eitaa logo
مادرانه
9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
67 فایل
وابسته به گروه مادرانه ؛ مادرانه حق کپی و بهره برداری با لینک کانال مجاز است. t.me/madarane_2 تلگرام عضویت و طرح پرسش در گروه مادرانه امکان پذیر است☟☟ https://eitaa.com/joinchat/2921267247Cb2f27698d8
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه اول بارداری بود که با کلی انگیزه شب ها بیدار میموندم به بچم شیر میدادم و آروغ ش رو می گرفتم. بعد از چند روز بچه تب کرد و اوریک اسید دفع کرد به این صورت که ادرارش قرمز می شد و مدام گریه میکرد و خواب نداشت اینها نشانه کم غذایی و شاید کم آبیه بدن بچه بود من نمیدونستم که اصلا شیر ندارم وقتی رفتیم دکتر گفتن بچه بدون غذا مونده و وزن کم کرده، بدو برو شیرخشک بگیر همین الان بهش بده😳 و بعد هر چقدر سعی کردیم با سرنگ شیر خشک رو بدیم تا شیر من بیاد بچه قبول نمیکرد و مدام گریه میکرد تو همین شرایط بود که به خاطر تب بالای بچه سینه من زخم شد و نتونستم شیر بدم توی این مدت همه دستورات رو بابت شقاق سینه انجام دادم اما انقدر زخمها عمیق بود که به راحتی خوب نمی شد و با شیردهی دوباره خونریزی می کرد😢 نگران بچه بودم که بعد از خوب شدن من سینه من رو بتونه بگیره به همین خاطر تلاش کردم یه مادر شیرده پیدا کنم تا زمان بهبودی من به بچم شیر بده؛ اما کسی پیدا نشد حتی به خواهرم پیشنهاد دادم که به بچه فقط ظاهری شیر بده از این بابت که یادش نره شیر مکیدن از سینه مادر رو و باز هم به نتیجه نرسیدم انقدر ناراحت این موضوع بودم که شب و روز خواب نداشتم یه نیمه شب بیدار شدم کلی دعا کردم و گریه کردم از خدا خواستم توسل کردم به حضرت زهرا و شیر نذر بچه های شیرخوار کردم از خدا راه نجات خواستم همون لحظه بچم بیدار شد نیمه شب بود باکلی بسم الله بسم الله گفتن شیر دادم بهش و باورم نمیشد که خونریزی نکرد بعد از اون، هم شیر خودم را میخورد هم شیر خشک اما شبا حتما باید شیر خشک می‌خورد تا می‌خوابید همه دلداری میدادند اشکالی نداره خیلی از بچه ها هر دوتا رو میخورن اما من خیلی ناراحت بودم و همچنان دنبال راه چاره بودم سرشیشه رو انقدر کوچک گرفتم که شیر راحت نیاد بعد از مدتی یه نفر بهم گفت شیرخشک رو بذار کنار وگرنه شیر خودت رو هم دوباره نگرانی های من شروع شد و دیدم که بله ایشون هم داره از شیر سینه امتناع میکنه و بیقراری میکنه برای شیر خشک دوباره دست به دعا شدم و انقدر ذهنم درگیر شده بود حتی نصف شب با فکر اینکه چه کار کنم از خواب بیدار میشدم یه نیمه شب با این فکر از خواب بیدار شدم که شروع کنم به عسل خوردن و شیرم شیرین بشه و بچه دوست داشته باشه به همسرم گفتم بابت تولد بچه نه کادو می خوام نه طلا فقط برای من ده ۱۵ کیلو عسل بخر و تقریباً هر ۵ روز ۱ کیلو عسل با آب و عرق رازیانه و عرق نعنا مخلوط میکردم میخوردم بعد از حدود یک ماه و نیم بچه ای که امتناع می کرد از سینه من حالا دیگه شیر خشک نمی خورد💪 البته به نظر خودم دلیل دیگه ای هم داشت و اینکه پدر مرحومم تو بستر بیماری قرار گرفتن و چون ایشون ارادت زیادی به امام حسین داشتن و خادم اهل بیت بودن و حتی وقتی بالا سرشون بودیم بلافاصله بعد از اتمام زیارت عاشورا آسمونی شدن فکر کردم که شاید گریه برای پدرم برای بچم خوب نباشه و پدرم هم روحش تو آرامش نباشه و برای امام حسین گریه میکردم، فکر میکنم این موضوع بی اثر نبود که حدوداً دو سه روز بعد پسرم شیر خشک رو نخورد. در آخر نمیدونم نیایش های شبانه؛ گریه برای ؛ یا باعثش شد و البته شاید هم زمانی که باردار بودم دعا برای و بودن فرزندم میکردم. 👈البته ناگفته نماند که به توصیه مادر و راهنمای عزیزمون ۴۰ روز آب کله پاچه و روغن زرد خیلی زیاد و...رو هم میخوردم. @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
تجربه اول بارداری بود که با کلی انگیزه شب ها بیدار میموندم به بچم شیر میدادم و آروغ ش رو می گرفتم. بعد از چند روز بچه تب کرد و اوریک اسید دفع کرد به این صورت که ادرارش قرمز می شد و مدام گریه میکرد و خواب نداشت اینها نشانه کم غذایی و شاید کم آبیه بدن بچه بود من نمیدونستم که اصلا شیر ندارم وقتی رفتیم دکتر گفتن بچه بدون غذا مونده و وزن کم کرده، بدو برو شیرخشک بگیر همین الان بهش بده😳 و بعد هر چقدر سعی کردیم با سرنگ شیر خشک رو بدیم تا شیر من بیاد بچه قبول نمیکرد و مدام گریه میکرد تو همین شرایط بود که به خاطر تب بالای بچه سینه من زخم شد و نتونستم شیر بدم توی این مدت همه دستورات رو بابت شقاق سینه انجام دادم اما انقدر زخمها عمیق بود که به راحتی خوب نمی شد و با شیردهی دوباره خونریزی می کرد😢 نگران بچه بودم که بعد از خوب شدن من سینه من رو بتونه بگیره به همین خاطر تلاش کردم یه مادر شیرده پیدا کنم تا زمان بهبودی من به بچم شیر بده؛ اما کسی پیدا نشد حتی به خواهرم پیشنهاد دادم که به بچه فقط ظاهری شیر بده از این بابت که یادش نره شیر مکیدن از سینه مادر رو و باز هم به نتیجه نرسیدم انقدر ناراحت این موضوع بودم که شب و روز خواب نداشتم یه نیمه شب بیدار شدم کلی دعا کردم و گریه کردم از خدا خواستم توسل کردم به حضرت زهرا و شیر نذر بچه های شیرخوار کردم از خدا راه نجات خواستم همون لحظه بچم بیدار شد نیمه شب بود باکلی بسم الله بسم الله گفتن شیر دادم بهش و باورم نمیشد که خونریزی نکرد بعد از اون، هم شیر خودم را میخورد هم شیر خشک اما شبا حتما باید شیر خشک می‌خورد تا می‌خوابید همه دلداری میدادند اشکالی نداره خیلی از بچه ها هر دوتا رو میخورن اما من خیلی ناراحت بودم و همچنان دنبال راه چاره بودم سرشیشه رو انقدر کوچک گرفتم که شیر راحت نیاد بعد از مدتی یه نفر بهم گفت شیرخشک رو بذار کنار وگرنه شیر خودت رو هم دوباره نگرانی های من شروع شد و دیدم که بله ایشون هم داره از شیر سینه امتناع میکنه و بیقراری میکنه برای شیر خشک دوباره دست به دعا شدم و انقدر ذهنم درگیر شده بود حتی نصف شب با فکر اینکه چه کار کنم از خواب بیدار میشدم یه نیمه شب با این فکر از خواب بیدار شدم که شروع کنم به عسل خوردن و شیرم شیرین بشه و بچه دوست داشته باشه به همسرم گفتم بابت تولد بچه نه کادو می خوام نه طلا فقط برای من ده ۱۵ کیلو عسل بخر و تقریباً هر ۵ روز ۱ کیلو عسل با آب و عرق رازیانه و عرق نعنا مخلوط میکردم میخوردم بعد از حدود یک ماه و نیم بچه ای که امتناع می کرد از سینه من حالا دیگه شیر خشک نمی خورد💪 البته به نظر خودم دلیل دیگه ای هم داشت و اینکه پدر مرحومم تو بستر بیماری قرار گرفتن و چون ایشون ارادت زیادی به امام حسین داشتن و خادم اهل بیت بودن و حتی وقتی بالا سرشون بودیم بلافاصله بعد از اتمام زیارت عاشورا آسمونی شدن فکر کردم که شاید گریه برای پدرم برای بچم خوب نباشه و پدرم هم روحش تو آرامش نباشه و برای امام حسین گریه میکردم، فکر میکنم این موضوع بی اثر نبود که حدوداً دو سه روز بعد پسرم شیر خشک رو نخورد. در آخر نمیدونم نیایش های شبانه؛ گریه برای ؛ یا باعثش شد و البته شاید هم زمانی که باردار بودم دعا برای و بودن فرزندم میکردم. 👈البته ناگفته نماند که به توصیه مادر و راهنمای عزیزمون ۴۰ روز آب کله پاچه و روغن زرد خیلی زیاد و...رو هم میخوردم. @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام