eitaa logo
مدار 01:20
14.1هزار دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
27.2هزار ویدیو
111 فایل
🔴 ما ساعت هایمان را در 01:20 بامداد جمعه ۱۳ دیماه ۹۸ کوک و شمارش معکوس را آغاز کرده‌ایم تا روزی که ان‌شاءالله در قدس نماز بخوانیم 🔹دسترسی سریع به ناب ترین اخبار، اطلاعات و تحلیل ها 🔸تبلیغ نداریم 🔹️آنتی صهیون (فقط مسائل مهم) eitaa.com/antiizion
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 استوری فرزند #شهید_همت درباره #سردار_حاجی_زاده ▪️صفحه رسمی محمد مهدی همت بعد از انتشار پست‌هایی درباره شهید سردار حاج #قاسم_سلیمانی توسط اینستاگرام مسدود شد. @poshte_parde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز ۱۷ اسفند سالروز شهادت حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده دلاور و قهرمان لشکر ۲۷ محمدرسول الله 🔻شهید همت، حکومت کننده بر جان‌ها ▫️سخنرانی درمورد @poshte_parde
برای هزار ابراهیم 🔺شهید ابراهیم همّت، فرمانده جوانِ روزهای سخت، امروز ۶۵ ساله شد. خواستم بنویسم «اگر بود ۶۵ ساله می‌شد» دیدم این «اگر بود» چقدر نادرست و بیهوده است! در زندگی آدم‌هایی هستند که بود و نبودشان به سال و ماه نیست. به زیر و روی خاک نیست. به نام و نان نیست، اصلا به تن نیست که اگر بر خاک افتاد تمام شود. 🔺در این ۳۷ سال که از شهادت حاج همّت در جزیره مجنون گذشته، بسیار گفته‌اند از «شجاعتِ» او! من اما هر چه بیشتر شناختمش عاشق «ترس»های او شده‌ام. او می‌ترسید از آنکه مبادا «انسان» نباشد. همّت، نقاب نیست که به صورت بزنی، لباس نیست که بپوشی، ادا نیست که درآوری، بت نیست که بپرستی، اما اتفاقی است که باید در وجودت بیفتد. همین است که امروز هزار حاج همّت بی‌آنکه شباهت‌های ظاهری به زمان و زبان او داشته باشند در لباس پزشک و پرستار، در صف اولِ نبردی نابرابر با بلا و ابتلا ایستاده‌اند، چشم‌های‌شان مثل چشم‌های او از بیداری ورم کرده، صورت‌های‌شان مثل صورت‌های او از فشار و حرارت ماسک‌ها خراشیده؛ دل‌شان دلشوره‌ی انسان دارد و گلوی‌شان بغض زندگی. 🔺امسال تولد حاج همت را به جان‌ها و تن‌هایی تبریک می‌گویم که این «ابراهیم» هر صبح در لباس سپید آنها متولد می‌شود و آتش را گلستان می‌کند! و مگر تولد و «هستی» از این بیشتر هم هست؟ @poshte_parde
🔴 مادرِ دارفانی را وداع گفت 🔸ساعتی قبل حاجیه خانم «نصرت همت» مادر سردار شهید محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) دارفانی را وداع گفت. 🔸 این مادر فداکار صبح سه شنبه اول مهر در گلزار شهدای شهرضا با رعایت پروتکل‌های بهداشتی انجام خواهد گرفت. @madare0120
روحانی: "من به افتخار می‌کنم." : "با کفر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و ناکثین و مارقین است؛ نه خصلت مؤمنین و متقین" جنگ را با همت‌ها بردیم و اقتصاد را با مذاکره فریدون‌ها باختیم... @madare0120
🔴فرزند شهید همت در توئیتی اعلام کرد فوت ناشی از حمله قلبی نبوده و از وی با عنوان «شهید» نام برده است!!! 🔴 محمد مهدی همت، فرزند ، پس از دقایقی، توییت خود را حذف کرد! @madare0120
مدار 01:20
"مادران" کلید راه ظهورند ... مادر اگر خدایی شد، نفسش خداییست... مادر اگر اگر خدایی شد، دعایش در نسل
🔹 معجزه تولد شهید همت🔹 مرحوم علی اکبر همت [پدر شهید همت] می‌گوید: «پاییز سال ۱۳۳۳ به همراه جمعی از همشهری‌ها برای زیارت حرم امام حسین علیه السلام راهی کربلا شدیم. آن روزها سفر به کربلا خیلی سخت و طاقت‌فرسا بود. مخصوصاً برای همسر من که باردار هم بود. راه پر از دست‌انداز باعث شد تا حال همسرم بد شود. پرسان پرسان بردیمش پیش یک دکتر عراقی. معاینه‌اش کرد و گفت: بچه صددرصد سقط شده! برگشتنی با درشکه آمدیم، تا چشم مادرش افتاد به حرم طاقت نیاورد. گریه کرد و گفت: ۲ هزار کیلومتر راه آمده‌ام، بیایم خدمت امام برسم، نه اینکه بروم یک گوشه بنشینم. هرچه اصرار کردم که حالش خوب نیست و باید مدارا کند افاقه نکرد. مجبور شدم ببرمش حرم. مادرشهید همت می گوید « گفتم: الان می‌روم پیش دکتر واقعی. رفتم حرم، نمی‌توانستم روی پاها بایستم. همان‌جا پای ضریح نشستم. سر گذاشتم روی شبکه‌های ضریح گفتم: یا امام حسین! من از خودم نمی‌ترسم که بروم. به حرف هیچ‌کس هم گوش نمی‌دهم. فقط می‌ترسم من قاتل این بچه بشوم. نگذار همچنین بلایی سرم بیاید. گریه می‌کردم، زیارت می‌کردم، حرف می‌زدم. برگشتم خانه و خوابیدم. خواب دیدم نشسته‌ام پای ضریح دارم به این خانم‌های قدبلندی نگاه می‌کنم که روبنده‌ی عربی دارند. به خودم می‌گفتم چه باحیا هستند این‌ها که یکی از آنها آمد پیش من گفت خانم! گفتم: بله. دست کرد از زیر چادرش یک بچه قشنگ درآورد داد به من. چادرم را هی می‌کشید روی صورتش می‌گفت: بچه‌ات که از دست رفت ولی برای اینکه دست خالی برنگردی این را بگیر با خودت ببر. به کسی هم نشانش نده. فقط یادت باشه اسمش را بگذار محمد ابراهیم. او از ماست و پیش ما هم برمی‌گرده. « صبح بلند شدیم رفتیم پیش همان دکتر، معاینه‌اش که تمام شد، ماتش برد. همین‌طور نگاهمان می‌کرد. می‌گفت: قابل باور نیست. شما دیشب رفتید پیش کی؟ دکتر گفت: یعنی هیچ دوا و درمانی نکردی؟ بیمارستان و جایی نرفتید؟ گفتم: نه. گفت: همان اصل کاری. به من گفت: مگر نرفتید حرم؟ گفتم: چرا. خندید و گفت: کار ارباب خودمان است پس. دکتر تا شنید چی شده و کجا رفته‌ایم هر چی پول ویزیت و نسخه داده بودیم را به ما برگرداند. گفت: خیلی مواظب‌شان باشید. هردویشان از خطر جستند، بچه بیشتر. ۴ ماه کربلا ماندیم و برگشتیم. نیمه بهمن رسیدیم شهرضا. بچه صبح روز سیزدهم فروردین ۱۳۳۴ به دنیا آمد. اسمش را به خاطر آن خواب گذاشتیم محمد ابراهیم.»🌸🍃 @madare0120
🔰 روایت همسر شهید همت از دعاهایی که مستجاب شد ❇️ افراد مختلفی از بانو (ژیلا بدیهیان، همسر شهید) می پرسیدند که همسرت چه فرمانده لشکری است که تا به حال زخمی نشده است. وقتی این سوال را از او می کردند در ذهن خودش هم این مسأله مطرح می شد. و هر از گاهی در میان حرفهایشان از محمد ابراهیم می پرسید که تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ او هم حرف تو حرف می آورد و از پاسخ طفره می رفت. ❇️زمان گذشت و شبی که قرار بود مصطفی به دنیا بیاید، محمدابراهیم از رازش پرده برداشت و گفت: در کنار خانه خدا چند چیز از او خواستم: اول تو را، دوم دو پسر از تو که خونم باقی بماند. سوم در کشوری که امام در آن نفس نمی کشد من هم نباشم و دیگر اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. @madare0120