eitaa logo
مداحی و اشعار مناسبتی
3.1هزار دنبال‌کننده
236 عکس
340 ویدیو
139 فایل
آموزش تخصصی مداحی و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها خادم کانال: @Y4mahdi_313 تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
01-roze.mp3
29.86M
|⇦•ای چاره ساز....... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر انسان با انصافی بر این باور است که نهضت و جنبش مبارک امام حسین (ع)، امتداد جنبشِ بنیانی و اصلاح‌گرایانه‌ای است که پیامبر اکرم(ص) از روز بعثت خویش به آن متعهد شدند و در طول زندگی پربرکت خود، در آن مسیر حرکت کردند. کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
khamse_Babolharam_net_shab5.mp3
5.42M
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج حیدر خمسه کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج حیدر خمسه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با شما حالِ خرابِ دلِ ما خوب تر است وسطِ خیمۀ تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن *آقا! من خيلي رويِ تو حساب كردم، حالا كه ما دستمون از كربلا كوتاست، تو كه برات راه و مسافت معنا نداره، مي دونم هر شب كربلايي، اگه گذارت افتاد دور و بر گودال يادِ ما هم باش. مُحرم به نيمه رسيده، آي امام حسني ها! يه كاري كنيد امشب به چشمِ امامِ مجتبي بياييد، اگه امام حسن حرم داشت، ميگفتم: وعده ي ما دَمِ حرمِ امام حسن، اما حرم نداره كه...امشب بگو:امام حسن! حرم نداري، نوكر كه داري...امشب برا پسرش خوب گريه كنيد، باباش بدهكارت نميشه...* نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن سینه زن گر بشود اهلِ بُکا خوب تر است *حسين!...دلم يه كربلا ميخواد...حسين! يه گنبدِ طلا ميخواد...* همه ی زندگی ام لذّتش این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است *روضۀ حضرتِ عبدالله هم غوغاست، از صبحِ عاشورا يه چهار دفعه ابي عبدالله وسطِ ميدون جمعش كرد، مگر نه، زده بودنش، علي اكبر رو كه ديد افتاد، بدو رفت تويِ ميدان، پسرِ امام حسن، جگرِ امام حسن رو داره، سلاحي نداشت،سنگ برداشت بدو رفت، گرفتش از وسطِ ميدون، بارِ سوم و چهارم، اومد پيشِ عمه ي سادات، گفت: اين بچه رو ببر، ازش غافل بشي رفته ميدون...لذا دستش رو عمه ي سادات گرفت، از اينجا معلوم ميشه، خيلي چيزهايي كه زينب ديد، عبدالله هم ديد...يه جايي رفتن روي بلندي، بي بي زينب كه چند روز آب نخورده بود چشماش سويي نداشت، اما عبدالله چشما تيز بين، هي ميگفت: دارن ميزننش، زينب نمي ديد، با يه دست عبدالله رو گرفته بود، هي عبدالله مي گفت: من دارم مي بينم، هي ميخواست دستش رو جدا كنه زينب نميذاشت، يه جا گرد و خاك كه نشست، زينب ديد واي شمر رفت رو سينۀ حسين، دستش رو گذاشت رو سرش، عبدالله ديد دستش به دستِ عمه نيست، بدو رفت ميدان...* رها کردی تو از خیمه نَفَس را نخواندی حرف مِهرِ هیچ کس را حصارِ لطف زینب را شکستی ندارد شیر یارایِ قفس را رجز خواندی که اِبنُ المُجتَبایم رجز خواندی که فرزندِ مِنایم شنیدم از تهِ گودال، گفتی برادر زاده ی خونِ خدایم جگر اصلاً به سن و سال که نیست پریدن تا خدا به بال كه نيست تو از شيرِ جمل ارثيه داري جوانمردي به قيل و قال كه نيست شنيدم نعره زن مي آيي از دور پیِ یاریِ من می آیی از دور بنازم این همه جان و جَنَم را به چشمِ من حسن می آیی از دور به تو گفتم نیا اینجا ، نگفتم؟! بمان با زینب کبری، نگفتم؟ نگفتم گرگ اینجا در کمین است نیا یوسف در این صحرا، نگفتم!؟ نمی دیدی تنِ چاکم ،نمیشد؟! نمی دیدی روی خاکم، نمیشد؟! نمی دیدی به زیرِ چکمه ي شمر تو اوضاعِ اسفناکم، نمیشد؟! گمانت خوب شد دیدی عدو را ؟! گمانت خوب شد دیدی گلو را ؟! خیالت شد در این گودال راحت كه ديدي زيرِ دست و پا عمو را نشسته شمر رويِ سينه ي من کشیده تیغِ بغض و کینه ی من همین که تیر و نیزه مست کردند هزاران تکه شد آئینه ي من يكي آمد سرم را با خودش برد يكي انگشترم را با خودش برد به هر گوشه كه اسبي رفت يا تاخت كمي از پيكرم را با خودش برد اگر چه رفته جان از پيكرِ من چه ميخواهد سنان از پيكرِ من؟ يكي او را بگيرد، شرط بسته نماند استخوان از پيكرِ من گلو بندِ رُقيه رفته غارت و سربندِ عمويت رفته غارت نبودي كاش دشمن بي حيا شد كمرِ بندِ عمويت رفته غارت *حسين....* کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
هدایت شده از آموزش مداحی برتر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب ششم محرم(2) حضرت قاسم بن الحسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ♦️گل من دیده بگشا باغبان آمد برت قاسم ♦️کدامین پنجه ای ،اینگونه کرده پرپرت قاسم ♦️چرا بر زیر دست خود ، سرت را کرده ای پنهان ♦️نی ام قاتل ، عمو هستم به بالای سرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی میسوزم از این غم ♦️که بهر یادگاری هم ، نمانده یک پرت قاسم ♦️چسان بردارمت ای گُل ، ز زیر سُم مرکبها ♦️که چون قلبم هزران پاره گشته پیکرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی می سوزم از این غم ♦️که به یادگاری هم نمانده یک پرت قاسم ♦️به زینب می توان گفت شرح ماجرا اما ♦️نمی دانم چه گویم در جواب مادرت قاسم ⬅️امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند.. وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️ https://eitaa.com/maddahshoo
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روز سیزدهم محرم شهدا کربلا امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین ⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است ♦️وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است ♦️کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟ ♦️که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است ♦️او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول ♦️روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است ♦️گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد ♦️یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است ♦️چه غم از حسرت دیدار وطن داشت به دل؟ ♦️وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است ♦️او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل ♦️آب غسلش همه از خون گلو و بدن است ♦️«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون ♦️تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است» ♦️«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند ♦️آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است» ♦️دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش ♦️آن‌که یعقوب‌صفت، شهره «بیت ‌الحزن» است، ♦️با سر‌انگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک ♦️این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است ⬅️عزاداران در روز سیزدهم محرم قراریم عزیزان ایام محرم وعزاداری ابا عبدالله داره تمام میشه بگیم خدایا شاکریم که امسال هم توانستیم در عزاداری شرکت کنیم خیلی ها دربین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما یا اباعبدالله قربان آن بدنی که سه شبانه روز بدون غسل و کفن بر روی خاکهای گرم کربلا انداخته بوداما عزاداران وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... ♦️بنی اسد بیاید ♦️کفن با خود بیارید ♦️مگر خبر ندارید ♦️حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه..انشالله داغ بابا نبینی. بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً  🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
30649-attachment-14000630-taheri-roze.mp3
1.05M
حسین طاهری قدیما که راه های کربلا بسته میشد، اینطوری براما گفتن: راهها بسته میشد خیلیا نمیتونستن برن، اگه یه نفر که روزیش میشد، می اومدن دَم‌ِ خونه اش  اهلِ محل، چاووشی میخوندن: * برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا  بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهٔ آب فراتم ای عطش مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهیدِ کربلا *زائر رو راهی میکردن، میگفتن‌: اگه رفتی کربلا مارو هم یادت نره، نیابت میگرفت از همه، میگفت: ان شالله نائب الزیاره همۀ شماهاهستم، اینجوری میرفت کربلا... آی اونایی که کربلا هستید ماهارو هم فراموش نکنید، نایب الزیاره ما هم باشید.. رقیه تو‌خرابه هی نگاه میکرد، میگفت: عمه! همه میبینند کربلا رو فقط من نمیبینم ... عمه! سلام من رو به داداشم علی اکبر برسون، بگو: خواهرت رقیه گفت: چشمت روشن... خانم زینب  وقتی کربلا رسید، کاروان آل الله، با چه احوالی خودشون رو از روی ناقه ها پایین انداختن....بی بی صدا زد: داداش! رسیدیم بالاخره، به هر زحمتی شد همه رو رسوندم... حالا اومده بالای قبر داداش، صدا زد: حسین‌جان! بذار یه خاطره ای رو برات یادآوری کنم، یه خواهش هم ازت دارم، یادته روز عاشورا بچه هام رو‌ فرستادم میدون،  یادته داداش هرکی شهید میشد اولین نفر کنارت بودم ... امابچه هام که روی زمین افتادن از خیمه بیرون نیومدم، گفتم تو‌خجالت منو‌نکشی ... امروز بیا تلافی کن سراغ رقیه ات رو از من نگیر، به خدا هرکاری که میتونستم براش کردم داداش! .... اربعین کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
[WWW.FOTROS.IR]ma97071802.mp3
20.93M
حاج محمدرضا طاهری کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
4_592135892580171869.mp3
16.04M
و نحوه دستگیری طفلان مسلم بن عقیل( ع) 🎧 روایت شهید حاج شيخ احمد كافے کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
دشتی زهرا سلام الله علیها مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه نبیند کاش زینب روی دوشم ز تابوت بریزد خون تازه به یاد لرزه های پیکر تو گرفته لرزه پای شوهر تو به قبرت خاک می ریزم ولیکن بریزد خاک بر سر دختر تو خدا داند دلم خون گریه می کرد به عالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کرد الهی دخترت زینب بمیرد ببین تنهایی ام را ای عزیزم الهی از کنارت برنخیزم خودم با دست خود خاکت نمودم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم الا ای چاه یارم را گرفتند گلم،باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
نوحه واحد_روح مناجاتی ای مادر سادات.mp3
5.77M
واحد فاطمیه روح مناجاتی ای مادر سادات قبله ی حاجاتی ای مادر سادات نور دو عالم تویی مادر سادات عشق مجسم تویی مادر سادات به چادر تو دخیله دل نوکر ای همه ی عشق و ای دلبر حیدر به شان تو نازله سوره ی کوثر مادر پیغمبر ای زهرای اطهر روحی لکِ الفِدا یا فاطمه دردیمه سَن دوا یا فاطمه یا امنا یا امنا یا فاطمه محور خلقت تویی مادر سادات بارش رحمت تویی مادر سادات فخر رسالت تویی مادر سادات مام امامت تویی مادر سادات هانیه منصوره انسیه الحورا راضیه مرضیه صدیقه ی کبری کرده ادب محضرت فضه و اسما از تو شده تربیت زینب کبری روحی لکِ الفِدا یا فاطمه دردیمه سَن دوا یا فاطمه یا امنا یا امنا یا فاطمه یا ایها النّاس تویی مادر سادات گوهر الماس تویی مادر سادات شاخه گل یاس تویی مادر سادات مادر عباس تویی مادر سادات تو صف محشر که پوشیده نظرها میاد ندایی که وارد شو یا زهرا محشرو میگیره غوغای ابالفضل تو کفه دستاته دستای ابالفضل از تو گنه کارا یا فاطمه ماهارو کن سوا یا فاطمه حقه دستِ جدا یا فاطمه کن نظری به ما یا فاطمه روحی لکِ الفِدا یا فاطمه دردیمه سَن دوا یا فاطمه یا امنا یا امنا یا فاطمه یا سیدی مولا ابوفاضل مدد کربلایی امیرحسین سلطانی کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
YEKNET_IR_monajat_hafteghi_28_mehr_1402_haj_hasan_khalaj.mp3
7.4M
🎧 جز سفره‌ کرامت مولی الموالیم اگر از این در خانه برانیم چه کنم 🎤 حاج حسن خلج (عج) کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجازه هست راحت بگم باور اول و آخرمه مادر کربلا مادرمه کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
روضه کوچه اصل اسماء خدا از قبل خلقت  فاطمه است فصل پیوند نبوت با امامت فاطمه است هر کمالی از امامان از تجلی‌های اوست لطف‌ها زهرا، کرم زهرا، محبت فاطمه است فیض می‌بُرد از حضورش ، جبریل و می‌نوشت عِلم زهرا، معرفت زهرا و حکمت فاطمه است شیعه اینک امتداد همت دیروز اوست فتح زهرا ، رزم زهرا ، استقامت فاطمه است فاطمه در صبر  در غیرت  در اندیشه علیست مرتضی در عشق  در حق  بی‌نهایت فاطمه تا که پرسیدند پشتت کیست مَردِ بی‌ زره پاسخش می‌داد مولا _غرق حیرت_ فاطمه است گرچه مسکین و یتیمیم و اسیر اما چه غم ای خیال ما همیشه باش راحت، فاطمه است ظاهراً بر چادر خود آنکه می‌زد وصله و... باطناً می‌دوخت ما را بر ولایت فاطمه است هر قدر هم زخم باشد عاقبت ما می‌بریم اعتبار جبهه‌ی ما تا قیامت فاطمه است آنکه دارد آب می‌گردد نفَس پشت نفس اینکه می‌گوید علی ساعت به ساعت فاطمه است آنکه پیشش می‌کشد از او  خجالت مجتبی‌ست اینکه اما از علی دارد خجالت فاطمه است زیر لب می‌گفت نامرد اینکه داری میزنی بین این کوچه به شدت  بی مروت فاطمه است کار این خانه ولی یک روز هم تعطیل نیست با همین زخم کبود روی صورت فاطمه است حسن لطفی کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) "اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ..السَّلامُ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ" زهرا که عنایتش به دنیا برسد جز او که به فریاد دل ما برسد یا رب سببی ساز که در روز جزا پرونده ی ما به دست زهرا برسد *در این روزا امیرالمؤمنین پرستار فاطمه زهراست.روزای آخر بی بی دو عالم فاطمه زهراست..می نشست کنار بستر فاطمه نگاه میکرد فاطمه اش مثل شمع آب میشه داره آرام آرام از دستش میره کاری نمیتونست بکنه علی...* بَسان شمع سحرگاهان از وجود من یک نفس مانده ای علی جانم تماشاکن از کبوتر تو مشتی بال و پری در قفس مانده ای علی جانم چونان شمعی رو به پایانم حلالم کن ای علی جانم ای علی جانم *آه! باسختی صحبت میکرد، نفس نفس میزد، در این روزای آخر حتی نمی تونست از این پهلو به اون پهلو بشه خانوم فقط هجده سالشه..اسما رو صدا میزد کمک کن پهلو بگردونم. با نفس نفس چشماشو باز کرد رو به علی کرد گفت: علی جان! زهرا رو حلال کن منو ببخش..ناله ی علی بلند شد، اشکاش سرازیر شد. ای دختر پیغمبر این چه حرفیه می زنی...* چونان شمعی روبه پایانم حلالم کن ای علی جانم دگر خورده تیشه بر ریشه دستِ باد خزان کنده بنیادم اگر چندی زحمتت دادم یک شب دیگر بر تو مهمانم علی جانم! به عشق تو پشت دررفتم کوچه ها دیدم گریه ها کردم تو را بیش از هر کس دیگر در نماز شبها دعا کردم چنان شمعی روبه پایانم حلالم کن ای علی جانم *چند تا وصیت کرد.حضرت زهرا اولین وصیتش این بود علی جان برام تابوتی درست کن.تابوت رو برا امیرالمومنین ترسیم کرد. اینجوری درست کن. بعد وصیت کرد علی جان شبانه مرا غسل بده شبانه کفن کن. موقع غسل دادن پیراهنم رو در نیار. از روی پیراهن بدن زهرا رو غسل داد. علی سِرّش رو کِی فهمید؟؟ اون زمانی که دستش رسید به بازوی ورم کرده ی زهرا. زهراجان! راضی نبودی علی زخمهای بدنتو ببینه،اما کجا بودی کربلا.. راضی نبودی زینبت زخمهای بدنتو ببینه. گفتی شبانه در تاریکی شب بدنت روغسل بدن اما کجا بودی ببینی زینب اومد کناریه بدن پاره پاره وبی سر حسین.. هرچی نگاه کرد یه جای سالم پیدا نکرد زینب ببوسه لبها رو گذاشت رو رگهای بریده ی حسین..* بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید زهرا نبوسید حیدر نبوسید حتی نسیم صحرا نبوسید "صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته" برحاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل طاقت فشار در و دیدار ندارد کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها یاری ز که جوید دل من یار ندارد یک محرم و یک راز نگهدار ندارد باید سر و کارش طرف چاه بیفتد یوسف که در این شهر خریدار ندارد از گریه ی پنهان علی در دل شب‌ها پیداست که دل دارد و دلدار ندارد با فضه بگویید بیاید که در این باغ نیلوفر بیمار، پرستار ندارد بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در و دیوار ندارد دلش می‌خواست تا قرآن بخواند دلش می‌خواست تا دنیا بداند در و دیوار با او گریه میکرد چرا باید علی تنها بماند نگاهی گرم سوی کودکانش نگاه دیگری با هم زبانش علی را بیشتر شرمنده میکرد همین لبخندهای نیمه جانش علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *لحظه های سختیه.. خانم صدا زد.. اسما! جانم خانم ..فضه! جانم‌خانم ..لحظه های سخت منه..خانم چیکار کنیم؟ ببینم بچه ها رو‌ میتونید از خونه ببرید؟ زینب وکلثوم رو فضه از خونه برد..حسن و حسینم خانم فرستاد مسجد.این لحظه های آخر امیر المومنین اومد خونه تو این لحظات سخت با علی حرف میزنه.یا علی ! قربونت برم..پسرعمو‌ چرا اینجور میکنی ..نرو ..تو بستر بمون ولی نرو ..سایه ات رو از رو سر ما نگیر خانم تمام دلخوشی من نگاه توعه..خیلی وقت به من خوب نگاه نمیکنی خیلی وقته تو‌حسرت دیدن خنده ات موندم‌ خانم!میشه نری..امیر المومنین گریه میکنه. با دست زخمیش اشک صورت علی رو پاک کردشونه های امیر المومنین از شدت گریه میلرزید.بی صدا گریه میکرد یاعلی قربونت برم‌حواست با منه احساس میکنم روحم با اندوه آکنده است.کوه نه میلرزه نه گریه میکنه قهرمانم گریه نکن.زهرا دورت بگرده مهربونم. آغلاما دا منه گلسین قادان آغلامادا ای منی آغلادان آغلامادا قرار این بود که عمری قرار هم باشیم که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم نگفتی ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی ام ز چه رو، رو گرفته ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم هی گفتم از دردات، هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میفته چیزی نیست تو دست به دیواری، گفتی یکم خسته ام نصفه قنوت تو، گفتی یکم دستم چشم پر آبِ تو نقش بر آبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم موی زینب هم خونه ام به هم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیوار و هی میگه گوشواره نشد تو کوچه دستشو بگیرم شدت ضربه اشو بگیرم سینه سپر کردی خیلی محک خوردی خانم سر من تو خیلی کتک خوردی زینب با دلشوره هی روتو میبوسه شونه که میفته بازوتو میبوسه وقتی همه خوابن فضه با دلشوره خونِ رو دیوارو با گریه میشوره گفت پسرعموبلند شو برو‌ مسجد وقته نمازه.آقا رو فرستاد مسجد.یه خانم‌ موند واسما و فضه.. فضه!یه کم آب آماده‌کن..نه بچه‌ها خونه ان نه مردی تو‌خونه است خانمها با همن..میخواست معجرش رو برداره دست افتاد. اسما اومد جلو گفت خانم اسما بمیره شما چرا معجر و باز کردی..معجر و باز کردن همان نمایان شدن کبودی صورت همان..اسما گفت دستش بکشنه. اسما گفت خانوم چرا خودتون رو به زحمت میندازین ؟بی بی فرمود: اسما کار واجب دارم امشب تو این خونه خیلی خبراست..کار برا علی بمونه سخت میشه ..فضه گفت خانم آب آماده است فرمود: اسما کمکم کن..هرچقدر با دستمال کشید خون سینه بند نمیومد..من این خونا رو‌ نشورم شب برا علی خیلی سخت میشه ..شب علی رو خونه خراب میکنه..با دست شکسته خونا رو شست. آرام و با زحمت غسل کرد ..صدا زد اسما تازه پیراهن‌ که پسر عموم‌خریده رو بیار.پیراهنو آوردن اسما اندازه ام بود میبینی الان‌ چقدر برام بزرگه* کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها یل خیبر اینقدر گریه نکن جلوی در اینقدر گریه نکن *هی جلوی درو نگاه نکن دنبال چی میگردی؟ اون میخ در رو رها کن اون خون رو دیوار رو رها کن علی گریه نکن* من از اشک مردانه دق می‌کنم همین گوشه‌ی خانه دق می‌کنم مگر مُرده باشم تو گریه کنی زمین خورده باشم تو گریه کنی زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلاً فدای سرت بر آن خون دیوار خیره مشو به تیزی مسمار خیره مشو *حالا میخواد آروم کنه علی رو حالا میخواد دلداری بده * به جان علی پهلویم بهتر است عزیزدلم بازویم بهتر است تو حرف از مدینه شنیدی علی سر من خجالت کشیدی علی کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها تاحالا بی هواسیلی خوردی؟مادرنگاهش طرف دیگر بود.یه جوری زد... گِل دیوار هم ترَک خورده عرض کوچه چقدر واشده بود گویی از ضربه ای که مادر خورد جای دیوار جابجا شده بود به ما کاش اون روز نمی رسید نامرد انگار اصلاً منو ندید جوری سیلی زد که قدت مادر خمید کمکی نیست بِین این کوچه چه قدر او کمک به مردم کرد دوقدم مانده بود تا خانه دو قدم راه مانده را گم کرد *امام‌ مجتبی اومد جلو، برو دیگه..ببین چشای مادرم نمیبینه..برو‌ دیگه.. حضرت زهرا هی میکشیدش عقب بیا عزیز دلم بیا بریم این از ما دست بردار نیست .. * بو تا غدیر آجقین چیخمینجاق دینجلمز اوزاخلارا اوخونو آتمیانجان دینجلمز حسینی قتلگهه یخمینجاق دینجلمز حسین یخیلدی مقتله گلَن وویریر گِدَن وویریر بیری دئمیر که وویرمیون بو فاطمه بالاسی دی *امام مجتبی میگه دیدم مادر که زمین خورد نگاه کردم دیدم با دست رو زمین دنبال چیزی می گرده مادر چی زمین افتاده؟ می دونی معما کی حل شد؟ فردا شب امیرالمؤمنین تا معجر رو وا کرد صدازد فاطمه گوشواره ات یکیش نیست؟ خدامیدونه که چقدر گوشواره گم شده یه گوشواره افتاد اما آنقدر گوشواره بردن، صدا می زد دخترم دخترم باتوأم عمه، دید جواب نمیده، اومد جلو دخترم، بله، مگه با تو نیستم؟ گفت عمه به خدابی ادب نیستم نانحیب یه جور زد دیگه گوشام نمی شنوه.. عمه به خدا اگه می گفت خودم گوشواره رو میدادم...* خدا میدونه که چقدر گوشواره گم شده رباب داره دق میکنه گهواره گم شده رقیه پیدا شده بود دوباره گم شده *کجا گم شده؟ نصف شب یواش یواش آرام آرام شب شام غریبان تو بیابون داره دنبال باباش میگرده. میگفت خودم دیدم عمه این طرف دنبالت میگشت. برای اینکه بقیه بیدار نشن برای اینکه لشگر بیدار نشه آرام آرام راه میرفت صدا میزد بابا..بابایی کجایی؟من رقیه ام ..کجا افتادی بابا؟ اول شبیه که تو بغلت نخوابیدم خوابم‌ نمیبره.. کجایی بیام بغلت کنم؟.رسیدگودال دید همه هستند مادر اومده..حضرت زهرا صداش میاد بیا گلم بیادخترم بیا.. خوش اومدی تازه آروم شده بود اما بگم دادبزنید..* «غریبه مجلسیدی ساربان خراب ایلدی» (س) کانال مداحی و اشعار فاطمیه ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» (س) (س) کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به امام هادی علیه السلام علیه السلام ما سائلیم و نوکریت آبروی ما یا ایها العزیز نظری کن بسوی ما گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت بر خاک‌کوی تو گره ای خورده موی ما همچون نسیم در به درم میکنی چرا پس کی رسد به خیمه ی تو جستجوی ما ما کاری انجام میدیم که ان شاءالله نظر لطف امام زمان بسوی ما جلب میشه آقا جان روضه گرفته ایم قدم رنجه ای نما شاید فتد مسیر عبورت بکوی ما (رحمت خدا بر اون عزیزانی که این روضه خانگی و راه انداختن هر جا هر دلی بخواد تو خلوت خودش روضه بشنوه یاد اهل بیت کنه چشمش و جلا بده قلبش و صفا بده روضه خانگی در دست اوست.) یا بقیه الله مولا جان ! روضه گرفته ایم قدم رنجه ای نما شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما *هنگام شهادت جد بزرگوارت امام هادی دلها رو روانه میکنم سامرا کنار مضجع نورانی دو امام امام عسکری و امام هادی اقا جان عنایتی کن در این ایام به ما یا امام هادی ..* از ذات ذوالجلال و خلائق به صبح و شام ای تا ابد چراغ هدایت تو را سلام بار غم تمامی امت نشانه ات صحن تو سامرا و دلِ خلق خانه ات روح مسیح میدمد از سامرای تو کعبه سلام داده به صحن و سرای تو موسی به رود نیل زده با عصای تو وحی خداست در نفس جانفزای تو اما تعریف ما و وصف شما هست نابجا توصیف ما کجا و مقام شما کجا هر کس که در محبتتان یافت اتصال دوزخ بر او حرام و بهشتش بود حلال در گوش ما به جامعه تا حشر این نداست آن کو‌ جدا شود به شما از خدا جدا ست *امام الناس بود حجت خدا بود فرزند پیامبر بود امام هادی با این مقامات بالا چقدر بهش جسارت کردن آقا جان...* دشمن به حضرتت ستم بی حساب کرد در ظلم خود به آل پیمبر شتاب کرد یک روز قبرهای شما را خراب کرد روزی تو را تعارف جام شراب کرد یک روز ریخت خون دلت را به ساغرت یک روز کند قبر تو را در برابرت *روضه امام هادی روضه سختی است مصیبت جانفزاس اما خودشون روایات دادن "لایوم یومک یا حسین.."عرضه بداریم امام هادی..، در مجلس شراب به دل بود آذرت اما دیگر نخورد چوب به لبهای اطهرت دیگر سر بریده نمیدید دخترت دیگر نبود بسته دو بازو ی خواهرت دیگر به غصه عترت تو مبتلا نبود دیگر سرت میانه تشت طلا نبود *چه گذشت بر عمه جان شما زینب کبری که میگن وقتی این صحنه رو دید گریبان چاک کرد فریاد برآورد.." أ مِنَ‏ العَدْلِ یَا‌بن‌الطُّلَقَاءِ، تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إمَاءَکَ وَ بَنَاتُ رَسُولِ اللهِˆ اُسَارَی قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ "یابن التلقی تو زنان و بانوان و کنیزانت رو در پس پرده قرار دادی در حالی که دختران پیغمبر در مقابل همگان قرار گرفتن حرمت اینها هتک شد به اینها جسارت شد اونها رو شهر به شهر چرخاندن..فدای شما بشیم بی بی جان! دغدغه شما عفاف و حجاب بود نگرانی شما عفاف و حجاب بوددشمن هم اینگونه به شما جسارت کرد...* حسین جان! من کجا کوفه کجا شامِ خراب من غمدیده کجا بزم شراب حسینم خیزران تا که به لبهایت خورد گفتم ای کاش که زینب میمرد (ع) کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به امام هادی علیه السلام "السلام علیکم یا اهل بیت النبوة...السلام علیک یاعلی ابن محمدایها الهادی النقی یابن رسول الله.." هزار شکرکه بردیم نام هادی را هزارشکرکه داریم امام هادی را هزارشکرکه دارد در این هیاهوها لباس مشکی احترام امام هادی را آخ سلام ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیک السلام هادی را چقدر جلوه به جبریل می رسد وقتی خطاب می کند آقا، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست *چشم سر رو ببند چشم دل رو واکن که الان کنار حرمش نشستی..کنار صحن با صفاشی ...* بر آستانِ تو مژگان ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پر از چشمه ی سعادت کرد برای عمه سادات در قفس رفتی *شنیدید اون زن کذابه خودشو حضرت زینب معرفی کرده برای اینکه کذب این زن رونشون بده گفت حیوانات به سادات کاری ندارند قفسی آماده کردند شیردرنده ای آوردند. وقتی وارد این قفس شد.همه میدونید خوی این حیوانات درّنده گیه اما وقتی رسید به حضرت کرنش کرده پوزه به پای امام مالید..آری حیوونا پناه آوردن به امام...اما کربلا کیا بودن دورت؟ یه عده حرام زاده دورش رو گرفته بودند اونقدر زمان این آقا حرم امام حسین رو خراب کردند شخم زدند نوشتن قریب پانزده سال هفده مرتبه حرم‌ سیدالشهداء رو خراب کردند...آنقدر برای آقاش گریه کرده...آقا پول خرج‌‌ میکرد زائر می فرستاد کربلا میگفت: زیر قبه‌ برام دعا کن..ای آقایی که برا دشمنتم دعا کردی.. سرازیر منزل شدند نه یک بار نه دوبار،بارها وارد منزلش شدند به بهانه های مختلف جسارت کردند،گفتند تسلیحات داره تو منزل گشتندچیزی جزیک شمشیر پیدا نکردند یه کیسه زر پیدا کردند که مًهرمتوکل روش خورده بود وقتی متوکل کیسه رودید سوال کرد این کیسه پیش تو چه می کنه ؟حضرت فرمود: ازمادرت سؤال کن. زود دستور داد مادر متوکل رو آوردند گفت: مادر! این پولها توخونه ی علی ابن محمد چکار میکنه؟ ،گفت تویادت نیست بچه بودی مریض احوال شدی من برای شفای تو نذر امام هادی کردم. آقا برات دعا کرده شفا گرفتی ..حالا فهمیدی امشب درخونه چه کسی اومدی کسی که برا دشمنشم دعا کرده بخواه ازش دعات کنه امشب بگو.. آقا! نیازمند دعای توام... پسر فراق پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند *وقتی اومدند منزل حضرت، آقای ما رو بردند نانحیب حضرت رو دعوت کرد بالای کاخ تو دستش زهرماری (شراب)هست تعارف کرد به امام آنقده دلش شکست فرمود: گوش کن به والله گوشت و پوست و استخوان ما ازاینها مبراست... بمیرم بزم شراب آوردند وقتی حضرت قبول نکرد امتناع کرد گفت برای ما شعربخوان حضرت شروع کرد در مزمت اشعاری رو سرودن همه گریه کردند.خود متوکل هم گریه اش گرفت.. آخر سریه پولی به حضرت دادند با احترام راهیش کردند. اما اینجا فقط دل آقای ما سوزان شد..به خدا تا منزل زیر لب گریه می کرد میگفت: * «عمه جانم عمه جان قدکمانم » (ع) کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به امام هادی علیه السلام راهم بده،راهیِ عرش اعظمت باشم در من بِدَم،خوبست مدیون دمت باشم بد را بخر با خوبها بد نیست دلدارت شاید که من هم بین جنس درهمت باشم هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا کاری بکن من جزء زوّار کمت باشم آقا! از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم باید همیشه خاکسار مقدمت باشم *حضرت رو وارد اون قفس سنگین کردن تا وارد شد همه ی همهمه های این حیوانات خوابید همه پوزه هاشون رو مالیدن به پای آقا..* از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم باید همیشه خاکسارمقدمت باشم *بعد غذا ریختن حضرت ی نگاهی کردهمه عقب رفتن اون شیر پیر اومد جلو غذا خورد.بعد از آنی که از برکه اومد بیرون متوکل لعنت الله علیه پرسید چیشدگفت:: اینا اومدن عرض ارادت کردن و اون شیر پیر به من عرض کرد. آقاجان وقت غذا خوری اینها نمیذارن منم غذا بخورم دستور دادم و همینم شد..الله اکبر...! کاشکی ما هم به اندازه ی همون حیوانات خاکسار تو بودیم..* آموزگار جامعه دستم به دامنت بگذار مُستمسک به حبل محکمت باشم من زنده ام به نوکری آقا دعایی کن کارگر هرسال بزم ماتمت باشم ای منتهای حِرب ،ای رکن بلاد ما یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا... در پادگانی غصه ی تبعید داری اندازه ی یک عمر درد بی دوا داری سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردن قدی خمو چشمی تر از اون طعنه ها داری قبر خودت را دیدی و آرام باریدی آقای خوبم غربتی به انتها داری وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری *وارد بزم شرابش کردن حضرت فرمود از این‌ چیزها خون و پوست و جسم ما دوره گفت: حالا که نمیخوری برا ما یه چیزی بگو..حضرت طوری درمورد قبر و قیامت گفت..همه لرزیدن ظرف های شراب از دستشون افتاد.بی خود از اشک های چشم صورت هاشون خیس شد.حضرت رو با احترام برگردوندن..* خیلی بیاد عمه زینب سوختی آنجا خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری شکرخدا چشمی به ناموست نیفتاده شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز عمامه داری ،پیروهن داری،عباداری حسین.... (ع) کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313
و توسل به امام هادی علیه السلام "صلی الله علیک یا اباالحسن یا علی بن محمد ایهاالهادی النقی یابن رسول الله" ای دائم از خدا و نبییّن تو را، سلام وی روی عالمی به حریم تو صبح و شام ابن‌ُ الرّضای دومی و چارمین علی جدّ امام منتظرّی و دهم امام مولای من! مهر جهان فروز سپهر هدایتی هادی است کنیه‌ات، به تو و کنیه‌ات سلام ای باب عسکری پسر حضرت جواد ای نور چشم فاطمه و سیّدِ أَنام ما آروزی سامره داریم رحمتی تا خاک زائر تو ببوسیم گام گام *ان شا الله به همین زودی از نزدیک عرض ادب کنیم سامرا و عسکریین علیهم السلام قبر شش گوشه رو در بغل بگیریم...* دردا که چرخ بر تو چه ها کرد روز و شب آوخ که خصم خون به دلت کرد صبح و شا دشمن تو را به زور به بزم شراب برد کرد از تو و رسول خدا هتک احترام *ریختند تو خونه و آقا رو بردند وارد اون مجلس شد بمیرم حجت خدا و پسر پیغمبر خدا و بزم شراب و تعارف جام شراب..فرمود: گوشت و خون و پوست ما با اینا بیگانه است ، الهی بمیرم..* گفت: برام شعر بخوان ابیاتی را فرمود: عزیز فاطمه ... "بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ"دیدند اون ملعون داره گریه میکنه بساطش رو بهم ریخت حجت خدا..اما دلا بره کنار دل زینب کبری لحظه ای که وارد مجلس یزید ملعون شد صدا زد.. "أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاˈءِ تَخدیرُکَ حَراˈئِرَکَ وَ إماˈءَکَ وَ سَوقُکَ بَناˈتِ رَسولِ اللهِ (ص) سَباˈیاˈ؟! یعنی آی پسر آزاد شده آیا این از عدالته زن ها و دخترانت پشت پرده دختران رسول خدا تو کوچه و بازار اسیر تو..بمیرم..* گه بر فروش حکم کنی گه به قتل ما ظالم مگر تو آل علی را خریده ای؟ *چه کرد الهی بمیرم دید سر بریده هم به یاری خواهر اومده صدا میزنه"و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون"چوب خیزران برداشت...حسین حسین حسین جانم...یه پیرمرد شامی از جا بلند شد صدا زد یزید چوبتو از رو این لب ها بردار خودم دیدم رسول خدا این لب ها رو میبوسید حسین... حسین جانم «صل الله علیک یا اباعبدالله» (ع) (ع) کانال مداحی و اشعار مناسبتی ←↓👇 🆔 ➺ @madahionline_313