#پ_بهروزی(مامان محمد چهار سال و نیمه و علی ۲سال و پنج ماهه)
جلسهی مجازیمون تموم شدهبود.
بچهها بهونه میگرفتن و طولانی شدن جلسه خستهشون کردهبود.
دوربینها رو روشن کردیم تا همدیگه رو ببینن.🧕🏻🙃
ارتباط که تصویری شد، بچهها خوشحال شدن. محمد هم که مخاطب مفت پیدا کردهبود، نیم ساعتی قصهی امام علی تعریف کرد براشون!
بقیه با هیجان و دقت وافری گوش میکردن تا ببینن چی میشه تهش😆
و من دلم به حال اون طفل معصومها میسوخت که چقدر سعی میکردن بفهمن چی به چیه؟
و محمد با اعتماد به نفس بالا آسمون رو به ریسمون میبافت!😅
یه مهد مجازی رایگان با مدیریت محمدآقا😎
محمد هنوز أدَ بَدَ میکرد که قصه گفتن رو براش شروع کردیم. طبق توصیهی کارشناس تربیتی، با قصههای امیرالمومنین شروع کردیم.
اصرار نداشتیم که همه چی رو متوجه بشه، ولی تا جای ممکن کلمات و عبارات ساده استفاده میکردیم.
هرچی تکلمش پیشرفت میکرد، تو قصهها بیشتر همراهی میکرد، سوال میپرسید و بعد تو بازیهاش قصههای امام علی رو اجرا میکرد.🤩
جالبه که علی هم خیلی زود با قصههای اهل بیت آشنا شد، ولی توسط داداشش، نه ما!
و حالا پای ثابت بازیاشون اینه که یکی امام علی بشه و یکی عمربنعبدود و نمایش جنگ خندق رو بازی کنن.☺️
پن۱: مبحث شخصیتِ محوری از آقای عباسی ولدی نکات کاربردی زیادی دربارهی قصهگویی داره👌🏻هنوز کتابش چاپ نشده ولی صوتها و پیدیافهاش موجوده. قصهگویی برای قرار دادن اهل بیت در محور زندگی بچهها، ریزهکاریهایی داره که بهتره طبق نظر کارشناس اجرا کنیم.
لینک کانال شخصیتِ محوری در پیامرسان بله:
https://ble.ir/mehvari
پن۲: ناگفته نماند، از وقتی خاله فاطمه رو پیدا کردم و چند تا از قصههاشون رو شنیدم، بخشی از بار قصهگویی از دوشم برداشتهشد.🤗 محمد با سبک ایشون خیلی ارتباط میگیره و خودش هم با درست کردن کاردستی، قصه میگه برا خودش و داداشش.
خدا به خاله فاطمه خیر بده انشاالله🌹
https://instagram.com/fateme_sadattt?utm_medium=copy_link
پن۳: تجربه مهد مجازی هم خیلی خوب بود و بعدش چند باری تکرار شد این ماجرا 😊 تو این روزهای کرونایی، با سرگرم کردن بچهها هرچند به شکل مجازی و فقط چند دقیقه، میتونیم کمک بزرگی به مامانها بکنیم.👌🏻
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
#مهدمجازی
#مهدخانگی
#قصه
#اهل_بیت
#شخصیت_محوری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
رحلت پدر انقلاب اسلامی، امام خمینی (رحمة الله علیه) تسلیت باد.
فاتحه و صلواتی نثار روح مهربانشان کنیم.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#قسمت_اول
#ن_علیپور
(مامان #محمدطاها ۸/۵ساله، #آزاده ۴سال و ۱۰ماهه، #علیرضا ۹ماهه)
آخرین روز اسفند سال ۶۵، تو یکی از توابع مشهد به دنیا اومدم.
فرزند اول خانواده بودم. بعدتر مامان و بابام، یه آبجی و یه داداش برام آوردن و شدیم سه تا.😄🥰
دیپلم طراحی لباس گرفتم و دو ترمی هم دانشگاه رو تجربه کردم، اما چون راهش خیلی دور بود، ادامه ندادم.
ما هرسال تو یکی از روزای شهریور ماه، یه مراسم شلهپزون داشتیم🤩😋 و جمعیت زیادی میاومدن خونهمون.
تو شلهپزون سال ۸۶ که داشتم ۲۱ ساله میشدم، خانوادهی همسرم با من آشنا شدن و چندی بعد مراسم خواستگاری داشتیم.😅
اون موقع همسرم، راننده آژانس بودن؛ یه پیکان داشتن که برای پدرشون بود و به گفتهی خودشون، کلا پونصد هزارتومان پسانداز داشتن.
بعد از چند روز که صحبتها تموم شد و خانوادهها به نتیجه رسیده بودن، تو حرم امام رضا (علیهالسلام) و روز میلاد ایشون، عقد کردیم.🧡
و تو یه تالار کوچیک با یه نوع غذا، جشن عقدمونو برگزار کردیم.
سال ۸۸ زندگی مشترکمون تو یه خونهی نقلی چهل متری، شروع شد.
دو سال بعد توفیق یه زیارت کربلا پیدا کردیم و چندماه بعدش متوجه شدم باردارم.💛
محمدطاها آبان سال ۹۱ به دنیا اومد.
از همون اول تولد تا چهارماهگی کولیک شدید داشت و هیچ دارویی کولیکش رو بهتر نمیکرد.😣
از طرفی روزهای سرد زمستون هم بود و به خاطر سرمای هوا، از خونه بیرون نمیرفتم.
همسرم وارد کار آزاد شده بودن و از ۶ صبح تا ۱۱ شب سرکار بودن و نمیتونستن کمکم کنن.
و اینا باعث شد یه مقداری افسردگی بگیرم.
واقعا روزهای سختی بود.😩
ولی با همراهی مامان و خواهرم به خیر گذشت.🧡
بعدِ از شیر گرفتن پسرم، احساس کردم دوست دارم یک نوزاد داشته باشم.😁
و خدا تو سه سال و نیمگی پسرم، دخترم رو بهمون هدیه داد.😍
خداروشکر زایمانم خیلییی راحتتر از اولی بود.
(فکر کنم یه علتشم فعالیت زیادی بود که تو بارداریم، به خاطر از پوشک گرفتن پسرم داشتم😅)
چهار پنج ماه اول، پسرم به خاطر اومدن نینی جدید، به شدت عصبی و پرخاشگر شده بود.
هرچند سعی میکردم بیشتر براش وقت بذارم، ولی...😔
تا اینکه کم کم شیرینکاریهای دخترم شروع شد.😄
و پسرم باور کرد که قرار نیست آبجی برای همیشه نوزاد بمونه😂 و بالاخره بزرگ میشه و باهاش بازی میکنه.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
قَالَ الصادق (علیهالسلام):
لَا يَصْلُحُ الْمُؤْمِنُ إِلَّا عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ التَّفَقُّهِ فِي الدِّينِ وَ حُسْنِ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرِ عَلَى النَّائِبَةِ.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
مؤمن جز به سه خصلت نیک نشود: فهم عمیق در دین، اندازهدارى نیکو در زندگانى و بردبارى بر ناگوارى.
(تحفالعقول، ص۳۵۸)
قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست...
شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) را تسلیت میگوییم.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#قسمت_دوم
#ن_علیپور
(مامان #محمدطاها ۸/۵ساله، #آزاده ۴سال و ۱۰ماهه، #علیرضا ۹ماهه)
همیشه عاشق خیاطی و نقاشی روی پارچه و لباس بودم و دوست داشتم خودم لباسهای رنگارنگ برای بچههام بدوزم.
از اونجایی که رشتهم هم طراحی لباس بود، فوتوفن کار رو یاد گرفته بودم.
تو زمان عقد، برام خودم لباسهای مجلسی میدوختم و الان بیشتر لباسهای کمد کار خودمه.👌🏻😉
دخترم که یک ساله شد، وقتم آزادتر شد و دوباره تونستم رو کاری که دوست داشتم وقت بذارم.
الان تعدادی از لباسهای خودم و همسرم و بچهها رو میدوزم و این از لحاظ اقتصادی، برامون، خیلی به صرفه میشه.
گاهی هم روی لباسهایی که دوختم، طراحی میکنم.😇
مثلاً جلیقهای که عکسش رو میبینید، با رنگ اکریلیک مخصوص پارچه، نقاشی کردم.😊
پالتو رو هم با یک پنجم قیمت خودم دوخت.😉
دخترم که ۳ ساله شد، وقتم خیلی بیشتر شد؛ چون خواهر و برادر با هم بازی میکردن و کار زیادی با من نداشتن.
دخترم هر روز میگفت باید ده تا خواهر و ده تا برادر براش بیارم.😐😳
این بار خدا جواب دعاهای دخترم رو داد و من خیلی زود بچهی سوم رو باردارشدم.😄
البته با مشکلاتی از قبیل قند بارداری و تیرویید.
از ماه چهارم بارداری کرونا اومد و من غربالگری وسونوها رو نرفتم؛ فقط برای آزمایشهای قند و تیرویید میرفتم که به لطف خدا و با تلاشهای دکترم، یک ماه مونده به زایمان هر دو تاش برطرف شدن.🤲🏻
با چلهی زیارت عاشورا و سوره انشقاق خداروشکر پسرم شهریور ۹۹ خیلی راحت دنیا اومد.😍
دخترم با اینکه خودش دوست داشت بچهی کوچیک داشته باشیم، چون پسر بود و خواهر دار نشده بود، خیلی ناراحت شد.
این مسئله هم با هدیهای از طرف نوزاد تا حدودی حل شد.😊
پسر بزرگم که تو زمان بارداری کلاس اول بود، از ۱۵ شهریور دوباره راهی مدرسه شد، برای کلاس دوم.🥳
مدرسهها که باز شد، دوباره بهانههای دخترم شروع شد که چرا من مدرسه نمیرم و چرا من کتاب ندارم...
منم هر دوشون رو کنار خودم مینشوندم و میگفتم بیا میخوام دیکته بگم، بنویسید.😊
الانم که فصل امتحاناته و باید برای درسهاشون، فیلم بگیریم که اونم یه پروسهایه.😂
باید یه وقتی باشه که کوچولومون خواب باشه یا دخترم ببرتش تو اتاق باهاش بازی کنه که بتونیم فیلممون رو بگیریم.😁
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام به همراهان عزیز مادران شریف✋🏻🌸
پایه هستین به کمک هم یه حرکت مادرانهی انتخاباتی بزنیم؟😉
اهل دلا😍
قلم به دستای جمع کجایین؟✏️
متنهای مادرانه - انتخاباتی - کوتاه و طنز 🤔 تا فردا شب به آیدی زیر ارسال کنید:
@zeinabpazooki
ما متنها رو بررسی میکنیم و بهترینهاش رو پوستر میکنیم و به کمک شما نشر میدیم.✉️
در واقع
متن از شما👌🏻
پوستر از ما😁
حالا چه جور متنی؟
همین جوری که نمونهش رو تو تصویر میبنید، بریم عکس بعدی...🚶♂
خب عکسها رو دیدین؟ نظرتون چیه؟😁
فقط یادتون نره! متنها کوتاه و طنز باشن.👌🏻
قبل از دست به قلم شدن، محورهای زیر رو که برای کمک به نوشتن شما لیست شده ببینید:
(متنها برای نقد محورهای الف و تایید محورهای ب باشه)
1⃣ بعضیا میگن رای نمیدیم چون:
۱. همهشون مثل هم هستن تفاوتی ایجاد نمیشه.
۲. ۴۰ سال گذشته کشور به هیچی نرسیده.
۳. میخوایم اعتراضمون رو نشون بدیم.
۴. نتیجهی انتخابات دست خودشونه.
۵. یه رای من اثری نداره.
۶. رئیس جمهور کارهای نیست.
۷. مشکلات حل شدنی نیست.
2⃣ بعضیام میگن مشکلات حل شدنیه اگه:
۱. نگاهمون به توان داخلی باشه.
۲. برای انتخابمون تحقیق کنیم.
۳. ویژگیهای رئیس جمهور مشکلگشا رو بشناسیم.
.
#قسمت_سوم
#ن_علیپور
(مامان #محمدطاها ۸/۵ساله، #آزاده ۴سال و ۱۰ماهه، #علیرضا ۹ماهه)
بچهها، درطول روز سرگرمیهای مختلفی دارن؛ توپ بازی، لگو، کاردستی، خاله بازی، نقاشی روی فاکتورهای مغازهی بابا.😅
جدیداً به لطف کلاسهای مجازی معلم و شاگردی هم به بازی هاشون اضافه شده.😁
گاهی با خمیری که خودم براشون درست میکنم بازی میکنن، گاهی باهم والیبال بازی میکنیم.😊
خلاصه ۳ تایی با هم سرگرم میشن.
از بازی کردن با هم حسابی درس میگیرن؛
مثلا توی معلم بازیشون، دخترم از داداشش ریاضی و علوم یادگرفته.😊
طعم استقلال رو میچشن، خلاقیت و استعدادهاشون شکوفا میشه،
تواناییهاشون زیاد میشه.😇
وقتی پسرم کلاس قرآن (مجازی) داشت و من باهاش قرآن کار میکردم، دخترم هم میشنید. الان بعضی سورهها رو حفظ شده.
.
روزی صد بار هم باهم دعوا میکنن. نیم ساعت بعد دوباره باهم آشتی میکنن. بیشتر وقتا هم، دخترم برای آشتی پیش قدم میشه.😁💖
تو دعواهاشونم تا کار به جای باریک نکشه دخالت ندارم.😅
این جور وقتا ازشون میخوام ده دقیقه برن توی اتاق خودشون و با هم صحبت نکنن. اون موقع قدر همو میدونن و زود آشتی میکنن.☺️
و البته که خیلی همدیگه رو دوست دارن. موقعی که مدرسه باز بود، دخترم میرفت دم در منتظر میشد تا داداشش بیاد و باهم بازی کنن.
هفتهای یک بار خونهی مادرم که میریم که باغ دارن و فضای آزاد بازی و خاکبازی و گلبازی رو اونجا براشون فراهم میکنیم.
الان پسر کوچیکم ۹ماهشه. معمولاً بچهها خیلی حواسشون به دادششون هست و گاهی سرگرمش میکنن تا به کارهای خونه و خودم برسم.☺️
دخترم هنوز منتظره داداشش زودتر بزرگ بشه که من بتونم براش خواهر بیارم.😂
البته فعلا ضعف و کمردرد دارم.😞
قبل بارداری سومم کمردرد شدیدی داشتم که نمیتونستم بایستم.😔
پیش یه شکستهبند معتبر رفتم و یه خمیر دستساز روی کمرم گذاشت و به روشهای سنتی خوبِ خوب شدم.💪🏻
الان هم باید اقداماتی انجام بدم.👌🏻
#تجربیات_تخصصی
#ماران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif