#سلام_بر_شهـیدان 🕊🥀
وقتی علی #چاقو خورد و ضارب فرار کرد، #پیرمردی جلو آمد و گفت: #همین_رو_میخواستی؟ آخه به تو چه ربطی داشت...؟
علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم #دختر شماست، خواستم از #ناموس شما دفاع کنم...
#شهید_علی_خلیلی
#شهید_امر_به_معروف
#سالروز_شهادت 🕊🥀
🌷🌱🌷🌱🌷
@madaranasemanisb
🕊
#خاطرات_شهدا🌷
رسم خوبی داشتیم، ماه رمضونها بعضی شبها چند تا از مربیها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونه دانش آموزها.
یه بار یکی از شبها توی ترافیک گیر کردیم اذان گفتند،
علی گفت: وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه،
من گفتم: پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم،
یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی اون بنده خدا! از ماشین که پیاده شدیم زد روی شونمو گفت: کاری که موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر میمونه!
#شهید_علی_خلیلی🌷
#ماشهادتدادیمکهشهادتزیباست
🌷🌱🌷🌱🌷
@madaranasemanisb