#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_نهم
روزای اولی که دختر دومم دنیا اومده بود، خیلی سخت گذشت.
هر دو بچه پوشکی😫
حسادت اولی به دومی.
بازگشت دختر اولم به عادات نوزادی😯 (مثلا دیگه خودم باید بهش غذا میدادم!)
نینی کولیکی بود و تا صبح نمیخوابید.
حساسیت غذایی و پوستی داشت.
فشار خیلی زیادی اون چند ماه تحمل کردم.
سرکار هم نمیرفتم.
دچار #افسردگی شدم.
بزرگترین نعمتی که همیشه داشتم و این موقعیتها کمکحالم بود، همسر خوشاخلاق و پذیرای درددل بود.👌🏻
دختر دومم ۹ ماهه بود که حساسیتهای غذاییش برطرف شد.
اولی هم در سه سال و سه ماهگی با موفقیت از پوشک گرفتم.😃
و من دوباره سرپا شدم!
بردمش کلاس.(نقاشی و قرآن)
اوایل براش جذابیت نداشت و تمام مدت کلاس پیش من و خواهرش مینشست و در کلاس مشارکت نمیکرد. ولی من باحوصله اون کلاس رو ادامه دادم!
چون میدیدم دخترم روحیهی اجتماعی نداره و به این مشارکتها نیاز داره.
۳ ترم طول کشید تا از من جدا بشه و بره سر کلاس❗️
زمان کلاس، بعدازظهرها بود و نوزادم میخوابید و من در همون ۴۵ دقیقه کلی کار میکردم👌🏻
گاهی سبزی پاک میکردم،
گاهی با کالسکه میرفتم خرید،
گاهی کتاب میخوندم،
شال و کلاه میبافتم.
به کمک فیلمهای آموزشی گلدوزی میکردم.
روی لباسهامون، روسری و... طرحهای کوچکی میزدم.
خیلی برای روحیهم خوب بود.☺️
خلاصه سعی میکردم از اون زمان نهایت استفاده را بکنم.
دخترم رو کلاس #ورزش هم بردم اما متاسفانه خودم نمیتونستم ورزش کنم. چون در مجموعه محل مناسبی برای کودکان در نظر نمیگیرن.
#مسجد رفتنم زیاد شد و بچههام دوستای مسجدی داشتن.
باهاشون رفت و آمد داشتیم.
پارک و هیئت و مراسم مذهبی میرفتیم.
به این روش سعی کردم روحیهی گوشهگیری دخترم رو اصلاح کنم.
وقتی دختر دومم رو از شیر گرفتم، حس فراغت خوبی اومد سراغم😊
دخترهام با هم سرگرم میشدند. زمانهایی بود که توی خونه #استراحت میکردم، کتاب زیاد میخوندم، #گلدوزی میکردم.
تا اینکه به واسطهی رویدادی که شرکت کردم، با یک #مرکز_نوآوری_بانوان آشنا شدم❗️
#قسمت_نهم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif