می رود ازمدینه همره زینبینش
برلب اهلبیت است ذکر مولا حسینش
یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
می روداز مدینه نیمهشب پورزهرا
همره زینب خود اشکشان گشته دریا یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
نزد قبر برادر دم به دم ناله دارد
درسفرهمره خود دخت سه ساله دارد یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
در بقیع بادل خون ذکر او گشته مادر
می کندوقت رفتن گریه با یاد حیدر یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
میبرد همره خود قاسم و اکبرش را
با سکینه، رقیه کودک اطهرش را
یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
نرود پور زهرا زیر بار مذلت
درره دین و قرآن جان دهدبهر امت یوسف بی مثل و قرینه
میرود از شهر مدینه
#▪️🌱▪️نوحه_خروج_امام_حسین
علیه_السلام_از_مدینه
✨مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
نوحه ۵ خروج امام حسین علیه السلام از مدینه
الا مادر حسین تو داره میره
ستم هایی به من کرده دشمن خیره غریبم من(۲)
عزیز مصطفی گردیده ام تنها
پر از دردم اسیر رنج و محنت ها غریبم من
منم مادر گل حیدر نور عین تو
رود از شهر خود مادر حسین تو
غریبم من
صفابخش همه دلها دلم خونه
خودم میرم ولی قلبم اینجا میمونه
غریبم من
دارم میرم ولی مادر بی شکیبم من
در این عالم چنان حیدر من غریبم من غریبم من
دارم میرم ولی با اصغر و اکبر
به همراه ساقی طفلان مهربان خواهر غریبم من
از این غمها شده خون قلب خیرالناس دارم میرم ز شهر خود همره عباس
غریبم من
به وقت رفتنم گشته جان من بر لب
که میسوزم با عزیزانم از غم زینب غریبم من
دارم میرم دگر از شهر پیغمبر
گل حیدر دعایم کن تو ای مادر غریبم من
#🍂🌾🍂نوحه_خروج_امام_حسین_علیه_السلام
از_مدینه
✨مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
نوحه ۳ خروج امام حسین علیه السلام از مدینه
امام بی قرینه رودز ظلم و کینه
با اهل بیت اطهار از وطنش مدینه حسین غریب مادر(۲)
بر همگان حبیب است
تنها و بی شکیب است
همچون علی مظلوم
در شهر خود غریب است
حسین غریب مادر
باشد به تاب و در تب
ماتم گرفته امشب
ریزد سرشک ماتم
از دیدگان زینب
حسین غریب مادر
از جور این زمانه
با همرهان شبانه
به سوی مکه امشب
گشته حسین روانه
حسین غریب مادر
او شمع انجمن بود
در رنج و در محن بود
امام دل شکسته
روانه از وطن بود
حسین غریب مادر
در وقت رفتن او
دلها همه کباب است
رقیه و سکینه
به همره رباب است
حسین غریب مادر
این کاروان غم ها
باشد ز آل هاشم
همراه کاروانش
عبدالله است و قاسم
حسین غریب مادر
امشب حسین زهرا
با اکبر است و اصغر
روان شد از مدینه
با دل شکسته خواهر
حسین غریب مادر
از سوی حی سبحان
هنگام امتحان است
کنار او ابوالفضل
سقای کودکان است
حسین غریب مادر
#🍂✨▪️🍂نوحه_خروج_امام_حسین_علیه_السلام
از_مدینه
✨مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
نوحه ۱ خروج امام حسین علیه السلام
آه
می رود نور عین
هستی عالمین
از مدینه حسین
واویلا واویلا(۲)
آه
از جور زمانه
گردیده روانه
می رود شبانه
واویلا واویلا
آه
خورشید رخشنده
از خدا آکنده
می رود رزمنده
واویلا واویلا
آه
آن مه انجمن
پر از درد و محن
میرود از وطن
واویلا واویلا
آه
درذکر یا رب است
در تاب ودر تب است
همراهش زینب است
واویلا واویلا
آه
شه بی قرینه
همراه سکینه
رود از مدینه
واویلا واویلا
آه می رود با ناله
با گلان لاله
همراه سه ساله
واویلا واویلا
#▪️🥀▪️نوحه_خروج_امام_حسین_علیه_السلام
از_مدینه
✨مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
#کیفیت وداع حضرت امام حسین علیه السلام از مدینه
🍃✨▪️🥀🍃✨▪️🥀
حسين بن على عليه السلام آماده شد و تصميم گرفت از مدينه خارج شود. شبانه نزد قبر مادرش رفت ، آنجا نماز خواند و وداع كرد. سپس نزد قبر برادرش امام حسن رفت و همان گونه عمل كرد. سپس به خانه اش برگشت .
حضرت امام حسين عليه السلام در كنار قبر پيامبر
1- ابن اعثم گويد:
شبى حضرت امام حسين علیه السلام از خانه اش بيرون شد و كنار قبر جدش آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا! من حسين بن فاطمه ام ؛ فرزند تو و پسر فرزند تو و نواده تو و آن وزنه اى كه در امت خويش بر جاى گذاشتى . اى پيامبر خدا! بر آنان گواه باش كه مرا يارى نكردند و تباهم ساختند و حرمت مرا نگه نداشتند. اين شكايت من به محضر توست تا روزى كه ديدارت كنم . درود خدا بر تو باد!
آنگاه به نماز ايستاد و پيوسته در ركوع و سجود بود.
2 - طبرى گويد:
ابو مخنف با سند خويش از ابو سعيد مقبر نقل كرده است : به حسين نگريستم كه وارد مسجد مدينه مى شد و پياده بود و به دو نفر تكيه داده بود، گاهى به اين و گاهى به آن و اين شعر يزيد بن مفرغ را مى خواند:
سپيده دمان ، ستوران را نرمانم و مرا يزيد نخوانند، آن روز كه از روى ترس ، دست در دست ستم بگذارم ، در حالى كه مرگها در كمين منند تا تنها بمانم .
گويد: پيش خود گفتم : به خدا قسم تمثل جستن او به اين دو بيت ، بى هدف نيست . دو روز نگذشت كه خبر رسيد به مكه رفته است . (131)
بار دوم ، كنار قبر پيامبر
3 - ابن عثم نوشته است :
سحرگاه امام حسين به خانه اش برگشت . شب دوم باز هم به زيارت قبر پيامبر رفت . دو ركعت نماز خواند. پس از نماز چنين مى گفت :
خداوندا! اين قبر پيامبرت محمد است . من هم پسر دختر محمدم . كارى پيش آمده است كه مى دانى . خدايا! من معروف را دوست دارم و از منكر بيزارم . اى خداى با جلالت و احترام ! به حق اين قبر و صاحبش از تو مى خواهم آنچه رضاى تو در آن است برايم برگزينى .
سپس تا صبح گريست . صبحدم سر بر قبر نهاد و لحظه اى خواب چشمانش را ربود.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديد كه همراه دسته هايى از فرشتگان در چپ و راست و جلو و پشت سرش مى آيد تا آنكه حسين را به سينه چسباند و ميان دو چشمش را بوسيد و فرمود: پسرم حسين ! گويا بزودى مى بينمت كه در سرزمين كربلا همراه جمعى از امت من ، تشنه لب كشته خواهى شد و قاتلان در عين حال اميد شفاعت دارند. آن را چه مى شود!؟ خدا در قيامت شفاعت مرا به آنان نرساند. آنان نزد خدا بهره اى ندارند. عزيزم حسين ! پدر و مادر و برادرت پيش من آمدند و اكنون مشتاق تواند. تو را در بهشت ، درجاتى است كه جز با شهادت به آنها نمى رسى . حسين در خواب به جدش مى نگريست و سخن او را مى شنيد و مى گفت : يا جدا! مرا نيازى به بازگشت به دنيا نيست ، مرا هم بگير و با خودت به خانه ات ببر. پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: اى حسين ! تو بايد به دنيا برگردى تا شهادت روزى ات شود و به پاداش عظيم آن برسى . تو، پدرت ، برادرت ، عمويت و عموى پدرت روز قيامت با هم برانگيخته مى شويد تا وارد بهشت شويد.
گويد: حسين از خواب بيدار شد. ناراحت و نگران بود. خوابش را به خانواده اش و فرزندان عبدالمطلب گفت . آن روز در شرق و غرب ، خاندانى اندوهگينتر و گريانتر از خاندان پيامبر نبود.
حسين بن على عليه السلام آماده شد و تصميم گرفت از مدينه خارج شود. شبانه نزد قبر مادرش رفت ، آنجا نماز خواند و وداع كرد. سپس نزد قبر برادرش امام حسن رفت و همان گونه عمل كرد. سپس به خانه اش برگشت .
📕 منبع مقتل امام حسین علیه السلام
✍ جواد محدثی
#▪️🥀▪️وداع
#🍃▪️🍃مدینه
#حضرت_امام_حسین_علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️✨🍁🌾▪️✨🍁🌾
اشک میاد، آه میاد
حسین خورشید و با ستاره و ماه میاد
یار دلخواه میاد
شکوه شاه نجف با لشکر شاه میاد
۲۸ رجب سالروز حرکت قافله امامحسین (علیهالسّلام) از مدینه