#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
گریزی نیست دلها را از این شور و حرارت، نه
جهان را چارهای دیگر نمانده غیر حیرت، نه
به دریا میروند این رودهای جاری از هر سو
به وحدت میرسد این سیل جمعیت به کثرت نه
قدمهامان تکان دادهست دنیای معاصر را
که این رزمایش عشق است آری پول و قدرت نه
به جانم میخرم دشواری این راه را هرسال
توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه
به غیر از نصرت و آمادگی در کولهبارم نیست
به قصد جانفشانی میروم، تنها زیارت نه
سراسر شور و شیداییست در سرتاسر جاده
و زائر دم به دم تکریم میبیند حقارت نه
یکی این سو یکی آن سو به دعوت میبرد ما را
از این مردم محبت میرسد بر ما جسارت نه
یکی پیراهنم را میکشد با خواهش از دستم
برای شستن اما میبرد آن را به غارت نه
اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد
هزاران پاسخ آمادهست در میدان نصرت، نه؟
و من این روضهها را میبرم تا کربلا با خود
مگر میافتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
#علی_سلیمیان
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را
به پا میخیزم و پا در رکاب جاده میآیم
به پای عشق خواهم رفت راه بینهایت را
هوای روزگار من سیاه از دود غفلتهاست
شلوغیهای شهر از من گرفته کنج خلوت را
زمین گم میشود در ازدحام گامهای شوق
کم آوردهست جاده این همه شوق زیارت را..
نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم
به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را..
مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد
که از آن روز میجویند دریای حقیقت را
جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده
ببین لبیکهای فرد فرد این جماعت را
امام صبح پیروزی به ما سر میزند روزی
به پایان میرساند اربعینها عصر غیبت را
#جعفر_عباسی
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
*اين شعر در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود*
كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن
اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن
اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن
قبول كن كه شبيه حصير افتادي
قبول كن ته گودال گير افتادي
مخواه تا كه سر من به گريه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزني
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
براي پيكر تو يك لباس بگذارند
بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري
بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري
بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟
كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟
ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد
دهان باز تو را نيزه دار ميبندد
آهاي شمر عبا را كسي ربود برو
بيا النگوي من را بگير و زود برو
براي غارت پيراهنت بميرم من
چرا لباس ندارد تنت بميرم من
قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم
و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند
#علی_اكبر_لطیفیان
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه،بین راه،خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
اینروزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
#بردیا_محمدی
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
هجران بهانه ايست براي وصال ها
بهتر شده ست از بركات تو حال ها
از ياد رفته است جراحات بال ها
با عمه راحت است تمام خيال ها
عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو
عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو
بابا سلام عمه رسيده بلند شو
باری پیمبرانه کشیده بلند شو
از احترام قدِّ خميده بلند شو
با گردن بريده بريده بلند شو
عمه اگر شكسته شده قد كمان شده
چون ميهمان مجلس نامحرمان شده
دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود
مأمور حفظ جان امامان خويش بود
زينب وليك حيدر ميدان خويش بود
گرم طواف قاري قرآن خويش بود
صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما
صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما
با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد
خيلي براي پرچم اسلام كار كرد
ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد
بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد
عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم
ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم
سخت است فقط بال زدن پر نداشتن
خواهر شدن به شرط برادر نداشتن
حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن
كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن
كوفه براي او تب و تابي درست كرد
با آستين پاره حجابي درست كرد
يادم نميرود كه به هنگام رفتنت
كردي نوازشم پدرانه به دامنت
آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت
هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت
رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت
رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت
وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي
با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي
با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي
از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي
آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود
چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود
خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت
خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت
نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت
انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت
با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند
ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند
اي واي از اسير شدن كو به كو شدن
از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن
با مردم محله چنين رو به رو شدن
اين است آخر عاقبت بي عمو شدن
دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت
خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت
پس داده اند پيرهن پاره پاره را
رخت مرا لباس تو را گاهواره را
آورده است عمه سر شيرخواره را
گوشش نكرده است كسي گوشواره را
ما از غم فراق گرفتار تر شديم
وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم
#علي_اكبر_لطيفيان
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای ابتدای غربت بی انتها فرات
ای شاهد همیشگی ماجرا فرات
با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات
با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام
واللهِ پیر کرده مرا در جوانی ام
خرده مگیر نیلی ام و ارغوانی ام
دانی چرا چنین شده قد کمانی ام؟
تا شام رفته ام، سر بازار رفته ام
آه ای فرات، خسته ام از ماجرای شمر
یادم نرفته طعنه و آن حرف های شمر
مانده هنوز روی پرم، جای پای شمر
با چشم تار و پای پر از خار رفته ام
آه ای فرات رنگ پر و بالمان که هیچ
آه ای فرات خستگی حالمان که هیچ
آه ای فرات زیور و خلخالمان که هیچ
بی معجر از میانه ی انظار رفته ام
بشنو که داغ روی دلم گشته منجلی
بازار شام و حرمله و دختر علی!!
آهسته تر که بلکه عمو نشنود ولی
با عمه ام به مجلس اغیار رفته ام
#وحید_محمدی
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
#قاسم_نعمتی
@madahionline_313
*🔴 موکب های نجف اشرف جهت استراحت و سکونت*
۱. مدینه الرضا پایین پله های مقام صافی صفا به سمت بحر النجف، اسکان و تغذیه
۲. صحن حضرت زهرا
۳. مقام صافی صفا انتهای صحن حضرت زهرا
۴. موکب محبان المهدی لنگرود شارع السور جنب مقام صافی صفا*
۵. موکب حجه بن الحسن شارع السور جنب هتل انوار المشهد
۶. موکب سیدالشهدا بندر عباس شارع السور*
۷. موکب لبیک یا حسین سمنان شارع السور*
۸. موکب خدام الحسین تقاطع شارع السور و شارع السدیر
۹. موکب امام صادق شارع السور
۱۰. موکب اولاد علی اکبر شارع السور
۱۱. موکب ابناءالحسن شارع السور
۱۲. موکب منتقم آل محمد شارع السور
۱۳. حسینیه ابوالفضل العباس شارع السور
۱۴. مدینه العلم شارع السور
۱۵. حسینیه حاج خلیل هنداوی شارع الطوسی
۱۶. حسینیه کاشف الغطا شارع السور جنب هتل سراج المنیر
۱۷. موکب نجف اشرف شارع السور
۱۸. موکب سید الشهدا شارع السور*
۱۹ موکب شهید جواد محمدی شارع السور* جنب بهداری نجف اشرف
۲۰. موکب بنیاد بین المللی آبشار عاطفه های تهران شارع السور جنب موکب شهید جواد محمدی*
۲۱. موکب سیده زینب شارع السور جنب هتل الجود
۲۲. موکب انصار الحسین شارع السور*
۲۳. موکب عزای حسین شارع السور*
۲۴. موکب امام رضا سمنان جنب موکب شهید جواد محمدی*
۲۵. موکب محبان الزهرا قشم مخصوص خواهران جنب موکب شهید جواد محمدی*
۲۶. موکب قدمگاه شهدای چالوس جنب موکب آبشار عاطفههای تهران شارع السور*
*موکب های داری علامت * ایرانی هستند*
#کربلا
#اربعین
#اربعین_1402
@madahionline_313
#اربعین #مشایه
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه،بین راه،خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
اینروزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضهخوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
#بردیا_محمدی
@madahionline_313
#اربعین #مشایه
هر کس پیاده راهی این سرزمین است
مدیون زهرا و امیر المومنین است.
پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه
اینجا برایش بهتر از عرش برین است
شاه و گدا در این سفر همسفره هستند
اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است
در این سفر ضرب المثل ها یم عوض شد
نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است
در این شلوغی پیر مردی روستایی
دنبال دستان گل ام البنین است
نشناخت اقا دخترت ، با گریه پرسید
عمه سر بابای مظلومم همین است؟
#حسین_فتحی
@madahionline_313
✍
امام حسین(علیه السلام)
بعد صد سال اگر زنده شوم بار دگر
به جز از نوکری تو نکنم کار دگر
زندگی باد حرامم که در این عمر دو روز
طی شود روز و شبم در پی یک یار دگر
گر بسوزد تن من باز ز خاکستر من
بر نیاید که رود بر در دربار دگر
جز تو دلدار دگر نیست اگر هست حسین
دل نمانده است دهم تا که به دلدار دگر
نیست غیر از تو مرا چشم مپوشی از من
هست هر چند تو را نوکر بسیار دگر
تو بخر هیچ بخر ناز کن اما مسپار
سر بازار مرا دست خریدار دگر
گر قرار است بهای حرمت جان باشد
این تو و جان من و رخصت دیدار دگر
#موسی_علیمرادی
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
عرش بر جلوهی رخسار حسین مینازد
فرش بر رونق بازار حسین مینازد
ابر بر اشک عزادار حسین مینازد
قبر ششگوشه به زوار حسین مینازد
کربلا هم به علمدار حسین مینازد
آیت لیلهی معراج، حسین است حسین
عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین
فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین
عاشق مست به صهبای حسین مینازد
شیعه بر عشق و تولای حسین مینازد
جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟
جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟
جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟
مصطفی در صف محشر به حسین مینازد
مرتضی ساقی کوثر به حسین مینازد
هشت در را که گشایند به فردوس برین
شهپری را که خدا داده به جبریل امین
حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین
خط توحیدپرستی به حسین مینازد
صانع عالم هستی به حسین مینازد
دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست
به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست
هر که دیوانهی مولا نبُوَد، عاقل نیست
نه فقط عاقل مجنون به حسین مینازد
مدعی، دیدهی گردون به حسین مینازد
یاحسین آب حیات است، بگو یامولا
نردبان درجاتِ است، بگو یامولا
یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا
هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است
فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟
جز حسین کیست که محبوب تمام دلهاست؟
او حسین است، بلی میوهی قلب زهراست
فاطمه ام ابیها به حسین مینازد
همهجا زینب کبری به حسین مینازد
یاحسین ذکر ولایی ست، خدا میداند
یاحسین رمز رهایی ست خدا میداند
یاحسین فیض خدایی ست، خدا میداند
نه فقط عالم و آدم به حسین مینازد
این شرف بس، که خدا هم به حسین مینازد
فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین
مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین
چون علی مبتکر سیر زمان است حسین
طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین مینازد
در سحرگاه قیامت به حسین مینازد
مرحوم #سیدحسن_خوشزاد
@madahionline_313