السلام علیک یا علی النقی الهادی
🔸یادم هست خادمت شدم؛ منِ بیسر و پا و پر از قصور، که حتی تو را نمیشناختم. آمدم کنارت و ده روزی ماندم. ماندم که مثلاً خدمت کنم، اما تو بودی که بزرگترین خدمت را به من کردی. مرا عاشق کردی؛ عاشق امامی که مهرش از پس پنجرههای ضریحش، قلبم را آتش زد و دلم را زیر و رو کرد. من معجزه را دیدم.
🔸انگار پس از سالها، قاب عکس کلیشهای امامی مظلوم در زندان برایم شکست و پدری مهربان، آغوش مهر برایم گشود. در بغلش تازه فهمیدم که این همه سال، چه گوهری داشتم و نمیدانستم. اگر این نشانه حقانیت نیست که خدا آن را اینگونه در قلبها جاری میکند، پس این چه امر خارقالعادهای است که در پس قرنها، مدفن مردی، در ظاهر اسیر جور زمانه، معجزه میکند، عاشق میکند، گرهگشایی میکند، درد دوا میکند، دلبری میکند و روحی مرده را زنده میکند؟
🔸سامرا خانه پدری همه شیعیان است؛ خانهای که حتی در ظاهر دنیاییاش، ملک شخصی امام مهدی است. محل دفن پدربزرگ، پدر، مادر و عمه آن عزیز است. قطعاً قدمگاه اوست و محل زیارتش. پس در خانهای که پدری باشد، فرزند موظف به تشرف و پابوسی است. و چه حسی از این بهتر که وارد خانه شوی و پدر از تو استقبال و پذیرایی کند؟ شاید در این شلوغی او را گم کردهایم، اما همیشه میدانیم که جایی هست که با او در یک هوا نفس بکشیم.
🔸بعد از آن روزهای بیبدیل برایم ـ که آرزوی هر شیعه است ـ دیگر رشتههای محبت دلم به آن حرم گره خورد. گاهگاهی که سیم قلبم متصل میشود و دلم حقیقتاً یاد آن بزرگان میکند، رزقی میرسد شیرینتر از حلوا؛ روایتی، حدیثی، زمزمهای، روضهای...
🔸فدایت شوم، آقای من. کنیزت تا ابد، مدال افتخارش همان چند صباحی است که با نقصان فراوان خادمی کرده و دلی گره زده به ضریح شما و پسرت. مرا در دنیا و آخرت رها نکن. عاشق خوبی نیستم، اما تو آنقدر مهرو هستی که هر بار سر میچرخانم به دیدنت، از نو دل ببازم.
📌پ.ن:
در رثای غربت امامان عسکریین، حتی در بین شیعیان، کتابها باید نوشت و قلمها باید شکست. دردی است جانفرسا. چه بگوییم از گناه امامنشناسی خود که شرممان باد. فقط یک نکته را بدانیم؛ ائمه با وجود تمام فشارها و خفقانها، هنوز هم با کمال ابهت و شرافت زندگی میکردند و در بین مردم و حتی حکومت جایگاه ویژهای داشتند و امر تأثیرگذاریشان در بحث زندگی مردم را در جایگاه ولایت خود به درستی اجرا میکردند.
حال اینکه میزان بهرهمندی هر کس چقدر بوده، به خواستن و تلاش خودش هم بستگی داشته است. همانطور که رشد معنوی ما در همین دوران نیز به همین شکل است. برای فهم آنچه امام در حقیقت عالم هست، خواندن زیارت جامعه از امام هادی(ع)، قطعاً مرجع خوبی است. جایگاه امام، آن چیزی است که حتی شیعه هم بلندی و عظمتش را نمیفهمد.
✍زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy
آیت الله بهجت:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک » لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما از شما دور نیستیم.
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy
به بهانه ۱۷ دی ماه، سالروز کشف حجاب رضاشاهی
🔸از محققی شنیدم که میگفت: فرهنگ در زبان انگلیسی culture از ریشه کلمه agriculture به معنای کشاورزی است. فرهنگ نیز همانند کشاورزی مراحلی دارد تا در جان جامعه بنشیند و بارور شود: کاشت، داشت، برداشت. داشت از همه طولانیتر است و کاشت و برداشت کوتاه.
🔸بذری که در بطن خاک جامعه کاشته میشود، لزوماً نباید در لحظه، سر از خاک برآورد. بذری که خاندان پهلوی از زمان کشف حجاب و کلاه شاپو و سپس به دنبال آن در زمان محمدرضا، با آن اوضاع اسفناک سینما، مجلات و غیره، در بطن جامعه عفیف ایرانی کاشتند، آبیاری و نگهداریاش در زمان پس از انقلاب نیز توسط برخی مسئولین جاهل، برخی معاند و سرویسهای خارجی ادامه پیدا کرد تا نهایتاً کیفیت حرث و نسل در شیعهخانه ایران رو به افول برود.
🔸فرهنگ جامعه یک امر کلی است، اما فرهنگ خانوادگی میتواند توسط افراد آن پایهگذاری، حفظ و نگهداری شود. لذا در همه جنبهها، این مسئولیت از گردن ما ساقط نمیشود که در حد توان، آنچه حکم الهی و مسیر حق است، در جان فرزندان و نسلمان بکاریم، تا انشاءالله از نسل ما فرزندانی بالنده شود که اصحاب ولیّ خدا باشند.
✍ زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗 تلگرام
https://t.me/madaranegy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق، نه آن است که در رمانها مینویسند،
نه آنکه در زندگیهای حیوانی، بهجای شهوت، میخوانند،
نه هوسهای زودگذر بچگانه عوامالناس،
نه ادا و اطوارهای زنان و مردان ولنگار.
عشق از ایمان میآید؛ از باور به همراهی ابدی با شریک زندگی.
عشق همان مثلث زن، مرد و خداست که خدا در رأس آن نشسته است؛ و هرچه به او نزدیکتر شوند، بیشتر به هم نزدیک و عاشق میشوند.
عشق همان عطر جاری در خانه است که زندگی را معنا میبخشد.
من عشق را دیدم، در سرزمینی دورتر، در لبنان.
جایی که دختری، با تمام آرزوهای دخترانهاش، با تمام خیالبافیهایش از زندگی رویاییاش، وقتی خبر بهشتیشدن دست و چشمان مردش را شنید، چشم بر همه حرفوحدیثها و سختیها بست و با تمام وجود، پای عهدش ایستاد.
او معاملهای جاودان با خدا کرد و خدا نیز عشقی آفرید، زیباتر از گل سرخ و خوشبوتر از گل یاس.
ایلاف، ابدیت را با هادی برگزید، نه چهار روز دنیای فانی را.
او خواست شریک درد دنیای مردش و بهشت آخرتش باشد.
ایلاف نمونهای زنده و امروزی از زنان جانبازان دوران دفاع مقدس ایران است؛
همانقدر وفادار، بینظیر، فداکار و عاشق.
دنیا هنوز قشنگیهایش را دارد، البته دنیایی با چشمانداز عقبی.
✍زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy
چشمچران عمارت!
Yalı Çapkını
بخش اول
🔸این سریال که از سال ۲۰۲۲ در حال پخش است و قرار است تا سه ماه دیگر به پایان برسد، یکی از پربینندهترین و پربحثترین سریالهای ترکیه به شمار میآید. این مجموعه به بیش از سی کشور دنیا فروخته شده و بازدیدهای میلیونی در شبکههای اجتماعی، نظیر یوتیوب، دارد.
🔸"چشمچران عمارت"، همچون بسیاری دیگر از سریالهای ترکیهای، تمی عاشقانه همراه با مضامینی چون خیانت، تحقیر فرهنگ سنتی و ملی، ترویج فرهنگ مدرن غربی، مصرفگرایی، تجملطلبی و مفاهیم فمنیستی را در خود جای داده است.
🔸آنچه مرا وادار کرد به بررسی این سریال بپردازم، تأثیرات آن بر ترکیببندی خانواده و نوع روابط، انتظارات و تمایلات نسل جدید است. اگر با دقت بیشتری به سریالها و فیلمهای پرمخاطب ایران، ترکیه و هند که جزو پربینندهترین تولیدات کشورهای آسیایی هستند بنگریم، درمییابیم که همگی در پی القای یک سبک زندگی مشترک و مشخص هستند.
🔸در این آثار، زنی که دریده و بیپرواست و بدون توجه به جایگاه، سن و شرایط، تنها چیزی که حق خود میداند را با داد و فریاد و رفتارهای تهاجمی طلب میکند، شخصیتی مورد تحسین است. در مقابل، زنی که آرام، متین، باگذشت و معقول باشد، اغلب زندگیاش از هم میپاشد یا به خوشبختی نمیرسد و مورد نفرت دیگران قرار میگیرد.
🔸در پست بعد اختصاصاً به نکات عمیق این سریال پربازدید، که طرفداران بسیاری در ایران دارد و از آن در سبک زندگی خود الگوبرداری میکنند، میپردازم. بررسی کامنتها و صحبتهای طرفداران این سریال، دامنه موضوع را فراتر میبرد که آن را به خود خواننده مطلب واگذار میکنم.
✍زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy
چشم چران عمارت
Yali capkini
بخش دوم
🔸خلاصه داستان:
پسری (فرید) از یک خانواده مرفه مسلمان ترکیهای، به اجبار بزرگ خانواده، یعنی پدربزرگ، با شخص موردنظر او که دختری (سیران) از خانواده یکی از خانهای پولپرست و تندخوی روستایی است، ازدواج میکند. فرید این ازدواج را اجباری میداند و همزمان با دوستدختر قبل از ازدواجش در ارتباط است و این شرایط، درام داستان را رقم میزند.
---
🔸شخصیت شناسی:
در همان ابتدا، قدرت اصلی خانواده فرید، یعنی پدربزرگ، رفتاری دیکتاتورمآبانه از خود نشان میدهد که تنفر برانگیز است. در طرف مقابل، پدر سیران که نامش کاظم است و همیشه تسبیح در دست دارد، برخلاف اسمش، بسیار عصبی و تندخو است. او زن و دخترانش را زیر باد کتک میگیرد و به طمع پول خانواده فرید، دخترش را که او نیز با دوستپسرش قصد فرار داشته را، به عقد فرید درمیآورد.
پدر فرید، فردی سستعنصر و ضعیف است که در طی سریال بارها توسط اعضای خانواده، مانند پدربزرگ، همسر، پسر، عروس و دیگران، بهخاطر ضعفش تحقیر میشود. او بارها به همسرش خیانت میکند.
همچنین، فرید بارها در سریال از همسرش کتک میخورد، فحش و ناسزا میشنود و تحقیر میشود؛ اما فقط بهخاطر اینکه یک بار دستش را بالا میبرد تا در پی توهینهای مکرر به دختر بزند (که این کار را هم نمیکند)، دختر از او طلاق میگیرد!
در تمام وجوه سریال، پدر، ستون خانه و در واقع ولایت، مورد تنفر بیننده واقع میشود.
در مقابل، سیران، زنی سرکش، بیپروا، بلندپرواز و به دنبال استقلال است که از ازدواج متنفر بوده و به سبک زندگی مدرن علاقه دارد. او در طی سریال بارها از بچهدار شدن سر باز میزند و حتی یکی از خطوط تعلیق اصلی این سریال در فصل اول، تمکین نکردن او در هیچ شرایطی نسبت به همسرش است
🔸تحلیل محتوایی:
یکی از گناهان بسیار شنیع که مکرراً در سریال به تصویر کشیده میشود و نسل و حرث را ویران میکند، زنا است.
پدربزرگ فرید از خدمتکارش فرزندی نامشروع دارد که در انگلیس زندگی میکند.
پدر خانواده با همسر برادر فوتشدهاش، منشی شرکت، خدمتکار منزل و به گفته خودش، با بسیاری از زنان در طول سالهای ازدواجش روابط خارج از عرف داشته است که بسیاری از آنها به زنا انجامیده است.
فرید، که به چشمچران عمارت معروف است و میگوید این را از پدرش به ارث برده، علاوه بر ارتباطات متعددی که در مشروبفروشیها با دختران برقرار میکند، با دوستدخترانش، خدمتکار خانه، خواهر زنش و حتی با همسرش بعد از اینکه طلاق گرفتهاند، رابطه برقرار میکند.
پدر سیران با مادر دوستدختر فرید رابطه نامشروع دارد.
زن عموی متوفی فرید که با آنها در یک عمارت زندگی میکند هم دچار فساد اخلاقی و جنسی و روابط آزاد است.
زن برادر متوفی فرید هم دچار همین مشکل میشود و در فیلم پس از جنجال مردهای فیلم برسر این قضیه زنهای فیلم به راحتی روی آن سرپوش میگذارند که این یک نیاز طبیعی برای تو بوده و اشکالی وجود ندارد.
همسر دوم خواهر زن فرید هم در زمان داشتن همسر، خیانت میکند.
خواهر زن فرید هم همزمان با داشتن همسر دومش، مرتب در فکر رابطه داشتن با فرید است و در زمان ازدواج با همسر سومش با فرید ارتباط نامشروع برقرار میکند.
سیران هم که مثلا قرار است شخصیت خوب و قربانی داستان معرفی شود، بعد از طلاق و با وجود داشتن همسر دوم، به بهانه عشق، وارد رابطه فرید با نامزدش میشود و با تحریک جنسی و احساسی او مانع ازدواجشان میشود و همان داستان خیانت را که به خودش ضربه زده، برای منافع خودش استفاده میکند
در زمان قهر های مکرر سیران با فرید که در بسیاری از آنها، فرید را کلا ترک میکند و به خانه پدری برمیگردد، پدرش دوبار برایش خواستگار می آورد، یعنی برنامه ازدواج دخترش را قبل از جدایی او از همسرش میریزد و پسرهایی را برای آشنایی با او می آورد.
فرید و سیران در سه فصل دوبار طلاق گرفته و دوبار ازدواج کرده اند و این روند هنوز هم ادامه دارد!
مادر فرید در طی سریال، از پدرفرید جدا شده و در خانه ای جدا زندگی میکند و ارتباطات خودش را دارد.
مادر سیران از پدرسیران جدا میشود و بعد از جدایی از همسرش از او باردار میشود.
دوست دختر فرید با پسری دیگر رابطه نامشروع برقرار میکند و چندین قسمت از درام داستان به این برمیگردد که پدر بچه کیست!
و هزاران موارد کوچک روابط نامشروع دیگر در حاشیه ماجرا ها که هر کدام به نوبه خود زنا و زنازادگی و ناپاکی نسل را عادی سازی میکند.
---
🔸نکات پایانی:
به طور کلی، باید گفت خانواده و روابط سالم در سریالهای ترکیهای به جوکی مضحک شباهت دارد و هیچ الگوی درستی از یک زندگی منسجم و شاد در کنار خانوادهای سالم ارائه نمیشود.
بیحرمتی به بزرگترها و والدین و تحقیر آنان در سریال بارها به تصویر کشیده شده است.
زنهای سریال زمانی به رشد و بالندگی میرسند که مستقل باشند، تحصیل کنند، شغلی دستوپا کنند و بینیاز از همسر زندگی کنند؛ درحالیکه همسر، همانند عروسک خیمهشببازی، باید تحت کنترل آنها باشد.
از دیگر مواردی که در طی سریال در جان مخاطب مینشیند غیرت زدایی و تقبیح غیرت مردان و حسن دانستن غیرت زن بر مرد است که دقیقا برعکس نظر اسلام است.
طلاق، ازدواج مجدد و روابط جدید در این آثار، همچون خرید از فروشگاهی ساده نمایش داده میشود. مشروبات الکلی و پوشش آزاد بخشی از سبک زندگی این افراد است. فرزندآوری بهعنوان امری فانتزی و نه مسئولیتی جدی به تصویر کشیده میشود.
مذهب، جایگاهی در زندگی این شخصیتها ندارد و صرفاً در حد نامی باقی مانده است.
این سریالها با نمایش مداوم دروغ، خیانت، فساد شغلی، سوءاستفاده از پول و قدرت، پنهانکاری، بیاعتمادی و رفتارهای ضداخلاقی، سم مهلکی برای بنیان خانواده هستند و تماشای آنها بهویژه با توجه به تأثیرات عمیق فرهنگی و اجتماعیشان، بسیار زیانبار است.
"چشمچران عمارت" و آثار مشابه آن، با ارائه تصاویری از خانوادههای ازهمگسیخته و روابط ناسالم، تهدیدی جدی برای بنیانهای جامعه هستند و نیازمند مقابله جدی می باشند.
✍زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو مرتبط با پست بالا
بخشی از سریال چشم چران عمارت
سالها پیش، آمریکا برای بسیاری از مردم دنیا مساوی بود با یک زندگی رویایی، آزادی و پیشرفت. سران آمریکا عملاً قدرت کنترل جهان را به دست داشتند و هیچ کشوری تصور مقابله با آن قدرت پوشالی را نداشت. در همان دوران، بزرگمردی به نام خمینی، پسِ پردهی این ظاهر فریبنده را دید و مشت محکمش را بر چهرهی آن کوفت. ایران، و سپس بهتدریج مردم آزادهی دیگر کشورهای منطقه و جهان، جرأت ایستادن در مقابل ابرقلدر عالم را پیدا کردند و تکصداهایی از جایجای جهان بلند شد.
در سنت الهی تبدیلی نیست. طبق قانون خدا، که باطل نابودشدنی است، ذرهذره این قدرت رو به زوال رفت و هیمنهی آن در هم ریخت. اول از همه، آن رویای آمریکایی و امریکن لایفاستایل بود که بیشتر کابوسی مینمود، و سپس قدرت سخت آمریکا رنگ باخت و دیگر کشورها توان مقابله با آن را در خود دیدند و آمریکا برای بقای خود دست به فشار آوردن و تهدید کردن زد.
حالا کشوری که سرانش تمامقد مقابل خدا و اوامرش و مؤمنان ایستاد، بهراحتی توسط قدرت طبیعی تحت سلطهی الله جل جلاله کم آورده و شهری که نماد سبک زندگی آمریکایی و اقامت ثروتمندان و سلبریتی هایش و محل ساخت بسیاری از آثار سینماییاش ، که بزرگترین معرفش در جهان بود، در آتش میسوزد و هیچ امیدی به نجاتش نیست. آمریکا با آن بدهیهای کلان، بهراحتی از پسِ بازسازی این خسارت بزرگ برنمیآید. شاید هم دوباره برای غارت کشوری دیگر دست به حمله بزند!
حال، حماقت کسانی که تمنای مذاکرهی ذلتبار با چنین کشورهایی داشتند و دارند، برایمان مشخصتر میشود.
این ایران اسلامی است که بر قله ایستاده و به اتکای ایمان مردمش از پسِ سنگلاخهای مسیر برمیآید.
آینده روشن است. مردم دنیا در نهایت روی خوشی و رهایی را میبینند. حق را میشناسند و برایش جانفشانی میکنند تا به رستگاری برسند. زمین، میراث مستضعفان است.
پ.ن:
لینک سایت بدهی های دولت آمریکا https://www.usdebtclock.org/
✍زند
🔗 ایتا
https://eitaa.com/madaranegy
🔗تلگرام
https://t.me/madaranegy