🔰حدیث
⏪ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند:
إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله.
آنگاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد.
⏪بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۰۷
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_زهرا_زمینه
#کوچه
زبان حال امام حسن علیه السلام
سخته غربت سخته بی کسی
سخته با غم باشی همنشین
سخته شاهد باشی مادرت
می خوره زمین ۲
نگید چرا خرابه حال و روزم
نگید چرا محاسنم سفیده
حکایت کوچه و ماجراشو
جز من و مادر احدی ندیده
پیرم کرده
سایه ی دستای بی جوون مادرم
صدای خسته و لرزون مادرم
چشای زخمی و گریون مادرم
ای وااای
ای وای مادر جوونم
تلخه فکرش تلخه این فشار
تلخه محنت تلخه این عذاب
تلخه هر شب بازم اون روزو
میبینی توو خواب ۲
نگید چرا همیشه غصه داره
شب غم حسن سحر نداره
از اتفاقی که تو کوچه افتاد
حتی بابام علی خبر نداره
دق کردم با
روضه ی غصه ی بی حد کوچه ها
صدای سیلی دشمن بی حیا
چادری که باشه روش جای رد پا
ای واای
ای وای مادر جوونم
#وحید_محمدی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_زهرا_زمزمه
#حضرت_زهرا_نوحه
گل بی خار کجا، در و دیوار کجا
صورت حور کجا، شعله نار کجا
ای بنی فاطمه ترسم نشود باورتان
بر در خانه شده نقش زمین مادرتان
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
مادر از پای نشست، کودکش رفت ز دست
میوه چون نارس بود، ناگهان شاخه شکست
طایر سوخته در بین قفس می افتاد
او نفس می زد و مولا ز نفس می افتاد
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
فاطمه یار نداشت، یک طرفدار نداشت
کاش در سینه دگر، زخم مسمار نداشت
بدن خسته کجا، ضربه ی پیوسته کجا
بوسه ی میخ در و سینه ی بشکسته کجا
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
کودکان لرزیدند، حال مادر دیدند
همه از اشک ز رخ دانه بر می چیدند
حامی مادر مظلومه فقط کودک بود
خواست گردد سپر اما قد او کوچک بود
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
چه بر آن ماه رسید، به فلک آه رسید
یا علی زود بیا، قنفذ از راه رسید
از چه باید شرر از خانه ی مولا خیزد
چند نامرد سر یک زن تنها ریزد
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
این صدای حسن است، لرزه اش بر بدن است
جگرش پاره شده به لبش این سخن است
ای خزان زود گل پر پر ما را کشتی
ای مغیره تو چرا مادر ما را کشتی
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
#غلامرضاسازگار
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
با سلام خدمت ذاکرین و مادحین ارجمند
به اطلاع عزیزان میرساند جلسه هفتگی مجمع الذاکرین اهل بیت(ع)
در شب شهادت حضرت زهرا(س)
چهارشنبه(شب پنجشنبه)
ساعت ۸:۳٠ شب
واقع در جاسب روستای وسقونقان پایین تر از قنادی رضا وارانی کوچه ولیعصر منزل آقای حسین محمدی برگزار میگردد.
بانی:مداح اهل بیت (ع) آقای حسین محمدی
در پایان جلسه از همه عزیزان به صرف شام پذیرایی میگردد.
از همه عزیزان دعوت میگردد در این جلسه حضور پیدا کنند.
گزارش تصویری شماره یک :
🏴السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
مراسم سوگواری و عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
به مدت ۲ شب با کلام حجتالاسلام والمسلمین اميدرضا مبارک آبادی وحجتالاسلام والمسلمین صفری و بانوای گرم مداح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام حاج حسن حیدرزاده در مسجد الجواد علیه السّلام کوی بعثت با حضور پرشور جوانان برگزار شد.
🔰هیئت رزمندگان اسلام شهرستان محلات
🔰پایگاه مقاومت بسیج ، هیئت امناء و هیئت عزاداری مسجد الجواد(ع) کوی بعثت
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بحر طویل حضرت زهرا س
شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم یک خانه، همه خواب، همه خواب، و جز هِق هِق آهستهی یک مرد، و یا نالهی آرام دو سه کودک بی تاب، اگر گوش کنی می شنوی زمزمهی ریختن آب
اگر چه همه خوابند، ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که این شب، شب بی مادری زینب کبراست، شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسل گل یاس علی حضرت زهراست
علی بود وَ یک زانوی لرزان، علی بود و غم تازه یتیمان، علی بود وَ آن اشک روان، سینهی محزون پر از درد، وَ آن گریهی پنهان، علی بود، وَ یک یاس شهیده، همان شیر خدا، حیدر کرار وَ رنگی که ز رخسار پریده، همان فاتح خیبر، که قدش سخت خمیده، علی بود، همان همسر زهرا، که چندی است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامی نشنیده، علی بود وَ رخسارهی زهرا که سه ماه است ندیده
علی بود و دلی خسته در آن بارش غمها، علی بود وَ اسماء، کنار بدن خستهی زهرا، در آن نیمه شب ساکت و خلوت، همان نیمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصیبت، شب مرگ علی، مرگ گل یاس، علی کرد نگاهی سوی اسماء، که بریز آب روان بر روی گلبرگ گل یاس
وَ با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و چنین گفت: عزیز دل حیدر، مددی کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشویم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل یاس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز
علی بود وَ قلبی که به اندازهی یک فاطمه غم داشت، علی بود وَ بازوی کبودی که ورم داشت
وَ دستان علی بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علی زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علی چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سینه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روی شانهی دیوار زد و زار زد و گفت:، نگفتی به علی فاطمه یک بار، از این زخم وَ از قصهی دیوار، از این اذیت، آزار، از این سینه و از لطمهی مسمار، خدایا چه کند حیدر کرار؟!
همه عالم هستی، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک یتیمیّ حسین و حسن و زینب و کلثوم، به جز زمزمهی ریختن آب، از آن خانه صدائی به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صدای طپش یک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ریشه گسسته، صدای کمرِ کوه، که از غصه شکسته
انه صدائی به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صدای طپش یک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ریشه گسسته، صدای کمرِ کوه، که از غصه شکسته
فقط آه کشید آه، علی با مدد فاطمه استاد روی پا، وَ چنین گفت به اسما، بریز آب به روی گل حیدر، ولی سعی کن آرام بریزی که یاسم شده پرپر، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی که گلم خستهی خسته است، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی، که پهلوش شکسته است
علی شست تنش را، و َبا گریه چنین گفت به زهرا: شدی پرپر و این شهر نفهمید، که گل طاقت این اذیت و این همه آزار ندارد، تو رفتی و علی یار ندارد، وَ در مردم این شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولی کاش به گلبرگ شقایق بنوسیند، که گل تاب فشار در و دیوار ندارد ..."
حاج علی انسانی
حضرت_فاطمه_علیهاالسلام
🔹چراغ آه🔹
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را
کز آتش دل کردهام روشن چراغ آه را
از بس که دود آه من گردید سدّ راه من
در کوچههای شهر خود گم کردم امشب راه را
گفتم به شب زاری کنم، خون جگر جاری کنم
صبح آمد و دادم ز کف این رشتۀ کوتاه را
باید که اسرار درون از سینهام ناید برون
ورنه به آتش میکشم با ناله مهر و ماه را...
رزمآوری آزادهام اما ز پا افتادهام
زیرا که از کف دادهام دخت رسولالله را
هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون
چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را
«میثم» اگر روشن دلی هشدار! کز راه علی
دشمن به آگاهی برد یاران ناآگاه را
📝 #غلامرضا_سازگار_
4_6050993438365582526.mp3
2.81M
مطالب ویژه🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#تحلیل_مداحی
#استاد_خلج
شعر و ورضه
شهادت حضرت زهرا(س)
با نوای: حاج حسن خلج
از بازی عجیب فلک آه می کشید
از زخم های خورده نمک آه می کشید
آن صورتی که تاب نسیم سحر نداشت
حتی ز باد بال ملک آه می کشید
حالا چه آمده به سرش که تمام شب
از جای زخم های فدک آه میکشید
او بار شیشه داشت که در کوچه خرد شد
آیینه بود غرق ترک آه می کشید
خانومی که تا چند روز پیش ملکه عالم اسلام بود دختر رسول خدا بود، حالا یه مشت اراذل ریختن در خونش خدا شاهده مصیبت بی بی فقط لگد به در زدن و صورت مجروح و پهلوی شکسته نیست اونی که آدمُ می کشه بد دهنی و بی ادبیه...
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
یکی نبود بگه نامرد مگه خبر نداشتی از حال و روز فاطمه، مگه صدای زهرا رُ نشنیدی اگه بپرسی جوابش اینه، خود بیشرفش تو نامه ش برا معاویه نوشت معاویه نزدیک بود دلم برای فاطمه بسوزه همین که صدای نفس نفس زهرا رُ می شنیدم اومد دلم به رحم بیاد یاد علی افتادم انقده بغض تو سینه ام جمع شد، هرچی زور داشتم تو پام جمع کردم...
4_6050780128814826341.mp3
6.38M
🏴 #تحلیل_مداحی
#استاد_خلج
#دکتر_محمد_فراهانی
🎶 راز اینکه بعضی از مداحها رو زیاد دعوت می کنند
🎶 اما بعضی اصلا دعوت نمی شن چیه؟
👌 تو این صوت جوابش و بشنوید
#دکتر_محمد_فراهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 امشب؛ حسینیه امام خمینی(ره)؛ اشکهای رهبر معظم انقلاب هنگام نوحهای با ذکر یاد کودکان غزه و لبنان
❤️مادر خوبیهای عالم، مادر بچههای ایران، مادر کودکان غزه، مادر بچههای لبنان؛ یا فاطمةالزهرا سلاماللهعلیها...
✅ @basijnewsir_markazi
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_مدح.....
مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را هدایت می کند
ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش
تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند
نور زهرا ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او روزی قیامت می کند
انبیا هر یک گروهی را شفاعت می کنند
انبیا را یک به یک زهرا شفاعت می کند
گفت پیغمبر که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه اتمام حجت می کند
محو نورانیت او می شود هفت آسمان
ساعتی که بین محرابش عبادت می کند
روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند
ظاهرا نان می دهد دست گدا و باطنا
سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند
چشم هایش نه... همین خاک به روی چادرش
خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت می کند
پای حیدر که وسط باشد هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند
ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند
درد زهرا را کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش از چیزی حکایت می کند
ضربه ای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت می کند
#محمد_جواد_شیرازی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#سینه_زنی_سنتی _حضرت_زهرا_س
#بعد_از_شهادت
#سبک می آید از ره منزل به منزل
من باغبانی افسرده حالم
در هجر یک گل بشکسته بالم
نقش گل بین آن در ودیوار
تا ابد باشد نقش خیالم
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
وای از آن میخ وپهلوی زهرا(س)
غنچه اش پرپر،آه و واویلا
دستان بسته کردم نظاره
در اوج غربت،گریان وتنها
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
از برم رفتی یار جوانم
تنها شدم من،ای مهربانم
گو چه سازم با ناله ی طفلان
ناتوان از این بار گرانم
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
آه از زمانه، با من چه کردست
بعد تو قلبم،محمل دردست
گرمی ونور کاشانه بودی
بی تو خانه ام تاریک وسردست
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
غسل ودفن تو بوده شبانه
آه از آن تشییعِ مخفیانه
درد سنگینی، باشد برحیدر
دخت پیمبر،شد بی نشانه
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
شاعر : اسماعیل تقوایی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🌸🍃🌸🍃
در سوگ يارِ على عليه السلام
#قسمت_سوم
#آغاز_جدایی
با بسته شدن چشمان حضرت زهرا علیها السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از شهادت مادر خود با خبر شدند، اسماء به حسنین علیهما السلام گفت: به نزد پدرتان حضرت علی علیه السلام روید و خبر شهادت حضرت فاطمه علیها السلام را به او رسانید .
حسنین علیهما السلام از خانه بیرون آمدند و در حالی که فریاد می زدند:
«یا محمداه! یا احمداه! الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا»
وارد مسجد شدند و حضرت علی علیه السلام را که در مسجد بود، از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام آگاه نمودند . حضرت علی علیه السلام با شنیدن این خبر، آنچنان دگرگون شد که بی حال افتاد . آب به صورتش پاشیدند و به حال آمد .
با سوز و گداز فرمود:
«ای دختر محمد (ص) ! به چه کسی خود را تسلیت دهم. [تا زنده بودی] مصیبتم را به تو تسلیت می دادم، اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گیرم؟ »
#بحارالانوارج43ص249
#ادامهدارد...
1_2058373604.mp3
6.3M
بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ، ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم ، حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب ، به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته
🎧 حاج محمود کریمی
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_زهرا_س_مدح
دست من و عنایت و، لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبت و، مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیدهی، مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعتِ، روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه
رشتهی مهر فاطمه، سوی خدا کشد مرا
دل بهولاش دادهام، تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا، ور به سما کشد مرا
درد اگر عطا کند، یا به بلا کشد مرا
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وا نشود لبم مگر، به گفتوگوی فاطمه
رشتهی چادرش اگر، به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا، به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر، زمزمهی دعا رسد
جان ز نوای گرم او، به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی، گفته خدا به وصف او
کجا قصیدههای من بُوَد رسا به وصف او
فاطمهای که مصطفی، خوانده به رتبه مادرش
به احترام میکند، قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین، بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته، از دم روح پرورش
مادح او کسی به جز، خدا شود نمیشود
حقِّ سخن به مدح او، ادا شود نمیشود
منم که مهر داغ او، نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش، دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد، گرهگشای مشکلم
زشعلهی محبتش، داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر، گر از دری برانَدَم
نمیروم زکوی او، چه رانَدَم چه خوانَدَم
عصمت داوری نبود، اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود، اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود، اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود، اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق، بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی، من به فدای فاطمه
به پیش بحر جود او، محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را، اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش، فزون بُوَد ز عالَمی
مرا چه غم اگر خدا، به مهر او دهد غمی
دل به ولاش بستهام، در آرزو نشستهام
تیر غمش مگر رسد، به سینهی شکستهام
ایکه به قلب عالَمی، نقش گرفته داغ تو
ایکه پریده مرغ دل، از همه سو سراغ تو
میوهی معرفت خورد، روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیدهها، تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفیات، قسم به خاک تربتت
خونْ دل پارهپارهام، گشته به یاد غربتت
ای که خزان شد از ستم، بهارِ زندگانیات
گشته خمیده سرو قد، به موسم جوانیات
مدینه بعد مصطفی، ندیده شادمانیات
قسم به عمر کوته و، به رنج جاودانیات
عنایتی! عنایتی! «میثمِ» دل شکستهام
رو به سوی تو کردهام، دل به غم تو بستهام
✍ #غلامرضا_سازگار
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
#سازمان_بسیج_مداحان_استان_مرکزی
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj