#نذر_وفات_حضرت_خدیجه_س
ایثار در راهِ خدا دینِ خدیجه است
چشمانِ عالم محوِ آئینِ خدیجه است
سجاده ی ذکرِ شبانه عاشقِ اوست
محراب هم مشتاقِ آمینِ خدیجه است
از مکه تا بیتُ العتیقِ روشنِ عرش
خیلِ ملک سرگرمِ تحسینِ خدیجه است
گر قامتِ نخلِ نبوت استوار است
از برکتِ خشتِ نخستینِ خدیجه است
او همسرِ خورشید هست و مادرِ ماه
عطرِ وجودِ هر دو تسکینِ خدیجه است
از سوی حق بر او سلام آورده جبریل
از باغِ معراجی که آذینِ خدیجه است
عنوانِ امّ المومنین دارد اگر او
این یک از آن صدها عناوینِ خدیجه است
از بس که دستانش سخاوت دارد آری
عالم فقیر و عبد و مسکینِ خدیجه است
امشب که از داغش جهان را غم گرفته
قلبِ پیمبر نیز غمگینِ خدیجه است!
#هستی_محرابی
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
کلّ عالم در پناهِ چادرِ زهرا(س) بوَد
کلّ قرآن از وجودِ کوثرِ طاها بوَد
حق به ما فهماند از روزِ ازل این نکته را
فاطمه زیباترین تفسیرِ ذالقربی بوَد
جز خدا کس برتر از شانِ رسول الله(ص) نیست
اینکه فرمود او مقامِ کوثرش والا بوَد
از همان روزی که خلقت را بنا کرده خدا
بعدِ احمد افتخارش حیدر و زهرا(س)بوَد
ما خدا را شاهد آوردیم بر این اِدّعا
چون خدا فرمود هر یک عبد بی همتا بوَد
نیمه ی گم گشته ی هم بوده اند از ابتدا
خطبه ی پیوند شان از سوی حق اجرا بوَد
تا نهادم سر به خاکِ آستانِ هر دو نور
لطفِ هر یک دیده ام دریاتر از دریا بوَد
گفت پیغمبر ز سوی حق به فرمانِ خدا
هر دو عالم دخترِ من سرورِ زنها بوَد
خادمه بر درگهش آسیه و صد هاجر است
در دو عالم فاطمه انسیهًالحورا بود
روزِ محشر هست بر مرکب سوار آن بانویی
در میانِ اهلِ محشر، محشرِ کبری بود
قامتش سروِ بلندِ باغ و بانوی بهشت
کلّ قرآن در ضمیرِ کوثرِ او جا بوَد
با ولای فاطمه من زندهام تا روزِ حشر
چونکه در خلقت فقط او مادرِ بابا بود
من چه گویم در مقامش چون زبانم قاصر است
اینکه مداحش چو مریم خالقِ یکتا بود
هیچکس در هر دو عالم نیست مانندش ولی_
ثانیِ زهرای اطهر زینبِ کبری(س) بود
دستِ کوتاهِ من و لطفِ نساءِالعالمین
چشمِ من بر درگهِ آن شافعِ فردا بود
ناامیدم برمگردان جانِ فرزندت حسین(ع)
شورِ عشقش تا ابد در سینهام برپا بود!
#هستی_محرابی
#بداهه_نیمه_شب_پنجشنبه_۲۱_دیماه