eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ نفس حاج حسن شالبافان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام ای پیرهن مشکی میخوام تو آغوشم جا شی باید یه قول بدی وقتی که مُردم کفنم باشی می‌بوسم دستِ مادرُ میام از خونه بیرونُ میخوام از جا درآرم این دل تنگ و پریشونُ مسیر خونه تا هیئت چقد طولانیِ انگار دارن حرف میزن با من کتیبه‌هایِ رو دیوار دم هیئت دودِ اسپند ببین غوغای محشر رو ببین این نوجوونایِ نشسته پایِ منبر رو سلام آقای عطشانم دم طوفانی روضه است تو گریه با خودم میگم امامم بانیِ روضه است تو گریه با خودم میگم شهیدا خادم روضه‌اند شهیدا سینه‌زنهای شبای ماتم روضه‌اند شهیدان بینِ این روضه بی بی زهرا رو می‌بینن شهیدا جایِ این مردم به بی بی تسلیت میگن حسین جانم .. حسین جانم .. *حرف از شهیدا شد ، در عالم مکاشفه یکی از عزیزانی که کثیرالتشرف بودند نقل میکنند عالمی از آقا سوال کردن آقا جان جای شما کجاست تو شهر ما ؟!.. حضرت فرمودند من کنار این شهدا زیاد میام و میرم .. این شهدا راه رو به ما نشون دادن .. هرسال مثه امروزی پرچم های رو گنبد رو عوض میکنن ، میدونید تعویض پرچم برگرفته از چیه؟ازاون ساعتی شروع میشه که یه مادر پهلو شکسته پیراهن خونین حسینُ میاره .. از امشب پیراهن حسینُ به ساق عرش نصب میکنن .. همه غم های عالم رو دلت جمع میشه ..از کجا لگم برات شبِ اولیِ معطلت نکنم .. از اون ساعتی که پسر شبیب میگه اومدم دیدم امام رضا در و دیوار خونه رو مشکی زده .. میگه دقت کردم به آقا دیدم هی بغضشُ از من پنهان میکنه .. میگه آروم دست گذاشتم رو پای امام رضا ، گفتم قربونتون برم چی شده آقا؟!.. هنوز شب اوله .. یه نگاه به من کرد : یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب جد مرا با عصا زدند میدونی یعنی چی ؟! یعنی پیرمردا قربه الی الله زدند ..شبِ اوله بزار بگم .. یه جا دیگه سراغ دارم که بی هوا زدند ..گفت مادرم روش به دیوار بود .. اجازه بدید اینطور بگم یه موقع خانم متدین وقتی با یه نامحرم روبرو میشه معمولا خانم ها روشونُ برمیگردونن سرشون و پایین میاندازن ..نامرد تا رسید تو کوچه ، اول از همه بی بی روش و برگردوند .. امام حسن میگه یهو دیدم مادر خورد به دیوار .. میگه دیدم بعد با صورت خورد زمین از همون جا بی هوا زدن باب شد ..جوان نَنَه .. یارالی نَنَه .. یه بی هوا زدن دیگه رم بگم ؟!..ای جان عمو رقیه رو بی هوا زدن…رسید به این بچه ، این بچه سه سالشه ترسیده بود .. اول از همه گفت تو بابای منو ندیدی؟ گفت باباتُ میخوای یه قافله رو اسیر کردی!..شب اول شب مسلمِ ؛ مسلمُ وقتی بردنش بالا دارالاماره وقتی دید دی.ه کار تمومه ، داشت به آقاش سلام میداد داشت مناجات میکرد یهو نامرد اشاره کرد الان وقتشه ..یه جایی هم کربلا اربابِ ما رو اسب ایستاد ، حضرت نگه داشت ذوالجناحُ میخواست استراحت کنه .. یه نفسی تازه کرد .. شروع کرد خطبه خواندن برا اینا یه مرتبه یه نامردی بی هوا یه سنگی به پیشانیش زد .. پیراهن عربیشُ بالا زد .. صدرالحسین نمایان شده .. نانجیب حرمله به زانو نشست .. یه تیرِ سه شعبه به قلبش زد .. بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد دیدن ابی عبدالله تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن دیگه با تیرِ حرمله کارش تمومه .. بعضیاشون گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه!.. گفت چی کار کنیم؟! گفت من راهشو بلدم .. اینا غیرت الله هستن .. اومد بالا بلندی داد زد گفت به خیمه هاش حمله کنید .. تا این حرفُ زد ارباب ما یه تکانی خورد ، تکبه داد به نیزه ی غریبی .. صدا زد من هنوز زنده ام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام کلام حجت الاسلام حامد کاشانی 🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿 امشب شبِ باب الحوائجِ ، شبِ غریبِ روحی لک الفدا .. خیلی شباهت پیدا کرده به سیدالشهدا(ع) بعضی شباهات به امیرالمومنین(ع) یکیش رو امشب بگم خدمت شما عزیزان ، ان شالله به همین زودیا از نزدیک مرقدش رو زیارت کنیم .. آدم تو یه مسئله ای تو یه مصیبتی انقدر مصیبتی ببینه که به معصوم یه قدری نزدیک بشه .. این خیلی ویژگیِ .. مردم دورش جمع بودن فکر کردن الان حکومتُ میگیریم ، به پول و مکنت میرسیم . این قیامم وسیله کرده بود برای خودشون ، وقتی اوضاع برگشت یکی یکی از تو مسجد رفتن .. اینو شنیدید ، از مسجد اومد بیرون هیچ کسی دیگه نبود ، تنهایِ تنها .. حکومت در به در دنبالش بود بگیرتش ، سفیر امامه پس اگه کسی میشناختنش لوش میدادن .. کیا میشناختنُ و لو نمیدادن؟! ، اونایی که از پشت سرش تو نماز در رفتن .. ولی خیلی دور نرفتن وایسادن نگاهش میکردن اینا نقل کردن از مسجد اومد تو کوچه شانش اجلِ .. پرسه میزد بیخود از این کوچه به اون کوچه ..جایی نداشت بره .. تنها بود . اینو کی نقل کرده؟! یه نقلش از امام باقر علیه السلامِ یه نقلشم از یکی از فرماندهانی که خودش منصوب کرده و فرار کرده و از دور داره تماشا میکنه . نگاه میکردن میدیدن مسلم از این کوچه به اون کوچه حرکت میکنه .. همه ی وجودش اضطرابه .. یکی رو پیدا کنم به امام نامه بده پیغام بده .. اینا هم دارن نگاه میکنن .. این یه شباهته! اونایی هم که به امام نامه داده بودن تو کربلا داشتن تماشاش میکردن .. غربتشُ تماشا کردن .. از دور دارن مسلم رو نگاه میکنن .. این آقایِ ما مسلم ابن عقیل (ع) از این کوچه به آن کوچه .. دیگه خسته شد نصف شب ، قدیما جلو دربِ خانه سکو میذاشتن اهل خانه گاهی میومدن جلو در میشستن . اومد نشست ، آبرودارِ ، دامادِ امیرالمومنینِ .. شوهر خواهرِ سیدالشهداست .. یه پیرزنی درُ باز کرد بست ، باز کرد بست (اجازه بدید اینجور بگم دیدی یه وقت چهار تا جوان میان جلو خونه ت حرکتِ خلافِ هنجار انجام میدن ، از پنجره نگاه میکنی که بگی پاشید برید) دید نشسته ، گفت چرا اینجا نشستی ؟! من یه زنِ تنهام ، آبرو دارم‌، بدِ برو دنبالِ زندگیت ..بست درُ .. باز درُ باز کرد ، گفت مرد خدا خیرت بده نمیخوره بهت برو برا من حرف در میارن .. اسمت چیه ؟! کی هستی آخه؟! گفت من مسلم ابن عقیلم تو کوفه کسی رو ندارم .. تویِ این شهر مردتر از طوعه پیدا نشد .. گفت مسلم ابنِ عقیلی؟! سفیرِ حسین ؟!.. اهلِ تقوا بود یه اتاق جدا مسلم رو اسکان داد ازش پذیرایی کرد ، لو رفت مسلم .. حالا کی لو داد پسرِ طوعه لو داد یا همونایی که از دور داشتن نگاهش میکردن .. کوچه شلوغ که شد دید حیفه این طوعه و خانه اش آسیب ببینه اومد بیرون ، نوشته اند یه صبح تا ظهر جنگید یه نفر آدم چقدر به امام حسین شباهت پیدا کرد یک تن مقابل لشکر ایستاد .. طعنه زدن ،خندیدن ،تیر زدن ،از بالای پشت بام سنگ زدن ، لبِ مبارکش شکافت .. من هرجاش رو بخوام گریز بزنم با کربلا نسبت برقرار کرد.. تشنه ست .. یک صبح تا ظهر جنگید دیگه خونی نماند به این بدن .. اینا گفتن امان بهت میدیم .. گفت شاید امان بدن بتونم یه فرصتی پیدا کنم یکی رو بفرستم سراغِ سیدالشهدا (ع) .. قبول کرد دستاشُ ببندن از اینجا به بعد شباهت با امیرالمومنینم پیدا کرد .. برا غربتت بمیرم که تو اون وضع عبیدالله ملعون داشت ناسزا میگفت مسلم میگشت به کدومِ اینا میشه یه جمله وصیت کرد .. زینب داره میاد، خیلی شباهت به سیدالشهدا علیه السلام پیدا کرد ، توانشُ ندارم بگم ، به امیرالمومنینم شبیه شد ، غریب شد دستاشُ بستن ،به یه زن پناه برد .. تویِ کوفه هیچ کس جز یک زن ازش حمایت نکرد ، یا زهرا .. وقتی ریختن تو کوچه هیچ کسی جلو نیامد .. فقط یه زن آمد جلو .. یه جمله دیگه بگمُ شما رو به خدا بسپرم .. اسم حضرت زهرا سلام الله رو میبرم به ما روزیِ اشک بده .. یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا .. به امیرالمومنین گفتن این خلیفه هر کسی رو که دو سال حکومت میکرده بر میداشته اموالشُ میگرفته .. از اموالِ قنفذ چیزی کم نکرده .. صورت امیرالمومنین خیس شد .. فرمود اون لحظه ای که همه تماشا میکردن منو دوره کردن دستامُ بسته بودن ، فقط او بود که نگه داشته بود .. این جایزۀ اون ضربه ای هست که دستِ فاطمه م رو کوتاه کرد 🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ #•هرچی بیشتر میگم حسین .. و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام نَفسِ آقا سید مهدی حسینی 🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁 هرچی بیشتر میگم حسین بیشتر اشکم روون میشه هرچی بیشتر میگم حسین بیشتر دل روضه خوان میشه میگم حسینُ .. قتلگاه جلو چشمامِ میگم حسینُ .. روضه ها همش باهامِ میگم حسینُ .. حسین تموم دنیامِ عمریه میسوزم با غم عزایِ حسین از میون مقتل میاد، هنوز صدایِ حسین .. بمیرم برایِ حسین .. هرچی بیشتر میگم حسین آروم تر میشه زندگیم هرچی بیشتر میگم حسین زیباتر میشه بندگیم میگم حسینُ .. واسم سختی آسون میشه میگم حسینُ .. همه دردا درمون میشه میگم حسینُ .. رزقِ من فراوون میشه هرجا حرفِ عشقِ، راهی نیست دیگه تاحسین دیدنی زیادِ ولی، ما رأيت الاّ حسین ما رأيت الاّ حسین .. ای غمِ مقدس که باز تو دلم جونه زدی چقدر بهت محتاج بودم چقدر به موقع اومدی سر حالم تو روضه اصلاً انگار غم میخوام من اصلا از دنیا چی میخوام" محرم میخوام! یه دقیقه از عمرم مونده باشه دَم میخوام نفسای آخر رو پایِ این پرچم میخوام دنیایِ من همین غمِ این غم دوایِ دردمِ دنیا یه دلخوشی داره اونم محرمِ .. آقام حسین ، فقط حسین .. هرچی بیشتر میگم حسین نزدیکتر به خدا میشم هرچی بیشتر میگم حسین زودتر حاجت روا میشم میگم حسینُ .. دلم باز کبوتر میشه میگم حسینُ .. حالم خیلی بهتر میشه هرجا حرف دنیاست، دنیا رو میخوام باحسین هرجایی که باشم میگم ما رأيت الاّ حسین ما رأيت الاّ حسین ..
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر شور ونوادارم به لب ذکر خدادارم مجید فیروزی ▪️🍂▪️✨▪️🍂▪️✨
‍ 🏴السلام علیک یااباعبدالله ع🏴 واحد پیشواز وسیاهپوشان محرم ۹۸ ⬇️بنداول به اذن زهرا مادرت می پوشم رخت ماتم و زمزمه می کنم با اشک بازم شعر محتشم و ماه عزا رسیده و لباس سیامو می پوشم اگه که رخصتم بده علم می گیرم رو دوشم می گم همش به شورو شین با بقض و گریه یا حسین روزی کن اربعین بشم زائر بین الحرمین (حسین غریب مادر) ⬇️بنددوم دوباره زیر پرچمت اشک می ریزم واسه غمت خدا رو شکر دیدم بازم یه سال دیگه محرمت می پیچه بوی کربلا تو هیت و تو روضه ها صدای چاووش می رسه که اومده ماه عزا تنگه دلم خیلی برات دارم حسین حال و هوات شبا تو خوابم می بینم که اومدم کربو بلات (حسین غریب مادر) ⬇️بند سوم بند سوم از راه دور اقا سلام سلام اقای با مرام امضا بزن اربعینی زیارت و اقا برام دل ازهمه بریدم و راهی راه عشق شدم به کربلا رسیدم و زائرشاه عشق شدم اینجا که جنت خداست اره میدونم کربلاست روضه خونی توحرمت خدایی خیلی باصفاست (حسین غریب مادر) 🔰 اثرشاعرین نشین گروه مهدیون ✍شاعرین: کربلایی_علی_تقی_پور کربلایی_عباس_اسماعیلی کربلایی_سعید_نوروزیان نفس حاج مهدی اکبری شب اول محرم هیت علمدار
نقل ناحیه مقدسه به حضرت ابالفضل العباس (علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه منبع: الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ و المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶ السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ . ترجمه: سلام بر ابوالفضل عبّاس ، فرزند امیر مؤمنان ؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، وکسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی وحَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند! @rozevanoheayammoharramsoghandi