eitaa logo
💖 مادر زیرک 💖
5.1هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
239 فایل
ورود به عرصه تربیت بدون آموزش مانند رفتن به میدان جنگ بدون سلاح است. مدیرکانال؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت مدیر دبستان دخترانه بهشت پروانه ها ✍️مؤلف کتاب های ئافرت،بازی های آموزشی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌾🍁🌿🌾🍁 🌾🌿🍁 🌺 💠اصول تربیت کودک (۱) 🔹برای سخن گفتن با کودکان زبانی را به کار ببرید که ارزیابی نمی کند. از کلماتی که شخصیب و توانایی بچه را مورد قضاوت قرار می دهد پرهیز کنید. 🔻از کلماتی مانند«چلفتی، احمق، بد» و حتی کلماتی مانند«قشنگ، خوب، عالی» نیز دوری کنید، به خاطر اینکه کمکی به کارها نمی کنند. این کلمات راه را بر کودک می بندند. 🔻 در عوض از واژه هایی استفاده کنید که توصیف می کنند. چیزهایی را که می بینید توصیف کنید. چیزی را که حس می کنید توصیف کنید. 🔻 به عنوان مثال اگر دخترتان نقاشی را به شما داد و پرسید:«قشنگ است؟» پاسخ بدهید:«من اینجا یک خانه ی بنفش، یک خورشید قرمز، یک آسمان راه راه و یک دنیا گل می بینم.» یا اگر کودک لیوان شیر را روی زمین ریخت بگویید: «می بینم که شیر ریخته است.» سپس یک تکه پارچه یا یک ابر به او بدهید. به این ترتیب از سرزنش کردن پرهیز می کنید. برگرفته از کتاب(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌿🌾🍁🌿🌾🍁 🌾🌿🍁 🌺 💠اصول تربیت کودک (۲) 🔻در رویا چیزی را به کودک بدهید که در واقعیت امکان آن نیست. 🔻 به عنوان مثال پسر شما در اتومبیل بد خلقی می کند و شما به او توضیح می دهید که همه تشنه ایم و تقصیر شما نیست که در این ترافیک سنگین گیر کرده اید و هیچ راهی برای اینکه توقف کنیم و نوشابه ای بخریم وجود ندارد، گله و شکایت هم کمکی به تند تر رفتن اتومبیل نمی کند. 🔻 چه بهتر که در چنین موقعیتی بتوانید به پسرتان بگویید: « مثل اینکه خیلی تشنه ای! شرط می بندم دلت می خواهد همین حالا یک سطل آب سیب خنک اینجا بود!» برگرفته از کتاب:(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌿🌾🍁🌿🌾🍁 🌾🍁🌿 🍁 💠اصول تربیت کودک (۳) 🔻 باید احساسات کودکان را درک کنیم. تا زمانی که کودک احساس درستی نداشته باشد نمی تواند درست فکر کند؛ و تا زمانی که کودک احساس درستی نداشته باشد نمی تواند درست عمل کند. 🔻به عنوان مثال استفاده از جملاتی مثل «هنوز بچه است، چه می فهمد، چنان وانمود می کند که انگار دنیا به آخر رسیده است.» 🔻باعث می شود کودک احساس کند که احساساتش زیاد جدی تلقی نمی شود. 🔻یا مثلاً گفتن جملاتی مانند «هیچ دلیلی برای ناراحتی تو وجود ندارد.» «سر هیچ و پوچ این همه سرو صدا راه انداختی!» «این احساس تو دیوانگی است.» 🔻شما در مقام پدر و مادر وظیفه داردید که کمک کنید بچه ها بفهمند احساسات واقعی شان چیست، چرا که برای آنها مفید است بدانند واقعاً چه حس می کنند. 🔻به عنوان مثال: «مثل اینکه آن پازل را به تنهایی درست کردی، خیلی خوشحالی؟نه؟!» «حتماً ناراحتی که دوستت به جشن تولدت نیامد.» 🔻همة احساسات بچه ها، حتی آنهایی که بار منفی دارند، بایستی به رسمیت شناخته شوند: 🔻«بازی با اسباب بازی ای که این قدر سخت به کار می افتد بایستی خیلی مأیوس کننده باشد!» 🔻«وقتی عمه جان لپت را نیشگون می گیرد، خیلی ناراحت می شوی؟» برگرفته از کتاب:(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌿🌾🍁🌿🌾🍁 🌾🍁🌿 🍁 💠اصول تربیت کودک (۵) 🔻 اگر کودکی در زمان مشخص، احساسی خاص دارد، در واقع در آن لحظه این احساس برایش واقعیت دارد. 🔻به عنوان مثال هنگامی که به شما می گوید: «ما هیچ وقت هیچ جا نمی ریم، دیگران مرتب مشغول گشت و گذار هستن.» به جای این که بگوییم:«چطور این می تونی این حرف را بزنی؟ مگه همین هفتة پیش نرفتیم باغ وحش؟ مثل اینکه حافظه ات خیلی خرابه.» 🔻می توانیم بگوییم: «تا جایی که تو درک کرده ای خانوادة ما به اندازة کافی به مسافرت نمی رود. تو دلت می خواهد ما بیشتر، دسته جمعی به جاهای مختلف برویم. خوشحالم که این را به من گفتی. حالا دیگر می دانم.» برگرفته از کتاب:(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌾🍁🌿 🍁 💠اصول تربیت کودک (۶) 🔻احساسات هر کودک ویژة خود اوست. همان گونه که دو برگ یک درخت عیناً مثل یکدیگر نیستند، احساسات دو کودک نیز عیناً به هم شباهت ندارند، و شما سرانجام باید درک کنید: این احساسات، همان چیزی است که «او» را «او» می کند و نه کس دیگر. 🔻به عنوان مثال درست نیست که بگوییم: «چطور شده که بستنی دوست نداری؟ تو خانواده، تو تنها کسی هستی که بستنی دوست نداره.» 🔻درست است که بگوییم:«برادرت خیلی بستنی دوست دارد، ولی تو اصلاً دوست نداری، تو فالوده را ترجیح می دهی.» 🔻 زمانی که احساسات، شناخته و پذیرفته می شوند، کودکان نیز احساسات خود را بهتر درک می کنند. برگرفته از کتاب:(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🌾🍁 🍁 💠اصول تربیت کودک (۷) 🔻 وقتی والدین احساسات کودکان را می پذیرند و بچه ها نیز یاد می گیرند که خود را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند. 🔻 اعتماد کودک به خودش و به ادراکش می تواند او را از بلاها دور نگه دارد و غریزه شناخت خطر را به دست آورد و به احساسات خود اعتماد کند. 🔻 اگر کسی از کودکان سوالی پرسید، اجازه بدهید خودش پاسخ بدهد. خیلی مهم است که کودک فرصت داشته باشد سوال های مربوط به خودش را جواب بدهد. برگرفته از کتاب :(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۸) 🔻 در کارهای بچه های تان دخالت نکنید . 🔻به عنوان مثال ممکن است برایتان خیلی مشکل باشد که وقتی دخترتان به منزل می آید از او نپرسید«معلمت از انشایت خوشش اومد؟ در بارة آن چی گفت؟ تکلیف ریاضی که من کمکت کردم انجام بدی درست بود؟ لباس جدیدت چقدر بهت می آد. آیا کسی متوجه لباست شد؟» 🔻اما لازم است که مقداری خودداری به خرج دهید و فقط بگویید:«سلام عزیزم» و بگذارید هرچه او فکر می کند مهم است تعریف کند. 🔻 اجازه بدهید کودکانتان خودشان کارهایشان را انجام بدهند. 🔻اجازه دهید با انجام دادن کارهایشان احساس استقلال کنند. 🔻مطمئن باشید با انجام دادن کارهای فرزندانتان، چسبیدن به آنها، اداره کردنشان، نظر دادن و راه آنها را معین کردن به آنها لطف نمی کنید بلکه در حق آنها ظلم می کنید. برگرفته از کتاب :(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۹) 🔻 هیچ کودکی نمی تواند با انتظارات والدینش به مخالفت برخیزد. 🔻 اگر انتظارات ما پایین هستند، می توان مطمئن بود که توقعات کودک نیز مطابق با آن خواهد بود. 🔻پدر یا مادری که می گوید: بچه من هیچ وقت چیزی نمی شود، به احتمال قوی پیش بینی اش به حقیقت خواهد پیوست. برگرفته از کتاب :(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (11) 🔻 والدین نیز انسان اند. اگر شما تمایل به انجام کاری ندارید مجبور نیستید که برخلاف میلتان این کار را انجام دهید. 🔻مثلاً اگر خسته اید و فرزندتان از شما تقاضای کیک می کند هیچ ضرورتی ندارد علی رغم احساستان عمل کنید می توانید هنگامی این کار را انجام دهید که حوصله کافی دارید و هیچ لزومی ندارد که برای احساستان دلیل بیاورید. برگرفته از کتاب:(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۲) 🔻اگر با حرف نتوانستید کاری را پیش ببرید می توانید از عمل استفاده کنید. 🔻 برای روشن شدن موضوع تجربه یک مادر را بیان می کنم. 🔻«چشم هایم را باز می کنم و با خود می اندیشم: آیا امروز بیلی به موقع به سرویس مدرسه می رسد یا باید باز هم با ماشین او را برسانم؟ با وجود اینکه هر روز صبح با همین منوال از خواب بر می خیزم، از قبل پاسخ را می دانم. 🔻اول سال تصور می کردم که شاید چیزی در ارتباط با مدرسه رفتن بیلی، ناراحتش می کند. اما وقتی با هم صحبت کردیم، متوجه شدم مسئله ای در بین نیست.او به آموزگاران و درس هایش علاقه داشت و تعداد زیاد رفیق در مدرسه داشت. 🔻یک بار حرف های او را شنیدم و از احساسات خودم برایش گفتم: تا چه اندازه از این نقش نیمه راننده بدم می آید و چقد ر آرزو می کنم که او برای خود برنامه ای تنظیم کندکه به موقع به اتوبوس برسد.دو سه روزی پس از آن روز سعی می کرد به موقع برسد، لیکن به زودی خود را در وضعیت سابق یافتم. 🔻دکتر جنیات در جلسه قبل گفته (به بعضی شرایط نباید اجازه داد ادامه پیداکنند، چون ادامه آنها برای بچه ها و والدین هر دو مضر است).وقتی این قضیه را شنیدم گفتم این ازهمان شرایط است. نه تنها هر صبح خودم را دیوانه می کنم، بلکه بیلی را هم از نتیجه طبیعی دیر کردنش محروم می دارم. تاخیر او مسئلة من شده نه مسئلة او. 🔻اما هنوز نمیدانستم اگر من بیلی را به مدرسه نبرم، چگونه این کار را خواهد کرد. لزومی ندارد مادر محتاطی باشی تا بفهمی یک و نیم کیلومتر راه درازی برای یک پسر بچة کوچک است و در سر راه چهارراه های خطرناکی وجود دارد. 🔻با شوهرم در این باره مشورت کردم. با حالتی نیمه شو خی گفت: شاید بهتر باشد بار دیگر که دست به این کار زد، او را سوار یک تاکسی کنی و به مدرسه بفرستی. در ضمن وادارش کنی از پول هفتگی خودش کرایه تاکسی را بپردازد.خیلی از حرفش خوشم اومد. 🔻همان شب به بیلی گفتم که رساندن او به مدرسه برایم بسیار ناخوشایند است و این کار را ادامه نخواهم داد. اگر دوباره بیلی اتوبوسش را از دست بدهد، یک تاکسی خبر می کنم و بار اول کرایه اش ر ا خودم می دهم. 🔻.صبح روز بعد که از خواب برخاستم دیدم ساعت 8:29 شد ، ولی حتی سعی نکردم به بیلی هشدار دهم که وقت می گذرد.حدود سافت 8:35 بیلی سرش را از روی کتاب کارتون بلندکرد و متوجه ساعت شد. گفت: ای وای، مامان، اتوبوسم رفت. تو باید مرا برسانی. 🔻آن گاه گفتم: دیروز گفتم که از این به بعد اگر به اتوبوس نرسی، باید با تاکسی بروی. به سمت تلفن رفتم و در حالی که مشغول گرفتن شماره بودم بیلی آستینم را مرتب می کشید و می گفت: اما من نمی خواهم تنها با تاکسی بروم! گفتم: بله کاملاً متوجه حرفت هستم . او به شکایت ادامه داد تا زمانی که تاکسی به در خانه رسید. اما بالاخره رفت. 🔻 از آن روز به بعد حتی یک بار هم دیر نکرده! در واقع چند روز قبل مرابه عجله کردن وامی داشت و می گفت: مامان هنوز ناهارم را آماده نکرده ای؟ نمی خواهم دوباره سوار اون تاکسی لعنتی بشم. برگرفته از کتاب :(کودک،خانواده،انسان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۳) 🔷گفتگو با کودکان هنری خاص است که اصول و مفاهیم ویژه خودرا دارد.کودکان وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنند،عمدتا آنچه را که واقعا در نظر دارند، بیان نمی کنند.پیامهای کودکان غالبا جنبه رمزی دارد که برای درک این پیامها بایستی این جنبه رمز را درک کرد و کشف رمز انجام داد. به عنوان مثال: 🔹 کودکی پنجساله در حالی که به همراه مادرش برای اولین بار از کودکستانی دیدار می کرد،نظری به نقاشّیهای روی دیوار انداخت وبا صدای بلند پرسید:این نقاشّیهای بد ترکیب را چه کسی کشیده ، هان؟ 🔹مادر خجالت کشید؛نگاهی سرزنش آمیزبه پسرش کرد وفوراً گفت: درست نیست که آدم بگوید نقاشیهای به این قشنگی زشت هستند. 🔹مربی کودکستان که به مفهوم اصلی سوال کودک پی برده بود،لبخندی زد وگفت: تو اینجا مجبور نیستی نقاشیهای قشنگ بکشی .اگر دوست داری،میتوانی نقاشیهای بد ترکیب هم بکشی. 🔹لبخندی از رضایت بر چهره کودک نمایان شد،چرا که برای این سوال پنهانی خود که"اگر پسری خوب نقاشی نکند چکارش میکنند؟"جوابی یافته بود. برگرفته از کتاب :(رابطه والدین و کودکان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۴) 🔹در اولین روزکودکستان، کودک ماشین آتش نشانی اسباب بازی را برداشت و ریاکارانه و خودبینانه پرسید: چه کسی این ماشین آتش نشانی را شکسته؟ 🔹مادرش پاسخ داد: آخر تو که اینجا کسی رانمی شنا سی،پس چه فرقی به حالت میکند که بدانی چه کسی این کار را کرده ؟ 🔹کودک براستی علاقه ای به دانستن اسامی نداشت.او میخواست بداند با پسرانی که اسباب بازیها را میشکنند،چگونه رفتار میشود. 🔹مربی که متوجه منظور اصلی کودک شده بود جواب مناسبی به او داد: اسباب بازیها را برای بازی ساخته اند و گاهی وقتها هم میشود که این اسباب بازیها بشکنند.از این اتفاق ها پیش می آید. 🔹کودک که راضی به نظر می رسید و مهارتش در گفتگو،اطلاعات لازم را در اختیارش قرار داده بود با خود گفت: 🔹این خانم معلم زن خوبی است؛زود عصبانی نمیشود،حتی اگر نقاشی زشت از آب دربیاید یا اسباب بازی بشکند.پس من نباید ترسی از او داشته باشم. اینجا جای قابل اطمینانی برای ماندن است. 🔹 برای مادرش دست تکان داد وخداحافظی کرد،و بعد به طرف مربی کودکستان رفت تا اولین روزش را در کودکستان شروع کند. برگرفته از کتاب:(رابطه والدین وکودکان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۵) 🔹 کارول " دوازده ساله مضطرب وگریان بود،زیرا عموزاده محبوبش پس از آنکه تابستان را با او به سر برده بود،حالا به خانه اش باز میگشت. 🔹کارول (با چشمانی اشک بار): سوزی دارد میرود ومن باز هم تنها خواهم بود. 🔹مادر: چند روز که بگذرد فراموش میکنی وباز میشود مثل سابق،تو فقط صبر بکن. 🔹کارول: اوه،مامان! ( می گرید.) 🔹مادر: تو مگر بچه ای،دختر.تودوازده سال داری وحالا مثل یک نی نی کوچولو گریه می کنی،وای وای وای! 🔹آنگاه کارول نگاهی سرد وبی روح به مادر کردو به اتاقش گریخت ودر را پشت سر خودش بست. 🔹این پیش آمد باید پایان خوشتر از این میداشت. با احساس کودک برخوردی جدی باید کرد، حتی اگرخود موقعیت، آنچنان که باید جدی نباشد. 🔹از دید مادر،جدایی پس از تعطیلات شاید بحرانی ومهم بحساب نیاید ونیازی به گریه کردن هم نداشته باشد،اما با این حال،واکنش او در برابر دخترش نمی بایست خالی از همدردی بود.مادر می توانست یکی از جملات زیر یا همه آنها را به دخترش بگوید: 🔹بدون سوزی تنها خواهی بود. 🔹تو همین الان هم دلت برایش تنگ شده است. 🔹شما که این همه به هم خو گرفته اید،سخت است که از هم دور باشید. 🔹سوزی که اینجا نیست لابد به نظرت می آیدکه خانه چیزی را کم دارد. 🔹این نوع پاسخها باعث خواهد شدکه رابطه ای صمیمی و نزدیک بین مادر و کودک ایجاد شود. 🔹وقتی کودک احساس کند که او را درک می کنند،تنهایی و لطمه روحی اش محو خواهد شد. زیرا مادراو را درک می کند.برای روان ضربدیده کودک،همدردی مادردر حکم یک نوع مرهم عاطفی است. برگرفته از کتاب:(رابطه والدین وکودکان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۶) 🔹گفتگوهای بی حاصل گفتگوهایی که والدین با کودکان دارند اغلب باعث یاُس ونومیدی والدین میشوند ،زیرا هیچ نتیجه ای از این صحبتها حاصل نمی شود،چنانکه در گفتگوی زیر نمایان است؛ 🔹"کجا رفتی؟" 🔹"بیرون." 🔹"چکار کردی؟" 🔹"هیچ کار." 🔹والدینی که سعی میکنند منطقی باشند،بزودی پی می برند که این کار تا چه اندازه می تواند دشوار و طاقت فرسا باشد. 🔹چنانکه مادری می گفت: ((سعی میکنم با کودکم منطقی رفتار کنم اما کاسه صبرم لبریز میشود و از کوره بدر میروم.به حرفهایم توجه نمی کند. فقط باید جیغ بکشم تا صدایم را بشنود وحرفم را گوش کند.امان از دست این بچه !)) 🔹کودکان در گفتگو با والدین غالباً مقاومت نشان میدهند.آنها از اینکه کسی بیاید ودائماً نصیحتشان کند و ازشان ایراد بگیرد ومرتب تذکر بدهد ، نفرت دارند. 🔹آنها احساس می کنند که والدین آدمهای پرحرفی هستند. 🔹"دیوید"هشت ساله به مادرش می گوید: "مامان،چرا هر وقت که سوال کوچکی ازشما میکنم،جواب دراز وبی انتهایی تحویلم می دهید؟"وی رازش را با دوستانش در میان میگذارد و میگوید: "به مادرم هیچ چیز، نمی گویم، هیچ چیز.کافی است سر صحبت را با او باز کنم و آنوقت با آن نطقهای طولانی خودش وقت بازی کردن مرا هدر دهد." 🔹اگر کسی مشتاقانه نظاره گر گفتگوی بین یک مادر و فرزند باشد و به حرفهایشان گوش دهد با کمال تعجب متوجه خواهد شد که هریک ازآنان تا چه اندازه کم به حرفهای یکدیگر توجه میکنند. 🔹این گفتگو به دو تک گفتار می ماند: یک تک گفتار از انتقاد و دستور العمل ها تشکیل می یابد و دیگری از عدم پذیرشها و دلیل تراشیها. 🔹نمایش غم انگیز چنین "ارتباطی"،ناشی از عدم عشق وعلاقه نیست،بلکه از عدم احترام سرچشمه میگیرد؛و بوجودآمدن این نمایش غم انگیز به دلیل نبود هوش وذکاوت هم نیست،بلکه بخاطر نبود مهارت است. 🔹به منظور اینکه بتوانیم هم به کودکان برسیم وهم از یأس و نومیدی والدین بکاهیم به روش جدیدی در برقراری ارتباط و گفتگو با کودکان نیاز داریم. برگرفته از کتاب:(رابطه والدین وکودکان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾🍁 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۷) 🔷 روش جدید برقراری ارتباط با کودکان 🔹اساس روش جدید برقراری ارتباط با کودکان را دو چیز تشکیل میدهد:احترام ومهارت 🔹این روش جدید مستلزم این است که (الف) پیامها نباید به حس احترام کودک لطمه ای وارد سازند،همان گونه که به حس احترام والدین نباید لطمه بزنند و(ب)ابتدا باید تفاهمی متقابل بین والدین وکودک ایجاد شود وفقط پس از ایجاد این تفاهم است که پند و اندرز ، راهنمایی و آموزش موثر واقع میشوند. 🔹"اریک" نه ساله با حالتی بسیار عصبانی به خانه آمد، زیرا قراربود با همکلاسیهایش دسته جمعی به پیک نیک بروند که بارندگی برنامه را بهم زده بود.مادر تصمیم گرفت به روشی جدید گفتگو کند. 🔹او ازبکارگیری جملات پیش پا افتاده که قبلاً فقط وضع را نا هنجا رتر کرده بودند،خودداری کرد. جملاتی همچون : "گریه کردن برای برنامۀ پیک نیک بهم خورده هیچ دردی را دوا نمیکند. "؛"روزهای دیگری هم برای خوشی و تفریح هست."؛"تو که میدانی بارندگی تقصیر من نبوده،پس چرا از دست من عصبا نی هستی؟" 🔹مادر اریک با خودش گفت: "پسرم از اینکه نتوانسته به پیک نیک برود،ناراحت و مأیوس شده.پسرم می خواهد با ابراز خشم نسبت به من،در این بد اقبالی مرا هم شریک کندوتسکین یابد. 🔹به او حق می دهم که این طور ناراحت باشد. اگر احساساتش را درک کنم و به این احساسات احترام بگذارم،بهترین کمک را به او کرده ام." 🔹مادر: خیلی نا امید به نظر میرسی. 🔹اریک: بله همین طور است. 🔹مادر: تو خیلی دلت می خواست به این پیک نیک بروی؟ 🔹اریک: البته که دوست داشتم. 🔹مادر: همه چیز آماده بود که این باران لعنتی بارید. 🔹اریک :بله درست همین طور شد. 🔹لحظه ای سکوت برقرار شد و سپس اریک گفت:"اشکالی ندارد مامان، حتماً که نباید امروز به پیک نیک میرفتم، باز هم فرصت می شود." 🔹حالت عصبانی اریک ظاهراً از بین رفته بود و او باقی بعدازظهر در کارها کمک کرد.معمولاً هر بار که اریک به خانه می آمد همه اعضاء خانواده را غم وغصه فرا میگرفت.او دیر یا زود با یکی از آنها دعوا براه می انداخت و خلاصه همة اعضای خانواده را اذیت می کرد و این جاروجنجال پایان نمی پذیرفت تا اینکه سرانجام شب دیر وقت به خواب میرفت و سروصدا می خوابید. برگرفته از کتاب:(رابطه والدین وکودکان) @madarezirak
🌾🌿🍁🌾🌿🍁 🌿🍁🌾 🍁 💠اصول تربیت کودک (۱۸) 🔷روش جدید برقراری ارتباط با کودکان 🔹 وقتی کودک در اوج احساسات شدید خود قرار دارد گوشش به کسی بدهکار نیست.او نمی تواند پند و اندرز یا سخنان تسلّی بخش یا انتقاد سازنده را بپذیرد. 🔹او از ما می خواهد که درکش کنیم و آن چرا که درآن لحظه بخصوص از درونش میگذرد،احساس نماییم. 🔹علاوه بر این،او می خواهد بدون اینکه مجبور باشد تمام تجربیات درونی اش رابرایمان بازگو کند،مورد درک ما واقع شود. 🔹در واقع این یک نوع بازی است که او در این بازی فقط اندکی از احساسش را برای ما آشکا ر میکند و محتاج آن است که باقی را خودمان حدس بزنیم. 🔹وقتی کودک به ما میگوید: "آقا معلم کتکم زد"نباید از او بخواهیم که جزئیات تنبیه را هم برای ما توصیف کند و نیز نیازی نیست که بپرسیم"چکار کردی که کتک خوردی؟" "حتماً کاری کرده بودی که معلم کتکت زد.بگو ببینم چکار کردی؟"حّتی نباید بگوییم: "اوه متأسفم." 🔹ما باید به کودکی که تنبیه شده است نشان بدهیم که می فهمیم متحمل چه درد و خجلتی شده است و از احساسات انتقام جویانه اش آگاهیم. 🔹چگونه میتوانیم بفهمیم که او چه احساسی دارد؟ به او نگاه می کنیم وبه گفتارش گوش میدهیم و همچنین از تجربه های عاطفی خودمان استفاده می کنیم.ما می دانیم کودکی که در میان جمعی از همسن وسالان خود خجل شده است،حالا چگونه باید احساس کند. 🔹بدین جهت،بایستی طوری حرف بزنیم که کودک بداند ما از حالی که داشته است آگاه وبا خبریم. 🔹هر یک از جمله های زیر می تواند مفید واقع شود: 🔹"حتماًً وضع خجالت آوری بوده است." 🔹"این وضع حتماًً تو را عصبانی کرده است." 🔹"حتماً آن لحظه از معّلمت نفرت داشتی." 🔹"لابد احساساتت را بد جوری جریحه دار کرده است." 🔹"امروز روز بدی برایت بود." برگرفته از کتاب:(رابطه والدین و کودکان) @madarezirak