✅ توی نقشه ی حرم هم بازی داشتیم، مثلا با پدربزرگ توی صحن قرار داشتیم باید پسرم مسیر رسیدن به پدربزرگ را پیدا میکرد. یکبار میخواستیم بریم موزه حرم را ببینیم ، یکبار خانه بازی حرم و...
جدا که حال و هوامون کلی عوض شد.
#فرصتهای_بازی
#فرصتهای_در_کنار_هم_بودن
#بازیهای_خانگی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ یک سفر هم رفتیم تهران کلی گشتیم.😂😂اغلب از همین چیزهای ساده و به ظاهر دورریختنی بازیها، هیجان و فرصتهای یادگیری و آموزشی ایجاد میشه که در خیلی از اسباب بازیهای گرانقیمت نیست.👌👌
#فرصتهای_بازی
#فرصتهای_در_کنار_هم_بودن
#بازیهای_خانگی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ تعمیر وسایل هم موردی هست که معمولا توی خونه تکونی پیش میاد، نسبت به سن و سال بچه ها میتونند مشارکت داشته باشند ، حتی اگر یک چسب زدن ساده باشه.👌👌
#فرصتهای_بازی
#فرصتهای_در_کنار_هم_بودن
#بازیهای_خانگی
#فرصت_تعمیر
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ پسرم در مرتب کردن کمدها، یک دفترچه قرمز رنگ دید، گفت مامان این برای من باشه؟
گفتم: تو دفترچه لازم داری؟
گفت: آره،
گفتم: چه استفاده ای میخوای از این دفترچه داشته باشی؟
گفت: میخوام کارهای فردام را بنویسم🤔😳
( چون از وقتی یادش هست دیده که من هر شب کارهام را مینویسم، #دفتر_برنامه_ریزی)
گفتم: خوب بیا برای تو بنویس
گفت: خوب من که بلد نیستم بنویسم
گفتم: خوب نقاشی بکش
من راهنماییش کردم و خودش چندتا از کارهایی که داشت بهم گفت، چند تا مورد را هم من بهش یادآوری کردم مثل تهیه ی هدیه ی روز پدر.🎁🎁🎁🧔👴👴
1⃣ یک سفارش جاقلمی ( از جاقلمی که قبلا با قوطی بازیافتی درست کرده بود و به خاله ی خودش هدیه داده بود، یکی بهش سفارش داده بود برای محل کارش)
2⃣ شش تا جا شمعی( عکس جاشمعی که برای روز مادر برای مادربزرگش #هدیه_روز_مادر ساخته بود در گروه خانواده فرستادم و گفتم هر کسی دوست داره میتونه سفارش بده، این یعنی کارآفرینی👌👌)
3⃣ برای روز میلاد حضرت علی(ع) باید کیک 🎂 درست کنیم.
4⃣ برای آقاجون میخواد یک گل کاردستی و برای باباجون یک ماشین کاردستی درست کنه.
5⃣ قطعا انتظار ندارم که از این به بعد پسر من هر روز برنامه ریزی داشته باشه، اما برام جالب بود که فردا صبحش گفت من الان ببینم چه کارهایی دارم😉😍، اما نکته ی مهم و درس ارزشمند این ماجرا برای من این بود که بدونم آن چیزی را که برای آینده ی فرزندم آرزو دارم باید از امروز روی خودم پیاده کنم.
#دفتر_برنامه_ریزی_فرزند
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👌 امروز از روی برنامه، جاقلمی که به سفارش خاله جونش بود، درست کرد.👏👏
#استفاده_از_بازیافتیها_برای_بازی
#کاردستی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
🌸سلام، وقت بخیر🌸
⭐️⭐️ میلاد مسعود امام علی (ع) و روز پدر گرامی باد. ⭐️⭐️
👌یک گفتگوی مادر فرزندی، در شب میلاد امام علی(ع) :👇
من: پسرم میدونی فردا، روز تولد چه کسی هست؟
پسرم: تولد حضرت علی، روز پدر هم هست.
من: میدونی چرا به روز تولد حضرت علی(ع) روز پدر میگیم؟
پسرم: نه نمیدونم،
🧕: پسرم لامپ💡اتاق ما، کجا را روشن میکنه؟
👦 : فقط همین اتاق
🧕: لامپ توی خیابون چی ؟
👦 : فقط خیابون
🧕: درسته فقط اطراف خودش را توی خیابان روشن میکنه، لامپهای بزرگتری هم هستند، مثل پروژکتور زمین فوتبال که کل یک زمین فوتبال بزرگ را روشن میکنه، ولی خورشید 🌞 چی ؟
👦 :خورشید🌞 کل دنیا را روشن میکنه.
🧕: کولر خونه ما🏠، فقط خونه ما را خنک میکنه، کولر مسجد🕌، کل مسجد را خنک میکنه، ولی یک باد خنک 💨 میتونه کل یک شهر را خنک کنه.
لیوان آب🥛 تو تشنگی چند نفر را میتونه برطرف کنه؟
👦: فقط من
🧕: یک پارچ آب چی؟
👦: من و داداشم و تو و بابا
🧕: چشمه ی یک روستا برای استفاده ی مردم همون روستا هست، یک رود میتونه از جاهایی که میگذره، مردم اون مسیر را سیراب کنه و حتی ماهی های🦈 داخل رودخونه، جلبک های اطراف رودخونه، حتی قورباغه ها 🐸 و...
اما دریا 🌊 چی؟ اقیانوس🌊 چی؟
🧕و 👦 : نهنگ ها🐳، دلفین ها🐬، کوسه ها🐋، همه ی ماهی های بزرگ و کوچک🐟🦈🐠، ستاره های دریایی، اسب دریایی، خرچنگ ها🦀، هشت پاها 🐙 و یک عالمه حیوانات و گیاهان دریایی و...
تازه همه ی انسانها هم از دریا استفاده میکنند.
🧕: معلم یک کلاس ده نفری، فقط معلم ده تا دانش آموز هست، ولی اگر یک نویسنده، کتابی📕 بنویسه که همه ی دانش آموزان از اون کتاب استفاده کنند، در واقع معلم همه ی دانش آموز ها هست، تازه بعضی نویسنده ها هستند که از کتابهاشون📚 سالهای طولانی در کل دنیا استفاده میشه.
🧕: بابای تو، پدر چند نفر هست؟
👦: بابای من و داداش، تازه اولش فقط بابای من بودااااا.😂😂
🧕: ولی حضرت علی(ع)، هم پدر بچه های خودشون بودند، هم پدر یک عالمه بچه ی دیگه، بچه هایی که پدرشون را از دست داده بودند، با اونها بازی میکردند بهشون محبت میکردند.
پدر بچه های فقیر بودند، براشون نان و خرما و شیر و... میبردند.
✅ ایشون برای همه ی مردم دنیا، الگو و معلم هستند، ما از رفتارهای خوب و کارهای خوب ایشون خیلی درس یاد میگیریم. از حرفهای مفیدشون خیلی استفاده میکنیم.
ایشون مثل یک پدر مهربون حواسشون به همه ی ما هست، ما حتی وقتی میخوایم بلند بشیم از ایشون کمک میخوایم و صدا میزنیم : یاعلی
✅ حضرت علی(ع) مثل یک خورشید🌞، مثل یک دریا 🌊، بزرگ و بخشنده هستند. ایشون برای همه ی ما مثل پدر هستند. روز میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک.
پ.ن : دوستان گرامی، سطح این گفتگو را من در حد سن و درک فرزند خودم تنظیم کردم، دوستان اگر تمایل به استفاده داشتند، حتما سطح گفتگو را با توجه به شرایط سنی فرزند خودتون ساده تر یا وسیع تر بفرمایید.
👌انتشار و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
#میلاد_امام_علی_ع
#روز_پدر
#گفتگوی_مادر_فرزندی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا
سلام
وقت همگی بخیر
✅در شرایط کرونا که بچه ها را پارک و شهربازی 🎡🎢نمیبریم، طبیعت کوههای🏔⛰ داخل شهر، پر از نعمتها و تجاربی است که قبلا اصلا فکر نمیکردم چند ساعت بشه بچه ها را با این چیزها مشغول کرد، پر از درس و تجربه و هیجان.
شاید اگر قبل از کرونا به من میگفتند، پسرت را یکسال پارک نبری چی میشه؟ 🤔میگفتم پسرم نمیتونه تحمل کنه!!!! مگه میشه!!؟؟؟😳😳
اما شد.🤔
✅ این جور تجارب بهم یاد میده، که خیلی از قوانین و چهارچوبهای ذهنی که خودم برای خودم ساختم به راحتی قابل تغییر هستند، بدون اینکه مشکل خاصی پیش بیاد. شاید خیلی از این چهارچوبهای ذهنی نه تنها مفید نیستند بلکه مضر، آزاردهنده و مانع پیشرفت هم هستند.👌👌
#درسهایی_از_طبیعت
#سرگرمی_دوران_کرونا
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👌بازی ساخت برج تعادلی
✅ با سنگها برج میسازیم. رقابتی بازی نمیکنیم، یعنی اینطور نیست که هر کسی برج بلندتری بسازه برنده هست. رفاقتی و تمرین کارگروهی، حتی داداش کوچولو هم باید سنگ جمع کند. بیاید همه با کمک هم یک برج بلند بسازیم. بچه ها وقتی درگیر رقابت میشوند نه تنها از بازی لذتی نمیبرند بلکه دقت و تمرکزشون هم به شدت پایین میاد، فقط ذهنشون درگیر برد و باخت هست.
✅ حین بازی من سعی میکنم، سوالاتی مطرح کنم تا فرزندم را به سمت تفکر و دقت بیشتر سوق بدم.
♦️به نظرت چطور سنگهایی انتخاب کنیم بهتره؟
♦️چرا بعضی سنگها راحت روی هم می ایستند، بعضی نه؟
♦️به نظرت سنگ را آروم بگذارم بهتره یا سریع؟ و ...
#درسهایی_از_طبیعت
#سرگرمی_دوران_کرونا
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆👆یک بازی دست ورزی
👌 دست ورزی با تفاله های هویج 🥕🥕🥕🥕
علاوه بر دست ورزی، با قالبهای شن جادویی یا هر قالب و یا ظروف پلاستیکی میشه به راحتی مجسمه های هویجی ساخت،
اگر خرگوشها 🐇🐇 ببینند چی میشه؟؟؟!!!!😉
✅ قبلا هم در #استفاده_از_طبیعت، بازی با پوست مرکبات را معرفی کردم. همینطور #کاشت_هسته_مرکبات_برای_سفره_هفت_سین. کلا علاوه بر بازیافتیها، در مورد برخی آشغالهای تر هم، اول کمی فکر میکنم که آیا میشه قبل از ریخته شدن در سطل آشغال، بازی باهاشون انجام بدیم یا خیر؟؟؟. چون تجربه ی جدیدی بود بچه ها خوب سرگرم شدند، برای داداش کوچولو هم خطری نداشت، فقط تفاله ها را میخورد.😉
#بازیهای_خانگی
#استفاده_از_طبیعت
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆بازی پیداکردن گنج 💰 از زیر تفاله های هویج 🥕🥕🥕، یک نفر چشمهاش را میبنده، نفر دوم گنج را زیر تفاله ها پنهان میکنه و ادامه بازی ...
#بازیهای_خانگی
#استفاده_از_طبیعت
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺بازی با کودکان از مستحبات دینی است.
⭐️ قالَ آلنَّبیُّ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ و آلِه: مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبیٌّ فَلْیَتَصابَ لَهُ.
🔸رسول اکرم(ص) می فرمود: آن کس که نزد او کودکی است، باید در پرورش وی کودکانه رفتار نماید.
⭐️ قالَ امیرَالمومِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ: مَنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا.
🔸امام علی(ع) فرموده است: کسی که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد طفولیت و کودکی تنزل دهد.
⭐️ قالَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ و آلِه: رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلیٰ بِرِّه بِالْاِحْسانِ اِلَیْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلیمِهِ وَ تأدیبِه.
🔸رحمت خداوند بر پدر و مادری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک کند، به او احسان نماید و چون کودکی، رفیق دوران کودکی وی باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد.
✅ بازی پدر و مادر با فرزند مانند لباس نو و کفش قشنگ و اسباب بازی مایه مسرت و شادی کودک است.
🌺 در اسلام مسرور کردن کودک از عبادات است.
⭐️ قالَ آلنَّبیُّ (ص) : مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَانَّما اَعْتَقَ رَقَبَهً مِنْ وُلْدِ اِسْمعیلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَیْنَ ابْنٍ فَکَاَنَّما بَکیٰ مِنْ خَشْیَةِ اللّٰهِ.
🔸کسی که دختر بچه ی خود را شادمان کند، مانند کسی است که بنده ای را از فرزندان اسمعیل آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه ی خود را مسرور و دیده او را روشن کند، مانند کسی است که دیده اش از خوف خداوند گریسته است.
👈برگرفته از کتاب دو جلدی «کودک از نظر وراثت و تربیت»
اثر مرحوم آیت الله محمدتقی فلسفی(ره)
#اسلام_و_تکریم_کودک
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
❤️سلام به همه مادران عزیز و گرامی❤️
👌بسیار خوشحالم که برخی از دوستانی هم که به تازگی به جمع ما پیوستند، مطالب را از ابتدا دنبال کرده و نظرات خودشون را با بنده در میان گذاشتند.
🌺ارتباط با ادمین، بیان نظرات و پیشنهادات👈
@sherafat518
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک جهت دعوت از دوستان 👇👇👇
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👌انتشار و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
✨به نام خدا✨
سلام، وقت همگی بخیر🌹
🔘 پسر بزرگم آبرنگ 🎨 و لیوان🥛و دفتر 📒 به دست، از اتاق اومد بیرون، گفت میخوام با آبرنگ نقاشی کنم، اومدم بگم به خاطر داداشت برو روی میز بشین، یادم اومد که داداشی دیگه از میز هم بالا میره😉، گفتم میتونیم کاغذ بزرگ بزنیم به دیوار راهرو، اونجا بایستید با داداشی نقاشی کنید👌، همش تو فکر فرشهایی بودم که تازه یک هفته بود شسته شدند. 😥😥😥
🔘 گفت: نه دوست دارم روی زمین بشینم☹️. نگران داداشم نباش. خودم ازش مراقبت میکنم میخوام نقاشی با آبرنگ را بهش یاد بدم.😳😳
🔘 مشمای بزرگ پهن کردم و بچه ها نشستند. بهش گفتم: چقدر خوبه که تو دیگه میتونی مراقب داداشت باشی، پس نیازی نیست من بمونم. میخواستم مطمئن باشه که به حرفش و تواناییش اطمینان دارم.😉😍
🔘 رفتم آشپزخونه از دور حواسم بهشون بود. داداش کوچولو، قلم مو را میزد توی آب و توی رنگهای آبرنگ، ولی روی کاغذ نمیکشید. طبیعتا راهنماییهای داداش بزرگ هم فایده ای نداشت. ظرف آبرنگ پر از آب شد. یک لحظه دیدم پسر بزرگم گفت: الان سر میره. ظرف آبرنگ را برداشت و بلند شد، چون حین بلند شدن ظرف آبرنگ تو دستش بود، مقدار زیادی از آبهای رنگی در اطراف و روی فرش پخش شد. رفتم سمتشون خواستم داد بزنم بگم تو که خودت بدتر کردی!!!!😠😠 خدارا شکر، خودم را کنترل کردم.😖
ادامه دارد...
#کنترل_خشم
#داد_و_فریاد_ممنوع
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔘 اغلب اگر سکوت کنیم و به بچه ها فرصت بدیم، همون چیزی را که ما میخوایم با داد و فریاد ما یاد بگیرند، خودشون درک میکنند. در صورتی که با داد و فریاد، فقط باعث میشیم اونها هم فریاد بزنند و نتیجه ی مطلوب که حاصل نمیشه هیچ، مشکلات بزرگتری مثل پرخاشگری، لجبازی و... هم به وجود میاد.
🔘 گفتم: چی شد مامان؟
گفت: خواستم داداشی آبهای رنگی را روی مشما خالی نکنه، ولی انگار بدتر شد، ریخت روی فرش. گفتم خوب حالا با کمک هم پاکش میکنیم.
🔘 همین برای من کافی بود، خودش تجربه کنه و اشکال کارش را بفهمه. خدایا شکرت، صبر عجب نعمت عجیبیه.😍😍
🔘 فرض کنید در یک مهمانی شما میخواهید به صاحبخانه کمک کنید، ظرف از دستتون میفته و میشکنه یا غذایی روی فرش بریزه، حتی اگر صاحبخانه مادرتون باشه، بیاد بگه دست و پاچلفتی، نمیخوام کمکم کنی، تورو خدا برو بشین سرجات، چقدر گفتم نمیخوام دست بزنی، کمک نخواستم حداقل خرابکاری نکن، نگاه کن چکار کردی؟؟؟ چه حسی بهمون دست میده!!!! ولی گاهی متأسفانه بر اثر غفلت با کودکانی که هنوز تواناییهای کافی را هم ندارند و در حال رشد و کسب تجربه هستند، به غلط رفتار میکنیم.☹️☹️
#کنترل_خشم
#داد_و_فریاد_ممنوع
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌟به نام خدا🌟
قصه ی مدرسه ی جنگل سرسبز🌳🌲🌳🌲⛰⛰ ( این قصه را برای ایجاد حس خوب نسبت به همراهی، همدلی و کارگروهی نوشتم، مناسب برای بچه های سه سال به بالا)
🌳در یک جنگل سرسبز، یک مدرسه کوچک و با صفا بود، که کلی دانش آموز توی این مدرسه درس میخواندند، معلم مدرسه خانم هدهد دانا بود.
🌳دو تا بچه آهو، که اسمهاشون آهوپا و تیزپا🦌🦌 بود،
دو تا بچه کوآلا، به اسم های کوآلالا و کوآخواب 🐨🐨
دو تا بچه فیل، که اسمهاشون فیلو و فیلک 🐘🐘 بود.
دو تا لاک پشت، یعنی لاکی و سنگی🐢🐢
یک زرافه، به اسم گردن دراز🦒
یک الاغ مهربون به اسم عرعرو
دوتا خارپشت، یعنی خارخارو و تیغی 🦔🦔
دو تا جوجه کلاغ، به نام کلاغو و کلاغک
و دو تا سنجاب کوچولو، یعنی سنجابو و سنجابک 🐿️🐿️
اینها همه دانش آموزهای مدرسه ی جنگل سرسبز بودند.
🌳 یک روز صبح، خانم هدهد آمد سر کلاس با لبخند به بچه ها گفت: بچه ها یک خبر خوب دارم!!!! 😍😍
توی کلاس همهمه به پا شد، همه میگفتند: خانم هدهد، خانم هدهد لطفا زودتر بگید چه خبری!!!!
خانم هدهد گفت: فردا قرار هست به اردو بریم، ولی یک اردوی متفاوت🤩
بچه ها از پنجره کلاس نگاه کنید، قله ی اون کوه ⛰ را میبینید؟؟؟، قراره بریم به قله ی این کوه ⛰
اونجا درخت بلوطی🌳 هست به نام بلوط طلایی که بلوطهاش از بقیه ی درختهای بلوط خوشمزه تره، میخواهیم بریم و از بلوطهای این درخت بخوریم البته همه با هم💪💪
🌳 آهوپا و تیزپا زدند زیر خنده🤣😂🤣😂
خانم هدهد گفت: چرا میخندید؟🤔😳
آهوپا گفت: آخه فیلها 🐘 🐘 و لاک پشتها🐢🐢 و کوآلاها 🐨🐨 چطوری میخوان از کوه بیان بالا؟ تازه زرافه 🦒هم همش سرش توی درختها 🌳🌲گیر میکنه، فقط ما میتونیم از کوه⛰ بالا بریم که خیلی سریع و چست و چابک هستیم، بقیه نمیتونند. خانم میشه ما تنها بریم؟؟؟؟
خانم هدهد فکری کرد و گفت: اگر خودتون میخواهید اشکالی نداره، ولی مطمئن باشید اگر باهم باشیم، خیلی بهتره و بیشتر هم بهتون خوش میگذره.
ادامه دارد ...
#خلق_قصه
#قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع مجاز است 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌳 فردا صبح زود🏞، همه ی بچه ها سروقت در مدرسه حاضر بودند، همگی به راه افتادند😍😍
🌳 خیلی زود آهوپا و تیزپا 🦌🦌 که تند و سریع حرکت میکردند، از دید بقیه خارج شدند.
کوآخواب 🐨 و کوآلالا 🐨 خوابشون میومد و گفتند: میشه ما همینجا یکم بخوابیم بعد بیایم؟؟، فیلو و فیلک🐘🐘 اومدن جلو و گفتند: خرطوم ما را مثل تنه درخت بغل کنید و بخوابید تا راه بیفتیم.😉😍
🌳 لاکی و سنگی 🐢🐢 هم گفتند: ما سرعتمون کمه، ممکنه از شما عقب بمونیم ولی همه ی تلاشمون را میکنیم، عرعرو جلو اومد و گفت: بیاین پشت من سوار بشید.
🌳کلاغو و کلاغک گفتند: ما توی آسمون جلوتر پرواز میکنیم و بهترین مسیر حرکت را انتخاب میکنیم و به شما میگیم.
🌳 خانم هدهد هم دوربین عکاسیش 📷 را دور گردنش انداخت و گفت: مطمئنم عکسهای خیلی قشنگی میتونیم بگیریم.😍😍
🌳توی مسیر، کلاغو و کلاغک و خانم هدهد بالای سر بچه ها حرکت میکردند و مسیر درست و بهتر را انتخاب میکردند، کلاغو از اون بالا میگفت: غار غار غار، بچه ها همگی به راست و ...
🌳کمی که رفتند، به یک برکه آب رسیدند که خیلی عمیق بود، بچه ها دلشون میخواست آبتنی کنند، چون حسابی گرمشون شده بود.
🌳 فیلو و فیلک 🐘🐘 گفتند: نگران نباشید بچه ها، کوآلالا و کوآخواب 🐨🐨 را پایین گذاشتند و رفتند داخل برکه، خرطوم هاشونو پر از آب میکردند و روی بقیه ی دوستاشون بیرون از برکه میریختند. وااای که چقدر به همشون خوش گذشت و خانم هدهد هم کلی عکس📸 ازشون گرفت.
🌳 بعد از یک آب بازی درست و حسابی، گردن دراز 🦒 و عرعرو و فیلو و فیلک 🐘🐘 از برکه رد شدند، ولی سنجابها 🐿🐿 و خارپشتها 🦔🦔 نمیتونستند از برکه رد بشوند، لاکی و سنگی 🐢🐢 رفتند داخل برکه، و مثل سنگ روی آب قرار گرفتند، سنجابو🐿 و سنجابک🐿 و خارخارو 🦔و تیغی 🦔 از روی اونها پریدند و از برکه رد شدند. بعد همگی دوباره به راهشون ادامه دادند.
🌳 کمی جلوتر، یکدفعه صدای غارغار کلاغک و کلاغو بلند شد، غار غار غار یک مار بزرگ 🐍میبینیم که پشت بوته ها کمین گرفته، بچه ها مواظب باشید، خارخارو 🦔 و تیغی🦔 سریع خودشون را گلوله کردند و تیغ های تیزشون را بیرون آوردند و قل خوردند سمت پشت بوته ها، مارسمی که متوجه حضور خارخارو و تیغی شد، سریع فرار کرد. خانم هدهد از این لحظه هیجان انگیز عکس📸 گرفت. بچه ها همگی خارخارو و تیغی را تشویق کردند.👏👏👏
ادامه دارد ...
#خلق_قصه
#قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع مجاز است 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌳 در مسیر قله ی کوه ⛰ پیش رفتند، یکدفعه سنجابک 🐿 و سنجابو 🐿گفتند: نگاه کنید، بالای اون صخره بوته های تمشک هست. وای چه تمشکهایی به به😋😋، ولی ما که نمی تونیم از این صخره سنگی صاف بالا بریم، گردن دراز 🦒جلو اومد و گفت: این که غصه نداره و شروع کرد با دهنش تمشک ها را جدا کردن و برای دوستهاش میریخت پایین، چقدر همه تمشک خوردند، دهن همشون قرمز قرمز شده بود، خانم هدهد از بچه ها با صورتهای قرمز رنگ کلی عکس 📸 گرفت. سنجابو 🐿 گفت: حیف که از خونمون خیلی دور هستیم. مامان من خیلی خوب مربای تمشک درست میکنه، کاش میتونستم یکم از این تمشک ها ببرم خونمون تا مامانم باهاشون مربا درست کنه، عرعرو جلو اومد و گفت ناراحت نباش، خورجین من خالیه، گردن دراز 🦒 لطفا خورجین منو پر کن، من همه ی تمشک ها را میارم، فقط باید از مرباهای خوشمزه ی مامانت برای همه ی ما بیاری😋😍
🌳 خلاصه بالاخره نزدیک ظهر، همگی باهم به قله ⛰ رسیدند، آهوپا و تیزپا 🦌🦌 زیر درخت بلوط طلایی، خسته و تشنه نشسته بودند، تا بچه ها را دیدند، گفتند: میدونید ما چند ساعته اینجاییم؟؟!!!!😣😫 خیلی گرسنه ایم، بلوط طلایی خیلی بلنده ما نتونستیم از بلوطش بچینیم ☹️☹️
سنجابک 🐿 و سنجابو 🐿 سریع از درخت بلوط بالا رفتند و کلی بلوط چیدند و با دندونهاشون بازشون میکردند و به بقیه ی بچه ها میدادند.👏👏👏
خانم هدهد به بچه آهوها گفت، به ما که خیلی خوش گذشت، هم آب بازی کردیم، هم تمشک خوردیم، هم با مار سمی جنگیدیم، توی راه کلی شعر خوندیم و کلی کارهای جالب دیگه، به شما چطور؟؟
آهوپا و تیزپا 🦌🦌 گفتند: ما هم دوست داریم مسیر برگشت را با شما بیایم، همه با هم🤝🤝🤝
#خلق_قصه
#قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع مجاز است 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
#بازی_لی_لی
#تربیت_برای_آینده
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨
🌻سلام ، وقت همگی بخیر🌻
🌀 روی زمین سیمانی برای پسرم و دوستش لی لی کشیدیم. لی لی گچی من را پرتاب کرد به سالهای بچگی، سریع گفتم خوب، اول باید سنگ را بندازی تو خونه ی یک، بعد با لی لی از روی یک بپری، اینطوری تا آخر بری و...،
🌀 سوالات پسرم شروع شد:
🔸چرا اول بندازم تو یک؟
🔸چرا باید از روی خونه ی یک بپرم؟
🔸مامان چرا ۴و ۵ را جفت هم کشیدی؟
🔸 چرا مثلا ۲و ۳ را جفت هم نکشیدی؟
🔸چرا ۸ تا خونه ،خوب ۱۰ تا که بهتره ؟؟؟ اصلا بیست تا چطوره؟؟؟؟
🔸چرا اصلا خونه ها را به هم چسبیده کشیدی؟ چرا جدا جدا نیستند؟
🔸چرا اول پرت نکنم توی ۳؟ من اینجوری دوست دارم.
🔸آخرشم گفت: مامان من میخوام اونطوری که خودم دوست دارم بازی کنم. همبازی پسرم هم گفت من اصلا لی لی دوست ندارم ، میخوام رو زمین با گچ نقاشی بکشم.
🌀یکدفعه به خودم گفتم، وااای خدایاااااا !!!!!! 😳😳😳😳
ما چندین سال این بازی را به یک شکل انجام میدادیم یک دفعه نگفتیم چرا؟ یا حتی کوچکترین تغییری در بازی ایجاد نمیکردیم؟ هر سال اول تابستون یک لی لی میکشیدیم توی حیاط و با هر بار شستن حیاط مجددا همون را پررنگ میکردیم، کوچه ها هم که پر از لی لی بود، ولی غالبا همه یک شکل، واقعا چرا ما تغییرش نمیدادیم؟؟؟؟ حالا چرا بچه های نسل جدید مثل ما نیستند؟
🌀 پیش خودم گفتم شاید یکی از دلایلش این هست که نسل ما بازی را از بچه های بزرگتر از خودمون یاد میگرفتیم نه پدر و مادر، معمولا هم بچه ها از همدیگر بیشتر تقلید میکنند. اما فرزند من، با کودکی من خیلی متفاوت هست.
به یاد حدیثی از امام علی(ع) افتادم، که میفرمایند:
لا تَقسِروا اَولادَكُم عَلى آدابكُم ، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمان غَيرِ زَمانِكُم
فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای آینده و زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.
امام خمینی (ره) نیز در این باره می فرمایند: در روایات هست که بچه هایتان را به غیر آن طوری که خودتان هستید و برای زمان آینده تربیت کنید؛ چرا که اینها در زمان آینده، باید دست به کار مملکت و کشور شوند.
🌀 شاید الان که فرزندم کودک هست، تربیت فرزند حرف گوش کن و مطیع خیلی راحت تر باشه، اما اگر قرار هست فرزندم را برای آینده تربیت کنم، با توجه به تغییراتی که اجتماع نسبت به مثلا سی سال پیش داشته و خواهد داشت، آیا مطیع بودن و تقلیدگر بودن بهتره، یا پرسشگر بودن، پس چقدر خوب که از الان قدر سوالات و پرسشگریهای فرزندم را بدونم و بهش بال و پر بدم، بهش یاد بدم هیچ چیزی را بدون تفکر و تحقیق، تقلید وار بر حسب اینکه بقیه هم اینگونه عمل میکنند نپذیره، مدام نگم زمان بچگی ما که اینطوری نبود!!!! ، ما که جرأت این کارها را نداشتیم!!!! ، ما هرچی میگفتن، میگفتیم چشم!!!!!
انشاالله که فرزندانمون یاریگر امام زمان (عج) باشند.
#بازی_لی_لی
#تربیت_برای_آینده
انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع مجاز است 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی از طرف یکی از مادران عزیز کانال👏👏👏👏
ممنونم 🙏🙏🙏
👌بچه ها عاشق باغبانی و خاک بازی هستند، حتی اگر حیاط و باغچه هم نباشه، با یک سطل یا گلدان خاک و یک زیرانداز توی خونه😍😍
🌺 پيامبر اکرم(ص) : اِنَّ التُّرابَ رَبيعُ الصِّبْيانِ
🌺خاك، بهار (تفريحگاهِ) كودكان است .
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
🌸 سلام، وقت همگی بخیر🌸
✅ بیشتر ما مامانها میدونیم که برای بچه ی زیر شش سال همه چیز زندگی بازی هست، ولی در عمل گاهی فراموش میکنیم☹️. به خصوص برای بچه های زیر دوسال،
میخواهیم پوشک بچه را عوض کنیم بعد بریم بازی!!!😳
لباسش کثیفه، عوضش کنیم بعد بریم بازی!!!😳
غذاشو بدیم بخوره بعد بریم بازی!!!😳
✅ همین لحظه ها و دقایقی که بازی را فراموش میکنیم، مشکلاتی به وجود میاد که بعد میگیم بچه ی من لجبازه😭، نمیگذاره پوشکش را عوض کنم😖، نمیگذاره لباسش را عوض کنم😩. خیلی مقاومت میکنه، خیلی بد گریه میکنه😭😭 موقع تعویض لباس و پوشک و...
✅ هیچ لزومی نداره که لباس عوض کردن یک دقیقه ای باشه، بعدش نیم ساعت با بچه بازی کنیم، خود لباس پوشیدن میتونه یک بازی چند دقیقه ای باشه، بدون نیاز به اسباب بازی و...👌👌👌
✅ اگر در زمانهایی که وقت داریم، امور معمول بچه ها را به صورت بازی براشون انجام بدیم، زمانهایی هم که عجله داریم و وقت کافی نیست، کمتر مخالفت و یا به اصطلاح لجبازی میکنند.👌👌
✅ برای مثال، چند تا اسباب بازی کوچک مثل عروسک پارچه ای کوچک، جغجغه یا هر وسیله ای که فرزندتون بیشتر بهش علاقه نشون میده جداگانه نگهدارید و فقط موقع تعویض پوشک یا لباس بدید دستش که براش تازگی و جذابیت داشته باشه و بعد از اتمام کار هم مجددا وسایل را بردارید که همیشه در دسترسش نباشه و براش تکراری نشه.😉
✅ بیشتر از اسباب بازی و ...، نوع رفتار مادر در موقع تعویض پوشک و لباس خیلی مهمه، همراه با شعر خوندن و شکلک در آوردن، صدای حیوانات مختلف یا وسایل نقلیه ی مختلف ( ماشین، قطار، هواپیما)، من خودم دو تا شعر را که پسرم بیشتر بهشون علاقه نشون میده، فقط موقع تعویض پوشک براش میخونم تا توجهش بیشتر جلب بشه.😂😉
✅ یکی از روشهایی که خودم زیاد به کار میبرم، مثلا شلوار بچه 👖 را میگذارم روی سرم، بچه شلوار را برمیداره و اشاره میکنه به پای خودش،
بلوز بچه👕 را میکنم توی دست خودم و ...
پسر کوچک خودم وقتی میخوام لباسش را عوض کنم، لباس کثیف را که در بیارم فرار میکنه و شروع میکنه به دویدن و خندیدن، منم لباسهای تمیز را کنار میگذارم دنبالش میدوم، اون میخنده منم میخندم، هیچوقت به زور بغلش نمیکنم تا لباسش را تنش کنم، بعد از چند دقیقه خودش میاد میشینه و به لباسها اشاره میکنه. 👌👌
✅ برای تعویض پوشک هم همینطور، یکبار پوشک پرنده 🦅میشه، یکبار قطار 🚂 میشه و ... ، خلاصه اینکه اگر ذهن بچه را درگیر بازی و خنده کنیم کار خیلی راحته، اما برعکس اگر پوشک کردن و لباس پوشیدن ما اجبار و ناراحتی برای بچه ها باشه، دفعه به دفعه مقاومتشون بیشتر میشه و کار خیلی سخت میشه🤨😫، اما اگر اغلب با بازی و خنده باشه، در مواردی هم که عجله وجود داره، کمتر مقاومت و مخالفت میکنند.🤩🤩
#بازی_زندگی
#مقاومت_در_تعویض_پوشک_و_لباس
پ.ن: این مطلب را، چون سوال مشترک چند نفر از مادران عزیز بود، در کانال نوشتم، انشاالله که مفید باشد.
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak