eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
بریده 🥀✨▪️🥀✨▪️🥀✨▪️ عالم جلیل القدر، محدث متقى ، حضرت آیة الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه‌السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأ سفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت ع بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍ مى گوید. پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم ، جانم را فداى او مى کنم . پدرش مى گوید: اگر اینطور است ، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم . جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد، مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى ؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم ، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید. مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم . دامنش را گرفتم و گفتم : جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم : شما کیستید؟ فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم . این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم ، دیدم دستش خوب و سلامت است . گفتم : چطور شفا یافتى ؟ گفت : در آن موقع که بى هوش افتاده بودم ، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم . گفتم : آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپزیر چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند. گفتم آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه‌السلام هستم یک وقت دیدم کسى نیست..... منبع: کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
ما را گرامى دار 🍃🍂🍃✨🍃🍂🍃✨ مداح بااخلاص اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام حضرت حاج آقا محمد خبازى معروف به مولانا فرمود: یکى از این سالها که کربلا رفتم ایام عاشورا و تاسوعا بود. عربها عادتشان این است که ایام عاشورا در کربلا عزادارى کنند و از نجف هم براى شرکت در عزا به کربلا مى آیند، ولى آنان در موقع ۲۸ صفر در نجف عزادارى مى کنند و از کربلا هم براى عزادارى به نجف مى روند. صبح بیست و هفتم صفر از نجف به کربلا آمدم و چون خسته شده بودم به حسینیه رفتم و در آنجا خوابیدم ، بعد از ظهر که به زیارت حضرت اباالفضل علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شدم ، دیدم خلوت است حتى خدام هم نیستند و مردم کم رفت و آمد مى کنند، گفتم : پس مردم کجا رفتند. گفتند: امشب شب بیست هشتم صفر است اکثر مردم از کربلا به نجف مى روند و در عزادارى پیغمبر ص و امام حسن علیه السلام شرکت مى کنند. من خیلى ناراحت شدم ، به حرم حضرت اباالفضل علیه السلام آمدم و عرض کردم : آقا من از عادت عربها خبر نداشتم و به کربلا آمده ام ، یک وسیله اى جور کنى تا به نجف برگردم . آمدم سر جاده ایستادم ولى هر چه ایستادم وسیله اى نیامد، دوباره به حرم آمدم و به حضرت گفتم : آقا من مى خواهم به نجف بروم ، باز به اول جاده برگشتم ولى از وسیله نقلیه خبرى نبود. بار سوم آمدم سر جاده ایستادم ، دیدم یک فولکس واگن کرمى رنگ جلوى پاى من ترمز کرد. گفت : محمد آقا، گفتم بله ، گفت نجف مى آیى . گفتم : بله گفت : تَفَضَّلْ، یعنى : بفرمائید بالا. من عقب فولکس سوار شدم ، راننده مرد عرب متشخصى بود که چپى و عقالى بر روى سرش بود. از آینه ماشین گریه کردن او را دیدم ، از او پرسیدم : حاجى قضیه چیه ؟ چرا گریه مى کنى ؟! گفت : نجف بشما مى گویم . آمدیم نجف ، دَرِ یک مسافرخانه نگه داشت ، و مسافرخانچى را که آشنایش ‍ بود صدا زد و گفت : این محمد آقا چند روزى که اینجاست مهمان ماست و هر چه خرجش شد از ایشان چیزى نگیر. بعد به من آدرس داد که هر وقت کربلا آمدى به این آدرس به خانه ما بیا. گفتم : اسم شما چیست ؟ گفت : من سید تقى موسوى هستم . گفتم : از کجا مى دانستى که من مى خواهم به نجف بیایم . گفت : بعداً برایت به طور کامل تعریف مى کنم اما اکنون به تو مى گویم . من عیالى داشتم که سر زائیدن رفت ، بچه اش که دختر بود زنده ماند، من دختر بچه را با مشکلات بزرگش کردم ، یکى دو سال بعد عیال دیگرى گرفتم ، مدتى با آن زندگى کردم ، و این روزها پا به ماه بود، من دیدم که ناراحت است و دکتر دم دست نداشتم ، به زن همسایه مان گفتم : برو خانه ما که زنم حالش خوب نیست و خودم به حرم حضرت اباالفضل علیه السلام آمدم و گفتم : آقا من دیگه نمى توانم ، اگر این زن هم از دستم برود زندگیم از هم مى پاشد، من نمى دانم ، و با دل شکسته و گریه زیاد به خانه آمدم . دیدم عیالم دو قلو بچه دار شده و به من گفت : برو دم جاده نجف ، یک نفر بنام محمد آقاست او را به نجف برسان و بازگرد. گفتم : محمد آقا کیست ؟ گفت : من در حال درد بودم و حالم غیر عادى شد در این هنگام حضرت اباالفضل علیه السلام را دیدم . فرمودند: ناراحت نباش خدا دو فرزند دختر به شما عنایت مى کند. به شوهرت بگو: این زائر ما را به نجف ببرد. خلاصه من مامور بودم شما را به نجف بیاورم . من بعد از زیارت به کربلا آمدم ، منزل ایشان رفتم ، دیدم دو دختر دوقلوى او و عیالش بحمدالله همه صحیح و سالم هستند واز من پذیرائى گرمى کردند بخاطر آنکه زائر حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام بودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جان مابدون روضه ات نمی خواهیم زنده باشیم منصورارضی 🥀🌾🥀🌾
30.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الصادق علیه السلام عشاق حسین علیه السلام خون گریه کنید ازداغ حسین علیه السلام محمودکریمی 🌿🥀🌿🥀
اولوب قانینه غلطان حبیب ابن مظاهر ▪️🥀✨▪️🥀✨▪️🥀✨ حضرت حبیب ابن مظاهر علیه السلام مشابه . رضوی زنجانی . اولوب قانینه غلطان حبیب ابن مظاهر یاراسیندان آخور قان حبیب ابن مظاهر . . دیدی ای شه والا حسین جان یارالاندیم یتیش دادیمه مولا قیزیل قانه بویاندیم لبِ تشنه وی گوردوم خیَمده چوخ اوتاندیم ائدیر جان سنه قربان حبیب ابن مظاهر . . فدای او لبن خوار علی اصغریوم من جهانه بودی فخریم غلام دریوم من قبول ائتسن حسین جان قوجا نوکریوم من قدومین اؤپَر هر آن حبیب ابن مظاهر . . سنون منتظریندی بو روحیم ائده پرواز قالوبدی گوزی یولدا حسین جان قوجا سرباز ائدم بیرده زیارت جهانه ائدرم ناز یوزون گورسه وئرر جان حبیب ابن مظاهر . . دگیب اوخ بدنیمدن آخور سو کیمی قانیم سنون بیر باخیشیوا فدا بو تن و جانیم گل ای روح روانیم گل ای تاب و توانیم گئدور جدّیوه مهمان حبیب ابن مظاهر . . بو یولدا آقا، یاره منه شهد و عسلدی الینده سو پیمبر باشیم اوستونه گلدی اگر سنده گلن تئز باشیم اوسته گوزلدی تاپار رتبۀ شایان حبیب ابن مظاهر . . حسین گلدی باش اوسته باشین آلدی دیز اوسته وجودینده گوروبدی وار اوخ دسته به دسته دئدی گوزلریوی آچ همان عاشق مسته فدای رهِ جانان حبیب ابن مظاهر . . حسین گوردی حبیبون باتوب قانه جمالی تاپوب رتبه ده امّا حبیب حدّ کمالی ویروب سینه ی عشقه او دم عشق مدالی اولوبدی شهه دربان حبیب ابن مظاهر . . آچوب گوزلرین اُول دم یوزون گوردی حسینون سلام ایلدی اوّل گوروب نور دو عینون او دم اشگینی جاری امام ثقلینون گوروب اولدی پریشان حبیب ابن مظاهر . . دیدی ای شه دوران او گوزیاشیوه قربان گوزی یاشلی گورنمز سنی بو قوجا دربان گرک من سنه الآن ائدم ناله و افغان سنی ترک ائدیر الآن حبیب ابن مظاهر
چون روز ازلدن بودی پیمانیم الهی 🍁✨▪️🥀🍁✨▪️🥀 نیاز حضرت امام حسین علیه السلام در قتلگاه عامل سرابی . چون روز ازلدن بودی پیمانیم الهی آخسون یره بو چولده سوسوز قانیم الهی . . عهدیم بودی لب تشنه گرک بوردا ویرم جان صحرای بلا ایچره اولام قانیمه غلطان باشیم کسیلوب جسمیم اولا خاکیله یکسان صحراده قالا پیکر عریانیم الهی . . بو کرب و بلا دشتی منه کوه منادور عهدیمه وفا ایتماقا بو عرصه سزادور لب تشنه حسینین اوزیده بوردا فدادور هم یتمش ایکی قوچ قوزی قربانیم الهی . . صف صف آلوب اطرافیمی بو لشکر خونخوار اقدام ایلیوب قتلیمه اول شمر جفا کار ایتمم گله هر قدری منه ظلم ایده اشرار مشتاقم آخا سو کیمی آلقانیم الهی . . هر سمتیدن اوخلاری توکور اوستیمه لشکر جسمیمه ووروبلار او قدر نیزه و خنجر پیکان دمینه توش ایدرم سینمی یکسر باشدان ایاقا زخمیدور هر یانیم الهی . . خوشدور یته هر لحظه منه مین بیله محنت دوشمز اله بیرده بیله گون بیر بیله فرصت یتدوقجا محن گرم اولی سینمده محبّت رازیله نیاز ایتماقا سبحانیم الهی . . دوغراندی علی اکبریم ای خالق معبود صد پاره یخیلدی یره گلدی اله مقصود بو آب فراتی یوزیمه ایتدیله مسدود اوخلاندی علی اصغر عطشانیم الهی . . بیر یاندا علمداریمی قولسوز یخوب عدوان بیر یاندا یتوب قتله سوسوز یاریله اعوان بیر یاندا سکینم سو یولی گوزلوری الان بیر یاندا یخلموش قوجا دربانیم الهی . . گیچدیم بو گون هر جاه و جلالیمدن الهی چوللرده قالان باشسیز عیالیمدن الهی ال چکدیم هامی مال و منالیمدن الهی یغمایه گیده خیمه ی سوزانیم الهی
یکشنبه ماه ذی‌القعده 🔹در روز یکشنبه غسل کرده و برای نماز وضو بگیرد و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح که در هر رکعت، یک‌بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک‌بار سوره ناس و یک‌بار سوره فلق خوانده می‌شود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یک‌بار ذکر« لا حول ولا قوّة إلاّ بالله العلي العظيم» بگوید و در پایان این دعا را بخواند: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ» 🔰فضیلت نماز یکشنبه ماه ذیقعده 🔸از رسول اکرم(ص) نقل شده هر کس این نماز را به جا آورد، توبه‌اش‌ مقبول و گناهانش آمرزیده می‌شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم
دوتوبدی هر طرفی جلوۀ جمالون علی 🥀▪️🥀 حضرت علی اکبر علیه السلام مرحوم آصف تبریزی (1) . دوتوبدی هر طرفی جلوۀ جمالون علی بیر اؤزگه حاله سالوبدور منی بو حالون علی . گورنده زلفوی دوشدوم بیر اوزگه سودایه اگر بیریدی سنه میلیم اولدی مین پایه دولاندروب گوزیوی بیر باخ امّ لیلایه آنان دویونجا گوره بلکه خطّ و خالون علی . بو قامتون دگی، مدّ نگاه لیلادور بو قلبمون اودی تاثیر آه لیلادور سرشگ دیده یوزومده گواه لیلادور که وار بو گونده سنون گون کیمی زوالون علی . . هامی بولوردی عزیزیم عزیز مادریدون قرا گونومده منه آفتاب انوریدون اوزون بو عادتیله مظهر پیمبریدون دالونجا زلف سیاهین اولوب جلالون علی . . شکسته قلبیده چون قالدی حسرتیم طویوا توکر سرشک علی گوزلریم گیدن یولووا بویون بلاسین آلیم بیر یری باخوم بویوا گوزومده نقشی قالا صورت مثالون علی . . نجه که خوشدل اولار عندلیب گلشنیله منیم ده خوش گونوم اولماز علی مگر سنیله دلون فداسی اولوم نطقه گله دانیش منیله نچون که قوّت دلدور منه مقالون علی . . بو آق کفن بو قرا زلف بو قدِ موزون بو آهوانه نگاهون بو حُسن روز افزون هوانون ایستیسی رخسارون ایلیوب گُلگون نه خوش دوشوب او کفنله بو رنگ آلون علی . . منیم باشیم اوجالار سن اگر شهید اولاسان بشرط اینکه ویرن وقته جان وحید اولاسان دایانما گئت ایکی دنیاده روسفید اولاسان او امدیگون سودوم اولسون سنون حلالون علی . . اوجالسا هر نقدر «آصفا» مناجاتون اوجالماز عشقون اگر اولماسا ، مقالاتون گر ایسته سن علی اکبر ویره مکافاتون ئولونجه قوی اولا فکرون علی ، خیالون علی . (1) در دیوان مرحوم هندی تبریزی نیز این شعر بدون تخلص آمده است
ای قوم بی شرم و حیا بو عالمه مولا منم 🌾▪️✨🌾▪️✨🌾▪️✨ حجت امام حسین مرحوم محمود شعاعی اردبیلی . ای قوم بی شرم و حیا بو عالمه مولا منم ماه محرّم تشنه سی سلطان عاشورا منم . . منسیز بنا دوتماز بو گون ترکیب عالم بند و بست منسیز دوام ایتمز داخی ارکان هر بالا و پست منسیز نظامیندن دوشر عالم تاپار یکسر شکست سرّ خفیاتی ایدن عالملره پیدا منم . . من سرّ غیب وحدتم همراز بزم قربتم کون و مکانه علّتم دوقّوز سمایه زینتم سگّیز بهشته بهجتم یدّى یره بیر حجّتم مصداق کلّ خلقتم دنیا و مافیها منم . . منسیز پیمبر اولمادی عالمده جدّیم مصطفی منسیز خلافت ایتمدی حیدر بابام شیرخدا منسیز جهاندا اولمادی بانو آنام خیرالنّسا قرآن منزل مهبطی اول عبد ما اوحی منم . . منسیز پوزولماز سیّئات منسیز یازیلماز محسنات منسیز آچیلماز مشکلات منسیز گورنمز معجزات منسیزدرست اولماز صلاة منسیز دوزلمز حادثات منسیز یارانماز ممکنات چون عالمه اجزا منم . . کنز خفیّاتی منم عالمده قیلّام آشکار بو ماسواللّهه منم باعث منیمدی هر نه وار مندن تاپوب لوح و قلم عرشیله کرسی اقتدار حکم قضا منشی سینون تقدیرینه انشا منم . . تاپدی قدومیمدن شرف انوار سدر المنتهی قدری جلالیمدن آلوب زینت او عرش کبریا بیر طفلیدیم قیلدی منه گوگده ملکلر اقتدا دوقّوز گوگه معراج ایدن طفل فلک پیما منم . . من مکّه نون میناسیم ملک حجازون سروری هم یثرب و بطحاسیم میقات و زمزم مشعری هم مسجدالاقصاسیم بیت الحرامون منبری هم مروه هم رکن صفا هم طور و هم سینا منم . . منسیز سیزه امّتلره محشر گونی یوخدور نجات منسیز بهشته کیم گیدر گر اولماسا مندن برات منسیز باغیشلانماز صاباح روز جزاده سیّئات وای حالینه سیز امّتون محشر گونی دارا منم . . بوچولده ئولدوردوز منیم یدّی جوان قارداشیمی آلدوز الیمدن اکبری قان ایلدوز گوز یاشیمی ایندی گلون دالدان کسون امّت یولوندا باشیمی امّتلره قربان اولان قربانِ بو مینا منم . . رحم ایلیون من بیکسه من شاه محشر اوغلیام روز جزا امّتلرون دردینه داور اوغلیام یاندیم منه بیر جرعه سو سقّای کوثر اوغلیام کوثر عوض قیلّام سیزه چون کوثره سقّا منم . . صونرا دیون شمره گلوب توکسون بو چولده قانیمی بو گون یتورسون آخره بو عهدیله پیمانیمی نذر ایتمیشم امّتلره عطشان بو چولده جانیمی تشنه بو چولده جان ویرن عطشان بو صحرا منم
چه گویم چه محشر چه شور قیامت 🍁▪️✨🍁▪️✨🍁▪️✨ 🍁 غارت خیام (1) سعدی زمان . چه گویم چه محشر چه شور قیامت که صغری است در نزد آن حشر کبری . یکی خورده بر دوش و سر تازیانه یکی رغته خار مغیلانش در پا . یکی پا برهنه دویده به هامون یکی جامه سوزان روان سوی صحرا . یکی پای در دست و خونریز چشمش یکی دست بر سر بلب واعلیّا . یکی از عطش غشّ کرده است و بی هوش یکی لب گشوده بفریاد و آوا . پدر را یکی خواند از بهر یاری گدازد بناله دل سنگ خارا . پی گوشواری دریدند گوشی پی معجری زلف سر شد بیغما . رخ زینب آنگونه نیلوفری شد که از سیلیِ دوّمی رویِ زهرا . شده صید صیّاد آل امیه خواتین عصمت غزالان بطحا . «حسینی» شها میهمان است امشب تو مهمان نوازی و آقا و مولا . تو شاهی و شاهان عالم گدایت بقهر آتشیو بجود ابر و دریا . بمعصومه آن خواهر دلفکارت بدرد دلم کن ز رأفت مداوا . بخوان میهمانم بهر سال یکبار بده در مدیحت مرا نطق گویا . کسی پرسدم گر به مدح و رثایت شهت جایزه داد گویم چه شاها؟ . بانصاف بنگر چگویم بپاسخ نعم گویم اندر جوابش و یا لا؟