#حضرت_علی_اکبر_شهادت
گرفته بر سر دامن سر جوانش را
و داده است ز کف طاقت و توانش را
برای این که پدر را پسر صدا بزند
پدر گرفت دمی خون در دهانش را
صدای خنده شان تا رسید نفرین کرد
ز آه سینهی خود جمع دشمنانش را
خلیل وعده نمود و پس از هزاران سال
حسین آمد و پس داد امتحانش را
دوباره حرف علی کوچه باز شد اینبار
کشاند تا وسط دشت عمه جانش را
مردّد است که تا خیمهها که را ببرد
تن جوانش را ... یا قد کمانش را ؟
وساعتی پس ازاین روی نیزه خواهدگفت
موذن حرم کربلا اذانش را
#محمدحسن_بیات_لو
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
چه حال و روز عجیبی، گذشت بر تو حسین جان
که همچو بازِ شکاری، تو آمدی سوی میدان
علی مقابل چشمِ تو پاره پاره بدن بود
میان گرد و غباری تنِ جوان تو پنهان
در آن زمان که به زانو، کشیده ای بدنت را
کنار پیکر اکبر، امان ز حال پریشان
در احتضار، علی میکشید پا به زمین و
نفس نفس زدنش در شماره بود فراوان
ز لَخته خونِ گلویش، دلت به تاب و تب افتاد
فغان کشیدی و گفتی: خدا کند ندهد جان
صدا زدی وَلَدی! خواهرم رسیده کنارت
ز جا بخیر و ببر عمه را ز دیده ی عدوان
مَخواب راحت علی جان! حرم پناه ندارد
مرو که بعدِ تو دنیا، چه جای ماندنِ یاران؟
مَبند دیده بُنَیَّ، سخن بگو دمِ آخر
پس از تو چون رود عباس، وای بر دل طفلان
اگر که چشمِ عمو را سپاه دور ببیند
که رحم میکند آندم بدون تو به یتیمان
خدا کند نرود معجری ز حمله به غارت
خدا کند نشود هجمه ای به خیمه ی نسوان
صدای هلهله ها را مگر نمی شنوی که...
تمامِ جبهه شده پر ز پایکوبیِ آنان؟!
اگر به خیمه هجومی شود پس از تو و عباس
نَه گاهواره بماند، نَه زیوری ز عزیزان
پس از شهادتِ یاران، نَه محرمی نَه پناهی
مگر خدا بکند رحم بر سپاهِ غریبان
اَمان ز حالِ رباب و اَمان ز حالِ سکینه
که خاک بر سر دنیا پس از عروجِ شهیدان
#محمود_ژولیده
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
آسمان تیره شد از بس قمرم ریخت به هم
چقدر بسمل بی بال و پرم ریخت به هم
قامتش بود قیامت، صف مژگان محشر
چشم خورده پسرم ، چشم ترم ریخت به هم
یا علی گفته ام از بسکه علی دیدم من
تا نجف رفت صدایم، پدرم ریخت به هم
به خدا هر که پسر داشت به من می خندید
بین لبخند پسرها ، پسرم ریخت به هم
بسکه من تیر کشیدم ، جگرم تیر کشید
جگرم سوخت ، چو دیدم جگرم ریخت به هم
کس ندیدست پسر را پدرش بشمارد
دانه دانه شد و بر دور و برم ریخت به هم
رو به قبله نشد از بسکه به هم ریخته بود
قبله هم سوخت ز سوز جگرم ریخت به هم
یک عبا دارم و صد تا علی اکبر، چه کنم؟
تا عبا دید که من در به درم ریخت به هم
کرده ام جمع اذان گوی حرم را اما
باز دیدم نرسیده به حرم ریخت به هم
همه با کشتن اکبر ، پدرش را کشتند
قبل گودال ، ز پا تا به سرم ریخت به هم
از غم یوسف لیلا ، به چه روز افتادم
پیش چشم همه شمع سحرم ریخت به هم
#سیدمحسن_حسینی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
تکانم داد عمه تا بداند زندهام یا نه
چرا هِی وای میگویی ولی یک بار بابا نه
کشیدم تیغهای از حنجره تو با دو انگشتم
دلم خوش بود حرفی میزنی این بار... اما نه
محاسن داشتم بر دست ، دنبال تو اُفتادم
به زخمی فکر میکردم ولیکن اِرباًاربا نه
مرا هَرسو ببر زینب ولی سمت رقیه نه
مرا هَرسو ببر زینب ولی در پیشِ لیلا نه
چه راحت پخش میکردی به سختی جمع میکردی
تو هَم ای کاش در گودال بودی ، بین صحرا نه
عزیزم دست و پا زن جان دهی شاید که راحتتر
بکش پا را زمین پیشم ولی در پیش زهرا نه
#حسن_لطفی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است
چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بودهست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چهقدَر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
"پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست"
سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
جان علی، جسم نبی، جلوهی کوثر بوده
سرّ لولاک، از اوّل علی اکبر بوده
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخاست
نفس پنج تن آل عبا بر میخاست
ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته
قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش
بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به ابالفضل قسم! قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجهی شیراز نوشت:
"شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان"
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذن زاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذانِ علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنهی الطافِ تو دشت
مشک از چشمهی چشمان تو پُر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات
چشم دنیا به تنت جامهی احسان دیدهست
حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیدهست؟
رحمت واسعهای، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم
میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب
میشود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی
رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
ذات تو گرچه خلاصه شدهی پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است
بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را
#مسعود_یوسف_پور
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠