#ورود امام حسین علیه السلام به کربلا
شهادت امام حسین علیه السلام
دینوری گوید: زهیر به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: نزدیكی ما، كنار رود فرات، روستایی است در دل یك قطعه محكم كه فرات آن را احاطه كرده است، مگر از یك طرف. امام پرسید: نامش چیست؟ گفت: عقُر. فرمود: پناه میبریم به خدا از عقر (آتش گداخته). امام حسین ـ علیه السلام ـ به حر گفت: كمی هم برویم آنگاه فرود آییم. با او رفت تا آنكه به كربلا رسیدند. حر و یارانش در مقابل امام حسین ـ علیه السلام ـ ایستادند و از رفتن بازداشتند و حر گفت: همین جا فرود آی. فرات هم به تو نزدیك است. امام پرسید: اسم اینجا چیست؟ گفت: كربلا. فرمود: صاحب رنج و بلا. پدرم هنگام عزیمت به صفین، از اینجا گذشت. من با او بودم. ایستاد و از نامش پرسید نامش را گفتند. فرمود: «اینجا محل فرود آمدنشان و اینجاست محل ریخته شدن خونهایشان». پرسیدند: چه كسانی؟ فرمود: گروهی بزرگ از خاندان محمد اینجا فرود میآیند. بهبهانی به نقل از ابی مخنف نقل میكند: همه حركت كردند تا به سرزمین كربلا رسیدند. روز چهارشنبه بود. اسب امام از حركت باز ایستاد. امام فرود آمد و بر اسب دیگری سوار شد. آن نیز حتی یك گام جلو نرفت. امام، پیوسته اسب عوض كرد، تا هفت اسب همه این گونه بودند. امام با دیدن این امر شگفت، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه. پرسید: نام دیگری دارد؟ گفتند: نینوا. فرمود: نام دیگر چه؟ گفتند: ساحل فرات. پرسیدم: اسم دیگر هم دارد؟ گفتند: كربلا. آنگاه بود كه نفس عمیقی كشید و فرمود: سرزمین محنت و رنج! فرمود: بایستید و پیش نروید. به خدا كه محل فرود آمدنمان و سرزمین ریخته شدن خونمان همین جاست. اینجاست كه حرمت ما را میشكنند، مردانمان و كودكانمان را میكشند. قبور ما در همینجا زیارتگاه خواهد شد. جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ همین خاك را به من وعده داده و وعده او خلاف نیست. از اسب فرود آمد... ابن جوزی گوید: امام پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: كربلا؛ به آن نینوا هم میگویند. حضرت گریست و فرمود: رنج و محنت! ام سلمه به من خبر داد كه روزی جبرئیل نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ بود. تو هم با من بودی. گریه كردی، پیامبر فرمود: فرزندم را رها كن. تو را رها كردم. پیامبر تو را بر دامن خود نشاند. جبرئیل گفت: آیا دوستش داری؟ فرمود: آری. گفت: امت تو او را خواهند كشت. اگر بخواهی سرزمین شهادتش را نشانت دهم. فرمود: آری. جبرئیل بال خود را بر كربلا گشود و آن را به پیامبر نشان داد. چون به حسین ـ علیه السلام ـ گفتند كه نام اینجا كربلاست، آن را بویید و گفت: به خدا این همان سرزمینی است كه جبرئیل به پیامبر خدا خبر داد كه من اینجا كشته خواهم شد. در روایتی است كه مشتی از خاك آن بر گرفت و بویید... ابن سعد نقل میكند: چون علی ـ علیه اسلام ـ در مسیر صفین از كربلا گذشت و رو به روی روستای نینوا بر كرانه فرات قرار گرفت، ایستاد و خدمتكار خود را گفت كه به ابا عبدالله خبر دهد به این سرزمین چه میگویند؟ گفت: كربلا. حضرت گریست تا آنكه زمین از اشكهایشتر شد. فرمود: روزی خدمت پیامبر رسیدم كه میگریست. سبب گریه را پرسیدم، فرمود: جبرئیل پیش من بود. مرا خبر داد كه فرزندم حسین ـ علیه السلام ـ در كنار فرات در جایی به نام كربلا كشته میشود. مشتی از خاك آن را برداشت و داد تا بویش كنم. چشمانم پر از اشك شد. خوارزمی گوید: امام حسین ـ علیه السلام ـ روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوم محرم سال 61 وارد كربلا شد، برای یاران خود خطبهای خواند و فرمود: اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگیشان بگذرد. هرگاه با بلا آموزده شوند، دینداران اندك میشوند. سپس پرسید: آیا اینجا كربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محل فرود آمدن ما و مركبهایمان و ریخته شدن خونهایمان. همه فرود آمدند، بارها را كنار فرات گشودند، خیمهای برای حسین ـ علیه السلام ـ و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین ـ علیه السلام ـ در خیمهاش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود، حضرت، اشعار «یا دَهرُ افًّ لكِ من خلیلٍ...» را میخواند. ................................................ منبع: مقتل امام حسين(ع)-ترجمه جواد محدثي، ج2، ص101.
@rozevanoheayammoharramsoghandi
یکی از برجستگی های منابر حسینی گریز روضه و روضه خوانی موفق است که جدای از صفای نفس و اخلاص به محتوای غنی نیز نیاز دارد.
مقدمه:
امام باقر(علیه السلام)فرموده است،خداوندکربلا را ۲۴ هزار سال پیش از آنکه کعبه را بیافریند،آفریده است و آن را پاکیزه فرمود و بر آن برکت افزوده است و پیش از آنکه خداوند خلق را بیافریند، آن را قرار داده است و همواره چنین خواهد بود و خداوند آن را در بهشت هم بهترین زمینها قرار داده است.
قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام)
خَلَقَ اللَّهُ کَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْکَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ أَلْفَ عَامٍ
وَقَدَّسَهَاوَ بَارَکَ عَلَیْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً فِی مَنَازِلِهِ وَ لَا تَزَالُ کَذَلِکَ
وَ جَعَلَهَا اللَّهُ أَفْضَلَ الْأَرْضِ فِی الْجَنَّة (۱)
امام صادق علیه السّلام آهى کشید وبه مفضل فرمود:
یَا مُفَضَّلُ إِنَّ بِقَاعَ الْأَرْضِ تَفَاخَرَتْ فَفَخَرَتْ کَعْبَةُ الْبَیْتِ الْحَرَامِ عَلَى بُقْعَةِ کَرْبَلَاءَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهَا أَنِ اسْکُتِی کَعْبَةَ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ لَا تَفْتَخِرِی عَلَى کَرْبَلَاءَ
اى مفضل! تمام اماکن روى زمین بر یک دیگر فخر مىکردند. از جمله کعبه در مسجد الحرام بر زمین کربلا فخر نمود. خداوند وحى فرستاد که اى کعبه ساکت باش! و بر کربلا فخر مکن!(۲)
مرحوم شیخ طریحی در کتاب مجمع فرموده:
مروی است امام علیه السلام نواحی اطراف مکانی که بعدا قبر آن حضرت شد را از اهل نینوی و غاضریه به شصت هزار درهم خریده و سپس آن را به خودشان تصدق فرمود مشروط به اینکه زوار قبر مطهرش را ارشاد و راهنمائی کرده و آنها را سه روز ضیافت و پذیرائی نمایند.
دو چشم تو شرار غربت و درد
به سینه آهِ حسرتْ؛ حسرتی سرد
حسین ابن علی در کربلا شد
به جان عمه ات این جمعه بر گرد
« این الحسن واین الحسین این ابناء الحسین» «این الطالب بدم المقتول بکربلاء» کجائی آقا ؟
تا کی شب و روز برا جد غریبت گریه می کنی آقا. آقا جان رزق اشک چشم ما را در عزای جدتان زیاد کن آقا
ای مرا از لحظه میلاد تاج سر حسین
هم برادر بودیم هم یار و هم یاور حسین
داداش :
هر کجا بردی مرا خرسند می بودم ولی
این سفر بی تابم ومحزونم و مضطر حسین
داداش اینجا دیگه کجاست؟!
در کتاب مهیج الاحزان آمده است:
وقتی قافله به کربلاء واردشد و در آن سرزمین پربلاء وارد شد، ام کلثوم خدمت برادر رسید: برادر این وادی بسیار هولناک و وحشت زا می باشد چه آنکه از هنگامی که پای من به این وادی رسیده هول و وحشت عظیمی در من پیدا شده.
امام علیه السلام فرمودند: خواهرم در زمان پدرم هنگامی که باتفاق آن حضرت و برادرم به صفین می رفتیم عبورمان به این سرزمین افتاد پیاده شده و استراحت نمودیم پدرم سر مبارکش را در دامن برادرم گذارد و ساعتی خوابید و من بالای سر آن حضرت نشستم، پس از آنکه از خواب برخاست شدید و سخت می گریست، برادرم سبب گریه را جویا شد؟
پدرم فرمود: در خواب دیدم گویا این وادی دریائی است از خون و فرزندم حسین در آن غوطه می خورد و در حال غرق شدن پیوسته استغاثه می کند و کسی پناهش نمی دهد.
وقتی عیسی بن مریم و حواریین به کربلا گذاشتند در ایام سیاحت، پس شیر غضبانی سر راه بر ایشان گرفت .عیسی (علیه السلام) پیش رفت و گفت ای شیر چرا راه را بر ما بسته ای؟ او عرض کرد: که نمی گذارم عبور کنید از این زمین مگر اینکه لعنت کنید یزید را (۳)که کشنده ی فرزند پیغمبر خاتم یعنی محمد(صلی الله علیه و آله) و فرزند ولی خدا علی (علیه السلام) است. (۴)
ابراهیم خلیل الله داره از کربلا عبور می کنه.یه مرتبه اسبش حرکتی کردکه ابراهیم از اسب افتاد و سرش شکست، عرض کرد: خدایا چه امری از من صادر شد؟ پس اسبش به سخن درآمد و گفت: یا خلیل الله خجالت من از تو بزرگ است بدانکه در این زمین کشته می شود سبط خاتم انبیاء، و از این جهت خون تو جاری شد در آن تا موافق شود با آن جناب.
شاید محل سقوط ابراهیم همان محل سقوط حسین (علیه السلام) بود اما ببین فرق میان دو سقوط چه قدر است.
ابراهیم با بدن صحیح و سالم بر زمین افتاد و سرش زخم شد و برخواست و دوباره سوار شد و به سوی مقصد خود رفت، اما ،
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگرغلط نکنم عرش بر زمین افتاد
با لب تشنه و بدن مجروح و پاره پاره در میان دشمنان بر زمین افتاد، و در آن حال دشمنان بر او احاطه نمودند هر یک به زخم سنان و شمشیر و تیر او را اذیت نمودند عاقبت به زحمت تمام شهیدش کردند و سرش را بر نیزه نموده به شهرها بردند و بدنش را در میان خاک و خون بی غسل و و کفن گذاشتند.(۵)
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُرِّ نایابت ندادند
اگرکشتندچرا خاکت نکردند
کفن برجسم صدچاکت نکردند
اگرکشتند چرارأست بریدند
زکینه بر نوک نیزه نمودند
بهتر ز حسین در دو سرانیست
نگردید
با سوز تر از کرب بلا نیست نگردید
جز کرب بلا و حرم گوشه به گوشه
درهیچ کجا شور وصفا نیست نگردید
بیمار جنونیم و دچار تب عشقیم
جزذکرحسین هیچ دوانیست نگردید
آن خلد برینی که خدا ساخته از عشق
جز کرب بلا هیچ کجا نیست نگردید
تا ما همه عبد رخ دلجوی حسینیم
گشتن پی جزاو روا نیست نگردید.
(۱) روضة الواعظین ج۲ ص : ۴۱۱ به نقل از کامل الزیارات
(۲) مهدى موعود ترجمه جلد سیزدهم بحار، ص: ۱۱۵۹
(۳) عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ :کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد
داود رقّى،مىگوید: در محضر مبارک امام صادق (علیه السلام)بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانى که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد سپس به من فرمودند: اى داود خدا قاتل حسین علیه السّلام را لعنت کند، بندهاى نیست که آب نوشیده و حسین (علیه السلام)را یاد نموده و کشندهاش را لعنت کند مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مىکند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بندهآزاد کرده و روز قیامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مىکند.
کامل الزیارات ص۱۰۷
مقدمه دوم
از داود بن فرقد نقل شده : در خانه امام صادق علیه السّلام نشسته بودم، چشمم به کبوتر خوانا افتاد که مشغول خواندن بود و زیاد مىخواند، امام علیه السّلام به من نگاه نموده و فرمودند:
اى داود مىدانى این حیوان چه مىگوید؟ عرض کردم: خیر فدایت شوم.
حضرت فرمودند: قاتلین حسین بن على علیهما السّلام را نفرین مىکند از این حیوان تهیه کنید و در منازلتان نگهدارى کنید.
از حضرتابى عبد اللَّه علیه السّلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند: کبوتر خوانا را در خانههایتان نگهدارى کنید زیرا این حیوان قاتلین امام حسین علیه السّلام را لعنت مىکند. کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۳۱۷
روایت شده که حضرت محمّد صلى اللَّه علیه و آله فرمود: موسى به خداوند عرض کرد: خداوندا، برادرم هارون مرده پس او را ببخش. خطاب آمد: اى موسى، اگر تو از من بخشش گناهان اولین و آخرین را بخواهى آنها را مىبخشم، جز گناه قاتل حسین بن على. چون من از او انتقام خواهم گرفت. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص: ۱۳۶
غزالى در کتاب إحیاء علوم الدین، از راه تقدّس و پرهیزکارى کوشیده تا عزادارى بر سیّدالشهداء علیه السلام را کم اهمیت نشان دهد. او مىنویسد:
فإن قیل: هل یجوز لعن یزید، لأنّه قاتل الحسین أو آمر به؟
قلنا: هذا لم یثبت اصلًا .... فإن قیل: فهل یجوز أن یقال: قاتل الحسین لعنه اللَّه، أو الآمر بقتله لعنه اللَّه؟
قلنا: الصواب أن یقال: قاتل الحسین إن مات قبل التوبة لعنه اللَّه، لأنّه یحتمل أن یموت بعد التوبة؛
یکم اینکه قتل سیّدالشهداء علیه السلام منسوب به یزید باشد و یزید قاتل حسین بن على باشد، ثابت نیست.
دوم اینکه قاتل حسین بن على علیهما السلام هر که بوده، شاید قبل از مرگش توبه کرده است.
بنابراین، لعن قاتل سیّدالشهداء علیه السلام جایز نیست!
وى در ادامه مىگوید: به راستى که ذکر خداوند متعال از این سخنان سزاوارتر است. إحیاء علوم الدین: ۳/ ۱۲۵- ۱۲۶
یعنى میان ذکر «لا إله إلّااللَّه» و یا لعن بر قاتل امام حسین علیه السلام، «لا إله إلّااللَّه» گفتن ثوابش بیشتر است.
ناگفته هایى از حقایق عاشوراء ۲۹
تمامی علمای سنت بجز غزالی و سیوطی یزید را واجب اللعن و کافر و زندیق می دانند و بر رد این دو نفر هم کتابی نگاشته شده و اثبات اشتباه آنها را نمودند.
سیوطی در «تاریخ الخلفاء» و غزالی در«سر العالمین» می نویسند که یزید در شام بوده و نمی خواسته حسین را بکشد و او قاتل نیست و از یزید دفاع می کنند در حالتی که علمای مذاهب اربعه سنت عموما یزید را بر کردارش لعن نموده اند.
عبدالمغیث بغدادی که ازعلمای حنابله است کتابی درفضیلت یزید نوشته وکسانی که یزید را لعن می کنند طعن زده.و ابن جوزی در رد آن کتابی نوشته به نام «الرد علی المتعصب العنید المانع عن ذم یزید» نامیده و استدلال کرده یزید واجب اللعن است.
زندگانی امام حسین (جلد ۱)
احادیث ساختگى در دفاع از یزید و معاویه
آن گروه متعصّب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نایل گردند. در مراحل بعد، دست به توجیه و دفاع از کارهاى یزید زدند و براى کسب آبروى رفته او و پدرش معاویه، تلاشهاى نافرجامى انجام دادند و احادیثى در این زمینه جعل کردند؛ مانند آنکه فتح قسطنطنیه را به دست لشکرى از مؤمنان و خوبان که رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله نوید داده بودند، به یزید نسبت داده و حدیث جعل کردند که پیامبر خدا فرمود: فرمانده آن لشکر یزید است!منهاج السنّه: ۴/ ۵۷۱- ۵۷۲
آنان پا را فراتر مىگذارند و مىگویند: زیر پرچم یزید و در لشکر او حسین بن على نیز بوده است! تاریخ مدینة دمشق: ۱۴/ ۱۱۱؛ الوافی بالوفیات: ۱۲/ ۲۶۲
ابن تیمیّه در دفاع از یزید و توجیه جنایات او مىنویسد: بر فرض این که یزید حسین بن على را به قتل رسانده، او کارهاى خوبى نیز انجام داده است؛ چرا که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛ «۱»خوبىها، بدىها را از بین مىبرند. بنابراین، یزید جرمى مرتکب نشده است!
غزالى و امثال او در توجیه جنایات یزید گفتهاند: شاید یزید توبه کرده است! چرا او را لعن مىکنید؟
ناگفته هایى از حقایق عاشوراء ۲۹
گویادر قرن ششم بود که طوماری به وجود آوردند وسوال کردند از اهل فتوی در آن زمین که آیا می شود یزید را لعنت کرد یا نه ؟ آوردند پیش غزالی . دید که عده ای جایز انسته اند که لعن بر یزید کنند .به اهل فتوا نوشت به فتوای من یزید را لعن نکنید و این لقب را به یزید دادکه او الشاب التائب بوده و توبه کرده وشاید خدا توبه او را قبول کرده باشد. بنا براین اگر لعن نکردید از شما نمی پرسند چرا لعن نکردید اما اگرلعن کرده باشید و گناه داشته با شد جواب خدا را نمی توانید بدهید پس او را لعن نکنید.
طومار را برای عماد الدین طبری آوردند .از علمای بسیار بزرگ شیعه (صاحب کتاب کامل بهائی) و معاصر غزالی . قلم براشت و نوشت:یزیدی را که می گوئید کیست؟ اگر منظور یزید ابن معاویه است که امام حسین را به شهادت رسانده وآن داستان کربلا را به وجود آورده به فتوای من هرچه می خواهید او را لعن کنید واگر گناهی داشت برای من.
صدا ها بلند شد، خبر رسید به امیر علی شیر نواعی شیعه وحاکم در عراق و اهل علم ودانش و عقل. این بیت را در زیر طومار خطاب به غزالی نوشت:
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
زانکه شاید حق تعالی کرده با شد رحمتش
آنچه با آل علی او کرد اگر بخشد خدای
هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش
به نقل از یکی از علمای تاریخ دان مشهد
(۴) خصائص الحسینیه ص۲۱۷
(۵) خصائص الحسینیه ص۲۱۷
#گریزها👆👆👆
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#حجت الاسلام میرزا محمدی
سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم؟
که در اینجا دهنم زخم شد آنجا گوشم
چار انگشت که مردانه و نامحرم بود
پلی از درد زده از دهنم تا گوشم
نبض دارد همه ی صورتم از کثرت درد
شده از شدّت خون قلب من امّا گوشم
پای تا سر همه از شوق تو چشمم امّا
به نسیم سر زلف تو سراپا گوشم
پس به دنبال تو از شانه به پایین، پایم
بعد از آن ضربه هم از چانه به بالا... گوشم
شده حسّاس تر از پیش به گرما چشمم
شده حسّاس تر از قبل به سرما گوشم
وای بابا دهنم، دستم، چشمم، مویم
وای بابا بابا بابا بابا گوشم...
ارث پهلوی شکسته که رسیده ست به تو
من هم انگار که رفته ست به زهرا گوشم
شاعر:مهدی رحیمی
#روضه حضرت رقیه علیها سلام
#میرزامحمدی
السلام علیکِ یا عزیزة الحسین .
از قتلگاه بدم میاد، چکمه سیاه بدم میاد
از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد
از اونی که آتیش زده به خیمه گاه بدم میاد
از هرچی جنگ بدم میاد
از چوب و سنگ بدم میاد
خدا میدونه چقد از کوچه ی تنگ بدم میاد
آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد؟
از موی سوخته و لب ِ ترک تَرک خوشش میاد؟
بابا ... حالا تو از موی سرم خوشت میاد
از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد؟
حسین....
یک بند دیگرش را بخوانم، همه ی مدافعین حرم زینبی فیض ببرند. شهدای نوگل الزهرا حلب ، انهایی که هنوز پیکرشان برنگشته. شهید مالامیری ها و دیگر بچه ها .
من از طناب بدم میاد ، از اضطراب بدم میاد
از خنده های حرمله جلو رباب بدم میاد
از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد
به عصمت سکینه جان بزم حرام بدم میاد
بابا هیچ وقت مجلس یزید یادم نمیرود
حالا تو از زیر چشام خوشت میاد؟
حالا که دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد؟ حسین....
@rozevanoheayammoharramsoghandi
میرزا-محمدی-حضرت-رقیه.mp3
1.4M
#روضه حضرت رقیه علیها سلام
# استادمیرزامحمدی
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#حجت الاسلام انصاریان
یک شب پدر را خواب دید ، وقتی بیدار شد خیلی بیتابی کرد. هرچه خواستند اورا ساکت کنند نشد بلکه بیتابی اش بیشتر شد. زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت. از گریه و حال او به گریه افتادند. منتخب طُرینی می گوید زنان و دیگر دختران با گریه ی او لطمه به صورت می زدندخاک خرابه را به سر می ریختند. مو پریشان می کردند. و اینهمه زجه و ناله یزید را ازخواب بیدار کرد پرسید چه خبر است؟ خواب دختر را گفتند. گفت سر پدر را برایش ببرید. بچه هست متوجه نمیشود دیدن چهره ی پدر شاد آرامش کند. سر را در طبقی که رو پوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند. گفت من طعام نمی خواستم. من پدر می خواستم.
گفتند آمد. وقتی روپوش را برداشت ، سر بریده را دید با آن دستهای کوچک سر را برداشت به سینه گرفت، مرتب می گفت پدر چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟ چه کسی رگهایت را برید؟ کی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشمهای گریان باشد؟ پدر کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما وای بر غربت ما.
پدر ای کاش برایت بمیرم. پدر ای کاش پیش از این کور شده بودم این منظره را نمی دیدم . و بعد لب بر لب پدر گذاشت ، چنان گریه کرد که غش کرد ولی وقتی اورا حرکت دادند دیدند از دنیا رفته.
#روضه سه ساله امام حسین علیه السلام #حضرت رقیه سلام الله علیهاو#مصیبت گریز
#استادپناهیان
هرکی هرمشکلی در دنیا دارد به خدا قسم هنوز نفهمیده جهنم چیست؟ جهنم می فهمید چیست مشکل چیه؟ جهنم نمی فهمی چیه؟. جهنم من نروم؟
می گوید نزدیک گودیِ قتلگاه شدم دیدم صدای حسین دارد می آید . حالا صدای حسین عصر عاشورا دیگر صدا نیست از بس فریاد زده، از بس تشنه است از بس خون از بدنش رفته. گفتم چی میگوید ؟ شاید دارد مارا نفرین میکند، نزدیک شدم دیدم میگوید خدایا به فریادِ حسینت برس ، لابد منظورش این بوده من دارم می آیم من را جهنم نبری ها؟ چکار می کنی؟
آمد خبر داد به فاطمه ی زهرا شوهر شما علی ابن ابیطالب جان دادند از دنیا رفتند، فکر کنم حالشان بد شد چی شد کجا بود؟ داشت نماز می خواند، مثل چوب خشکی افتاد روی زمین. فاطمه زهرا فرموده باشند : عادتش است علی از خوف خدا سر نماز زیاد اینطور می شود. نمی دانم این خوف چیست؟
خدایا ما گرفتاریم . گرفتاریِ ما این است که باب جهنم را برای خودمان باز نکردیم هنوز. نصف آیه های قرآن برایمان بی خاصیت شده ، اصلا کاری نداریم نمیفهمیم چیه اینها اخر؟ نترسیدیم هیچوقت از تو از جهنم نترسیدیم .
هرکس گرفتار است امشب ببرمش در خانه ی باب الحوائجی . خیلی کمک میکند ، گرفتارها ، از همه ی مذاهب میروند در خانه ی این باب الحوائج کوچولو . واقعا حاجت میگیرند ، امشب شما هم این حاجت را بگیرید چه اشکال دارد؟ حاجت معنوی است دیگر .
یک سه ساله دارد ابا عبدلله الحسین گوشه ی خرابه گذاشته ، شامی که یک زمانی دشمن علی ابن ابیطالب بودند. الان تو سوریه هرجایی بروی میگویند ما علوی هستیم کی شما را علوی کرد؟ شماها که با علی جنگیدید، بلاخره دیگر یک جوری شده دیگر. آغازش همین سه ساله بود.
امام حسین عرضه داشت بابا در واقع زبانحال می گویم، بابا تو بر شام غلبه نکردی اما من سه ساله خودم را می فرستم شام را به تسخیر در بیاورد. کمکمان کن. ای بازمانده ی غریب کربلا. ای کودک تازیانه خورده که اگر تورا تازیانه نمیزدند هیچ کودکی کتک نمی خورد در تاریخ. تو چه گناهی کرده بودی؟ این گناه است پدر آدم را بکشند سرش را روی نیزه بگذارند حالا این باید بخاطر این گناه اورا تازیانه هم بزنند ؟ این چه گناهی است؟ این چه گناهی کرده؟
اصلا دختر حسین بودن گناه است . گناه دارد کسی بگوید بابا حسین، اگر کسی پدرش حسین باشد گناهِ که دلش تنگ شود؟ بخدا اینها هم اگر گناه باشد هیچ کدام از این گناه ها را هم رقیه انجام نداده بود . خواب دیده بود بلند شد گفت من بابایم را می خواهم. خواب که دیگر دست خود آدم نیست. چه گناهی کرده بود؟
علی لعنت الله علی القوم الظالمین.
@rozevanoheayammoharramsoghandi