eitaa logo
بر مدار حکمت|حسن لاهوتیان
169 دنبال‌کننده
286 عکس
91 ویدیو
3 فایل
حسن لاهوتیان ● دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه ● پژوهشگر و مدرس فلسفه ● مهندس عمران ● ارتباط با من: @Ta_shahaadat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸من‌ را هم‌ حلال‌ کن‌ آقای ! ▪️شده بود برایم یک آرزو ... آرزویی دست‌نیافتنی! این اواخر که کامل ناامید شده بودم و داشتم با جهش از دولت اسلامی به اسلامی‌سازی جامعه می‌اندیشیدم... حق داشتم، دولت اسلامی ندیده بودم. از وقتی پای صندوق رای رفتم دولت خاتمی سر کار آمد ... بعد فکر می‌کردم احمدی‌نژاد با بی‌کله‌گی‌هایش دولت اسلامی به پا می‌کند ... بعد هم که روحانی با ما کاری کرد که به جای به این فکر بودیم که چطور اصل نظام را نگه داریم یعنی یک جوری مرحله دوم را از دست ندهیم مرحله سوم پیش‌کش! ▫️حق داشتم که تصور درستی از دولت اسلامی نداشته باشم؛ شبیه کسانی که وقتی انقلاب کردند گمانشان این بود که با آمدن حکومت اسلامی، در مدینه فاضله زیست می‌کنند. درست مثل آنان، منم فکر می‌کردم وقتی دولت اسلامی سرکار بیاید، همه چیز گل و بلبل می‌شود، چرخ اقتصاد اسلامی می‌چرخد، مشکلات اجتماعی به حداقل میرسد، هیچ مدیر اجرایی خطا، اشتباه و یا تخلف نمی‌کند و عدالت سر تا پای جامعه حاکم می‌شود، بهترین تصمیم‌ها گرفته می‌شود و ... ▪️به من حق بدهید که مثل خیلی‌ها نمی‌فهمیدم دولت اسلامی چیست، چگونه است، دولتمردان آن چه شکلی هستند ... مگر من رجایی و باهنر دیده بودم؛ من هیچ تجربه‌‌ای از مسئول تراز انقلاب نداشتم؛ من فقط شنیده بودم نام بهشتی‌ها را و حالا گم شده بودم در فاصله بین آرمان‌های تجربه‌نشده و واقعیت‌های تحلیل‌نشده؛ میان وضعیت مطلوب ندیده و وضعیت موجود بددیده ... ▫️این روزها که خیلی‌ها در سکوت جنجال‌های سیاسی، دولت مردمی را بازخوانی می‌کنند، در شرایطی که عده‌ای به خاطر بداخلاقی‌ها، عده‌ای دیگر بخاطر توهین‌ها، دیگرانی بخاطر بی‌انصافی‌ها و برخی به خاطر قدرنشناسی‌ها به دنبال تابوت شهدای خدمت حلالیت می‌طلبند، من هم باید عذرخواهی کنم! بطلبم و اعتراف کنم که با وجود اعتمادم به و دفاعم از دولت مردمی، او را متفاوت از دیگران و در قامت باور نکردم. من غافل بودم از اینکه او دارد این مرحله تاریخی حرکت انقلاب را رقم می‌زند. من نمی‌فهمیدم که حرکت او چقدر از جنس همان انقلابی است که در خاطرات پدرانمان می‌شنیدم. من حواسم نبود که او دارد آرمان من را محقق می‌سازد و بن بستِ آرزوهایم را می‌شکند. ▪️حالا او رفته و من مانده‌ام و غم ... امید ... باور ... باور دارم خون اعلام رسمی حضور ما در مرحله جدیدی از مراحل تکوّن است: و به نظرم آنان که می‌ترسند که ما در انتخابات آتی، دچار عقبگرد شویم و دولت اسلامی را از دست دهیم هنوز رمز و راز و را نیافته‌اند. @madar_e_hekmat
🔸برای آرمان‌مان نمی‌دانم شما تفاوت جامعه ایرانی با جوامع دیگر را در چه می‌بینید اما من وجه ممیّزمان را با دیگران در آرمان‌هایی می‌بینم که به آن دل بسته‌ایم. البته خیلی انسان‌ها در جای جای این کره‌ی خاکی هستند که در این آرمان یا در بخشی از این با ما همراهند ولی فقط جامعه‌ماست که خود را معطوف به آن کرده و آرام و تند به سویش‌ حرکت می‌کند. نه اینکه بگویم تک تک ایرانیان در این مسیر همدل هستند، نه واضح است هموطنانی داریم که چنین آرمانی را قبول ندارند یا لااقل برایشان مهم نیست اما چه بپذیریم و چه نپذیریم تاریخ کنش‌های جمعی جامعه ما حاکی از چنین جهت‌گیری است؛ تاریخی که نشان می‌دهد ما برای این آرمان کوشیدیم، جان‌فشانی کردیم، خون دادیم، بچه‌ها و جوان‌هایمان را فدا کردیم، فکر و اندیشه و دانشمندانمان را برایش خرج کردیم و چه سختی‌ها، فشارها و تحریم‌ها که نکشیدیم ... باز نمی‌گویم همیشه در این مسیر دوان دوان رفتیم، نه؛ گاهی حرکتمان کند شد، گاهی ایستادیم و حتی گاهی تجربه‌ای از عقب‌گرد داشتیم اما به هر حال برآیند حرکتی‌مان رو به جلو است. خدا بیامرزد شهید رئیسی را که با آمدنش و با آن دولت کارآمدش، ما را بعد از یک توقف و یا حتی عقب‌گرد، به حرکت در مسیر آن آرمان برگرداند. شاید شما جمله قبل را قبول نداشته باشید اما این باور من است که رئیسی نشان داد راه حل مشکلات‌ ما و گره‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی‌‌مان در حرکت قوی‌تر به سمت آن آرمان است. برای همین دولت او از نگاه من کارآمد بود، کارآمدی که در آمارهای مراکز بین المللی و اعتراف متخصصین منصف داشت خود را نشان می‌داد و آینده‌ای نه چندان دور می‌توانست تجسم‌بخشش باشد. اما به هر حال به گونه‌ای دیگر رقم خورده بود. سنت الهی همین است، گام‌های بلند و موفقیت‌های بزرگ، از دل امتحان‌های دشوار می‌گذرد. باید دوباره برگه‌های امتحانی میان همه ما تقسیم می‌شد و روح جمعی ما در این زمانه‌ی حساس به این سوال پاسخ می‌داد که آیا شما همچنان می‌خواهید در مسیر آرمان‌تان حرکت کنید؟‌ واقعاً ما می‌خواهیم؟ اصلاً چرا باید بخواهیم؟ چرا باید این همه سختی را تحمل کنیم؟ راستی این آرمان دردسرساز چیست که ما باز هم باید بخواهیمش؟ این آرمان در سطوح و با تعابیر مختلف بیان شده است ولی من معتقد به بالاترین سطح آن هستم که از آن به تعبیر شده است. تمدن نوین اسلامی یعنی دعوت بشریت به سوی یک زندگی متفاوت؛ با جامعه، نظام اجتماعی و سبک زندگیِ متفاوت برای همه؛ برای من، برای تو و برای دیگری. حیاتی معقول، طیّب و در مسیر تکامل انسانیّت؛ زندگی منطبق بر نیازهای جسمانی، روانی و معنوی‌مان. حیاتی که هرچه می‌خواهیم را با آن بدست آوریم و در درون آن و در همین زندگی دنیایی و در همین روزهایی که می‌گذرد از شکوفایی هر روزه‌ی خود غرق لذت شویم ... من آرمانی بالاتر از این برای امروزمان سراغ ندارم و به نظرم هیچ چیز پایین‌تر از آن نمی‌تواند روح کمال‌طلب و جویای لذت انسان را پاسخگو باشد. چقدر حق داشتند کسانی که از این آرمان، جانها را کف دست گذاشتند و هدیه کردند تا فرشی قرمز از خون خود برای آمدنش بگسترند. مگر زندگی دنیایی در مقابل آرمان‌های انسانی توان ادامه حیات دارد؟ و مگر ما آمده بودیم در این زندگی زمینی چه ماموریتی را به سرانجام رسانیم؟ آمده بودیم چه کنیم؟ بخوریم؟! بخوابیم؟! بازی کنیم؟! یا ... ؟ حالا ما در وسط سالهای زندگی خودمان و جامعه خودمان ایستاده‌ایم. ایستاده‌ایم تا تصمیم بگیریم و کنیم که در دوراهی پیشرو کدام سو رویم: در یک سو آرمان‌مان و راهی که عقلانیت معنوی‌مان برای‌مان ترسیم کرده و در سوی دیگر آسودگی، رفاه، لذت ... که خطای درکِ ما برایمان به تصویر کشیده! به نظرم سراب‌ها را باید رها کرد و باور داشت آسودگی و رفاه و لذت ما در مسیر آرمانمان نهفته است ... همه چیز در گرو یک انتخاب است انتخابی که روح جمعی ما آن را رقم می‌زند و در برگه‌ی رای‌‌اش نه فقط نام یک شخص بلکه آرمان و آرزویش را حک می‌کند! بر مدار حکمت | حسن لاهوتیان