#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آنکه از عباس نانش را گرفت
روزِ محشر دستهايش دستگيري ميكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهی عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آبآورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا اماننامه امانش را گرفت
چشمهايش پاسبانهای بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير، چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش، آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزهای حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریههای ناتمامی خواهرانش را گرفت
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکلگشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چهعجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جملهجملهی «یا کاشِفَالکُروب» قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همهچیزش فدا اباالفضل است
شدم اسیر تو و مادرم بهمن آموخت
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش؟ چه ترس از دوزخ؟
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است میآید
بهمجلسی که درآن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امامزمان
کههست حضرت صاحبعزا امامزمان
فقط نه گردش چرخ جهان به دستش بود
که اختیار زمین و زمان به دستش بود
فقط نه این که علمدار خیمهگاه حسین
عمود خیمهی هفتآسمان به دستش بود
کریم بود شبیه برادر و پدرش
که چشم خواهش هرناتوان به دستش بود
به تیر اخم اباالفضل در کمین افتاد
سپاه دشمن اگرچه کمان به دستش بود
به قصد جنگ نیامد، ولی اگر میخواست
به ضربهای سر هر پهلوان به دستش بود
دل تمام حرم بود قرصِ بودن ماه
هرآنزمان علم کاروان به دستش بود
تمام آبرویش مشک آب شد، وقتی
نگاه العطش کودکان به دستش بود
از آستانهی هرچشم، اشک را برداشت
خبر رسید اباالفضل مشک را برداشت
شبیه باز شکاری که رو به علقمه رفت
هزار چشم به همراه او به علقمه رفت
سلاح غیرت خود را به تن حمایل کرد
به اشکچشم و به بغضگلو به علقمه رفت
دخیل بست به مشکش نگاه اهل حرم
هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت
«وَ إن یَکاد» نشستهست بر لب همه، چون
میان چشمونظرها عمو به علقمه رفت
آهای دشمن اگر ذرهای شرف داری!
بههوش باش که با آبرو به علقمه رفت
چه حکمتیست که هرکس بهجنگ میآمد
برای کشتن او با وضو به علقمه رفت؟
ندای «اَدرِک اَخا» هم حکایتی دارد
اگرکه عاقبت این گفتگو به علقمه رفت
گریز آخر هر روضهخوان همین شد؛ آه...
عمود خیمهی ما نقش بر زمین شد؛ آه...
گذشته است در اين داغ آب از سر آب
که آب هم شده شرمنده در برابر آب
دوباره روی دل آب ماند داغ لبش
چرا که تشنهی لبهای اوست حنجر آب
هنوز مزّهی آن جرعه مانده در دهنش
که ريختهست بهدست خودش بهساغر آب
همین که قطرهی اشکش بهروی آب افتاد
نشست زخم عمیقی به روی پيکر آب
گرفته بود سرش را به روی زانویش
کنار علقمه با اضطراب مادر آب
چه پيش آمده در علقمه مگر؟ که شده است
«خجلکنندهی عباس» نام ديگر آب
به مشک تیر زدند و فرات با خود گفت:
اگر خجل شده عباس، خاک بر سر آب
فرات و مشک و علم نیز روضهخوان شدهاند
شریک داغ غم صاحبالزّمان شدهاند...
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش «وحید و فرید و طرید» خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام شهیدان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
در این حسینیهها لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که دم انتقام سر برسد
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
✍ #مجتبی_خرسندی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
ای لشکر حق را سر و سردار، اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار، اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار، اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار، اباالفضل
تو ماه بنیهاشمی و ما شب تاریک
تو لالهی عباسی و ما خار، اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار، اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سیوسه نوبت
هر خستهدلی نام تو تکرار، اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقاییات اقرار، اباالفضل
تو رستهای از خویش و گرفتار حسینی
خلقاند به عشق تو گرفتار، اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار، اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار، اباالفضل
از سوز عطش آبشده طفل سهساله
مگذار بگرید به حرم زار، اباالفضل
تا آنکه ببینند به تن دست نداری
یکلحظه سر از علقمه بردار، اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی! دست برون آر، اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار، اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار، اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسیناند خریدار، اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیدهی "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار، اباالفضل
✍️ #غلامرضا_سازگار
┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند
صاحبان نفس اینگونه روایت کردند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر اُمبنین و پسر فاطمه را
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانیتر
شانه در شانه دو تا کوه، خودت میدانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت میدانی -
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتادهست
اتفاقیست که یکبار فقط افتادهست
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
«شاه شمشاد قَدان، خسرو شیریندهنان»
رود، از بس که شعف داشت تلاطم میکرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم میکرد
ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده
«غرقه گشتهست و نگشتهست به آب آلوده»
رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
میتوانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش، جنگ کند
دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد
نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست
چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟
ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد
بنویسید که در علقمه سقّا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود
آسمانها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهٔ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠