🏴شب_چهارم
🍂زمینه
🍂حر_بن_ریاحی
#بند_اول
(جز شرمندگی
چیزی ندارم
از خجالت اشک
میشم میبارم)۲
ببخش مرا
به پایِ تو؛ می افتم ای آقا
به این دلِ پُر از؛ گناه بکن نگا
حالم رو با نگات؛ بکن تو رو به راه
مرا بخون
تا حر شوم؛ بشم یه مَحرَمِت
برای زخم تو بشم یه مرهمت
بزار تا جون بدم به پاس مقدمت
❤شرمندم آقا ...
#بند_دوم
(رخصتی آقا
میرم به میدون
جونمو میدم
جونم فداتون)۲
میرم آقا
که جون بدم برای زینبت
سرم آقا بشه...فدای زینبت
رضایت منه رضای زینبت
شرمندم من
با جون دادن تو راه میشه
میخوام تلافیه همه بدیم بشه
نباشی و نفس برای حر چیشه
❤شرمندم آقا ....
✅به قلم:
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب چهارم.m4a
2.8M
🏴شب_چهارم_محرم۹۹
حر بن ریاحی
🍂بند_اول جز شرمندگی چیزی ندارم
🍂بند_دوم رخصتی آقا میرم به مِیدون
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_پنجم
🍂زمینه
🍂حضرت_عبدالله_بن_حسن_سلام_الله_علیهما
#بند_اول
(برایِ عمو
دل نگرانم
عمه رهام کن
ابر خزانم)۲
عمه جانم
بزار برم، نمونده طاقتی
برا یه بارشده بده یه فرصتی
ببین که کربلا میشه قیامتی
بزار برم
نگن عمو، غریب و بی کسه
قرار و انتظار دیگه برام بسه
ببین عمومو که چقد دلواپسه
❤آه و واویلا
#بند_دوم
(عمه ببین که
محشر به پا شد
واسه عمو جون
جونم فدا شد)۲
توی گودال
تنم سپر که شد برا عمو
رسید بالا سرم یه لشگرَ از عدو
نزن نزن نزن پاشیده شد گلوووو
ای وای عمه
یه لشگره ... میون قتلگا
تو گودیِ گلوم نمونده دیگه نا
نفس نفس نفس زدم کمک بیا
❤ای وای عمو جون...
✅به قلم
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب پنجم.m4a
2.66M
🏴شب_پنجم_محرم۹۹
حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما
🍂بند_اول برای عمو دل نگرانم
🍂بند_دوم عمه ببین که محشر به پا شد
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_ششم
🍂زمینه
🍃حضرت_قاسم سلام الله علیه
#بند_اول
(فرزند حسن
پا رکابتون
میجنگم عمو
با اجازتون)۲
توی دستام
ببین دارم نوشته از بابام
که گفته قاسمم که پشتته دعام
بجنگ و آبرو بخر بابا برام
حالا عمو
بزار برم تو اشکامو ببین
ازت میخوام عمو نزن رومو زمین
فقط بگو برم بگو فقط همین
❤عمو عمو فدات بشم عمو
#بند_دوم
(در چنگالِ نِی
میرود قاسم
سویِ قبله جان
میدهد قاسم)۲
از هر طرف
میزد عدو، به پیکره او تیر
به زیر دست و پا بدن شده کبیر
که بعد کشتنش روباه شده یه شیر
جسمِ قاسم
شده حالا، شبیهِ اکبرو
وَ پهلو و بازو شبیهِ مادرو
شکافِ فرقِ سر شبیهِ حیدرو
❤آه و واویلا
✅به قلم:
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب ششم.m4a
2.61M
🏴شب_ششم_محرم۹۹
حضرت قاسم سلام الله علیه
🍂بند_اول فرزندِ حسن پا رکابتون
🍂بند_دوم در چنگالِ نِی میرود قاسم
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_هفتم
🍂زمینه
🌿حضرت_علی_اصغر سلام الله علیه
#بند_اول
(شیش ماهم اما
من یه پا مردم
این شیش ماه عمر و
نذر تو کردم)۲
بابا جونم
علیِ تو نمرده که بابا
هنوز یه مردی هس میون خیمه ها
که پا به پات میاد همیشه هر کجا
گریه زاریم
برا اینه که جا نزار منو
نگو نمیشه و نگو که بچمو
شبیه اکبرت برات میجنگمو
❤اذنی ابتا
#بند_دوم
(رو دستِ حسین
کودکش جون داد
زینب مضطر شد
از نفس افتاد)۲
فقط با یک
تیری شده، سرش زِ تن جدا
حسین به زیرِ لب، داره واویلتا
پوشونده اصغرو، حسین زیرِ عبا
حالا مونده
یه طفلی و؛ یه مادرِ بیتاب
در انتظاره که؛ علی بشه سیراب
وای از دلِ حسین؛ وای از دلِ رباب
❤آه و واویلا
✅به قلم:
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب هفتم.m4a
2.65M
🏴شب_هفتم_محرم۹۹
حضرت علی اصغر سلام الله علیه
🍂بند_اول شش ماهم اما من یه پا مَردم
🍂بند_دوم رو دستِ حسین کودکش جون داد
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_هشتم
زمینه
🍃حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه
#بند_اول
(خیلی سخته که
از من جدا شی
توی این میدون
ارباً اربا شی)۲
ببین علی
میری ولی به تو هواسم هست
این التماس تو... راهِ گلومو بست
تو پر زدی پر و بالم شکست
قرار ما
بابا باشه کنار مادرم
چطوری با تنت به خیمه ها برم
پاشو تو رو خدا پاشو تو اکبرم
❤واویلا علی...
#بند_دوم
(دعایِ پدر؛
پشت یک پسر
آهسته برو؛
ای علی اکبر)۲
دورِ اکبر
شلوغ شده؛ نمیرسه صدا
با هلهله میدن؛ به آقا این ندا
که جسمِ اکبرت؛ شده ارباً اربا
دنیایِ غم
میزنه موج؛ تو چهره یِ حسین
میگه چه کرده اند؛ با تو نورِ دو عین
بعدِ تو علی خاک؛ بر سر عالمین
❤واویلا...علی
✅به قلم:علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب هشتم.m4a
2.49M
🏴شب_هشتم_محرم۹۹
حضرت علی اکبر سلام الله علیه
🍂بند_اول خیلی سخته که از من جدا شی
🍂بند_دوم دعای پدر پشت یک پسر
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_تاسوعا
🍂زمینه
🍃حضرت_عباس سلام الله علیه
#بند_اول
(دلهره داره
واسه تو ارباب
خیمه دعاگوت
مخصوصا رباب)۲
از دور میدید
کمان دارا .... نشون گرفتنت
دلِ حسین گرفت داداش با رفتنت
شبیه نیزه زار چرا شده تنت
پاشو عباس
گرفته شد ... تمومه قوتم
میخندن و ببین شکسته هیبتم
عمود خیمه هام ببین بی طاقتم
❤واویلا...عباس
#بند_دوم
(ناامید گشته؛
امّیدِ سقا
تا مشکو با تیر؛
زدن نامردا)۲
مشکش افتاد
شده زمین؛ گِلی با خاک و آب
عَدو با طعنه ای؛ به سقا کرد خطاب
حالا ببر آبو؛ برا طفلِ رباب
که هماندم؛
یه نانجیب؛ عمودی زد به سر
دلِ عَدو شاده؛ که شد بر او ظَفَر
کجایی ای اخا؛ ببین چیشد قمر
❤واویلا...عباس
✅به قلم
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب تاسوعا.m4a
2.55M
🏴شب_نهم_محرم۹۹
حضرت عباس سلام الله علیه
🍂بند_اول دلهره داره واسه تو ارباب
🍂بند_دوم نا امید گشته امید سقا
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی #بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی #علیرضا_عباس_بیگی
🏴شب_عاشورا
🍂زمینه
🌿امام_حسین سلام الله علیه
#بند_اول
(خونیه جسمت
خونِ این چشمام
با دیدنِ تو
یادم رفت دردام)۲
خنجِر کند
چی کرد با تو بمیره خواهرت
چه نا منظم اون بریده حنجرت
به زیر نعل اسب پاشیده پیکرت
نمیزارن
میخوام داداش پیشِ تو باشمو
چطوری اینجوری ازت جداشمو
نزن با سنگ و چوب نزن داداشمو
❤حسین حسین...امان امان امان
#بند_دوم
(جسم صد پاره؛
میونِ گودال
زینب کجایی؛
حسین رفت از حال)۲
شمرو ببین
چه بی حیا؛ نشسته رو سینه
می بُرّه حنجرو؛ داره به دل کینه
با خود نمیگه مادرش که میبینه
ته گودال
چه جنجالی؛ به پا شده ببین
سرش رو نیزه و؛ تنش رویِ زمین
که نیست جایِ سالم؛ اندازه یِ نگین
❤حسین حسین امان امان امان
#به قلم:
علیرضا_عباس_بیگی
بهنام_واحدی_جهاد
شب عاشورا.m4a
2.52M
🏴شب_دهم_محرم۹۹
امام حسین سلام الله علیه
🍂بند_اول خونیه جسمت خونِ این چشمام
🍂بند_دوم جسمِ صد پاره میونِ گودال
شاعرین:
🎼 ✍ کربلایی بهنام_واحدی_جهاد
✍ کربلایی علیرضا_عباس_بیگی
از ما محرم را مگیر
🏴🏴🏴
کفران نعمت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مَگیر.
ما ترک طاعت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ما جُرم بی حد کرده ایم،
بر نفس خود بد کرده ایم،
آری جسارت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ای وجه رَبَّ العٰالَميِن،
دلتنگی ما را ببین،
خود را ملامت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ای صاحب فلک نجات،
سرچشمه آب حیات،
دل را به نامت کرده ایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
حال و هوای شهر ما،
دیگر هوای روضه نیست،
آری جنایت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
عبدو غُلامت می شویم،
سرمست نامت می شویم،
هر صبح سلامت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ای فخر شاهان جهان،
جاروکشی در صحن تان،
میل زیارت کرده ایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ای باعث بود و نبود ،
بی مهرتان ما را چه سود؟
عرض ارادت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
آقا در این شهر شلوغ،
دور از فضای روضه ها،
احساس غربت کرده ایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
در پای این بزم عزا،
با دوستان با صفا،
عُمری رفاقت کردیم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
بی روضه ها افسرده ایم،
چون لاله ای پژمُرده ایم،
میل ضیافت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
عالَم همه دشمن ولی،
آقا کنار نامتان،
احساس عِزَّت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
وقتی *مُحَرَّم* می رسد،
بر جان ما غم می رسد،
عادت به هیئت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
ای شاه بانوی دمشق،
بی رونق است بازار عشق،
ما استعانت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
با کاروان کربلا ،
از کوفه تا شام بلا،
شرح اسارت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
از کوچه ها بازارها،
با آن همه آزار ها.
غَم را روایت کرده ایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
از سنگها ، دشنام ها ،
از شعله ها ، از بامها ،
ذکر مصیبت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر/
آقا به جان مادرت،
ما را مرانی از درت،
هر چند غفلت کردهایم،
از ما *مُحَرَّم* را مگیر
ما بدونه محرمت ... میمیریم حسین جان 🚩😔
زینب غم کشیده ، زینب قد کمونه
بی تو بی علمدار حالا شام غریبونه
آه از این غریبی قلبم غرق خونه
بی تو بی علمدار حالا شام غریبونه
روی نیزست سرت داداش ، که تنهاست خواهرت داداش
غرورم له شده خیلی شبیه پیکرت داداش
دارم میسوزم از غمهات ، که خون میریزه از رگهات
شکستم سر شاید یه ذره همدردی کنم باهات
ببین یاور ندارم من تو هم داداش نداری سر
شدم من همسفر با شمر ببین دق میکنم آخر
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
تو رفتی اسیری سهم خیمه ها شد
پای دشمنا به حرم وا شد ، حرم وا شد
دستاشون همه پر از گوشواره ها شد
پای دشمنا به حرم وا شد ، حرم وا شد
تو رفتی شد حرم تنها ، اینا دور از چش سقا
با هر چی دستشون داشتن می افتادن به جون ما
تو رفتی آه و واویلا ، کشیدن موی دخترها
اونارو میکشیدن هی روی سنگ و روی خارا
نبودی که توی آتیش تموم خیمه ها میسوخت
که از معجر تا دامن ها و موی دخترا میسوخت
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
توی این شب تار هی قلبم میلرزه
من رو ناقه و تو روی نیزه ، روی نیزه
بین این همه مرد و چشمای هرزه
من رو ناقه و تو روی نیزه ، روی نیزه
ببین اشکای چشمامو ، رو دوشم بار غمهامو
ببین بستن غل و زنجیر به دور دست و پاهامو
دلم آروم نمیگیره ، رقیت داره میمیره
رباب با گریه روی نیزه ی اصغر شده خیره
چقدر سخته ببینم هی سرای روی نِی هارو
تو هم داداش ببینی که اسیری میبرن مارو
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
شهادت سالار کربلا 🏴
.
سیروس چهرازی تهرانی
.
عالم گریست در غم سالار کربلا
پر شد جهان، ز قصۀ خونبار کربلا
.
خون نامۀ تبار شهیدان عشق را
حق زد رقم، به دفتر و طومار کربلا
.
شام سیاه و تیرۀ بیداد را شکست
مهر همیشه روشن بیدار کربلا
.
شعر طلوع سبز، شعور زمانه شد
گلبانگ عاشقانۀ احرار کربلا
.
افروخت بر اریکۀ عالم، شرار غم
هل من معین قافله سالار کربلا
.
مردی نگر، که بحر وفا تشنه جان سپُرد
در موج، موج آب، علمدار کربلا
.
شرمنده آب، آب شد از خشکی لبش
در عرصۀ شهامت و ایثار کربلا
.
از ناوک سه شعبۀ جانسوز حرمله
در خون تپید نوگل بی خار کربلا
.
آتش به خیمه گاه خداباوران زدند
شب باوران کور جفاکار کربلا
. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
ورود ماه محرم
شهادت حضرت ابوالفضل (ع)
◾️◾️◾️◾️◾️
سید باقر سادات پور (سیدی زنجانی)
.
کیم ابوالفضل عشقینه دنیا بویی پرچم ویرا
کیم اُلونجه عشق عباسِ علیدن دم ویرا
کیم آقامین عشقینه قربان کَسوب احسان وئره
سانما سن بیر ایش گوروبدی،عالمی برهم ویرا
شأن عباسه بولار بیر ذره دی زهرا جانی
عُمرِ دنیا قطره دی عباسی سن دریا تانی
.
.
هانسی وصفیندن دئیم ایمانینی، طوفانینی
گر قیاسه من چِکَم دریای غیرت کانینی
تحسین اِیلَر شیعه و سُنّی هامی اجلالیلن
عشقی حیرتده قویوبدی کربلا سلطانینی
زاده ی زهرا اوپوبدور اول اوزون قوللارینی
اوپدولر، سجاد و باقـر کربلا سردارینی
.
.
جنگ و میداندا علیدی عبدِ، اللهُ صمد
جنگی به همتادی همتا، قل هو واللهُ ا ...
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
استمداد حضرت قاسم (ع)
🍂🍂🥀🍂🍂🥀🍂🍂🥀
.
#سبک_زینبم_جان_اوستیم ... 4 سبک
.
کریم نصیری دولت آباد مرند
.
گل هرایه قاسمون اولسون سنه قربان عمو
پیکریم آتلار ایاقینده اولور شان شان عمو
.
.
ای گوزللردن گوزل عمروم چاتورپایانه گل
واربقیعدن بیرقوناقیم اشکی دونموش قانه گل
مجتبایه ویرماقا باش ساغلیقی میدانه گل
گورباشیم اوسته آتام گلموش نجه گریان عمو
.
.
دوشموشم گلزار عشقه بیرگل پرپرکیمی
دوره می اشرارآلوبدور تند اسن یللرکیمی
سون نفس گل آل منی آغوشوه اکبرکیمی
باشیمه سال سایه ای سلطان مظلومان عمو
.
.
پادگانونده اون اوچ سینّونده سربازم سنه
اورگه دیبسن درس ایثار وشهادت سن منه
جان ویروب باش اگمه دوم اما بوگون اهریمنه
🍂🍂🥀🍂🍂🥀🍂🍂🥀🍂🍂🥀
🌷امام_زمان_عج
🍃مناجات_محرمی
ای داغدار ساقی عطشان...نیامدی
سوز دعای خضر و سلیمان ...نیامدی
یکسال هم گذشت امام غریب من
دل بی قرار از غم هجران...نیامدی
حافظ که گفت؛ یوسف گم گشته می رسد ...!
نگذشتی از حوالی کنعان...!نیامدی
تنها بهانه ی دلِ تنگ و شکسته ی
این جمعه های بی سر و سامان...نیامدی
ما بی وفا شدیم و دلت را شکسته ایم
بشکسته ایم عهد و پیمان ...نیامدی !
خنجر برید لاله به لاله سر از قفا
سرها به روی نیزه پریشان ...نیامدی
این روز ها کوچه پریشان شد از غمِ
یاسی شکسته و درِ سوزان ...نیامدی
شبگرد کوچه...شال عزا روی دوشتان
ای روضه خوان کوثر قرآن ...نیامدی
کشتی بساز نوحِ زمان و قیام کن
ما دل سپرده ایم به طوفان ...نیامدی
پیراهنت به دست کدامین نسیم ماند
حسرت نشین شدند غریبان ...نیامدی
این خشکسالی از غم و اندوه مهدی است
ای لحظه تبسم باران نیامدی
نعیمه امامی
🍂🍂🍂🍃🍂🍂🍂🍃🍂🍂🍂🍃
🥀حضرت_رقیه
◾️شب_سوم_محرم
یاس کبود صورت او التهاب داشت
معجراگرچه سوخته بود،اوحجاب داشت
گرچه به سمت آن تن بی سر پناه برد
هر گوشه رفت همره خود ،یک سپاه برد
طفل سه ساله قامتش از غم خمیده بود
بوی طعام شمر به صحرا رسیده بود
بر روی نیزه اشک علمدار جاری است
زجر لعین موظف یک سر شماری است
در پای غرق تاول او خار رفته بود
قد خمیده مجلس اغیار رفته بود
اشک سه ساله در دل صحرا سرود بود
ای عاشقان دو گونه ی سرخش کبود بود
هر درد و قصه ای که بگویی چشید او
باسیلی عاقبت به خرابه رسید او
علی اصغر یزدی
🍂🍂🍂◾️🍂🍂🍂◾️🍂🍂🍂◾️
🥀حضرت_رقیه
◾️شب_سوم_محرم
آفتاب شرفم مظهر توحیدم من
با همینسن کمم مرجع تقلیدم من
بخدا لحظه ای از کفر نترسیدم من
لحظه ای جا نزدم هرچه بلا دیدم من
در ره عشق چه بی ترسم و بی واهمه ام
آیت الله جلیله نوه ی فاطمه ام
گریه امحکمت محض است که گشته سپرم
خم شده قامت لشگر به مصاف جگرم
مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم
نکند فکر کنی بی کسم و در به درم
من کس و کار حسینم!به لبم این سخن است
سرو سامان همه از سروسامان من است
هرچه را غیر حسین بن علی خط زده ام
رگ هر مفسده را با رگ غیرت زده ام
روی لبهای ستم چوب صلابت زده ام
به رخ زجر لعین سیلی عفت زده ام
حال که چشم تو از وصف مقامات تر است
روضه ام را ز خودم بشنو که دلسوز تر است
روز ها چون شب تار است خدا رحم کند
جنگ من یکبه هزار است خدا رحم کند
قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند
کف پایم پر خار است خدا رحم کند
تازیانه به تن من گذر انداخته است
ناقه ی لنگ مرا از کمر انداخته است
فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد
آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد
زجر کم بود که یکدفعه سنان هم آمد
به تو تا خیره شدم سیلی محکم آمد
دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت
آنکه انداخت مرا روی شتر! بد انداخت
سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت
زد به بازوی من و بال و پرم درد گرفت
به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت
بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت
یاعلی گفتم و با کینه به من سنگ زدند
پیرزن ها همه بر پیرهنم چنگ زدند
سر در طشت دلم را گل آتش میکرد
عمه از پشت ستون داشت نگاهش میکرد
خیزران حال مرا سخت مشوش میکرد
و رباب از غم این منظره هی غش میکرد
حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است
مست ها صحبتشان صحبت خدمتکار است
سید پوریا هاشمی
🍃🍃🍃🍂🍃🍃🍃🍂🍃🍃🍃🍂
🥀حضرت_رقیه
◾️شب_سوم_محرم
شرابی به نام عزیز رقیه
خدا خود بود باده ریز رقیه
نمی گشتم از جان غلامش اگر که
نمی گشت مادر کنیز رقیه
چه طوفانی است این که در بزم عباس
زند روضه خوان گر گریز رقیه
چگونه نگردد دلم مست با این
شراب خوش و موج خیز رقیه
نه ام ابیها، تویی ام عالم
پدر ساقی است و تویی خم عالم
کنار غمت کوه کوتاه باشد
اگر چه به روی لبت آه باشد
بفهمد دلیل سه نقطه به کوثر
کسی که ز سن تو آگاه باشد
مزین شود از تو دوش عمویت
چو شاهین که بر شانه شاه باشد
به آغوش عمه وجود عزیزت
چو تشدید بر روی الله باشد
به حق بی بدل تر ز هر بی بدیلی
پیمبر حسین است و تو جبرئیلی......
دلم خوش نمودم به دلداری تو
شدم مات چشمان بازاری تو
تو قاری قران شدی روی نیزه
من از روی ناقه شدم قاری تو
خرابه خرابات من روضه دارم
که امشب شوم مست افطاری تو
برای همین زنده ماندم من ای دوست
خودم را به اینجا کشاندم من ای دوست......
تماشا چو کردی مرا از بلندی
دلم خواست یک بار دیگر بخندی
نصیحت کند عمه آرام تر ،لیک
کجا عاشقی گوش داده به پندی
به من که بجز جان ندارم به دامن
بگو یوسف روی نیزه تو چندی؟
تو را روی نیزه نظر تا نمودم
تو گشتم تماما دگر من نبودم
به دنبال تو مثل مادر دویدم
چو زهرا به دنبال حیدر دویدم
شنیدم به ویرانه آیی از این رو
به شوق وصال تو با سر دویدم
قسم بر خداوند با خسته حالی
من از ترس دستان کافر دویدم
فقط لحظه ای خواب ماندم ولیکن
پی قافله تا به آخر دویدم
از این قصه عمه فقط با خبر شد
که من از ره و ره ز من خسته تر شد
پدر یاد داری تو دل بردنم را
به زانوی تو ناز بنشستنم را
پدر یاد داری ز روی محبت
به آغوش خود می فشردی تنم را
پدر یاد داری چه ذوقی نمودی
نخستین پدر جان پدر گفتنم را
پدر یاد داری که بود آرزویت
لباس عروسی به تن کردنم را
دگر بار آخر بگویم پدر جان
غریبانه باید دهم تا سحر جان
محسن قاسمی
◾️◾️◾️🍂◾️◾️◾️🍂◾️◾️◾️🍂