#متن روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام ـ
#حاج سعیدحدادیان
🍁✨🥀🍁✨🥀
آوردنش تو دارالعماره،دست بسته،همه ی بدن
خون آلود،لب پاره،دندونها شکسته،آب آوردن،یه بار،دوبار،سه بار،هربار خون
لب ها ریخت،دید نمی تونه بنوشه،گفت:مثل اینکه،باید لب تشنه جون بدم،آیا کسی
پیدا میشه،از جانب من به اربابم،به آقام،به امامم پیام من رو برسونه،چون
از در که وارد شد،گفتند:به امیر سلام کن،گفت:این امیر، امیر شماست،امیر من
حسینه،جانم فدای این مردی که،خداوندگار حماسه است،بزرگترین پیش قراوله،من
علمیش رو برات بگم،رفقا نکته مهمه،انگار که علم لدُن داره،انگار که نیابت
فقط،نیابت اینکه فقط بیاد یه سفارتی داشته باشه،نیست،حرف هایی میزنه،که این
بوی دست داشتن،در عالم معنا رو داره،داشت از در می اومد بیرون دید
طوعه،پیرزن داره گریه میکنه،میلرزه،گفت:آقا،فرمود ناراحت نباش،لقد ادیت ما
علیک من البر،اونچه به گردنت بوده کار خیر،انجام دادی،حدیث شناس ها می
دونن،یعنی تو مقام شهید داری،بالاترین مقام،یه شب کنیزی کرد،وای اگه یه عمر
نوکری قبول نشه،یه شب کنیزی کرد،حکم داره صادر میکنه مسلم،آیا پیشبینی
نمی کنی این دو روز دیگه عوض شه؟آدمیزاده،امشب با شماست،مثل زُبیر، زُبیر
در قضایای حضرت زهرا سلام الله علیها،دفاع میکرد از علی، زُبیر جزو حامیان
اهلبیت بود،عاقبتش اونجور به شر شد،آقا مسلم پیشبینی نمی کنی این راهش کج
بشه یه دو روز دیگه،عوض بشه؟نه!مسلم انگار حکم داره از عالم بالا،انگار
امام حسین علیه السلام برا مسلم همه چیز رو گفته، یا اینکه تو خونه
اتفاقاتی افتاده این خیالش راحت شده،گفت به طوعه: وَأخذتِ نصیبک من شفاعه
رسول الله ( صلى الله علیه وآله )،تو
نصیبت رو از شفاعت پیغمبر گرفتی خیالت راحت باشه،پیغمبر قیامت دست تو رو
میگیره،بعد دید تعجب کرد طوعه،برای اینکه آروم بشه،فقط اشاره کرد،گفت: من
دیشب یه ذره خوابم برد،خواب عموم علی رو دیدم،به من فرمود:انت غداً معی تو
فردا بامنی،یعنی طوعه، دیگه امشب مهمون نداری،من مهمون یه شبت بودم،امشب سر
من دارالاماره است،
داد پناهم سحر یک زن والا گهر
گشت نرفته سفر همسفر عشق تو
این بدن رو
آویزه قناره کردن(قُلاب گوشت،چنگک قصابی)،معلوم اون که میگه دیدم پای مسلم
تو دست بچه هاست،بعد از بازار قصاب ها بوده،چیکار کرده بود قصاب،…….
****************
@madahi_moharram
#متن روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#حاج منصورارضی
🥀✨🥀🥀✨🥀
توی مجلس گشت مسلم، یه آشنا پیدا کنم،
براش وصیت کنم،نگاه کرد،دید قوم و خویشش عمر سعد وایستاده،ببین چقدر بده
برا مسلم،یعنی نزدیک تر از عمر سعد پیدا نکرد،همه کثیف بودند،این دیگه بدتر
از همه،گفت:یه حرف سرّی دارم باهات،کشیدش کنار،گفت:من حرف سرّی گوش نمی
دم،ابن زیاد گفت:برو گوش بده ببین چی میگه،صداش زد،اومد
کناری،گفت:من۶۰۰درهم از وقتی که اومدم،قرض گرفتم،بعد از شهادت من این زره
رو بفروش،قرضم رو بده،جنازه ام رو تحویل بگیر،دفن کن،سه تا وصیت کرد،رفت به
ابن زیاد گفت:ابن زیاد گفت:باتو سرّی حرف زده،تو داری به من میگی،ابن زیاد
اعتراف کرد،اینقدر کثیف بوده عمرسعد،خدا لعنتش کنه،رفت بالای
دارالاماره،سرش رو خواستند از گردن جدا کنند،یه نگاهی به سمت مدینه و مکه
کرد،السلام علیک یا اباعبدالله،حسین جون برات نامه نوشتم بیای کوفه،اما
نیا،وصیت کرد،وصیت سومش به عمر سعد لعنت الله علیه،این بود،یه نامه بنویس
بده به یکی بفرست برا حسین بن علی پسر عموم،نیا کوفه،اینها خیلی نامردند.
صبح شد یک طرف سرم افتاد یک طرف نیز پیکرم افتاد
از روی پشت بام افتادم با علیک السلام افتادم
بدن من شکست خوشحالم سر راهت نشست خوشحالم
بی سبب نیست این که خوشحالم زن و بچه نبود دنبالم
آی مردم سپاه بی نفرم صبح خالی نبود دور و برم
یعنی میگه:هرچی بود من جلو زن و بچه ام اذیت نشدم،اونهارو اسیر نگرفتن،اما تو…
آی مردم سپاه بی نفرم صبح خالی نبود دور و برم
حرفی از زخم با پرم نزنید این همه سنگ بر سرم نزنید
آی مردم گناه من عشق است بهترین اشتباه من عشق است
آی مردم کم حیا بد نیست بی وفا ها کم وفا بد نیست
سنگ خوردم شکست کوزه من غصه خوردم شکست روزه من
نفسم را سیر کردم و بعد وسط کوچه گیر کردم و بعد
کو چه هایی که تنگ و بار یکند روز هم چون شبند تاریکند
بدی کوچه های تنگ این است می شود هر طرف ره را بست
فقط منظورش به کوچه ی تنگ کوفه نبوده،برا زهرا هم اشاره داره
مثلا کوچه ای که زهرا رفت از تنش تازیانه بالا رفت
مثل این مردمی که بی عارند مثل اینها مدینه بسیارند
مثل این ها مدینه هم بودند دور بیت الحزینه هم بودند
تو نبودی مدینه را می گفتی قصه داغ سینه را می گفتی
تو نگفتی خوشیم مادر بود مادرم دختر پیمبر بود
تو نگفتی صداش می لرزید پدرم تا که کو چه ها را می دید
تو نگفتی لشگر آوردند مادرم را زیر پا در آوردند
عوض اینکه روضه حسین و مسلم رو بخونم،رفتم مدینه
تو نگفتی هنوز غمگینم فکر پرتاب دست سنگینم
تو نگفتی نگات پژمرده مادرم بار ها زمین خورده
حسین……..،یکی
گفت:مسلم رو آزاد می کنن،یکی گفت:نه تبعیدش می کنن،یکی گفت:صبر کن الان سر
از بدنش جدا می کنن،یه فرد شامی خونخوار قاتلشه،اومد تا دید داره دعا
میخونه ،نذاشت تمام ذکرش تموم بشه،یه وقت سرش رو از بدن جدا کرد،به سرعت و
با عجله و لرزون دوید،ابن زیاد گفت:چرا این طوری میلرزی،گفت:وقتی خواستم،سر
مسلم رو جدا کنم یه سیه چهره ی خشمگین،جلوم دیدم داره لب میگزه،ترسیدم و
فرار کردم،به همین هم اکتفا نکردن،پاهای مسلم رو به ریسمان بستن،تو کوچه
های کوفه میگردوندن، حسین…..
****************
@madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖤سلام برحسین و محرم حسین
🖤سلام بر حسین و کربلای حسین
🖤سلام برحسین و عزای حسین
🖤سلام بر حسین پیراهن سیاه حسین
🖤اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍂التماس دعا
@madahi_moharram
#متن روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#حاج سعید حدادیان
✨✨✨✨🥀✨✨
تا خبرآوردن مسلم کشته شده،گفتند:آقا
نرو،فرمود:دیگه بعد از مسلم و هانی و قیس ابن مُسحر،تو بعضی از مقاتل خبر
آوردن،یه برادر رضایی هم داشته امام حسین علیه السلام،چهارتا کشته شدن،خبر
رسید،فرمود دیگه بعد از اینها، دیگه عیش و زندگی معنی نداره،اومد،فرمود
دختر مسلم رو بگید بیاد،دختر غصه خوره،دختر رو تو دامن نشوند،یا ابنتی،صدای
گریه ی زن ها بلند شد،فهمیدند چی شده،دیدن اشک حسین داره می ریزه روی سر
این دختر،فرمود:آی دخترم دیگه خودم باباتم،میوه ی دلم دیگه دخترام
خواهرتن،وقتی از دامن حسین اومد سکینه بغلش کرد،تسلیت گفت:غصه نخوری ما
دورتیم،نمی گذاریم غریب باشی،غصه نخوری عمه ام نمی ذاره یتیمی رو حس کنی،آی
سکینه خاتون،بی بی جان،به دختر مسلم تسلیت گفتی،بغلش کردی،تو گودال کسی
بهت تسلیت گفت خانم؟کسی بود دست نوازش به سرت بکشه؟آره،یه عده تازیانه به
دست اومدند،یه عده با کعب نی اومدند،حسین……..
@madahi_moharram
#متن روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#سیدمهدی میرداماد
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
السلام علیک یا سفیر الحسین علیه السلام
خیلی این آقا مقام و منزلت داره،من سه چهار فراز از زیارت شو نوشتم،طولانیه،زیارت مأثوره ی از امام ِ،خیلی قشنگ و زیبا و پُر معناست
السلام علی اول الشهداء و سید السُّعداء،آقای سعادتمندان،
السلام علی الهادی بنفسه و مهجته،کسی که همه ی وجودش رو برا امامش عطا کرد و داد،همه جونش و همه سرمایه اش رو،
السلام علییک ایها الشهیدُالفقیه المظلوم
،فقیه،مسلم مگه کم کسیه،داماد امیرالمؤمنین ،خواهر ابی عبدالله رو
گرفته،ابی عبدالله دایی بچه های مسلم ِ،مسلم بن عقیل سردار کنار دست امام
مجتبی بوده،توی صفین میسره لشکر(جناح چپ) دستش بوده،مورد اعتماد
بوده،بالاتر از اینها،مرحوم صدوق تو أمالی نقل می کنه،می گه:یه روز امیر
المؤمنین اومد محضر رسول خدا(ص)،سئوال کرد آقاجان شما به برادر من علاقه
دارید یا نه؟پیغمبر فرمود آره علی جان به دو دلیل عقیل و دوست دارم،دلیل
اولش اینه برادر تو است،فرزند ابوطالب ِ،دلیل دومش بیچاره می کنه آدم
رو،اصلاً می مونی سر سفره کی هستی،دلیل دوم علی جان عقیل رو دوست دارم چون
یه پسری داره،این پسر در راه محبت پسر تو کشته می شه،علی جان دوستش
دارم،پسرش فدایی پسر تو است،قبل کربلا،این خبرها نیست،پیغمبر داره روضه می
خونه،خیلی گوش بده،عبارت عجیبه سه تا نکنه داره،نکته اول:پیغمبر فرمود علی
جان،اهل ایمان بر این پسر گریه می کنند،الله اکبر،استنباط می شه کرد،نشانه ی
ایمان یکی گریه بر مسلم ِ، دیگه،پیغمبر فرمود:مؤمنین براش گریه می
کنن،دوم علی جان،این مسلم فرشتگان خدا بر او صلوات و درود می فرستند،بعد
عجیبه،می گه به اینجا که رسید،پیغمبر شروع کرد گریه کردن،عبارت عجیب حدیث
اینه، می گه:اون قدر گریه کرد،حتی جرت دموع علی صدره،پیغمبر لولاک لما خلقت
الافلاک،می گن اینقدر برا مسلم گریه کرد،اشکاش رو سینه اش چکید،این مسلمه
با این عظمت با این مقام،حالا من و تو اومدیم از مسلم عاشقی یاد بگیریم،از
مسلم فدا شدن برا امام زمان یاد بگیریم،اومدیم از مسلم یاد بگیریم،آدم وقتی
می خواد خودش رو خرج امامش کنه،باید بدون کم و کاست،می خوای یاد بگیری بسم
الله:
بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله
منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله
من کجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خریدار اباعبدالله
عشق بازی رو یاد بگیر
عاشق آن است که دیدار کند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده کند جان دگربارش را
شب اول ِ،من از اول مجلس منتظر بودم این اسم بیاد،آخه با این اسم امشب گره باز می شه،تو هم منتظری نشون بده
عاشق آن است که دیدار کند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده کند جان دگربارش را
فاطمه پیش خدا پیش برد کارش را
هر که اوفتاد پی کار اباعبدالله
اونایی که
تو این دهه همه ی کاراتون و می زارید کنار،می گید کار فقط کار حسین،فعلاً
مهمتر از همه دنیا حسینه،فاطمه اون دنیا می گه،همه رو رها کن ،دست این رو
من بگیرم،این محرما همه چیزش تعطیل بود،فقط حسین
مانده از جلوه ی والای تو حیران مسلم
جان خود ریخت به پای تو به یک آن مسلم
عید قربان شهان، هست فراوان مسلم
من به قربان تو نه جان هزاران مسلم
تازه قربان علمدار اباعبدالله
قبل از آنکه بیاید خبرم را ببرید
کمک کنید
شب اول ِ،خبر دادن،تو منزل ثعلبیه به امام حسین علیه السلام گفتند:آقا مسلم
تو رو تو کوفه کشتند،حضرت گریه کرد،گفت:مسلم پسر عموی من بود،سفیر من
بود،مورد اعتماد من بود،
قبل از آنکه بیاید خبرم را ببرید
زیر پایش مژه ی چشم ترم
را ببرید
محضرش دست به دست این جگرم را ببرید
گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید
باز هستیم بدهکار اباعبدالله
این که چیزی نیست،خودم فدات حسین،زن و بچه ام فدات حسین،آخ گریه تو به من می گه،روضه ام الان وقتشه
وقت حجران به گریبان چه نیازی دارم
به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم
به لب پاره به دندان چه نیازی دارم
به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم
تا سرم هست به دیواراباعبدالله
آی حسین…
با همه ی مقاومتش،با همه ی سرداری و
دلیریش،بهش نیرنگ زدن،اَمان نامه ی دروغین بهش دادن،گودال سر راهش کندن،و
اِلا به این راحتی مسلم و نمی تونستن بگیرند،گفتم: گودال،یاد چی می افتند
بعضی ها،اصلاً رسم این کوفیا همین بود،می خواستند یکی و گیر بندازند،سر
راهش گودال می کندند،چیه؟یه گودال تو رو این جوری به هم می ریزه،من رد
شم،اصلاً بنا ندارم این جوری روضه بخونم شب اول،می خوام بگم این مسلم،آقایی
است که در راه ولی خدا اول فدایی قرار گرفت،قربونش برم،مادر ما زهرا هم
اولین فدایی علی است،اما زهرا کجا،مدینه کجا،کوفه کجا،هر دو اول فدایی
اند،ناله دارا،شب اول روضه ام همینه،می خوام بگم این کلمات برات آشناست یا
نه،این کلمات هم روضه مسلم رو در بر میگیره،هم روضه ی مدینه رو،من فقط یه
کلمه رو میگم رد می شم،هرکی ناله داره،این کلمه ها مشترکه،می خوام
بگم:اولیش کوچه است،دومی اش آتیشه، ریسمانه،تازیانه است،لااله الا الله،یه
چیز دیگه بگم ناله دارا، چند نفر به یه نفره،تو کوفه ام چند نفر
ریختند،نتونستند مسلم و دستگیر کنند، اما مردم مسلم یه مرد جنگیه،یه سردار
خستگی ناپذیره،اما مادر ما زهرا،یه مادر باردار بود،هجده ساله
بود،یازهرا…….
#منبع: کتاب گودال سرخ
*****************
@madahi_moharram
#متن روضه حضرت #مسلم بن عقیل علیه السلام
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم
که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
آوردنش تو دارالعماره ، دست بسته ، همه ی
بدن خون آلود،لب پاره ، دندونها شکسته ، آب آوردن ، یه بار، دوبار، سه
بار،هربار خون لب ها ریخت ، دید نمی تونه بنوشه ، گفت مثل اینکه باید لب
تشنه جون بدم ، آیا کسی پیدا میشه،از جانب من به اربابم ، به آقام ، به
امامم پیام من رو برسونه، چون از در که وارد شد،گفتند به امیر سلام کن،گفت
این امیر، امیر شماست ، امیر من حسینه، یا ابا عبدالله گفت نامه نوشتم آقا
ومولام حسین بیاد می ترسم بیاد گرفتار دست شما کوفیان بشه
چند بیت دیگه بخونم از همه شما التماس دعا انشاالله وعده من و شما زاویه مسجد کوفه کنار حرم مطهر حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری
که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم
به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
حسین جان ….حسین جان ……
شعر از استاد سازگار
*****************
@madahi_moharram
شاخسی نوحه سی (سبک جدید )
با قلم بهنام تخت مینا تبریزی
آقام آقام یاحسین قرا علملر اسور
اسنده قاره علم لرون قراری کسور
ای شهید کربلا جانلار سنه قربان آقا
کربلا قسمت ائله بیرده اولاق مهمان آقا
ویراجازه بیز گلوب اوردا حسینیم وای دیاخ
حضرت لیلاکیمی بیر اکبره لای لای دیاخ
ای فاطمه ریحانه سی ای زینت طاها
بیز درگهون دیوانه سی مولایه یا مولا
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
سنون قاپون یاحسین رجادی عاشقلره
اوزون محبت ایله صفا یانان دللره
قاپوندا من بلبلم اگر قبول ایله سن
همیشه بلبل اولار عاشق گوزل گوللره
سن بیزه اربابی سن بیزده سنه نوکر آقا
بو گوزل درگاهدن واردی بیزیم آیا هارا
درگهون بیز روضه رضوانه مولا ویرمروخ
قووسالاردا گر آقا آیری مکانه گئتمروخ
ای فاطمه ریحانه سی ای زینت طاها
بیز درگهون دیوانه سی مولایه یا مولا
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
اورکده درد و غمه عنایت ایت ویر دوا
مریض اولان وار آقا الونله گل ویر شفا
چوخی هله گورمیوب اومدفن بلانی
نولاربیزه یازاسان جواز کرب وبلا
قسمت ایله کربلا عباسه بیر ایوای دیاخ
اصغر شهزادیه ایوای دیاخ لای لای دیاخ
ویرمدی دشمن اونا فرصت بالام ایوای دیه
صبحه جک گهوارسینده اصغریم لای لای دیه
ای فاطمه ریحانه سی ای زینت طاها
بیز درگهون دیوانه سی مولایه یا مولا
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
سنون قاپوندا گرگ مدالیمی من آلام
گلنده کربلایه محبتیله سالام
نصیبیم اولماسا گر زیارت کربلا
اوزاخدان عرض ایلرم سنه گوزل بیر سلام
ای حسین ای ناطق قران سلام اولسون سنه
ای حسین ای دردلره درمان سلام اولسون
ای حسین ای زاده زهرا سلام اولسون سنه
ای حسین ای عالمه مولا سلام اولسون سنه
ای فاطمه ریحانه سی ای زینت طاها
بیز درگهون دیوانه سی مولایه یا مولا
@madahi_moharram
4_6021314162083234432.mp3
5.26M
#شاخسی_نوحه_سی
(سبگ سائل درگهوم یاحسین جان)
ای منیم آرخام ائلیم آی ابولفضل
سنسیز دور سیندی بلیم آی ابولفضل
عالمه لنگرسن ♢ منه سر لشگرسن (۲بار)
قارداش آچ گوزون ♢ ده منه سوزون
دورایاقه دور گداخ خیامه
رقیم آغلور گتور خیاله
آچ گوزون باخ بیر قلبی کبابه
نه دیوم عباس عطشان ربابه(۲بار)
آی ابولفضلیم _ آی ابولفضلیم (۲بار)
♧♧♧♧♧♧♧♧♧
ای علینون قهرمانی دورایاقه
دوزن هردرده دوزن ای هربلایه
منه سن یولداشسان ♢ مهربان قارداشسان(۲بار)
قارداش آچ گوزون ♧ ده منه سوزون (۲بار)
دنیاده قارداش قهرمان سن سن
قولارون قربان پهلوان سن سن
آچ گوزون باخ بیر قلبی کبابه
نه دیوم عباس عطشان ربابه (۲بار)
آی ابولفضلیم _ آی ابولفضلیم(۲بار)
♧♧♧♧♧♧♧♧
سسیوی آلدیم خیمده یاندی سینم
یاندیرو دردیله محنت بیرده بو غم
سسیوی آلدیم من ♢ گتمه تک قالدیم من{۲بار}
قارداش آچ گوزون ♧ ده منه سوزون{۲بار}
صبرو قراریم الدن آلوللار
نجه باخ دشمن گور ال چاللولار
آچ گوزون باخ بیر قلبی کبابه (۲بار)
نه دیوم عباس عطشان ربابه(۲بار)
آی ابولفضلیم _ آی ابولفضلیم
#سبک #بامداحی بهنام تخت
#نوشته_شده_در_19_تیرماه_1397
《التماس دعا》
@tarhim_khaniy
گلی گم کرده ام
🥀🌴🥀🌴🥀
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
😭😭
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
😭😭
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
😭😭
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
😭😭
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
😭😭
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
😭😭
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
😭😭
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
😭😭
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
😭😭
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
😭😭
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
😭😭
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
😭😭
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
😭😭💔🖤💔🖤
شاعر:#کربلایی_علی_اکبر_اسفندیار
«مداح»
بانوای مداح اهلبیت ع🎤
#جناب_کربلایی_رضا_صمدی👌
#تنظیم خدادادی📝
🥀🌴🥀🌴