eitaa logo
ستاد مردمی طرح مادران آسمانی استان سیستان و بلوچستان
138 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
427 ویدیو
13 فایل
💠امام خامنه ای : مجموعه های خودجوش مردمی که کارفرهنگی میکنند ،اینها روز به روز باید توسعه پیدا کنند۱۳۹۵/۱/۱ 💠ارتباط با مدیر کانال : @kad3_1_3 💠جهت عضویت و مشارکت و اهداء نذورات @son_of_man_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷| مدتی از #شهادتش گذشته بود یکی از بچه های اداره اومد دم #خونمون 🔔 به دستم چند تا #استکان_چایی و یه دستگاه تلفن☎️ داد و گفت اینها امانتی های #شهید_صباغ_زاده ست😳 نگاه متعجبم رو که #دید گفت : والله چی بگم ...😞 این ها رو #آورده بود هروقت براش تو اداره مهمون می اومد از استکان شخصی اش برای مهمون هاش #چایی می آورد #تماس های📞شخصیش هم با تلفن خودش انجام می داد و سر ماه که می شد همه ی هزینه مکالمه اش رو پرداخت #می کرد💵 ما که تو دو دوتا #چهارتای ساده ی خودمون موندیم، عجیب #انسان عجیبی بود این #علی آقا‼️ |🌷 #شهید_علی_محمد_صباغ_زاده #دمی_با_شهدا @madaranasemanisb
📝 به روایتی از مادر شهید : 🌷| باید پر پول می بود اما نبود نه اینکه باشه نه😌 ته ته تفریحش این بود که با خاله هاش جمع بشند و دریا تنی به آب بزنند🏊 پاسدار بود و کارمندی سپاه رو می گرفت هم بود👨 ما زندگی می کرد و خرجی برای خورد و روی دوشش نبود.👌 با این حال جیباش پرپول نبود😊 پس اندازی هم نداشت.در خرج و مخارج عادی خودش، که بتونه کرایه بده جایی بره و بیاد، از حقوقش برمی داشت جیبش میذاشت.👌 پول هاشو قرض می داد به دوستان و که زن و بچه داشتن و مخارجشون می زد اگه به روش نمی آوردند خودش به بهانه ای سر رو باز می کرد و رو بهشون قرض می داد💰 : اینها بیشتر از من به این پول نیاز دارن.زندگی من میگذره، شکر خدا😌🌹 قرض هم می داد می گفت : دستتون باشه هروقت داشتم خودم میام شما.برای پس دادنش عجله ✋ همیشه می گفتم مادر هایی که قرض می دی رو بنویس گوشه ی جایی از یادت نره✍ آروم می خندید و : نیازی نیست☺️ اگه پس آوردند که چه .اگه هم که نه جونشون راضی ام😌👌 دو تا که نبودند بعد از پشت سر هم غریب و آشنا می اومدند و می گفتند قدر بهش بدهکاریم ... ‼️ @madaranasemanisb
مادر شهید ❤️ 🔰«همه می‌دانستند رابطه‌مان به چه شڪل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا «مریم خانم»☺️ و را «آقا افضل» صدا می‌ڪرد.ما هم همیشه به او می‌گفتیم. 🔰آن‌قدر به هم نزدیڪ بودیم👌 که وقتی رفت همه برای آنڪه آرام و قرار داشته باشیم در خانه‌مان می‌شدند.وقتی خبر 🕊 پخش شد اطرافیان نمی‌گذاشتند🚫 من بفهمم. لحظه‌ای⚡️ مرا تنها نمی‌گذاشتند. 🔰با اجبار مرا به خانه برادرم🏡 بردند ڪه ڪسی برای گفتن به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یڪ روز عموها و برادرهایم تا ۴ صبح🌄 تمام پلاڪاردهای دورتادور را جمع ڪرده بودند ڪه من متوجه شهادت🌷 پسرم نشوم. 🔰این ڪار تا ۷ روز پیدا ڪرد و من چیزی نفهمیدم ⚡️ولی چون تماس☎️ نمی‌گرفت بی‌قرار بودم. یڪی از دخترهایم درگوشی همسرش شهادت را دیده بود و حسابی حالش خراب‌شده بود😭. 🔰او هم از ترس اینڪه من بفهمم خانه ما نمی‌آمد❌. آخر از حرف‌هایشان و شهید شدن🌷 دوستان نزدیڪ مجید، فهمیدم هم شهید شده🕊 است. 🔰ولی باور نمی‌ڪردم😔. هنوز هم ڪه هنوز است ساعت ۲ و ۳ نصفه‌شب بی‌هوا بیدار می‌شوم و را چک می‌ڪنم و می‌گویم همیشه این موقع می‌آید.تا ڪنار هم بنشینیم و تا ۵ صبح حرف بزنیم و بخندیم😄؛ ⚡️اما نمی‌آید! است ڪه نیامده است.» @madaranasemanisb
🔰تلاش برای خودسازی شهید عباس آسمیه از زبان برادرشان 🔸برادرم تلاشش بود. دو گوشی قدیمی داشت که از آن ها استفاده می‌کرد. یکبار برایش گوشی هوشمند📱 خریدم و گفتم: عباس‌ جان، الان گوشی‌های جدید آمده، و واتساپ و این چیزها هست. تا کی می‌خواهی از موبایل قدیمی استفاده کنی⁉️ 🔹گفت: نمی‌خواهم این چیزها من را از دور کنند و از فعالیت‌هایم فاصله بگیرم. اما گوشی را گرفت و گفت: از آن استفاده‌ای می‌کنم که بعدها می‌فهمی👌 بعد از موبایل عباس را چک کردم و دیدم به گفته استادش دکتر روحی که تأکید کرده بود؛ اهل‌ بیت را حفظ و به آن عمل کنید، عباس در گوشی‌اش📲 احادیث را ضبط و آن‌ها را حفظ می‌‌کرده است. 🔸برادرم متولد 1368 بود. جوان ه مین دوره و زمان بود اما سعی می‌کرد زمانه او را از خودش و اعتقاداتش غافل نکند. 🌷🌱🌷🌱🌷 @madaranasemanisb
چند وقتی میشد که محمد خیلی نماز میخوند ...☺️ میرفت مسجد و برمیگشت میرفت تو اتاقش و دوباره نماز میخوند ...☺️🌺 یروز بابا به مامانی میگه محمد چرا اینقدر نماز میخونه ؟🤔 مامانی میره تو اتاقش بهش میگه : پسرم چی شده که اینقدر نماز میخونی ؟🤔 داداشی میگه : مامانی یه چیزی بهت میگم به هیچ کسی نگو .... اومده به خواب و از اون خواسته که من براش یکسال قضا بخونم و چه زیبا وظیفه اش را قبل به اتمام رسانید.🌹😔 یاد شهدا باصلوات🌺 🌷✨اللهم صلی علی محمد و آل محمدو عجل فرجهم✨🌷 @madaranasemanisb
♦️شهیــدی ڪہ نه پدرش را دید و نه پسـرش را ...💔 پدرش در #عملیات والفجر۹ درسلیمانیه عـراق به شهـادت رسید و پیڪر مطهرش حدود ۱۰ سال بعـد برگشت... #سجـاد دو ماه بعـد از شهـادت پـدرش به دنیا آمد و پـدر شهیدش را هرگز ندید...❌ پسر خـودش نیز دو مـاه بعد از #شهــادتش به دنیا آمد و او هم پدرش را ندید ... سجـاد در آذرمـاه سال ۹۱ براثر انفجــار درحین #خنثی سازی گلـوله های عمل نکرده به فیـض شهادت نائل آمـد . 🔰وقتی بالای سرش رسیدند درحالیکه یک دستش قطع شده بود و غـرق به خـون💔 بود فقط ذڪر یا حسین(ع‌) بر لب داشت... 🌾مهربان بود، با صفا بود، خاکی و بی ادعا بود و #بی_قرار_شهادت... 📝 فرازی از دستنوشته شهید: «قافله سالار شهــدا حسین(ع) است پروردگارا مرا به این قافله برسـان» #شهید_سجاد_عباس_زاده🌷 #گردان_امام_حسین(ع) #سپاه_حضرت_ابوالفضل(ع) #دمی_با_شهدا 🌷🌱🌷🌱🌷 @madaranasemanisb