eitaa logo
مداحی و اشعار مناسبتی
3.1هزار دنبال‌کننده
235 عکس
338 ویدیو
139 فایل
آموزش تخصصی مداحی و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها خادم کانال: @Y4mahdi_313 تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تقدیم به شهدای عزیز همخوانی دسته جمعی شهدا با مهدی رسولی با هوش مصنوعی... یه عده پای حق که میرسه فراری و یه عده پای حق که میرسه فدایی ان... (علیه السلام) علیه السلام @madahionline_313
آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: بعداز که گذشت سه روز از وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. و حاوَلوا تحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🔻در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🔻سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم. حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. ما آمده‌ایم تا جسد امام علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🔻سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
دیر راهب 🥀 هنگامی که سر امام حسین صلوات‌الله علیه را وارد قِنَّسرین کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس حضرت شد و دید نوری از رأس مبارک خارج می‌شود و به آسمان صعود می‌کند. 🥀 راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیه السّلام را از آنان گرفت و داخل دیر نمود. 🥀 پس آن راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید و آن گوینده به راهب می‌گفت: 🥀 خوشا به حال تو؛ و خوشا به حال آن کسی که از حرمت آگاه شد. 🥀 راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق مسیح قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: 🥀 ای راهب! چه منظوری داری؟! 🥀 راهب گفت: تو کیستی؟! 🥀 فرمود: أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ 🥀 من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. 🥀 فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ. 🥀 راهب صورت به صورت امام حسین علیه‌السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. 🥀 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آور... 🥀 راهب گفت: «اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه» و حضرت دعای او را قبول کرد تا در محشر شفیع وی شود. 🥀 هنگامی که صبح شد، موکلین، آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها همگی به سفال مبدل شده‌اند! 📕 بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه٣٠٣ 📕 محن‌الابرار، جلد ۲ به کانال آنلاین بپیوندید 👇 @madahionline_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سَلامٌ عَلی قَلبِ زینَبِ الصََّبوُر 🔺 اَللَّهُمَّ وَمَنْ أَرَادَنِى بِسُوء فَأَرِدْهُ 🎤 حجت ‌الاسلام استاد میرزامحمدی (علیه السلام) (علیه السلام) به کانال اربعین آنلاین بپیوندید 👇 @madahionline_313
کرامت حضرت امام حسین علیه السلام علامه محقق حاج شيخ محمد تقى شوشترى در كتاب آياتٌ بيّنات فى حقيقة بعض المنامات صفحه صد و چهل و سه مى نويسد : مرحوم آية اللّه العظمى حاج شيخ جعفر شوشترى نور اللّه مرقد ، الشريف صاحب كتاب خصائص الحسينيه كه خود به حق نابغه عصر و زمان خويش بوده مى فرمايد : يك روز كه از تحصيلات علمى در نجف اشرف فارغ شدم و به وطن خويش شوشتر مراجعت نمودم با تمام وجود دريافتم كه مى بايستى در هرچه بيشتر آشنا كردن و مردم با معارف حقه اسلام انجام وظيفه بنمايم لذا روزهاى جمعه و بعدها با رسيدن ماه مبارك رمضان بخاطر اين مهم ، تفسير صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم را موعظه مى كردم و در آخر گفتار براى اينكه به قول مشهور هر غذائى نياز به نمك دارد و نمك مجالس وعظ و ارشاد ، ذكر مصائب حضرت ابى عبداللّه الحسين علیه السلام است ، ناچار بودم از كتاب روضة الشهداء كاشفى نيز مقدارى مرثيه بخوانم . ماه را هم كه در پيش ‍ بود بدين طريق گذرانيدم متاسفانه به هيچ وجه تحمل جدائى از كتاب را در وقت منبر نداشتم ، يعنى بدون در دست داشتن كتاب نمى توانستم مردم را موعظه كنم . از طرفى مردم هم بهره كافى نمى بردند ، تا اينكه يكسال به همين منوال گذشت ، سال بعد نزديكى ماه محرّم با خود گفتم تا كى مى بايستى كتاب در دست بگيرم و از روى آن صحبت كنم و نتوانسته باشم از حفظ منبر بروم بايد انديشه اى بنمايم و خود را از اين مخمصه نجات دهم . هرچه در اين باره فكر كردم به جائى نرسيدم و راه چاره اى نديدم و در اثر فكر كردن خستگى سر تا سر وجودم را فرا گرفت ، در اين حال از شدت نگرانى به خواب رفتم و در عالم رؤ يا ديدم كه در زمين هستم . آنهم درست در موقعى كه موكب امام علیه السلام آنجا نزول اجلال كرده چشمم به خيمه اى كه بر افراشته بودند متوجه دشمنان كه با صفوفى فشرده مقابل آن خيمه ايستاده اند جلو رفتم و داخل خيمه شدم . ديدم حضرت در آنجا نشسته اند بعد از سلام و معانقه آن حضرت مرا در نزديكى خود جاى دادند و به حبيب بن مظاهر رحمة اللّه عليه فرمودند فلانى اشاره به من كردند مهمان ما مى باشد از مهمان مى بايستى پذيرائى كرد . آب در نزد ما پيدا نمى شود و لكن آرد و روغن موجود است برخيزيد با آنها بر ايشان طعامى درست كن ، حبيب بن مظاهر حسب الامر حضرت از جاى بر خواست و بعد از چند لحظه به داخل خيمه آمدند و طعامى با خود آوردند و آن را در پيش روى من گذاشتند فراموش نمى كنم كه قاشقى هم در ظرف طعام بود چند لقمه از آن طعام بهشتى صفت خوردم سپس بلافاصله از خواب بيدار شدم دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت مُلْهِم به نكات و لطائف و كناياتى در آثار اهلبيت معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين شده ام كه تا به حال به هيچ كس بر فهم آنها از من پيشى نگرفته و دليل بر اين گفتار كتاب خصائص الحسينيه و شصت مجلس و سى مجلس و چهار مجلس ‍ همه از ترشحات و قلمى ايشان هستند. 📚 منبع : ترجمه خصائص الحسينيه ص۲۰ کتاب کرامات الحسینیه جلد ۲ تالیف علی میرخلف زاده به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در اربعین تازه فهمیدم لاف حب میزنم وقتی حب عراقیها به (ع) را دیدم (ع) به کانال آموزش مداحی / اشعار بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
امام سجاد(ع) و عبادت مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند(۱) ابن عبد ربّه می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»(۲) مالک بن انس می‌گوید: هنگامی که علی بن احرام بست، لبیک اللهم لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد(۳) 📚منبع (۱) العِبَر، ذهبی، ج۱، ص۸۳ (۲) عقدالفرید، ابن عبد ربه، ج۳، ص۱۶۹؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۳۹۲ (۳) سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۳۹۲ (ع) (ع) به کانال اربعین آنلاین بپیوندید 👇 @madahionline_313
✍ امام حسن مجتبی علیه السلام درخت های اُمیدیم ، از دیار حسن پُر از شکوفه ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی ها؟!... بلند می شوم از جا به افتخار حسن شنیده ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه ، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در حسینی ، حسن جلودار است قدم زدم همه ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده ، بهشتِ مشّایه است خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن با همه ی دلرُبایی‌اش ، حسنی ست ببین دل از همه بُردن شده است کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می شود مزار حسن ▪️ میان معبری از نور ، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه ، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن 🗣 بردیا محمدی به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313