eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
151 ویدیو
33 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۲ سکانس اول: 🔶 لباسشویی لباسهای بچه ها را شسته، به پسر بزرگم میگم لطفا تشت را از حمام بیار لباسها را خالی کن، لباسها را خالی میکنه، تشت را میبره درب بالکن، با کمک هم لباسها را پهن میکنیم، اما تشت کنار راهرو موند. 🔶 چند دقیقه بعد میشنوم صدای خنده هاشون بالا رفته، پسر کوچیکه نشسته توی تشت، بزرگه کوچیکه را توی راهرو هل میده و میخندن. سَرَم را از آشپزخونه بیرون میارم مییبنم بزرگه همینجور که کوچیکه را هل میده داره بوسش میکنه😍. برنمی‌گردم سراغ آشپزی، چیزی هم نمیگم. همینجور نگاهشون میکنم چون به ثبت این صحنه ها توی ذهنم نیاز دارم❤️، چندین بار توی راهرو داداشش را هُل میده، میدونم هُل دادن یک پسر سه ساله برای یک پسر هفت ساله که کار آسونی نیست، گاهی خمیده تشت را هل میداد گاهی نشسته. 🔶 نیم ساعت بیشتر نگذشته از لحظه هایی که موقع مشق نوشتن پسر بزرگه، کوچیکه حسابی اذیت میکرد. یک دفعه میومد یک مداد از جامدادی بزرگه برمیداشت و فرار میکرد. دیگه خودتون بقیه ماجرا را می دونید. 😉😂 سکانس دوم: 🔶 آیا فقط دعواهای بچه ها را باید ببینیم! چقدر به بچه ها این پیام را میدیم که کار خوبت را هم دیدم! چقدر قدردان کارهای خوبشون هستیم. دیدم پسر بزرگه نشست دستش را گرفت روی پاهاش، پاهاش درد گرفته بود. آشپزی را تعطیل کردم رفتم روغن آوردم گفتم بیا بشین، ساق پاهاش را یکم با روغن ماساژ دادم، گفتم دیدم به چه سختی داداشت را توی تشت هُل میدادی، گفتم یکم پاهات را ماساژ بدم. چشماش برقی شد.😍😍 حالا برای دیدن خوبی ها حتما لازم نیست کار خاصی هم انجام بشه، میتونه گاهی با یک لبخند باشه، با یک تشکر، با یک ذوق یا هر چیز دیگری.( این موضوع را تمرین کنید هم در فرزندپروری و هم در همسرداری😉) سکانس سوم: 🔶 تشت بازی تمام شد، یکدفعه جیغ پسربزرگه رفت بالا، جریان از این قرار بود: پسر بزرگم رفته بود یک بازی دیگه اورده بود نشسته بود بازی کردن، پسر کوچیکه تشت را بلند کرده بود زده بود تو سر داداشش😳. ( چرا؟ چون این کودک سه ساله هنوز از هیجان بازی بیرون نیمده و با توجه به سنش کنترل کاملی روی هیجاناتش نداره). 🔶 رفتم کنار مصدوم نشستم، سرش را گرفتم تو بغل: خیلی درد گرفت؟ بگذار ببینم چی شده؟ دردش زیاده! در حد دو سه جمله درک احساس و بعدش فقط سکوت🤫 و شنیدن حرفهای پسرم با جیغ و گریه😭😭: کاشکی هیچوقت داداش نمیخواستم! من که نمیدونستم داداش من را میزنه! مامان اگر خواهرم آدمو میزنه من خواهرم نمیخوام!! حقشه منم بزنمش و...😤😩 و من فقط سکوت و گوش دادن و نوازش کردن. در احساس ناخوشایند و خشم، هیچ حرف و نصیحتی اثرگذار نیست. اصلا نیازی هم به نصیحت و آموزش نیست. و صحبت من با پسر کوچیکه بدون خشم: تشت را که زدی تو سر داداش، داداش خیلی دردش گرفته. سکانس چهارم: 🔶 بیست دقیقه بعد میبینم پسر بزرگه از خشمش عبور کرده، آرام شده. دارند با هم بازی میکنند و غش غش میخندند. و من دوباره چند لحظه دست از کار می کشم و این صحنه ها را توی ذهنم ثبت میکنم.❤️❤️ 🔶 این صحنه ها در روز بارها و بارها تکرار می شوند، گاهی خوشایند، گاهی ناخوشایند گاهی بزرگه مقصره گاهی کوچیکه مقصره گاهی هر دو و... اینها لازمه رشد بچه هاست، باید این ناملایمات را هم تجربه کنند. اما مهم اینه که از من والد، رفتار درست را ببینند. درک احساس، بدون قضاوت، بدون سرزنش، بدون برچسب زدن، نادیده گرفتن، بدون بی احترامی، بدون توهین. 🔶 وقتی والد در برابر دعوای بچه ها عصبانی می شود و میخواهد قائله را با خشم خودش فیصله دهد چه پیامی به فرزندش می دهد؟ ➖من با رفتار شما مخالفم، مخالفتم و خشمم را با داد زدن، توهین کردن( بی ادب ها و..)، تهدید کردن( حق ندارید ...)، طرد کردن( دیگه دوستت ندارم،برو تو اتاقت و..)، محروم کردن( امروز اجازه تلویزیون دیدن نداری و..)، تنبیه بدنی و... ابراز میکنم، تو هم که از من الگو میگیری همین رفتارها را تکرار کن. و این گونه می شود که روز به روز دعواهای بچه ها بیشتر و بیشتر و اذیت کننده تر می شود. 🔶 این تجربه را بیشتر برای پاسخ به عزیزانی نوشتند که سوال می پرسند بچه های شما هم دعوا می کنند؟ بله، اصلا بسیار نادر است که در یک خانه دعوایی بین بچه ها نباشد، اما پذیرش موضوع و نوع برخورد ما می تواند در کم یا زیاد بودن و شدت آنها اثرگذار باشد. نوع کنترل خشم ما، شیوه درک احساس، قضاوتها و... ✅ مثالهای زیادی در این مورد را در و میتوانید بخوانید. ۱۰۲ 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۳ 👆این لگوهای ریز تقریبا چهار ساله که هر روز تو خونه پخش میشه و جمع میشه با انواع بازیهای مختلف که قبلا چندین بار مثال زدم. البته پسر بزرگم دیگه نیازی به بازی برای جمع آوری نداره. امروز هم پسر بزرگ را رسوندیم مدرسه و بعد با پسر کوچیکه رفتیم پیاده روی البته به سبک مادر فرزندی😉😂 ➖ وقتی برگشتیم تا ایشون کفشش را در میاورد و کفش من و خودش را توی جاکفشی میگذاشت،( چون از نزدیک سه سالگیش مسئولیت قراردادن کفشها در جاکفشی با ایشون هست)، من سریع رفتم این لگوها را آوردم خالی کردم تو سالن و رفتم تو آشپزخونه، یک مقدار کارهای نهار را جلو بردم بعد اومدم برای یک وقت بازی اختصاصی با ایشون که شن بازی بود و بعدش جمع کردیم. یک بازی هوش چین هم برای موقع نماز خوندن اوردم. ➖ وقتی خواستیم بریم دنبال داداشش مدرسه میدونستم که اینها باید جمع بشه چون با رسیدن داداش بدو بدو کردن ها شروع میشه. یک تکه پارچه ای از آشپزخونه اوردم گفتم بیا یک بازی، یک مقدار از لگوها را می ریختیم روی پارچه ، اطراف پارچه را باهم بلند میکردیم می ریختیم توی سطل لگوها، هم جمع آوری بود هم یک بازی مفید. ➖آخرش که همه را جمع کردیم یکدفعه سطل را خالی کرد گفت دوباره دوباره☹️😂😂، دوباره جمع کردیم ولی این بار سریع سطل را بردم توی کمد و رفتیم دنبال داداش.👌 در مورد جمع اوری اسباب بازیها که قبلا مفصل در مطالب و نوشتم 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆این هم بازی پسرجان پشت در مدرسه داداش وقتی ربع ساعت زود رسیدیم. ✅میشه انتخاب من این باشه که گوشی بهش بدهم ، دستها و لباسش در ظاهر تمیز میمونه اما روحش و مغزش... !!!🤔 ✅ میتونم انتخاب کنم که گوشی ندهم ولی ربع ساعت غر بزنه که حوصلم سر رفت، پس کی داداش میاد و با هم کلنجار بریم. ✅ میتونم مانع خاک بازیش بشم که نیازش هست، اون وقت این عدم تامین نیاز خودش را به شکل خواسته های نابجا، لجبازی و ....نشون بده. ✅ میشه هم وقتی یک پر پرنده پیدا کرد و با ذوق گفت مامان این مثلا مداده و شروع کرد با پر روی خاکها نوشتن و پر شکست، با او همراه بشم و بهش بگم نگاه کن ببین چی پیدا میکنی که هم بتونی باهاش بنویسی هم زود نشکنه؟ و اون یک چوب پیدا کرد و بازیش را ادامه داد. 👌 این دستها و این شلوار به راحتی تمیز میشه. من ترجیح میدهم اجازه بدم چیزهای قابل شستشو کثیف بشن تا ... 😉👌 ✅ نوع نگاه و دیدن نیمه پر لیوان بسیار مهم است. 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام تجربه های روزانه ۱۰۴ فرصت فصل پاییز 🍁🍂 🍁 سالهای قبل هم در مورد فرصت فصل پاییز و همینطور بازی در طبیعت، درک فرآیند و نوازش طبیعت زیاد نوشتیم، دوستان تازه وارد با جستجوی هشتگها میتوانید مطالب گذشته که مفصل نوشته شده اند در مطالعه بفرمایید. 🍂 این فرصت رایگان را از دست ندید. بازی در طبیعت و خاک بازی محدودیتهای ذهنی کودکان را برطرف می کند. طبیعت تاثیر به سزایی در شکوفایی خلاقیت دارد. ذهن کودکان در طبیعت خلاق می شود نه در کلاسهای مختلف. انسان موجودی خلاق آفریده شده است. خلاقیت در سالهای کودکی در اوج خود قرار دارد. اما عواملی می توانند به مرور این خلاقیت را کم کنند. مهمترین عامل کاهش خلاقیت رسانه هست. چون رسانه ها باعث توقف خلاقیت ذهن می شوند. چون ذهن کودک محدود به تصاویر و حرکات نمایشی داخل کادر تلویزیون شده و به تدریج تصویرسازی خلاقانه و تخیلی کودک را سلب می‌کند و در نتیجه کودک فقط در پی تقلید می رود. 🍁 بازی در طبیعت سبب تقویت حواس پنجگانه شده و تقویت حواس پنجگانه یعنی تقویت یادگیری کودکان. یادگیری نیاز به ذهن آرام دارد. طبیعت ذهن کودکان را آرام می‌کند اما رسانه ها فعالیت ذهن را افزایش داده و با کاهش تمرکز و توجه از قدرت یادگیری ذهن می کاهند. ۱۰۴ 🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۵ 🍊 این بازی را که سالهای گذشته هم در کانال گذاشته بودم، بازی با پوست مرکبات و کاترهای شیرینی. میوه خوردن ما گاهی تبدیل میشه به یکی دو ساعت بازی و چه چیزی بهتر از بازی با طبیعت. چون هنوز پوست مرکبات سبز و ضخیم هستند، پسر کوچیکه نمیتونست تنهایی کاتر بزنه، من دستم را می گذاشتم روی کاتر میگفتم تو هم دستت را بذار تا دوتایی با هم بتونیم کاتر را فشار بدیم. 🍊 با شکلهای که کاتر زده بودند، تصویرسازی کردند و هر کدوم قصه تصویری را که ساخته بودند گفتند.👌 🍊 من پیشنهاد دادم میتونید قیچی بیارید برای بازی جدید. پوستهایی که وسطش کاتر زدید را ریز کنیم مثلاً سالاد درست کنیم. چون می‌دونستم این کار را پسر کوچیکه دوست داره و هم جذب این بازی میشه و هم احساس توانمندی می‌کنه. رفتن قیچی آوردن، پسر بزرگه که دید قیچی مدرسه خودش کندتره به داداشش می‌گفت بیا یک بازی جالب تا ده می‌شماریم قیچی ها عوض و دوباره ... و این رفتارها را بچه ها از خود ما می آموزند. قبلا در مورد جایگزین زیاد نوشتم.😉 🍊 پسر بزرگه مقداری قیچی کرد و رفت، کوچیکه تا بیشتر از نیم ساعت نشسته بود و قیچی میکرد و اطراف خودش می‌ریخت روی فرش. و یکی از راههای جذب بچه ها به بازی این هست که زمانی که در حس و حال کودکی خودشون غرق در بازی هستند، بازی را بهم نزنیم. ۱۰۵ 🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 یک نکته را هم اینجا بگم که چون من بیشتر بازیهای نشستنی بچه ها را در کانال میگذارم مادران پیام میدن که خوبه پسرهاتون برای این بازیها می‌نشینند البته که بچه ها متفاوتند و شرایطشون هم متفاوته، و حوصله بازی داشتن هم الزامات خاص خودش را داره، ولی همین بازی من با بچه ها که در واقع مراحل بعد از میوه خوردن بود، بعد از دو ساعت کامل شالاپ شولوپ بازی در گودالهای آب جمع شده از باران و سه ساعت بازی حرکتی و هیجانی مداوم بچه ها در خانه بود.(موشک بازی، ملق از پشت، پتو پیچ بازی، فوتبال و...)😉😂 ✅ بعد هم از پسر بزرگه تقسیم کار کردیم که من سینی ها و کاترها را جمع کنم و اون تمام خرده پوستهایی که داداشش روی فرش ریخته، جارو بزنه و جمع کنه، بریزه در سبد خشکاله ها. این مهمترین نکته ای بود که در این تجربه میخواستم بگم، (چون مادرهای عزیز پیشنهاد میکنند که از ۷ سال دوم بیشتر بگید)، بچه ها را با این دیدگاه عادت ندیم که هر کس فقط و فقط مسئول کار خودش هست. در یک خانواده همه اعضا باید نسبت به همه امور منزل مسئولیت پذیر باشند. اگر آشغالی ریخته شده نگویم من که نریختم! من که خراب نکردم و... چون این دیدگاه مخرب نه تنها در خانه بلکه در جامعه نیز بسیار آسیب زاست، به خصوص در مورد کودکان بالای هفت سال. ادامه دارد ... ۱۰۵ 🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 البته اینطور نباشد که به یک کودک فشار وارد شود و مثلاً تمام کارهای فرزند کوچکتر به فرزند بزرگتر محول شود اما گاهی نیز این اتفاق بیفتد به خصوص بالای هفت سال. 🍊 نکته بعدی این موضوع برای کودکی قابل اجراست که در مورد کارهای خودش مسئولیت پذیر باشد. و در واقع از مرحله هفت سال اول عبور کرده باشد. البته معیار عبور از هفت سال اول سن نوشته شده در شناسنامه نیست. ممکن است یک کودک ده ساله هنوز از خصوصیات ۷ سال اول عبور نکرده باشد و یک کودک ۶ ساله به دلیل برخورد صحیح در سالهای اول زندگی وارد ۷ سال دوم زندگی شده باشد. یکی از نشانه های ورود به هفت سال دوم دستور پذیری و مسئولیت پذیری کودک است. کودک در هفت سال دوم باید درک کند که نسبت به محیط اطراف خود، خانه، مدرسه، جامعه و... هم مسئولیتهایی دارد و نباید نسبت به پیرامون خود بی تفاوت باشد. 🍊 من مثال دست را برای پسر بزرگم میزنم. اینکه ما اعضای خانواده مثل انگشتان دست هستیم. درسته پنج انگشت متفاوت هستند اما بهم وابسته هستند. اگر یک انگشت کثیف شد کل دست کثیف می شود و باید شسته شود. اگر اتفاقی برای یکی از انگشتان بیفته عملکرد کل دست مختل میشه. هیچکدام از انگشتان نمی توانند به تنهایی جایی بروند. و همیشه این شعر را باهم می‌خونیم: دستم داره پنج انگشت میبندمش میشه مشت وا میکنم پا میشه می‌چرخه و تا میشه انگشتا بچه هاشن هرجا بره باهاشن قشنگ و ساده هستن یک خانواده هستن ۱۰۵ 🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 و این یکی از مواردی است که سعی میکنم در هفت سال دوم فرزندم را با اون مواجه کنم، مسئولیت پذیری نسبت به محیط اطراف. که از خانواده شروع میشه و بعد به کل جامعه گسترش پیدا می‌کنه. برای مثال دیروز در یک گردش پاییزی بعد از کلی بازی از پسر جان خواستم آشغالهایی که در مسیر پارک دیدیم با چوب جمع کنیم و در سطلها بریزیم. پارک مگه نیروی خدماتی نداره؟ چرا حتما داره ولی ما هم مسئولیم.👌 🍊 چه زمانی کودک این پیشنهاد را میپذیره؟ کلی بازی کردیم. خش خش بازی( برگهای پاییزی را با کفشامون هل میدیم ، و صدای خش خش برگها گوش ما را نوازش میده، کلی برگهای پاییزی و ... جمع کردیم برای کاردستی، یک چوب پیدا کردیم گذاشتیم بچه ها پریدن را تمرین کردند، جفت پا و یک پا. حالا بعد از این همه بازی حالا بیا با همین عصای چوبی که دستت هست هرچی زباله میبینیم جمع کنیم تا پارک زیباتر بشه.👌👌 ۱۰۵ 🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺 نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۶ 🐑 روز جمعه قبل که فوتبال ایران_ولز بود ما باز رفته بودیم خشکاله هامون را عاقبت بخیر کنیم🤦‍♀😉. 🐑خ شکاله ی دو خانواده دیگر را هم که خودشون امکان رساندن به گله ها نداشتند گرفته بودیم و با یک صندوق پر از خشکاله و ۴ تا ساندویچ نون و پنیر زدیم به جاده و به سمت بوشهر از شهر خارج شدیم، ( دفعات قبل یا به سمت یاسوج از شهر خارج شده بودیم یا به سمت اصفهان که در هر دو جاده گله زیاد بود)، قبلا در این جاده هم گله زیاد دیده بودیم، مسیری را رفتیم اما گله ای ندیدیم و بچه ها پیگیرانه دنبال گله بودند. 🐑 تا اینکه چشممان به یک آغل خورد که گوسفندان را در چند تا حصار نگهداری میکردند. پیاده شدیم با آقایی که اونجا بودن صحبت کردیم حسابی استقبال کردند، خودشون خشکاله ها را خالی کردند روی زمین و بعد در یکی از حصارها را باز کردند و گوسفندان داخل حصار اومدن بیرون سراغ خشکاله ها. خیلی خوشحال شدند و تشکر کردند و کلی برامون دعای خیر کردند. 🐑 پرسیدیم چرا فقط به گوسفندان این حصار غذا دادید بقیه چی؟ گفتن این حصار همشون یا باردار هستند یا تازه زایمان کردند و شیر میدهند‌ در این فصل چَرا نمیبریمشون، به همین خاطر تامین غذاشون خیلی سخته. چندتاشون هم دوقلو زایمان کرده بودند. 😉 🐑 یک دفعه چشمم افتاد به آیه ای که با رنگ سفید روی دیوار سیمانی آغل نوشته شده بود: ( حیف یادم رفته بود عکس بگیرم☹️) «و الله یرزق من یشاء بغیر حساب» من به همسرم گفتم ببینید چه آیه ای نوشته! چه اعتقادی دارند. پسر جان گفت مامان مگه چی نوشته؟ و صحبت ما رفت سمت این آیه. 🌼 همین یک آیه را اگر باور کنیم بیشتر غصه ها و نگرانیها و دغدغه ها دیگه در زندگی ما جایی ندارند. به پسر جان گفتم ببین وقتی خدا بخواد ما با یک صندوق پر از خشکاله اینجا ترمز میزنیم و این خشکاله ها غذای این گوسفندها میشه. 🌼د ر مورد رزق و روزی سؤال کرد، از این گفتیم که رزق و روزی فقط پول و غذا و امکانات مادی نیست، همین که الان ما امروز تونستیم بیایم وخشکاله ها را به این گوسفندان برسونیم برای خود ما هم یک روزی بزرگ هست. در مورد این پرسید که خدا به چه کسایی بی حساب میبخشه؟ این جمله را که از بزرگی شنیدم و واقعا بهش اعتقاد دارم بهش گفتم:« بی حساب کتاب ببخش تا خدا بهت بی حساب و کتاب ببخشه » ، یعنی اصلا حساب دو دوتا چهار تا را نکن که اگر الان ببخشم پس خودم چی! فردا چی میشه! آخر ماه چی میشه! و... از هر چه که داری بی حساب و کتاب ببخش، از مال، توان، علم ، محبت و...، اونوقت میبینیم که خدا هم چطور بدون حساب و کتاب میبخشه. 🌺 نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
⚫️ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۷ ➖ گاهی پیش میاد خودم مطالبی را که در کانال می‌نویسم روی بچه ها امتحان میکنم.🤦‍♀🤓 ➖ این تجربه هم از همین دست بود😉. بارها در بحث گفتیم بازیها یا ابزارهای مختلف را در معرض دید کودک قرار بدید بدون گفتار کلامی، مثلا به جای اینکه به کودک بگوییم: برو نقاشی کن، وسایل نقاشی را بدون هیچ کلامی، بیاریم وسط اتاق (به خصوص برای سنین زیر ۵ سال) به جای اینکه بگیم برو خانه سازی انجام بده، لگوها یا بلوکهای خانه سازی را خالی کنیم کف اتاق و هیچ حرفی هم نزنیم. ➖ این روش را برای کنترل ساعت تلویزیون هم قبلا گفته بودم. ➖چند روز پشت سر هم حتی روزی چند بار به پسر کوچیکه می گفتم میخوای با آبرنگ نقاشی بکشی؟ با قاطعیت می‌گفت: نه 😏 ➖چند روز مختلف و در شرایط مختلف امتحان کردم هر بار جوابش منفی بود. ‌ ➖دیروز اومدم زیرانداز را پهن کردم. آبرنگ و لیوان آب و دفتر را گذاشتم روی اون و رفتم، سریع اومد گفت آخ جون آبرنگ؛ من خیلی آبرنگ دوست دارم😏😳 و نشست به نقاشی کردن، نیم ساعت مشغول شد و سه صفحه را کاملا رنگ کرد و کلی هم راجع به نقاشی داستان سرایی کرد، طبیعتاً بیشتر از این هم انتظار ندارم با یک بازی مشغول بشه. بعد هم پرید تو بغلم: مامان ممنونم برای من آبرنگ آوردی؛ خیلی ممنونم😳😳😂 ➖خوب الان چی شد؟ ایشون همون بچه است که پنج روز هر چی آبرنگ را بهش پیشنهاد میدادم می‌گفت : نه نمی‌خوام اینجا چه اتفاقی میفته!!!! دلیل این مدل تغییر در رفتار کودک چیه؟؟؟ 🤔🤔🤔 ➖ قبل از اینکه بقیه مطلب را بخونید پیشنهاد میکنم خوب بهش فکر کنید. نظر شما چیه؟ ➖این رفتار کودکان دو دلیل عمده دارد. اولین و مهمترین دلیل یکی از مهمترین نیازهای کودکان یعنی استقلال و آزادی است. ➖وقتی مادر میگوید: برو نقاشی بکش، یا میخوای نقاشی بکشی؟ ، کودک احساس میکند مادر میخواهد برای او تصمیم گیری کند، میگوید: نه ➖این پاسخ نه یعنی من مستقل هستم و خودم انتخاب میکنم چه بازی انجام دهم. اصلا به چیزی که تو میگویی فکر هم نمیکنم فقط می گویم: نه ➖ اما وقتی وسایل در معرض دید کودک قرار میگیرد کودک این حس را دارد که خود او انتخاب گر است و این انتخاب به او تحمیل نشده. او دارد با آزادی و استقلال خودش انتخاب میکند. ➖ دلیل دوم: تحریک حس بینایی است. حس بینایی با توجه به خصوصیاتی که دارد محرک بسیار قوی تری نسبت به سایر حواس دارد، یعنی کودک با دیدن یک پدیده یا یک شئ توجه بیشتری به آن میکند تا مثلا شنیدن در مورد آن پدیده یا شئ. ➖ یکی از دلایلی که طبیعت یک محیط بسیار غنی است، همین موضوع است. چون در طبیعت پدیده های مختلف در معرض دید کودک قرار می گیرند و کودک خودش آزادنه و کاملا مستقل می تواند انتخابگر و طراح بازی خودش باشد. ➖اما شاید بارها دیده باشید، کودک در پارک میخواهد در باغچه خاک بازی کند، مادر اصرار دارد که بیا تاب و سرسره سوار شو مثل بقیه ی بچه ها یا مثلاً مادر، کودک را به خانه بازی برده، مادر می بیند زمان زیادی از وقت گذشته و کودک خودش را با یک وسیله که مشابه آن را در خانه هم دارد مشغول کرده، مادر به شدت اصرار دارد که کودک را به سمت سایر بازیها هدایت کند: مثل همین را توی خونه داری،بیا برو فلان بازی، الان وقت تمام میشه و... اما کودک همچنان بر انتخاب بود پافشاری دارد که دلیل عمده آن نه تمایل به آن بازی، بلکه ارضا و اثبات نیاز استقلال خودش است. ⚫️ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak