eitaa logo
مداحی و اشعار مناسبتی
3.3هزار دنبال‌کننده
241 عکس
361 ویدیو
141 فایل
آموزش تخصصی مداحی و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها خادم کانال: @Y4mahdi_313 تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اماکن زیارتی سامرا 🔸مرقد نرجس خاتون: نرجس خاتون همسر امام حسن عسکری علیه السلام و مادر مکرمه حضرت مهدی علیه السلام می‌باشد و قبر مطهر آن بانوی بزرگوار در پشت ضریح امام حسن عسکری علیه السلام قرار گرفته و پس از زیارت دو امام همام شایسته است که به زیارت این بانوی پرهیزگار رفت. 🔹مرقد حکیمه خاتون: حضرت حکیمه دختر امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام از زنان پرهیزگار دوران خویش بود و آن حضرت حرمت فراوانی نزد برادرش امام هادی علیه السلام و برادرزاده‌اش امام حسن عسکری علیه السلام داشت. وی شاهد تولد امام زمان علیه السلام بود و او را در قنداق پیچیده به نزد امام حسن عسکری علیه السلام آورد. قبر شریف این بانوی پرهیزگار پایین پا و چسبیده به ضریح عسکریین است و شیخ عباس قمی گوید برای این بانوی فاضله در کتب مزار زیارتنامه مخصوصی ذکر نشده است و سزاوار است که او را با همان زیارتنامه حضرت معصومه سلام الله علیها زیارت کنند. حکیمه خاتون در سال ۲۶۰ هـ.ق درگذشت. 🔸مرقد حسین بن علی الهادی علیه السلام: وی سیدی جلیل‌القدر و عظیم‌الشأن بوده و در بعضی از روایات، از امام حسن عسکری علیه السلام و برادرش حسین بن علی به سبطین تعبیر شده است و آنان را به اجداد طاهرشان یعنی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام تشبیه کرده‌اند. همچنین در روایتی آمده است که صدای حضرت حجت شبیه صدای عمویشان حسین بوده است و سید احمد اردکانی یزدی در شجرة‌الاولیاء گوید که حسین فرزند حضرت هادی علیه السلام از زاهدان و عابدان روزگار بود و به امامت برادر خود اعتراف داشت. 🔹سرداب غیبت: مشهد صاحب الزمان و سرداب غیبت از زیارتگاه‌های مهم سامرا است و در حقیقت سرداب بخشی از خانه مسکونی حضرت عسکری علیه السلام بود که در آن به عبادت می‌پرداخت و پس از او محل سکونت امام زمان علیه السلام بوده است. این محل از دیرباز مورد توجه شیعه بوده و از آنجا که عبادتگاه سه امام است، قداست و احترام ویژه‌ای دارد. گفتنی است که به وسیله پله‌هایی می‌توان به زیرزمین رسید. فضای اصلی و کهن زیر زمین عبارت است از: تالاری مربع - مستطیل به ابعاد ۳-۵ متر. در شرق این تالار فضایی است که پنجره‌ای از چوب دارد و محل عبادت امام علیه السلام بوده است. پنجره این نمازخانه یکی از ارزشمندترین قطعات باقیمانده از دوران عباسی‌ها است و دارای کتیبه‌ای کهن می‌باشد. این پنجره به دستور الناصرلدین الله عباسی (از خلفای علاقمند به اهل بیت علیهم‌السلام بود) در سال ۶۰۶ هـ.ق ساخته شده است. در کاشی‌کاری درون این بقعه نام ناصرالدین شاه قاجار ثبت شده است که در سفر عتبات خود به زیارت این جایگاه تشرف یافته است. خادمان سرداب در این بقعه کوچک حفره‌ای تعبیه کرده‌اند و از آن به زائران خاک می‌دهند که فاقد هر گونه توجیه و دلیل شرعی است. کاشی‌کاری‌های صحن و سردر ورودی‌ها از دوره قاجاریه می‌باشند. 🔸مرقد سید محمد علیه السلام: سید محمد فرزند بزرگوار امام علی النقی علیه السلام است که در سال ۲۵۲ هـ.ق درگذشت و مرقد ایشان در شهر بلد در جاده اصلی کاظمین ـ سامرا و در فاصله هشت فرسنگی شهر سامرا قرار دارد. این امامزاده مورد احترام فراوان شیعیان عراق بوده و آنان را نسبت به وی اعتقادی عظیم است و معمولاً تمامی کسانی که به زیارت امامان معصوم سامرا می‌روند، به زیارت این جناب نیز نائل می‌گردند. @madahionline_313
📣 ایستاییِ زائران در مرزها به ۴ ثانیه رسید سردار رادان: 🔺️در بعضی از روزها تجربۀ ۲۰ تا ۵۰ درصد افزایش زائر در مرزهای مختلف را داشتیم. 🔺️با پیگیری دولت، وضعیت جاده‌ها به خصوص در جاهایی که دچار بَست ترافیکی می‌شدیم گشایش‌های بسیار عالی ایجاد شد به گونه‌ای که تا دیشب در جایی قبض ترافیکی نداشتیم. 🔺️در مرز مهران با توافقی که با طرف عراق داشتیم واردشدن زائران به عراق را فقط ما بررسی می‌کنیم و آن‌ها فقط مُهر می‌کنند. 🔺️از فردا نیز در مرز شلمچه زمان تحویل گذرنامه به افسر پلیس ۴ ثانیه بیشتر ایستایی ندارد و طرف عراق هم فقط کنترل ما را می‌پذیرد. (ع) @madahionline_313
2_5445075983575023717.mp3
8.87M
یکی از بهترین تحلیلهایی که درباره پیاده روی اربعین شنیده ام، سخنرانی آیت الله میرباقری در آبان ماه سال 95 بوده است. سخنرانی پرنکته ای که بسیار قابل استفاده است. پیشنهاد می کنم سر فرصت حتما گوش کنید. @madahionline_313
در شام، چون یزید ز طغیان حیا نمود شد خسته از شقاوت و ترکِ جفا نمود تا رفت توسنِ ستم و جور و ظلم راند چون لنگ شد ز قهر، در لطف وا نمود یعنی ز رنج‌ و محنتِ بی منتهای شام میلِ رهائی حرمِ مصطفی نمود باور مکن که کرد ترحّم به حالشان یا این عمل برای رضای خدا نمود اسباب پرده پوشی خذلان خویش جست در این خیال ناوک ظلمش خطا نمود از بحرِ دفع سرزنشِ کافر و مجوس احسان به اهلِ بیتِ شهِ لافتی' نمود سُخریّه را به اسمِ محبّت به خرج داد از روی بغض خنده ی دندان نما نمود ظالم، کبوترانِ حریمِ جلال را بگرفت و بال بست و شکست و رها نمود یک دودمان ز آلِ علی را یتیم کرد یک جا اسیر پنجه ی آلِ زنا نمود جرّاره وار مار صفت نیشِ خویش زد آنگه بنای چاره و فکر دوا نمود از تیشه کند ریشه ی گلزار دین و بعد با شاخه اش حکایت نشو و نما نمود یعنی ز بعدِ قتلِ جوانانِ فاطمه بنیادِ عذر خواهی زین العبا نمود بگشود دستِ دخترِ شیرِ خدا ز بند وانگه به چشمِ خلق به ایشان عطا نمود زنجیر را ز گردنِ زین العبا گشود بیمار را خلاص زِ قیدِ بلا نمود هر حاجتی که قبله ی حاجاتِ خلق داشت آن ناروای کافرِ بی دین روا نمود هر غارتی که از حرمِ شاه برده بود تسلیمِ شاهزاده ی بی اقربا نمود داغِ درون زینب و کلثوم تازه کرد مشت زری به خونِ حسین خونبها نمود دنیا پرست داشت محبّت به سیم و زر از خود قیاس رتبه ی آلِ عبا نمود پنداشت آنکه کشت حسین را و شد تمام یا می توان که خونِ خدا زیر پا نمود از شام خیمه سوختگان حجازِ را قلبِ شکسته عازمِ کرب و بلا نمود آه از دمی که عترتِ غم پرورِ نبی در روی تربتِ شهِ لب تشنه جا نمود زینب چو مرغِ تازه برون رفته از قفس از ناله پر ز خون، دلِ ارض و سما نمود نزدِ برادر از سفر شام و کوفه اش شرحِ غمِ اسیری خود را ادا نمود زین العبا ز یادِ لب تشنه ی پدر در آبِ چشم خویش به حسرت شنا نمود لیلا ز همرهان و عزیزان در آن دیار یک یک سراغِ اکبرِ یوسف لقا نمود کلثوم در مصیبتِ عباس و نو عروس شیون برای قاسمِ نو کدخدا نمود آن یک به قتلگاه به شیون که شمرِ شُوم اینجا سر حسینِ من از تن جدا نمود آن یک دوید در برِ زینب که بابِ من در این مکان به لجّه ی خون دست و پا نمود هر کودکی به ناله که در این زمین، فلک ما را به دردِ بی پدری مبتلا نمود هر نورسی به گریه که با حلقِ تشنه شمر اینجا جدا سرِ پدرم از قفا نمود آن در فغان که داغِ علمدارِ کربلا اینجا قد رسای حسین را دو تا نمود آن در امان که شمر ز نعش پدر مرا در این زمین به ضربت سیلی جدا نمود بعد از نوای نالهٔ حریمِ شهِ امم سوی مدینه رو زِ صفِ کربلا نمود صامت همیشه بوَد عزادار و اشکبار تا از جهان مقام به دارِ بقا نمود @madahionline_313
من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین.. خادم ناقابل این آستان بودم حسین خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد سود کردم پیش تو گرچه زیان بودم حسین از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین راه افتادم برایت پیشوازم آمدی هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین بین خوبانت من بی آبرو را هم بخر چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین من‌ که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی کاش یارت میشدم کاش آن زمان بودم حسین عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین تاول پایم فدای پای دخترهای تو بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد.. بی تو بین مجلس نامحرمان بودم حسین @madahionline_313
(س) چهل روز از برادر بی خبر بود فقط با نیزه او همسفر بود شبیه مادرش افتاد بر خاک چهل دفعه ولی او پشت در بود مصیبت دیده او از خردسالی که زینب دائما خونین جگر بود سپر بود هر کجا وقت کتک ، پس کبودی های زینب بیشتر بود نشسته کرد اقامه او صلاتش که درد کعب نی ها دردسر بود همه گفتند زهرا در خرابه است همان لحظه که دستش بر کمر بود ز بام آتش به سمتش پرت کردند میان کوچه های پر خطر بود تمام بچه ها را خواب می کرد نگهبان همه شب تا سحر بود چهل روز از فراق کربلا سوخت تمام حاصل او شعله ور بود رسید و روی خاک افتاد و غش کرد چهل رو از برادر بی خبر بود @madahionline_313
همسفر! من ز شام آمده ام تشنه ی یک سلام –آمده ام پشت رو پوش پاره پاره ی خود از دل  ازدحام  آمده ام کاش عباس نشنود که من از پیش چشم عوام آمده ام خیزران بود و خنده بود و شراب بین  بزم  حرام  آمده ام گرچه بودم اسیر دشمن تو با وقار تمام آمده ام مدتی بی تو بودم اما باز به برت “آشنام”  آمده ام   آب آورده ام کجا هستی؟ بین یک تکه بوریا هستی؟ بی تو رفتم سفر اگر مردم از غم سنگ و سر،دگر مردم ماجراهای گفتنی دارم نه دگر جان و نه تنی دارم بار غم را به دوش می بردم لطمه از دست این وآن خوردم کوچه کوچه پی سرت بودم همه جا پیش دخترت بودم دخترت در خرابه خوابش برد سر زخم تو صبر و تابش برد سر تو روی نی سفر می کرد چشم تو بر رخم نظر می کرد نظر خسته ی تو آبم کرد صوت قرآن تو کبابم کرد باید از درد شرم، جان بدهم پیکرم را اگر نشان بدهم چه بگویم چه بر سرم آمد پنجه ای سمت معجرم آمد آینه بودم و شکسته شدم روی پا بودم و نشسته شدم پست و بد فطرتند مردم شام دور من کف زدند مردم شام کوفه و اهل آن… نمیگویم کودکان،قرص نان…نمیگویم سر بازار و چشم نامحرم درد زخم زبان …نمیگویم @madahionline_313
ای خدا من دل غمینم / یاد داغ اربعینم جان من می رسد بر لب امشب گریم و سوزم از اشک زینب یا حسین یا حسین یا حسین جان ۲ -------------------------------- کاروان غم رسیده / موسم ماتم رسیده می زنند بر سر و سینه طفلان از غم و سوز داغ شهیدان یا حسین یا حسین یا حسین جان ۲ -------------------------------- جملگی غرق عزایند / در غم کرب و بلایند جمله با گریه در شور و شینند زائر قبر مولا حسینند یا حسین یا حسین یا حسین جان ۲ -------------------------------- زینبت از ره رسیده / آمده قامت خمیده کس چو زینب چنین غم ندیده جسم پاک تو در خون تپیده یا حسین یا حسین یا حسین جان ٢ -------------------------------- ای برادر چه کشیدم / رنج و غمهایی که دیدم دشمنت زخم ما را نمک زد زینب و بچه ها را کتک زد یا حسین یا حسین یا حسین جان ٢ -------------------------------- از سفر برگشته ام من / دلغمین و خسته ام من بین که آورده ام جمله لاله تو نگیری سراغ سه ساله 😭 یا حسین یا حسین یا حسین جان ٢ -------------------------------- دخترت کنج خرابه / دفن گردیده شبانه دیده روی تو و گشته سرمست در کنار سرت رفته از دست یا حسین یا حسین یا حسین جان ٢ شاعر: رضا یعقوبیان -------------------------------- علیه السلام علیه السلام @madahionline_313
آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌پناهان را بدین دارالامان آورده‌ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌ای از درد دل را بر زبان آورده‌ام @madahionline_313
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام @madahionline_313
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می کنم افتاده ام از شیب گودال یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت یادم نرفته دختران بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد طفلی رقیه پابه پایم آب می شد زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم هایی تار از گودال رفتم از حال و روزم بی خبر بودم برادر با شمر و خولی همسفر بودم برادر با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم با چادر خاکی سر بازار رفتم زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم از ازدحام کوچه ها رنجید زینب از هم محلی، کم محلی دید زینب همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد چادر نمازم را سرش اندازه میکرد خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه رفتم، برای ماندن اسلام رفتم با آستینی پاره شهر شام رفتم از خنده های ساربان رنجید زینب آخر سرِ دروازه را هم دید زینب از راه های سخت و بی برگشت رفتم با دست هایی بسته پای طشت رفتم پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم با خونِ دل عمامه ات را پس گرفتم در قتلگاه غم، زمین گیرم برادر دارم به قتل صبر می میرم برادر @madahionline_313