eitaa logo
🧕🏻مامان‌ باید‌ شاد‌ باشه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
. 🌻﷽🌻 اینجا مادران میدان دار عرصه تربیت اند. استفاده از مطالب کانال با ذکر سه صلوات بر محمد و آل محمد آزاد است. با احترام تبادل و تبلیغات نداریم 💌ارتباط با ما: @ShiraziSNSF @madarane96
مشاهده در ایتا
دانلود
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤚... ✍ نویسنده : احمدرضا اعلائی 🎨 تصویرگران: طیبه حبیبی، منیره سادات حسینی امامی مدیر اجرائی: مهتاب ترک بیات طراحی و تولید شده در مجتمع آموزشی شهید چمران 🌸 قصه گو: خانم قصه گو @yekiboodyekinabood 🌴🌴 https://eitaa.com/madaranee96
شهریورماه سال ۱۳۵۹ با شایعه 🔊حمله ی عراقی ها👺، بعضی از اهالی خرمشهر همه زندگی شان را برداشتند و از شهر رفتند.کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها👺بیفتد. بهنام👨 ۱۳ ساله تصمیم گرفت بماند. هم می جنگید⚔️ و هم به مردم کمک🤝می کرد و با وجود مخالفت فرماندهان🧔🏻🧔🏻،خود را به صف اول نبرد می رساند.چندباری هم به اسارت دشمن👺درآمد اما هر باربه روشی از دست🤚آنها فرار می کرد. مثلا برای فریب عراقی ها👺میزد زیر گریه😭 ومی گفت :دنبال مامانم می گردم گمش کردم😭. رزمنده های ایرانی خیلی از اطلاعات خود درمورد ارتش عراق🇮🇶را مدیون بهنام بودند. چون عراقی ها👺فکر نمی کردند🤔این نوجوان ۱۳ ساله می خواهد بفهمد 👁👁که عراقی ها چند نفرند؟🧐 کجا هستند؟🤨 چه چیزهایی🚛🔫💣🧨 دارند؟ 😃 https://eitaa.com/madaranee96
روزی امام حسن(ع)از کوچه‌­های مدینه می­گذشتن. چند تا از بچه­‌ها دور هم نشسته بودند و خرما می­خوردند. اون ها گفتند: ای کاش امام حسن می­ومدن و با ما خرما می­خوردن و بازی می کردن. امام حسن رو دعوت کردند. امام حسن که خیلی با بچه ها مهربون بودن و اون ها رو دوست داشتن کنار اون ها نشستن و با اون ها هم بازی شدن و خرما خوردن. بعد اون ها رو به خونه خودشون بردن و به اون ها لباس های قشنگی هدیه دادن وخوراکی های خوشمزه براشون آوردن😋 🌴🌴 https://eitaa.com/madaranee96
امیدهای انقلاب🧒👦👧🇮🇷 ✴️مرحمت😎 چون جثه کوچکی داشت نمی تونست موتور سواری🏍کنه.با یکی از دوستاش👨🏻‍🦰می اومد.وقتی می خواست پیاده بشه سرو صدا📣 راه می انداخت ومی گفت😫 : من روبگیرید تا از موتور🏍پیاده بشم. موتور🏍روسی سوار می شد که براش خیلی بزرگ بود و با اون پاش 🥾به زمین نمی رسید.درحال حرکت می تونست موتور🏍رو هدایت کنه امابرای ایستادن یه سکو پیدا می کرد.☺️ مرحمت بالا زاده🧑🏻.نوجوان 14 ساله،اهل روستای🏜 چای گرمی استان اردبیل. مسئول اعزام به جبهه🧔🏻 در اردبیل به مرحمت اجازه حضور در جبهه نمی داد😤 و می گفت شما سن تون خیلی کمه! اما مرحمت سمج🤨 ،باهوش🤔و پرتلاش💪 قصه ما با یک نقشه ی 🗺حساب شده، موفق شد به هدفش که رفتن به جبهه ⚔️بود، برسه!😃 🌷 "مامان باید شهید پرورباشه" https://eitaa.com/madaranee96
امیدهای انقلاب پسرخوب قصه ی ما 👨یه موتور گازی 🛵داشت که هرروز صبح ☀️باهاش می اومد مدرسه وعصر🕞باهاش از مدرسه برمی گشت.🛵قارقارقارقار.... یه روز که پشت موتورش 🛵نشسته بود رسید به چراغ قرمز🚦.ترمز گرفت وایستاد✋.غیژژژژ.... نگاهی👁به دور و برش کرد🤨و موتور🛵رو زد روی جک و رفت بالای موتور🛵....... الله اکبروالله...اکبر...🗣 یعنی چی شده؟!🤔 الان که وقت اذان🕌نیست....😳 اشهد ان لا اله الا الله...🗣🗣 هرکس آقا مجید رو نمی شناخت غش غش می خندید 😀😃ومتلک می انداخت😏 اونایی هم که می شناختنش با تعجب 😳😳نگاهش می کردن......یعنی چی شده🤔🤔؟چرا قاطی کرده😞😞؟ چراغ سبز شد🚦.ماشین ها🚗🚙راه افتادن. آشناها 👥دور آقا مجید👨جمع شدن. مجید جان چی شده؟حالت خوبه😟؟ مجید👨به دوستاش یه نگاهی 👁کرد وگفت:مگه متوجه نشدید؟☹️ چی رو؟😬 پشت چراغ قرمز🚦یه ماشین عروس🚘بود.عروس خانم 👰بی حجاب بودن وآدمای دور وبرش نگاهش👀👀می کردن. نخواستم تو روز روشن☀️جلو چشم امام زمان🌺گناه بشه.خواستم حواس همه رو از اون خانم 👰پرت کنم.دیدم این بهترین کاره!👌 همین!!😌😌 «خاطره ای از شهید🥀مجید زین الدین» 🌴🌴 https://eitaa.com/madaranee96
مامان‌گلی چطوره امشب به جای اینکه قصه براتون بذاریم یه کتاب قصه معرفی کنیم؟! 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 📚کتاب نی‌نی آدم و نی‌نی خرسی نوشته: لاله جعفری نشر: داستان جمعه این کتاب چندین داستان یک صفحه‌ای داره که برای بچه‌های بالای یک سال تا تقریبا سه سال مناسبه1⃣2⃣3⃣ داستان‌های نی‌نی آدم که می‌خواد ماشین‌بازی کنه، قایم موشک بازی کنه و بعدش هم بخوابه و باید به خرسش یاد بده چجوری می‌تونه بخوابه 🐻 داستان‌های این کتاب فوق‌العاده ساده، روان و جذابه✔️ تصاویرش هم همین‌طور✔️ جنس کاغذ هم طوری نیست که خیلی ساده پاره باشه✔️ خلاصه که پیشنهاد خوبیه برای خرید کتاب✔️ 🌹مامان باید قصه‌گو باشه🌹 @madaranee96