#مناجات و #روضه جانسوز_
حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه _
شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه
آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه
گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد
*شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش .
تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...."
یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال....
"فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ...
شهدا هم با ما گریه کنند ....
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ......
*صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله*
با همین حال خوشت شب زیارتی ابی عبدالله است حالا که چشمت گریان شده امام صادق علیه السلام فرمود:ابی عبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه الان ابی عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه فرمود اثر این نظر حسینم اینه برا گریه کن هاش خود حسین استغفار میکنه حالا میخوای نامتو جزو زایرینش هم بنویسن یا نه ؟؟ به نیابت هم همه شهدامون شهدای این مکان مقدس شهدایی که خانواده هاشون شرف حضور دارند بالاخص شهدای گمنام عرض سلام کن از همه التماس دعا :
🍂✨🍂اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحم،بنامِ اربابم حسین(علیه السلام)💚
عالم،به عشقِ روی توبیدارمی شود💚
هر روز،عاشقـانِ تو بسیـارمی شود💚
وقتی،سـلام می دَهَمت،در نگاهِ من💚
تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود🕌
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 💚
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
دیار شامیدن گلدیم اورکده مین ملالیم وار
🍃▪️🥀🍃▪️🥀🍃▪️🥀
#اربعین
مرحوم یحیوی اردبیلی
.
دیار شامیدن گلدیم اورکده مین ملالیم وار
خجالت چکمه دور قارداش باشیمدا چوخ جلالیم وار
.
.
هله فکر ایلمه تک گلمیشم بو غملو صحرایه
جلالیلن گلوبلر عترت طاها بو مأوایه
گئجه گوندوز پرستارم ربابه أم لیلایه
یانیمدا قرخ نفر عورت اوشاق، باشی بلالیم وار
.
.
منی بو غملو صحرایه چکن شوق وصالوندور
حسین جان پیشواز ایله گلن اهل و عیالوندور
خمیده قامتیلن گلمیشم وجهی ملالوندور
سوروشسون حال زینبدن غریبه شرح حالیم وار
.
.
گئدنده شامه گوردوم پیکرون عریان جراحتدور
گمانیم سایبانه اولمادی زینب خجالتدور
ورولموشدیم سویولموشدیم بو بیر اعظم مصیبتدور
خیال ائتمه کئچن ایّاملر تک ترمه شالیم وار
.
.
اورگون یاره سی بیلّم ساغالماز تا دم محشر
چکیلمش سینه ی مجروحیوه داغ علی اکبر
بدنده چوخ یارون گوردوم ووروبلار نیزه و خنجر
نجه دور جسمیده یارون اونی سندن سؤالیم وار
.
.
دلیم گلمز دیم قارداش سکینون نازپرورده
خرابه گوشه سینده وئردی جان یاتدی قوری یرده
یانار زینب نه قدری عمری وار بو نسگل و درده
همان غمدن یوزومده قانه دونموش اشک آلیم وار
.
.
تمنّا ایلورم سندن حسین گلمیش اله فرصت
سوروشسون حالیمی قارداش اولور بو جانیمه منّت
بونی بیلّم باشون یوخدور بدنده ائتمگه صحبت
نه چاره ایلیوم آخر منیم صحبت خیالیم وار
.
.
سینه م گنجینه سی آکنده دور درد اسارتلن
نه لر چکدی باشیم غارت گونی قوم قساوتلن
دایاندیم قمچی آلتیندا من روح رشادتلن
میسّر اولمادی اول گون ولی ایندی مجالیم وار
شرف از خاک عزاخانه به من داد حسین #حسینیه #
🍁🍁🍃🍁🍁🍃🍁🍁
✨یا حسین علیه السلام
مرتضی طاهری فرد اردبیلی
.
شرف از خاک عزاخانه به من داد حسین
دعوتی بود که عیدانه به من داد حسین
.
محفل عشق تجلّی گه احساس شدو
نسخه ی اشک طبیبانه به من داد حسین
.
قطره ی اشک چو بر دیده ی غمبار نشست
روحِ یک عاشق فرزانه به من داد حسین
.
سائلی گم شده در عمق تهی دستی ها
فرج از رخوتِ ویرانه به من داد حسین
.
عمر ، بیهوده که در کنج خرابات گذشت
شور بالیدن پروانه به من داد حسین
.
هر چه در عمر سیه روز ربودند ز من
از کرم، از درِ شاهانه به من داد حسین
.
مهر از اغیار ندیدم به همه عمر ولِیک
مهر با لطف کریمانه به من داد حسین
.
جرعه ای عشق و گرفتار همان یک جرعه
مرحبا باده ی جانانه به من داد حسین
.
این چه شوقی است که جانم به لبم می آید
این چه شوری است که بیعانه به من داد حسین؟
.
این چه سرّی است که در محبس عشقش ماندن
یک نگاهش دل دیوانه به من داد حسین
.
از همان روز که بر محضر شاهان رفتم
عزت و هیبت مردانه به من داد حسین
.
بر نگاه کرمِ شاه چو محتاج شدم
روزی ام بود که روزانه به من داد حسین
.
کشتی نوح کجا ارزش ماندن دارد؟
هر چه ام بود صمیمانه به من داد حسین
.
طاهر از لطف حسین بود چه خوش میگفتی
عزّت از منّت بیگانه به من داد حسین
آه از آن ساعت که با صد شور و شین
▪️▪️✨▪️▪️✨▪️▪️
#سیدعباس_حسینی
#اربعین
مرحوم سید عباس حسینی جوهری (ذاکر)
.
آه از آن ساعت که با صد شور و شین
زینب آمد بر سر قبر حسین
.
بر سر قبر برادر چون رسید
ناله و آه و فغان از دل کشید
.
با زبان حال، آن دور از وطن
گفت با قبر برادر این سخن :
.
السّلام ای کشتۀ راه خدا
السّلام ای نور چشم مصطفی
.
السّلام ای شاه بی غسل و کفن
السّلام ای کشتۀ دور از وطن
.
السّلام ای تشنۀ آب فرات
السّلام ای کشتی بحر نجات
.
السّلام ای سیّد و سالار ما
السّلام ای مونس و غم خوار ما
.
بهر تو امروز مهمان آمده
خواهرت از شام ویران آمده
.
سر بر آر از خاک و بنگر حال ما
خیز از جا ، بهر استقبال ما
.
شرح حال خود حکایت می کنم
وز فراق تو شکایت می کنم
.
تا تو بودی شأن و شوکت داشتم
خیمه و خرگاه و عزت داشتم
.
آتش کین ، کوفیان افروختند
خیمۀ ما را به آتش سوختند
.
الغرض ، از کوفه تا شام خراب
گر چه ما دیدیم ظلم بی حساب
.
لیک دارم شِکوه ها از اهل شام
کز سر دیوار و از بالای بام
.
آن قَدَر سنگ جفا بر ما زدند
کز غم آتش بر دل زهرا زدند
.
از جفای شامیان ، خون شد دلم
گشت در ویرانه آخر منزلم
.
بگذر ای «ذاکر» ز شرح این مقال
تا توانی اندر این ماتم بنال
🌾▪️🌾کربلا ای کاش من مسافرت بودم
#اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#امام_حسین #مرثیه_اربعین
ای مرادلبر و دلدار رسیدم ازسفر
ای مرا شمعِ شب تار رسیدم ازسفر
من چهل روز حسین زخم زبان ها خوردم
وای من اینهمه آزار رسیدم زسفر
این چهل روز دگر روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار رسیدم ازسفر
بغضِ دیدار به گلو بسته دگرآهم را
من بدین آهِ شرربار رسیدم ازسفر
گُر گرفته جگرم از ستمِ مردم شام
من ز بی مهریِ اغیار رسیدم ازسفر
دست نیرنگ پیِ یاری نرسیده است به ما
وای ازاین قوم ستمکار رسیدم ازسفر
دور تا دور تنم هلهله میکرد سنان
همچنان خسته از این کار رسیدم ازسفر
آن لبِ تشنه تورا بُرد به گودالِ عطش
از غمت قافله سالار رسیدم ازسفر
لب من روضۀ طفلان حرم میخواند
باغم روی علمدار رسیدم ازسفر
درپی علقمه و بوی گل یاس علی
آمدم باتن بیمار رسیدم ازسفر
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی