#سینهزنهایکوچک
حالِ خانه ، به حال مادر است!
محرم که میشود ،مادرها جرعهای از غم اباعبدالله برمیدارند و در وجود فرزندشان میریزند.
حتی دیوارهای خانه هم سهمی دارند!
یک کتیبه، یک پرچم، یک علامتی که بگویی: این خانه، عزادار حسین -علیهالسلام- است!
یک بخشهایی از مادری، همینهاست!
برای فرزندانت مادری کن!
#محرمبهسبکمامانها
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
°•°•°•°•🖤
#سینهزنهایکوچک
من گریه میکنم و فرزندم چادرم را میکشد!
من گریه میکنم و فرزندم فکر میکند این که زیر چادرم، یک بازیست!
گریه میکنم و فرزندم کم کم بغض میکند!
بساط اشکهای من را با همین بچگیهایش برمیچیند ... و من بغض در گلویم میماند!
غمگینم اما میدانم اشکی که دل کودکم را بلرزاند، خریدار ندارد!
لبخند میزنم ...
آقاجان! عمری اشکهایم را خریدی و امشب، لبخندهایم را تقدیم تو میکنم.
از من این اندک را بپذیر!
🔳▪️
#محرمبهسبکمامانها
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
#سینهزنهایکوچک
شاید چند کاسه شله زرد پختن برای همسایهها
و پرچم سیاه کاردستی دادن به بچههای محله
و اینکه با فرزندم نقاشیهای محرم را رنگآمیزی میکنیم. برای دیگران کار بیهوده یا خندهداری باشد.
برای من سنگینی نگاهها و کوچک و بزرگ بودن کارها مهم نیست.
من میخواهم این غم شیرین، شریک شادیهای فرزندم شود!
میخواهم محرم را زندگی کند.
و هر سال، تپشهایش تندتر شود!
آنقدر که قلبش، جای حسین باشد و حسین -علیه السلام- !
نَفسی لِنفسِک الفِداء
تمامِ من فدای تو باد!
#محرمبهسبکمامانها
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
#سینهزنهایکوچک
میگویند: گرمش میشود.
حوصلهاش سر میرود.
زده میشود.
همهی اینها را میدانم!
اما
اسباببازیهای زیر خاکی را برای همین روزها کنار گذاشتهام.
خوراکیهایی که نمیخریدهام را حالا برایش میگیرم.
خودش و بچههای دیگر را دور خودم جمع میکنم تا بر مدار اباعبدالله -علیه السلام- خوش باشند!
روز مبادای محبتهای خاص برای من، همین حالاست.
بقیهاش را هم میگذارم به حساب خود آقا...
اینها قرار است در راه آقا سر بدهند؛ چندقطره عرق روی پیشانی و پا درد پیادهروی که چیزی نیست!
با یک نوازش و کمی آب تنی و روغنمالی تمام میشود.
امروز برای مولایش تب نکند، فردا که بزرگ شد، برای غیر حسین -علیه السلام- میمیرد!
#محرمبهسبکمامانها
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴