد جسم پاکشان ناگاه چون قرآن دریغا ماند زیر دست و پا دو سورۀ کوثر چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر... چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر... ✍ 📝 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
بنی اسد! متحیّر ستاده‌اید همه چرا به بحر تفکر فتاده‌اید همه؟ برای دفن شهیدان کربلا، زن و مرد ز خانه سر به بیابان نهاده‌اید همه کسی نبود که رو سوی این دیار نهد خـدا تمـام شما را جـزای خیر دهد بنی اسد! نگرید این خجسته تنها را ستارگان زمین، ماه انجمن‌ها را نصیبتان شده قدر و سعادتی امروز شما به خاک سپارید این بدن‌ها را به هـر بدن که رسیدید احترام کنید به زخم‌ نیزه و شمشیرها سلام کنید بنی اسد تن انصار رو به‌ روی شماست که دفن پیکرشان، جمله آرزوی شماست کمک کنید در این سرزمین پیمبر را نگاه مادر ما فاطمه به سوی شماست اگـر شمـا، نشناسید این بدن‌ها را معرّفی کنم، این پاره پاره تن‌ها را بنی اسد همه رو سوی قتلگاه کنید به پیکری که بُوَد غرقِ خون، نگاه کنید به مصحفی که شده آیه‌آیه گریه کنید ز آه خود، رخ خورشید را سیاه کنید تنی کـه ریخته از هم چگونه بردارید؟! کمک کنید، که یک قطعه بوریا آرید بنی اسد! تن پاک برادرم اینجاست که عضوعضو وجودش ز هم جداست، جداست هر آنکه دید ورا گفت این رسول خداست کمک کنید که این جانِ سیدالشهداست دل حسین نـه تنها گسسته از داغش پس از پدر کمر من شکسته از داغش بنی اسد نگهم بر دو شاخۀ یاس است بر آن نشانه‌‌ی لب‌های سیّدالناس است به احترام بگیرید هر دو را سردست ادب‌ کنید که این دست‌های عباس است نه دست مانده به جسم مطهرش، نه سری خــدا بـه مـادرش ام البنین کند نظری بنی اسد! گل صدپاره‌ای در این چمن است شهید بی زرهی، پاره‌پاره پیرهن است ادب کنید که این ماهِ سیزده ساله پسرعموی عزیزم، سلالۀ حسن است به تیر و نیزه تن پاره‌پاره‌اش سپر است ز حلقه‌های زره، زخم‌هاش بیشتر است بنی اسد! بدنی پشت خیمه مدفون است دل رباب و دل فاطمه بر او خون است مزار اوست همان روی سینۀ پدرش ز خون او گل روی حسین گلگون است هنوز هست به سوی حسین، دیدۀ او سـلامِ «میثم» بــر حنجـر بریـدۀ او 📝 | عضو شوید 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ @madahi_moharram
1_8732869888.mp3
5.06M
🌙 ♨️شب جمعه کربلا! 👌 بسیار شنیدنی 🎙استاد 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram