تهلیلات...
چند روزی آسمان نزدیک است...
لحظه ها را دریاب...
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
#پیچوخمتربیت
✅ درس سیزدهم : مراقبت های زمان بارداری (رفتار مادر)
چه مقدار رفتار مادر در جنین اثر گذاری دارد ؟
مادر در زمان بارداری چه دعاها و اذکاری را باید بگوید ؟
#بارداری
@tarbiat_kudak
🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸
👇🏻👇🏻👇🏻
13ـ مراقبت های زمان بارداری ( رفتار مادر ).mp3
13.49M
مراقبت های زمان بارداری (رفتار مادر)
یک مادر سلامت و فهمیده، هم مراقب جسم جنین است و هم روح او و تنها به پرورش یک بُعد او متمرکز نمیشود.
برای تنظیم فیزیکِ جنین، مراقبتهایی باید انجام شود و برای پاکیِ روح او نیز شایسته است:
مادر مهربانانه از اذکار و دعاهایی که در این باب توصیه شده است، استفاده کند.
🔰 استاد محمد رضا رمزی اوحدی
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#یه_حبه_قند
فردی کہ مےخواهد پرواز بیاموزد،
باید اول یاد بگیرد چطور بایســ👫ـــتد،
راه بــ🚶🏻♀ـــرود،
بـــ🏃🏻♀ــدود،
فتح 🧚🏻♀کند...
نمے توان در اولین قدم پرواز کرد🕊
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#چجوری_کُفر_مامانو_در_بیاریم؟ ۱۰۶
(خاطرات یه بچه ی بیست ساله)
اگه دلت واسه مورچهها تنگ شده،
شکر بپاش روی فرش.🐜🐜🐜
🤪🤪
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
🤲🏻نماز هر شب دهه اول ماه ذی الحجه
چند روزی آسمان نزدیک است...
لحظه ها را دریاب...
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه
دعا یادت نره مامان جون🤲🏻
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#دختر_شینا
قسمت بیست و هفتم
ناراحت شدم. با اوقات تلخی گفتم: «نصف شبی سر و صدا راه انداخته ای، مرا از خواب بیدار کرده ای که این حرف ها را بزنی؟! حال و حوصله داری ها.»
گفت: «گوش کن. اذیت نکن قدم.»
گفتم: «حرف خیر بزن.»
خندید و گفت: «به خدا خیر است. از این خیرتر نمی شود!»
قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمانِ زنده، باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام. نمی خواهم بعد از من، حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم نصف مال توست و نصف مال بچه ها. وصیت کرده ام همین جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید.»
بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم.»
خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می شوی ها!»
اسم شناسنامه ای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند.»
بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر، حاج صمد آقا.»
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان هایم به هم می خورد. از طرفی، حرف های صمد نگرانم کرده بود.
فردا صبح، صمد زودتر از همه ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف های شام را می شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه پله. بعد رفت روی پشت بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می آمد.
ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: «بچه ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می رویم بازار.»
بچه ها شادی کردند. داشتیم ناهار می خوردیم که در زدند. بچه ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته.
گفت: «آمده ام با هم برویم منطقه. می خواهم بگردم دنبال ستار.»
صمد گفت: «بابا جان! چند بار بگویم. تنها جنازه پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن طرف آب. خیلی ها هستند. منتظریم ان شاءالله عملیاتی بشود، برویم آن طرف اروند و بچه ها را بیاوریم.»
پدرش اصرار کرد و گفت: «من این حرف ها سرم نمی شود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچه ام کجاست؟! اگر نمی آیی، بگو تنها بروم.»
صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: «پدر جان! با آمدنت ستار نمی آید این طرف. اگر فکر می کنی با آمدنت چیزی عوض میشود، یاعلی، بلند شو همین الان برویم؛ اما من می دانم آمدنت بی فایده است. فقط خسته می شوی.»
پدرش ناراحت شد. گفت: «بی خود بهانه نیاور، من می خواهم بروم. اگر نمی آیی، بگو. با شمس الله بروم.»
صمد نشست و با حوصله تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقه ای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس الله جبهه است.
پدرش گفت: «تنها می روم.»
صمد گفت: «می دانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال می شوی، من حرفی ندارم. فردا صبح می رویم منطقه.»
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانه آقا شمس الله، گفت: «می روم به بچه هایش سری بزنم.»
بچه ها که دیدند صمد آن ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربه سرشان گذاشت. کمی با آن ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد. گوشه ای ایستاده بودم و نگاهش می کردم. یک دفعه متوجه ام شد. خندید و گفت: «قدم! امروز چهات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن.»
گفتم: «حالا راستی راستی می خواهی بروی؟!»
گفت: «زود برمی گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش می دهم و زود برمی گردم.»
به خنده گفتم: «بله، زود برمی گردی!»
خندید و گفت: «به جان قدم، زود برمی گردم. مرخصی گرفته ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاج آقایتان. قدر این لحظه ها را بدان.»
(پایان فصل هفدهم)
#ادامه_دارد
"مامان باید شهید پرور باشه "
@madaranee96
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🔴 بارونِ تخفیفه 🌦🛍
-- کجا؟😯
انتشارات آیین فطرت😌، ناشر آثار استاد محسن عباسی ولدی
-- به چه مناسبت؟🤔
سالگرد ازدواج مولا و بانو😍
-- چقدر تخفیف میدن؟
۲۰ تا ۶۰ درصد😃
‼️بستۀ ویژۀ مجردا و بستۀ ویژۀ همسرا هم دارن که بجز تخفیف، یه کتابم باهاش هدیه میدن🎁
-- تا کی؟🤩
فقط تا آخر همین هفته⏳
❤️ کد تخفیف اینجاست👇
•┈┈┈┈┈┈••✾☔️✾••┈┈┈┈┈┈•
https://ketabefetrat.com/تخفیف-بارون
•┈┈┈┈┈┈••✾☂✾••┈┈┈┈┈┈•
#زندگیبهطعمعسل
کینه و بدخواهی دیگران را از سینه خود دور کن، تا بد خواهی به تو، از سینه دیگران ریشه کن شود.
اقتباسی از حکمت ۱۷۸ نهج البلاغه
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالِ دلٺ ڪه خوب باشه،
همه دنیا به نظرت زیباست😍
آدما همشون دوست داشتنےاند
و همه رو میتونے ببخشے😀
حتےچراغ قرمـ🚦ــز واست یه مکث
دوستداشتنے میشه ڪه
یه لحظه پاتو از روی پدال برداری
و بتونے فڪر کنے به چیزایی
که دوستشون داری🤩
حالِ دلٺ ڪه خوب باشه واسه
عزیزاٺ وقٺ⌚️میذاری
و یہ دنیــا مهربونے توی
چهرهت هست🤠
و چقدر لذٺ داره که آدم
حال دلش خوب باشه😊
💫امشب واست
💜سلامتی آرزو میکنم
💫شبت بخیر خانومی 🌙
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت های روانشناختی زن و مرد
استاد پناهیان
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
@madaranee96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗زندگی با عشق، خوشبختی ست
🌸زندگی با لبخند، رویایی ست
💗و زندگی با نگاه مهربان، تماشایی ست
سلااااام مهربانو 🧕🏻
صبحت بخیر خانومی
🌸زندگی به کامت هست؟
امیدوارم با توکل به خدای مهربون،
امروزت سرشار از شادی❤
❄️✨و پر از خیر و برکت باشه
❄️✨دلت به پاکی صبح
زندگیت
سرشار از آرامش🌹🍃
چهارشنبهت
پراز حس خوب زندگی 🌹🍃
بریم واسه ساختن یه روز عااااالی و شاد
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜#الفبای_علوی
🔶حرف د
حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند:
دین، همنشین خوبی است
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#بازیبازویتربیت
سکّه💰، آب 💦و لیوان
🔹در یک ظرف بزرگ⚱🏺 و بلند مثل دبّه، یک لیوان بگذارید.
🔸ظرف⚱ را پُر از آب کنید. چند سکّه را در دست👌 گرفته، با نشانه گیری 🏹تلاش کنید از لب ظرف، سکّه ها ر به داخل لیوان بیندازید.
🔹وقتی سکّه وارد آب میشود، به صورت مستقیم⬅️⬅️، حرکت نمیکند.
🔸باید چند بار سکّه💰 را بیندازید تا به اصطلاح، قِلِق انداختن به دستتان بیاید.
🔹این بازی وقتی میان دو👬 یا چند نفر👬👬 به صورت مسابقه انجام میگیرد، جذّابیت 😃بیشتری پیدا میکند.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
📚بازی، بازوی تربیت، صفحه ۵۶
#بازی_بازوی_تربیت
#من_دیگر_ما
@abbasivaladi
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#تزیین_غذای_کودک
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورن،
تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه
💕
💜💕
╭ 💜💕 @childrin1
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
هدیه خدا...
شیخ مفید از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: خداوند توسط جبرئیل پنج هدیه در دهه اول این ماه برای عیسی ابن مریم(علیه السلام )فرستاد و فرمود: هیچ عبادتی پیش خدا محبوبتر از این نیست.
۱- أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ*
۲- أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً
۳- أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ
۴- أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ* وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ*
۵-حَسْبِيَ اللَّهُ وَ كَفَى سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا لَيْسَ وَرَاءَ اللَّهِ مُنْتَهَى أَشْهَدُ لِلَّهِ بِمَا دَعَا وَ أَنَّهُ بَرِيءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأَ وَ أَنَّ لِلَّهِ الْآخِرَةَ وَ الْأُولَى
#به_وقت_عاشقی
💕 قربون صدقه رفتن؛
تنها مخصوص زمان نامزدی نیست!
#عاشق_بمونیم
خانوم و آقای خونه❣
همسر شما
در تمام دوران زندگیتون،
نیاز به ابراز محبت و نوازشهای عاشقانه شما داره.
این وظیفه رو
فقط به دوران نامزدی محدود نکنید.
"مامان باید عاشق باشه"
@madaranee96