عصای دست من بخون نشستی ابالفضل
شکستی و پشت منو شکستی ابالفضل
میخوام بگم جون رقیه پاشو،ابالفضل
اما چطور پاشی تو که بی دستی،ابالفضل
حسین و تنها نزار، رو قلب من پانذار
مرو ابالفضل منو، تو اوج غم،جانذار
رو قلب من پانزار...
بعد تو دست زینبو میبندن
آخه بعد شهادت ابالفضل، ابی عبدالله به خانم زینب فرمود که خلخالارو در بیارن
گوشواره هارو در بیارن
بعد تو دست زینبو میبندن،ابالفضل
به این محاسن سفید میخندن،ابالفضل
حیا دریده شد با رفتن تو
دارن به دور خیمه ها میگردن،ابالفضل
بی تو حسین،میبُره، میسوزم از دلهره
که بی تو چشم عدو،به خیمه ها میخوره
بعد تو کارم تمام،چی میشه با بچه هام
مدینه تکرار میشه، تو کوچه اهل شام
عباس اینا نقشه دارن، عباس اینا نقشه هایی بعد بریدن سرت دارن
عباس اینا چشاشون به خیمه زینبه
عباس اینا چشاشون به خیمه رقیه
حسین.... وااااای
چرا گفتم حسین؟
اون لحظه آخر دیدم عباس داره گریه میکنه
چرا گریه میکنی؟
گفت داداش، الان لحظه آخر عمرم سرم رو دامن داداشی مثل توئه
کی میخواد سر تورو تو دامن بگیره
الشمر جالس علی صدرک...
یوقت دید سینش داره سنگینی میکنه
چشم باز کرد، دید شمر بی حیا با چکمه رو سینش نشسته
حسین....واااااای
نوحه شب تاسوعا
حضرت ابوالفضل العباس
مشق شب من
تاب وتب من
یا ابوفاضل مدد
ذکر لب من
یا ابوفاضل مدد یا ابو فاضل(۴)
مشگل گشایی
تو دلربایی
باب حوائج به خدا
امید مایی
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
سرور وسالار
دلبر ودلدار
تودشت کربلا تویی
عباس علمدار
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
عطر گل یاس
پر شور واحساس
این جان ناقابل من
فدایت عباس
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
یار وفادار
میر وسپهدار
معشوق حسین وتویی
عاشق بیمار
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
آقا گداتم
خاک زیر پاتم
عمریه که سینه زنه
تو روضه هاتم
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
وارث حیدر
امیر لشگر
نداره مثل تو کسی
هرگز برادر
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
شیر دلیری
تو بی نظیری
شاه است حسین و
تو هم والا وزیری
یا ابوفاضل مدد یاابوفاضل(۴)
سقای لشگر
ای یاس پرپر
علقمه گشته به خدا
صحنه محشر
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
تویی تکاور
تویی دلاور
بی تو حسین فاطمه
بی یار ویاور
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
ماه منیرم
برات بمیرم
عشقت نباشه من از
زندگی سیرم
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
روح عبادات
عموی سادات
دست نیازم سوی تو
قبله حاجات
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
التماس دعا
شاعر : ذاکر اهل بیت مهندس حسین حاجیه نیاسری
#سبک_محرم
#سبک۶۷۷
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
💠💠نوای آشنا،جزوه غریب مادر۲💠💠
◾السلام علیک یا اباالفضل العباس"ع"
◾سبک زمینه شهادت حضرت عباس"ع"
#محرم_الحرام_۹۶
مشک رو دوش سقا/چشم به راه تو خیمه داره
پسر رباب می میره / اگه سقا آب نیاره
بچه ها طاقت تشنگی ندارن
بدناشون روی خاکا میزارن
یاابالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
💎💎💎💎
وای اگه طفلان ببینن/که عموشون دست نداره
هیچکدوم بر این مصیبت/دلشون تاب نمیاره
وای از اون قد رشید چیزی نمونده
دل زهرا رو غم سقا سوزونده
یاابالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
🔰شعر: #محمد_مبشری
🔰سبک و اجرا: #هاتف_نیک_پور
بحر طویل حضرت ابوالفضل
نفس از پردۀ احساس زنم بر دهن از باغ ادب، عطر گل
یاس زنم تا که دم از منقبت حضرت عباس زنم؛ ساقی
صهبای ولا، تشنهلب جام بلا، یکّه امیر سپه کربوبلا، حیدر
حیدر، قمر هاشمیان باب امامت یل افراشته قامت، قد و
بالاش قیامت، صلوات پسر فاطمه بر ماه جمالش، به
جلالش، به کمالش، به خصالش، همه دلباختۀ عهد
الستش، اسدالله، یدالله، زده بوسه به دستش، شده
تقدیم حسینبنعلی، یوسف زهرا همه هستش، همه
جانها به فدایش، همه محتاج عطایش، چه بیارم به
ثنایش؟ نتوان گفت به جز شیرخدا، منقبت آن پسر شیرخدا را.
پسر فاطمهام، امبنین کز شب میلاد، پدر بوسه به دستش
زد و مادر به تولای حسینبنعلی پرورشش داد و سپس
دور سر یوسف زهراش بگرداند و به گوشش ز ره مهر و وفا
خواند: که ای دستهگل یاس، پدر نام تو بگذاشته عباس، تو
شمع شهدا، خون خدا و پسر خون خدایی و تو سردار سر
و دستجدایی و تو قربانی مصباح هدایی، تو علمدار شه
کربوبلایی تو مرا نور دو عینی تو پسر خواندۀ زهرا و فدایی
حسینی به سر و دست و به چشم تو زنم بوسه که این
دست و سر و چشم، همه وقف حسین است تو عباس
رشیدیّ و تو سردار شهیدیّ و تو خورشید امیدی، تو کنی
با سر و دست و تن و جان یاری فرزند رسول دوسرا را.
الا ای پسر حیدر کرار، اباالفضل! تویی شیر
حسینبنعلی، رهبر احرار، ابالفضل! تویی قبلۀ دلهای
گرفتار، ابالفضل! تویی بر سپه کربوبلا سید و سالار،
ابالفضل! تو در روز جزا نیز امیری و علمدار، ابالفضل! تو
صدپارهتنی از دم شمشیر شرربار، ابالفضل! تویی وارث
شمشیر علی در صف پیکار، ابالفضل! تو در دامن گهواره
شدی عاشق دلدار، ابالفضل! تو را حضرت زهرا شده در
علقمه زوار ابالفضل! تو شمع دل و جانی تو
جگرتشنهترین ساقی دل سوخته در آب روانی تو امید
جگر سوختۀ تشنهلبانی تو علمدار بزرگ ولیعصر، شه
عصر و زمانی ببری پیش روی مهدی زهرا علم کربوبلا را.
تو در اوج عطش بودی و بر آب روان دست ندادی به شرار
عطش دل گل لبخند گشادی سر و جان را به کف دست
نهادی به حرم روی نهادی سپه از چارطرف ره به تو بستند
و دل پاک تو خستند. به کف تیغ و به دستت علم و مشک،
به دوشت ز حرم زمزمۀ تشنهلبان بود، به گوشت به فلک
رفت خروشت که به یک حمله ز تیغت همه گشتند فراری
همه گفتند که احسنت چنین نیرو و این بازو و این صولت و
این هیبت و این شوکت و این غیرت و این همت و ایثار،
زهی میر و علمدار زهی فاتح پیکار که با حملۀ او ریخت به
هم میمنه و میسرۀ لشکر کفار، به یک حمله برانگیخته تحسین علی، شیرخدا را.
نفس از سوز عطش شعلۀ آتش شد و افتاد دو دستش ز بدن،
جان عزیزش سپر مشک و به چشمش دو یم اشک،
تنش بال درآورده ز پیکان به سوی خیمه شتابان و به
چشمش دهنِ خشک علیاصغرِ ششماهه نمایان،
جگرش خون، دهنش خشک که ناگاه بر آن مشک زدند از
ره کین تیر چه تیری؟ که از آن شد جگرش چاک، همه
هستی او ریخت روی خاک و دگر گشت ز جان سیر،
وجودش همه آمد سپر نیزه و شمشیر و دو چشمش
هدف تیر بلا گشت و سیه در نظرش کربوبلا شد؛
سر خود را به دو جانب حرکت داد سپس خواست که
پیکان بلا را به دو زانوی خود از دیدۀ خونین به درآرد که
مگر باز ببیند دم جان دادن خود روی امام شهدا را.
خدا را همه از سوز درون ناله برآرید سزد در غم آن جان
جهان جان بسپارید به خون جگر سوختۀ خود بنگارید که
عمامه فتادش ز سر و تیر جفا در بصر و سوز عطش در جگر
و هر نفسش شعلۀ دل بود. نه چشمی و نه دستی و نه
آبی و نه تابی که به یک ضربۀ سنگین چو یکی کوه،
عمودی به سرش آمد و با پیکر صدچاک بیفتاد روی خاک
ندا داد: برادر! پسر ساقی کوثر! نگهی سوی برادر، تو بیا
دور کن از دور و بر ساقی اطفال حرم، اهل خطا را.
پسر فاطمه بشنید چو از علقمه فریاد علمدار،
کشید از جگر سوختهاش آه شرربار، پریدش ز الم رنگ
ز رخسار، روان گشت سوی علقمه با دیدۀ خونبار،
نظر کرد بر آن پیکر صدچاک که افتاده روی خاک،
چو آیات جدا گشته ز هم آن بدن پاک، ندا داد که ای جان
برادر! قمر آل پیمبر! گل زهرا! گل حیدر! بگشا چشم و
ببین هلهلۀ دشمن و اشک منِ افروخته دل را. به خدا داغ
تو سوزاند ز پا تا به سرم را؛ زدی آتش جگرم را و
شکستند به قتل تو همانا کمرم را و تو گویی که نهادند
دوباره به جگر داغ یگانه پسرم را به چه حالی نگرم پیکر و
مشک و علم و دست ز تن گشته جدا را؟
بحر طویل حضرت عباس ع
شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان دل بريان سوى عباس شتابان كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس بيا ويخت به دوش دگر خويش يكى مشك چو مشكى كه بدى خشكتر از لعل لب ماه مدينه، گل گلزار سكينه به فغان گفت كه يا بنت اخا ناله مكن، ضجه مزن زان كه عموى تو نمرده روح الحال كنم بهر تو من آب مهيا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
پور حيدر چو يكى مرغ سبك روح مكان كرد بر عرشه زين، روح الامين گفت كه احسنت از آن مادر فرزانه بياورد چه تو شير دل و نامورى را كه دو زانوش گذشتى ز سر و گوش فرس هى هى به تكاور زدى همچون على عالى اعلا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تعجيل سوى شط فرات آمده مانند سكندر ز پى آب حيات آمده، آن شير غضنفر نظرى كرد بر آن آب، كه چون اشكم ماهى بزدى موج بفرمود كه آب عجب موج زنى، ليك ندارى خبر از تشنگى عصمت طاها.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تكبير بزد نعره، همان شير به جولان شد و در صحنه ميدان شد و پاشيد ز هم لشكر كفار، يكى گفت كه اى قوم گريزيد كه اين است، ابو الغزه، تهمتن، لقبش ماه بنى هاشم و باشد پسر حيدر صفدر، شده منسوب به سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
غضب آلوده ز غیرت شد و عباس ز جا خواست بشد موی تنش راست به خود گفت که عباس عجب آسوده نشستی بنما آب مهایا
اى آب عجب مى رود، اما خبرت نيست سكينه، گل گلزار مدينه، رخ ماهش بفسرده، اما ز عطش غش بنموده، آخر اى آب تويى مهريه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سيد مظلوم، الهى كه گل آلوده شوى تا به ابد شوقى غمديده از اين غم شده ديوانه و شيدا.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر حیدر کرار ابالفضل علمدار سپه دار که صد لشکر کین را بکند خار به گفتار و به کردار و به رخسار و به رفتار بود حیدر کرار به یاران وفادار و به اعدا شه قهار تو که بودی که ربودی دل دادار ابالفضل علمدار پسر ام بنین زاده سلطان سماوات و زمین حضرت حیدر
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ تاسوعا _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج قاسم نعمتی⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
چین پیشانیِ تو محشر کند وقت غضب
وای عباس آمده ...
لرزه اُفتاده بجان شیر مردان عرب
وای عباس آمده ....
آمده شیر نر ام البنین بهر شکار
مثل حیدر باوقار ....
لافتا الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مثل حیدر باوقار ....
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
#حاج_قاسم_نعمتی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#دودمه
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ تاسوعا _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج مرتضی محمود پور ⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
من امان نامه نمیگیرم ز دستت ای لعین
هستم از اهل یقین ....
افتخارم اینکه بابایم امیرالمومنین
هستم از اهل یقین ....
ساقی آب آورم هستم غلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین ....
میدهم از علقمه هر دم سلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین ....
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
#حاج_مرتضی_محمودپور
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#دودمه
هدایت شده از .
4_5830318001517232946.mp3
2.28M
آند اولا مخیمده عطشان لبلره
زینبون باشینده قاره معجره
اوتلویوبدی آتش محنت منی
ویرمسون اذن ئولدورر غیرت منی
حسین بالالاروون ناله سینه دوزه بولمورم
حسین اگر منه اجازه ویرمسن نجه دوام گتیرم علی اصغر یانا یانا آغلیا
حسین نجه دوام گتیرم رقیه گله یانا یانا آغلیا عمو ئولورم سوسوزدان
بئله دیدی ابوالفضل دایان
قول بویون اولدولار الرین سالدی حسین ابوالفضلین بوینونا
گیلدی فرمایش حسین سن الیمه زیور سن
هیکلین ال دایاقی هم الیمه زیورسن
پشتیبان حرم عترت پیغمبرسن
بیر وجودونله بو چولده منه بیر لشکر سن
دیدی حسین اجازه ویر گیدیم باجیم زینبیلن خداحافظلیق ایلیم آی باجی تعصبی چکنلر
حسین بولورسن ننم یانمدا دگول تا باشیم اوسته آچا باش
هامی بولور هر شهیدین باشنین اوستونده ننه سی حاضر اولاجاق
منه اجازه ویر گیدیم باجیم زینبیلن خداحافظلیق ایلیم
زینب بئله الرین سالدی ابوالفضلین بوینونا ددم اوغلی گل قاباقا اوزگه سی دییرم آی قارداش
زینب گیدیرم جنگه ئوزون بولورسن منیده بیر ننم واردی بیردنه ده یتیم بالام واردی مدینه ده دده یولی گوزلور
#اذن میدان خواستن حضرت ابوالفضل(ع)
#بانوای گرم حاج بهنام ستارپور اردبیلی
#ترکی👌👌
ای اهل حرم میر علمدار نیامد ߎ
سقای حرم سید و سالار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد ߎ
ای همسفـران مـاه بنـی هاشمیان کو ߎ
آرام دل و دیده و آرامش جان کو؟ ߎ
آیینهی عشق از پی دیدار نیامد ߎ
علمدار نیامد علمدار نیامد ߎ
دلهـای پریشـان شـده شیرازه ندارد ߎ
گنجـایش انـدوه و غـمِ تازه ندارد ߎ
دل خون شد و مجنون شد و دلدار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد
ߎ آن گل که چمن عاشق بوسیدن او بود ߎ
آن ماه که ما را هوس دیدن او بود ߎ
صد بار به ما سر زد و این بار نیامد ߎ
علمدار نیامد علمدار نیامد ߎ
برگـرد عمـو! دل هـوس آب نـدارد ߎ
امشب بـه خدا دیدهی ما خواب ندارد ߎ
ای پردگیـان محـرم اسـرار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد ߎ