حضرت زینب س ی(14).mp3
زمان:
حجم:
223.8K
حضرت زینب (س)
رحلت زینب کبری خون شده تمام دل ها
آن که باشد اخت الحسین پیغمبر کرب و بلا
خون گشته قلب عاشقان به یاد زینب کبری
واویلتا واویلتا۲
از داغ زینب کبری عالم شده ماتمسرا
بهر دختر مرتضی شیعه دارد بزم عزا
در لحظه های آخرش افتاده یاد کربلا
واویلتا واویلتا۲
امشب گل حیدر دگر راحت از غم ها می شود
رود به سوی جنت و مهمان زهرا می شود
باشد ساعات آخرش یاد شهید سرجدا
واویلتا واویلتا۲
ساعات آخر در بغل دارد پیرهن حسین
افتاده یاد آن دمی دیده او بی کفن حسین
افتاده یاد برادر با گریه های بی صدا
واویلتا واویلتا۲
افتاده یاد آن دمی که شمر دون خنجر کشید
در پیش چشم خواهرش رأس او از قفا برید
افتاده یاد آن دمی حسینش می زد دست و پا
واویلتا واویلتا۲
افتاده یاد آن دمی آتش زدند بر خیمه ها
جسم حسین نقش زمین سرش به روی نیزه ها
به یاد غم های حسین امشب دارد بر لب نوا
واویلتا واویلتا۲
#وفات_حضرت_زینب (س)
#رحلت_حضرت_زینب (س)
#ماه_رجب
کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇
🆔 ➺ @madahionline_313
✍
حضرت زینب (سلام الله علیها)
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
رضا دین پرور
#شهادت_حضرت_زینب (س)
#رحلت_حضرت_زینب (س)
#ماه_رجب
کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇
🆔 ➺ @madahionline_313