eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
654 عکس
55 ویدیو
49 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «حوض خون» مرداد و شهریور ۱۴۰۴ 🏆 ۲۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
🌻 جلسه‌ای برای گفت‌و‌گو 🌻 کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» تموم شد 😢 و کلی خاطره‌ی زیبا و تأمل‌برانگیز برا
📝 ف.ک مامان زینب سادات و سید علی و سید مهدی کونیکو یامامورا اول برایم یک اسم نامأنوس و راستش را بخواهید ناجالب بود ... اما روایتش انصافا که عجیب بود و البته غریب ... خیلی غریب ... کتاب مهاجر سرزمین آفتاب را بین تصورات شیرینم از نرجس خاتون، مادر بزرگوار امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواندم. انگار زندگی سبای داستان (کونیکو)، بازگو شده بود تا فقط هدایت خصوصی خداوند را به رخ بکشد، که یک جوری ایمان نیم بندت را بزند به رویت که شرمنده شوی از اینکه تابحال دم از توکل و توسل میزدی ... کتاب مهاجر سرزمین آفتاب تلفیقی بود از تاریخ ژاپن و آداب و رسومش، حکایت انقلاب اسلامی ایران، همسرداری، نقش زن در خانه و جامعه، و مهم‌تر از همه اینکه، چگونه مادر شهید بشویم! سبا دل کندن را خوب بلد بود، شاید هم دل نبستن را ... و من از دیشب به مهر خدا فکر میکنم، اینکه چطور از پدر و مادری که نمیدانم به فلان آیین موهوم اعتقاد داشتند ولی در تربیت فرزند و عمل به آنچه میدانند کوشا بودند، دختری در این دنیا میدرخشد که شاید آخرتشان را آباد کند. و این است معجزه رحم والدین به فرزند، که رحم خدا را به دنبال دارد ... آخرین صفحه را خواندم و کنار شهید گمنام برای پدر و مادرش طلب آمرزش کردم و فاتحه خواندم ... آخرین صفحه را خواندم و کنار شهید گمنام اسم کونیکو یامامورا را آوردم. اسمی که حالا برایم مأنوس و جالب است، اما حکایتش همچنان عجیب و خیلی غریب ... درست مثل حکایت این شهید ... ☘ 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
اکثر کتاب‌هایی که در مورد خانواده‌های درگیر در جنگ خوانده‌ام، پیرامون شهید و شهادت و اخلاق و مرام شهید بوده است. البته بعضی از کتاب‌ها هم در مورد همسرانی بود که عاشقانه از همسران مجروح خود تا سالیان طولانی بعد از جنگ مراقبت کردند و آن‌ها را تا رسیدن به کاروان جاماندگان بدرقه کردند. اما این بار کتابی خواندم متفاوت، عجیب و پر از اندوخته‌. کتابی که مرا گاهی می‌خنداند و گاهی هم می‌گریاند؛ مادر شهیدی زنده، داستان زندگی خود و پسرش را تعریف می‌کرد، مادری که خود را برای شهادت پسرش آماده کرده بود ولی با پدیده جدیدی روبه‌رو شده بود، چیزی به اسم «قطع نخاع». فکرش هم آدم را به هم می‌ریزد چه برسد به آنکه هفده سال پر از عشق و صبر از شهیدت مراقبت کنی؛ این مادر در این کتاب اسطوره صبر و مقاومت است، صبر و مقاومتی مثال زدنی که ناخودآگاه این فکر را به سر می‌اندازد که شاید رحم نداشته اصلا! شاید منتظر مرگ پسرش بوده اصلا! شاید فقط روزها را سر می‌کرده! شاید ... اما او با پرستاری عاشقانه و صبورانه‌اش جواب تمامی شایدهایم را داد و من را شرمنده خودش کرد. داستان آنجایی جالب‌تر می‌شود که دختری می‌خواهد با این شهید زنده ازدواج کند، ازدواجی عجیب که هیچ کس موافق نبود ولی این هم از عجایب کتاب «تب ناتمام» است که مسیر زندگی شهید را تغییر داد. 🍁🍁🍁 🌺کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📝📝📝 یک جنگ چقدر داستان‌های متفاوتی را می‌تواند رقم بزند! زندگی ناهیدِ زیتون سرخ زندگی متفاوتی بود. هم خاطرات کودکی‌اش برایم عجیب و جالب بود، هم بزرگ‌ شدن و دانشگاه رفتن و فعالیت‌های دانشگاهی و ضد رژیمش، هم درسخوان بودن و جزء بهترین‌ها بودنش، هم داستان ازدواجش با بالا و پایین‌های بسیار، هم روایت تلخ سوار تاکسی شدن خانوادگی و ... بعد هم اینکه چطور سرپا مانده و جنگیده برای نگه داشتن بچه‌ای که قرار است به دنیا بیاد در حالیکه بابایی ندارد و ... حالا دو تا بچه را واقعا به دندان می‌کشد و چه روزهای طاقت‌فرسایی را از سر می‌گذارند ... جزء متفاوت‌ترین کتاب‌هایی بود که در حوزه‌‌ی جنگ خواندم، البته شاید بهتر باشد بگوییم در حوزه‌ی زنان! یکبار خواندنش را حتما توصیه میکنم، خصوصا به زنان و مادران! 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📝📝📝 فرنگیس داستان زندگی زنی کرد از ایل کلهر و از اهالی غیور گیلان غرب. بنظرم نقطهٔ اوج داستان فرنگیس، جایی بود که سرباز عراقی را با تبر کشت و دیگری را به اسارت گرفت. مابقی داستان شرح وقایع و چهرهٔ خشن و دردآور جنگ بود و آوارگی، که بیشتر اتفاقات کتاب نیز حول این محور می‌چرخید. دو احساس را حین مطالعه کتاب می‌شد دریافت کرد؛ یکی غیرت و شجاعت مردمان در مقابله با دشمن متجاوز و درک نعمت امنیت و دیگری درد و رنج حاصل از تجاوز دشمن و بی‌رحمی جنگ. در قسمت‌های زیادی از کتاب به فرنگیس و غیرت و شجاعتش افتخار کردم و غبطه خوردم، گاهی به پای خستگی و اتفاقات تلخ و پی در پی زندگی‌اش گریستم و بعضی جاها هم از دست سماجت و یک‌دندگی‌اش حرص خوردم، مثلاً آنجایی که از ماهی‌دشت با اصرار به همسرش، سهیلا را برداشت تا به دل دشمن برود و سری به خانه و گاو و گوسفندش بزند، حبّ به وطن و خانه و زندگی و این‌ها همه درست و سر جای خود، اما آیا جانِ فرزند عزیزتر از خانه و زندگی نیست؟ کما این که در راه نزدیک بود هر دو کشته شوند. این قسمت‌ها واقعا برایم غیرقابل هضم بود و حلاوت دلاوری‌های گذشته را کمی برایم تلخ می‌کرد. در کل با مطالعهٔ این کتاب با زوایای زیادی از زندگی مردمان آن دیار و آن زمان، زیر آتش بمباران آشنا شدم و قدر سقف بالای سرم و امنیت کشورم را بیشتر از قبل دانستم. ✍🏻 زهرا جمشیدیان 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
حج بی‌بی یا همان بی‌بی جان! زن به تمام معنا! از هر طرف که او را بررسی می‌کنم، فقط تحسین به زبانم می‌آید. در مورد او کم شنیده‌ایم ولی احتمالا سر مزارش رفته‌ایم. کاش آن موقع که بی‌حواس برایش فاتحه می‌فرستادم، این کتاب را خوانده بودم و این زن بزرگ و بزرگوار را شناخته بودم. مادر شهید علم الهدی اسمی است که می‌شناسیم ولی «بی‌بی جان» را نمی‌شناسیم. کتاب «راز بی‌بی جان» زندگی‌نامهٔ این زن بزرگ است و صد افسوس که به روایت خودشان نیست و دیگران این کتاب را روایت کرده‌اند، چرا که بی‌بی بعد از جنگ نماند که خودش زندگی‌ش رو روایت کند. زن بزرگواری که در سن ۱۴ سالگی همسر شوهر خواهرش می‌شود و پنج فرزند یتیم شده خواهرش را بزرگ می‌کند. تصورشم هم سخت است ولی او صاحب ده فرزند می‌شود، یعنی مجموعا پانزده فرزند را بزرگ و آنان را تربیت می‌کند. یکی از تربیت شده‌های این زن، شهید والا مقام هویزه، سید محمدحسین علم الهدی است. کتاب حدود ۳۰۰ صفحه است و در حوالی صفحهٔ ۱۰۰ فرزندش شهید می‌شود ولی اصل زندگی این زن در این قسمت گنجانده نشده! بلکه هنوز قصه باقیست. یکی از جذاب‌ترین قسمت های کتاب برای من، خالی نکردن اهواز بعد از شروع جنگ با عراق بود، خیلی دوران دوازده روز جنگ با اسراییل و ادامهٔ جریان زندگی در تهران را به خاطرم آورد. همدلی و همراهی ما کم شبیه به آن روزها نبود. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab