eitaa logo
مادران بهشتی
103 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط با مدیر: @sadra_33 نسال الله منازل الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ صدای ناله و گریه‌هایشان آسمان را پر کرده بود 🔻 آن چیزی که حتی نمی‌خواستم فکرش را بکنم گریبانمان را گرفته بود. گم شده بودیم. آقامهدی هم وقتی ایستاد تا نفسی چاق کند، همین را گفت. ماندن در دل دشمن توی آن تاریکی شب هیچ خوشایند نبود اما چاره نداشتیم. خسته و هلاک، یک گوشه خزیدیم. دم‌دمای صبح، آقامهدی روی یک تخته‌سنگ تیمم کرد. زانو از زمین کند و برای قامت بست. ندیری هم آن طرف‌تر تکبیر گفت و مشغول شد. صدای ناله و گریه‌هایشان آسمان را پر کرده بود. سرما را از رو برده بودند و انگار داشتند خستگی‌های چندروزه را می‌دادند و نیروی تازه برای فردا می‌گرفتند. آن شب من هم نماز شب خواندم اما نماز من کجا و نماز این دو کجا؟ نه قیامم شباهتی به قیام ندیری داشت که از ترس خدا پاهایش به لرزه افتاده بود، نه قنوتم شبیه قنوت آقامهدی بود که از اول تا آخرش اشک بود و آه و ناله. 👤 راوی: مهدی صباغی، مسئول آموزش لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام 📚 از کتاب (روایت زندگی ) 📖 صص ۲۰۴ تا ۲۰۶ ❤ 🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور دفاع مقدس ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش 🔻 وقتی از عملیات خبری نبود، می‌خواستی پیداش کنی، باید جاهای دنج را می‌گشتی. پیداش که می‌کردی، می‌دیدی به دست نشسته، انگار توی این دنیا نیست. ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش. گاهی که کاری فوری پیش می‌آمد، کتاب همان‌طور باز می‌ماند تا برگردد. 📚 از کتاب ۱۰ 📖 صفحه ۵۲ 👤 خاطراتی از ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4f