فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾#هوایحسین..
هوایحرم..
هوایشبجمعهزدبهسرم..
🥀#شبجمعهحرمتآرزوست
🌾#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
تا خدا خونِ زلالت را روایت کرده است
عاشقانت را پر از شورِ شهادت کرده است
زین سبب بوده که با ایثارِ خونِ پاکِ تو
عالمی را غرقِ در نورِ ولایت کرده است
تا قیامت شاکریم از خالقِ داور که چون
قبرِ شش گوشِ تو را بر ما عنایت کرده است
ای به مِهرِ مستدامت ماهِ تابانم سلام
باز هم با نامِ تو دل یادِ غربت کرده است
هر چه داریم از سرِ الطاف و احسانِ شماست
اینکه ما را بر درِ این خانه دعوت کرده است
کربلای تو تجلیگاهِ عشق و عاشقی ست
سوختن را در پرِ پروانه قسمت کرده است
خونِ سرخت تا به سوی آسمان پاشیده شد
قلبِ ما را تا ابد غرقِ مصیبت کرده است
راسِ تو بر نیزه چون ماهِ مجسّم در شفق
جانِ زینب را پُر از اندوه و حسرت کرده است
روضه های جانگدازِ عصرِ عاشورای تو
کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت کرده است
جان به قربانِ سری که روی نیزه خونچکان
با لبِ خشکیده اش قرآن تلاوت کرده است
با توسّل بر ضریح و مرقدِ شش گوشه ات
دردِ ما را گوشه ی چشمت طبابت کرده است
حسرتِ کرب و بلا و، عکسِ زیبای حرم
دل گرفت از بس که با قابِ تو خلوت کرده است
خوش به حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک و دور
هر شبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده است
یا حسین جان آگهی از سینه ی محزونِ ما
این دل از تو خواهش قدری شفاعت کرده است!
#هستی_محرابی
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یاحسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام
هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام
از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا
من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام
آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال
از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام
هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات
یا به یمنِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام
روز و شب داغِ علمدارِ حرم سینه زنم
یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام
تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه
همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام
تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش
من برای ناله های بیصدایت....زنده ام
زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم
گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت.....زنده ام!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ملک دلم همین که به نام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من
حرفش دوباره حرف مرام حسین شد
نوکر از آب خوردن خود آب می شود
بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
#امام_حسین_مناجات
#حضرت_اباالفضل
#مناجات
#شب_جمعه
لال و مبهوت شدم، ناله ی شبگیرم کن
شده ام خوابِ پر از واهمه، تعبیرم کن
ای نم اشک که از چشم ترم می افتی
نزد الله، پشیمان شده تصویرم کن
راه درمان شدنم دست خودم نیست، طبیب
شده ام دردِ معما شده، تدبیرم کن
یا مرا زود بغل کن جلوی چشم همه
یا بیا پیش نگاه همه تحقیرم کن
ننگ بر من به کسی غیر علی رو بزنم
از همه جز اسد الله، خدا سیرم کن
سر و پا معصیتم، باز به دستان علی
به مناجاتِ شب فاطمه تطهیرم کن
از همان کودکی ام نذر حسینیه شدم
بین دربار حسین بن علی پیرم کن
گر دلم نیّت طوفِ حرمی دیگر کرد
پای من را بشکن، در غل و زنجیرم کن
پا برهنه ببرم کرب و بلا، بعد از آن
وسط صحن ابالفضل زمینگیرم کن
***
مَشک من را زده اند آبرویم ریخته است
دست تقدیر بیا زود پُر از تیرم کن
من قمر بودم و مُنشَق شدم از ضرب عمود
آسمان، روی سنان سوره ی تکویرم کن
#محمدجواد_شیرازی
تا گفتم السلام علیڪم دلم شڪسٺ
نام حسین،بند دلم را،ز هم گسسٺ
دیدم ڪه ابرهاے جهان،گریہ مےڪنند
در ماتمٺ زمین و زمان،گریہ مےڪنند
❣حیفِ نوکر نیسٺ با
مرگِ طبیعی جان دهد؟
هیچ مرگی جُز شهادٺ
نیسٺ شأن نوکرِ حسین..
#لبیک_یا_حسیــــن
#شهادت
#صل_الله_علی_الباکین_علی_الحسین
هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق
دارم فقط سود دعا را می شمارم
حسین جان؛
دست مرا بگیر وبکشم سمت کربلا
از دوری مقام اصغرتان افسرده گشته ام...
🌹سلام
🕊صبح جمعه تون بخیر و شادی
🌹براتون آدینه ای پُر ازنشاط
🕊شادی و خوشبختی آرزو میکنم
🌹امیدوارم امروز رو
🕊با سلامتی و دل خوش
🌹همراه با خاطراتی زیبا
🕊در کنار خانواده
🌹و عزیزان دلتون سپری کنید.
صبح آدینه تون پر از بهترینها🌹
373169921_-212136.mp3
1.83M
🥀🌿🥀#روضه امروز: حضرت علی اصغر علیه السلام
🍂هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم.
امام زمان:
یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
#محبت حضرت ام البنین نسبت به امام حسین علیه السلام
✨🍃🥀✨🍃🥀
#امّ البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: ای بشیر! از ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسلام؛
[ای بشیر! با این خبر ناگوار،] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبداللّه الحسین علیه السلام باد.
🍂مکتب تو مهربانی اسوه تو فاطمه
🍂داری از او همچنان آثار یا امّ البنین
🍂دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
🍂مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین
#حضرت_ام_البنین علیها سلام
▪️▪️✨▪️▪️✨▪️▪️✨
ای همسر سردار جهان،مادر عباس
وی دامـن تـو مهـد ادب پـرور عباس
در بیت علـی آمده!هـمسنگر عباس
خوانده است تو را مادر خود خواهر عباس
امالشهـدا،فاطمه ی دوم حیدر
هم فاطمه ی دوم و هم زینب دیگر
تو چشمه ی فیض از نفس پنج امامی
تو فاطمه ی بیت شـه عـرش مقـامی
تو همسر تنهـا وصـی خیرالانامی
تو مـادر والا گهـر خـون و قیامی
جوشـد ادب و فضـل ز آیات کلامت
پیوسته ز هفتاد و دو تن باد سلامت
شک نیست به این رتبه که حیدر به تو نازد
زینب کـه بـود عصمـت داور به تو نازد
تـا روز جــزا آل پیمبــر بــه تـو نازد
عبـاس تـو در عـرصه ی محشر به تو نازد
کی مثل تو ای خاک رهت هم سر و هم جان
یک روزه دهد چـار پسر در ره جانان؟
ای سوخته در شعلـه ی مصباح هدایت
ای مادر جود و کرم و فضل و عنایت
خشنـود ز رفتـار تـو زهـرای ولایت
جان همه خوبان جهـان باد فـدایت
با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی
کـردی بـه بنـیفاطمـه اظهـار کنیزی
عون تـو شـده در صف عـاشور فدایی
عثمان تو بگرفت ز خون رنگ خدایی
تا دادن جـان،جعفر تو بود ولایی
عباس تو از روز ازل کـربوبـلایی
چون حرمت زهرا به تو شد واجب عینی
گشتنـد عزیـزان تـو هرچار،حسینی
تـو ام بنینـی نــه!تـو امالشهـدایی
پیوسته به ثاراللَه و از خویش جدایی
دلباختـه ی جلـوه ی مصبــاح هــدایی
بیش از پسران گریه کنِ خون خدایی
ای بوسه ی خورشید به خاک کف پایت
حق است کند فاطمه پیوسته دعایت
دادی بـه ره شمـس ولا چـار قمـر را
دور پسـر فاطمــه گـردانـده پسـر را
در ماتمشان ریخته بس اشک بصر را
آتـش زده از گریه دل اهـل نظـر را
از بس که در امواج بلا یار حسینی
بـا داغ پسرهـات عــزادار حسینی
یک روزه به دل داغ روی داغ تو دیدی
چون فاطمه یـا فاطمه از غصه خمیدی
بر گرد همـان چـار مزاری که کشیدی
از داغ حسینبـنعلـی جامـه دریـدی
با آن کـه دلت خون ز غم چار جوان بود
چشمت به حسینبنعلی اشکفشان بود
بـا داغ چهـار اختــر تابنده جبینت
گفتـی کــه نخـوانند دگر امبنینت
آتش نزند کس به دل زار و حزینت
ای لشکر ماتم به یسـار و به یمینت
خون خوردی و نالیدی و از پای فتادی
تـا جـان بـه سـر گریه ی پیوسته نهادی
روزی که تو رفتی و جهان غرق عزا بود
تابـوت تـو بـر دوش عزیـزان خدا بود
با داغ تو خـون بـر جگر اهـل ولا بود
عباس تو ای مـادر عبـاس!کجا بود؟
ای کاش که چون عون،کنارت پسری بود
از جعفر و عثمـان عزیـزت خبری بود
ای قبله ی دل تـربت بیشمـع و چـراغت
ای داغ پس از داغ دوبـاره روی داغـت
ای چارگل خفته به خون،حاصل باغت
باشـد کـه بیایـم بـه مدینه به سراغت
با آن که شدم زائر بیصبر و قرارت
نگذاشت عدو گل بفشانم به مزارت
یا فاطمه خون دلـم از دیـده روان است
قبر تو عیان است عیان است عیان است
چشم همـه بـر تربت پاکت نگران است
آن فاطمه قبرش ز چه از خلق نهان است؟
از اشک،مگـر خاک بقیع تو بشویم
آن تربت پنهان شده را بلکه بجویم
هرچند که خون جگرت بود روانه
دیگـر بدنت دفـن نگـردید شبانه
بر بازوی و پهلـوت ندیدنـد نشانه
ای کوه غم چار جوانت روی شانه
بر «میثم» دل سوخته کن اشک،عنایت
تا خـون دل خـویش کنـد وقف عزایت
#استاد غلامرضا سازگار