eitaa logo
کانون آموزش مداحان
33هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
27.7هزار ویدیو
283 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴ویژه ♨️ماجرای شنیدنی زنده شدن دختر اکبر ناظم بواسطه شفاعت حضرت ابوالفضل العباس(ع) 🎤حجت الاسلام 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
@Maddahionlinمداحی آنلاین - تا مشکت تو آب زدی - مهدی سلحشور.mp3
زمان: حجم: 7.84M
🔳 🌴تا مشکت تو آب زدی 🌴موجای دریا شد آروم 🎤 *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze 3 - shabe 9 moharram1399 - motiee.mp3
زمان: حجم: 6.87M
🔳 🌴روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع) 🌴علی با صورت به زمین خورد 🎤 *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل ام البنین بگو پسری داشتی چه شد؟ 🥀 *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مرغ دل پر می‌زند پیوسته سوی کربلا بنی‌فاطمه - محرم ۱۴۰۰ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کفنش خاک زیر پایش بود غسل او خون زخم هایش بود لشکری رد شدند از رویش نیزه ها می رود به پهلویش همه بر شمر اقتدا کردند تیغ ها با تنش چه ها کردند می رود چشمه چشمه خون ز تنش غیر مشتی نمانده از بدنش زخم ها بی حد ست در تن او نیزه ها می شکست در تن او عرش را آه مادرش برداشت چکمه ای پا به سینه اش بگذاشت بر روی خاک جا به جا می رفت روی دستان نیزه ها می رفت ناله اش بین دست و پا گم شد بدنش زیر سنگ ها گم شد شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یک شکار و آنهمه صیاد فکرش را بکن یک نفر غمگین بقیه شاد فکرش را بکن دست و پاهایی کبود و گیسوانی سوخته این وسط هم در بیاید باد فکرش را بکن عین آن تیری که سقا را زمین گیرش نمود خورد زیر حلق یک نوزاد فکرش را بکن تازه بعد از اینکه لشکر از از دل گودال رفت ریش و قیچی دست شمر افتاد فکرش را بکن با چه اوضاعی به استقبال زینب آمدند سنگ میزد کور مادرزاد فکرش را بکن یک طرف آیینه‌های حضرت زهرا اسیر یک طرف اما یزید آزاد فکرش را بکن آه میزد پیش چشم بچه ها با خیزران تازه بعدش فحش هم میداد فکرش را بکن روضه یعنی چشم در چشمان زین العابدین می کشد میخواره ای فریاد فکرش را بکن شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غروب بود که آهسته دوره ات کردند غروب بود که از هر طرف کمین خوردی غروب بود که نایی به پیکر تو نماند غروب بود که از اسب بر زمین خوردی غروب بود که در پیش چشم اهل حرم به زیر هجمه‌ی تیغِ سپاه می رفتی یکی عبای تو را،آن یکی رَدای تو را... کشان کِشان به تهِ قتلگاه می رفتی بگو دروغ شنیدیم..،آب خوردی حسین بگو ز فرط عطش هِی نرفته ای از حال بگو "سنان" به لب خشک تو لگد نزده بگو که نیزه به حلق‌ات نرفته در گودال میان گودیِ گودال گیر کردی حسین تمام بند به بندِ تن‌اَت گُسست آخر عصابه‌دست..،محاسن‌سپیدی آمده بود... چنان به صورت تو زد..،عصا شکست آخر هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه دُرُست لحظه ی آخر که مادر تو رسید تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه به پیش مادر پهلو‌شکسته ی تو حسین شکسته‌بال تو را بی حیا زمین کوبید میان کاکُل تو پنجه را فرو می برد وَ چند مرتبه راس تو را زمین کوبید چِقَدر وقت گرفت است ذبح تو از شمر... تمام این همه مدت تو دست و پا زده ای به زیر ضربه ی خنجر..،سنان به خولی گفت: شنیده مادر خود را فقط صدا زده ای به جان پیرهن کهنه ی تو افتادند لباس پاره ی تو دست این و آن افتاد تن تو زیر سم مرکب عَدو له شد سر بُریده ی تو بر سَرِ سِنان افتاد پس از تو پای حرامی به خیمه ها وا شد نگاه حرمله ها بر رباب‌ها افتاد به دستِ پستِ هزاران حرام‌لُقمه..،غروب ز آیه های حریم‌ات نقاب ها افتاد غروب بود که شمر از تن تو دست کشید غروب بود که در خیمه ی زنان آمد غروب بود که انگشت های تو..،ای وای غروب بود که از راه ساربان آمد شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد بگو آن بی حیا از تو مگر غیر از کرامت دید که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد چه رزقی زرفروش پست از بازار گرمت داشت چقدر او گوشواره با خودش بهر تجارت برد چه بايد گفت با طفلت اگر از سرخي ات پرسد؟ گرفت آيينه را خون يا كه رنگت را حرارت برد؟ سرت انشگشترت پیراهنت عمامه ات را آه... یکی با فکر گندم دیگری حرص عمارت برد... از آن بالا که میبینی بگو طفلت کجا مانده ست که آرام دل از زینب نگاه بی قرارت برد به خون فریاد زد گر دین نداری باش آزاده سپاه کوفه اما آبرو از این عبارت برد غزل مصرع به مصرع واژه واژه قتلگاه توست من آن هیچم، نگاهت بود، شعرم را زیارت برد فاطمه معصومی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بعد يك عمر كه با بودن تو سر كردم حال بايد تک و تنها به حرم برگردم من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم پس نخور غصه شبيه تو رشادت دارم من بميرم اگر اين عشق هلاكم نكند سايه ات را ز سرم كاش خدا كم نكند دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم تو بمان خيمه خودم ميروم و مى جنگم با تو هستم پسر فاطمه! خواهش كردم از كنارم نرو مثل همه! خواهش كردم طاقتم نيست ببينم سرت افتاد زمين اينقدر آه نكش، خواهرت افتاد زمين خواهرم، عاطفه ى خواهريم را چه كنم؟ پيرهن بافتهء مادريم را چه كنم؟ ديدم از دور كسى چكمهء خود پا مى كرد زير حلقوم تو را شمر تماشا مى كرد حاضرم رو بزنم، چنگ به رويت نزنند موى خود را بكنم، پنجه به مويت نزنند شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
به هم زد لشکری را گرچه تنها بود و بی یاور ولی داغ دل ایتام امانش را برید آخر برادر می رسد گودال و خواهر می رود از حال چه می گویم زبانم لال، شاید بشنود مادر جدا افتاده اند اما یکی هستند، می بینی؟ دمی غافل نمی مانند از احوالات یکدیگر به جان ذره های کائنات افتاده آشوبی نمی میرد چرا شاعر، نمی خکشد چرا جوهر؟ حسین افتاده و دارد خودش جان می دهد کم کم چه اصراری ست اینگونه بتازد بر تنش لشکر؟ پدر انگشترش را در رکوعش داده بود...آری پسر در سجده هم انگشت می بخشد هم انگشتر یکی دنبال پیراهن، یکی سوی کلاخودش یکی با دست لرزان آمده در جستجوی سر نه عیبی دارد آن دِشنه، نه جانی دارد این تشنه ولی از مادرش زهرا خجالت می کشد خنجر دوان برگشت سمت خیمه ها خواهر سراسیمه که می آیند سوی خیمه هایش قوم غارتگر فراری می دهد ایتام را در غربت صحرا مبادا گُر بگیرد چادری، غارت شود معجر چه با زحمت خودش را می رساند باز تا گودال چه بی صبرانه می آید به بالای سرش خواهر نمی دانم چه شد اما زمین افتاد با صورت نمی دانم چه دید اما نکرد این صحنه را باور که اینسو تیر ماند و نیزه ماند و پیکری صدچاک که در آنسو نماند از خیمه ها جز خاک و خاکستر ستون آسمان ها را تکان داد اه آن محزون که یا جداه در خون نور چشم خویش را بنگر منم زینب، بگو این دم چه سازم بین نامحرم؟ کجا دیدی در این عالم، کسی از من پریشان تر؟ کجا رفت آن محبت ها، کجا شد جای آن بوسه؟ که حتی نقطه ای سالم نمی یابم در این پیکر به خود لرزید عرش آنجا که زینب ناله زد یا رب برای چون تو معبودی چه قربانی از این بهتر؟ کسی که پاسخ هل من معین اش را نداد امروز نمی دانم چه پاسخ می دهد فردا به پیغمبر سری اینک شکستند و سری بالای نی بستند زمین غوغا، زمان غوغا، جهان غوغاست سرتاسر زمان از دست رفت و سرخ شد خورشید عاشورا مهیای سفر هستم ولی بی قاسم و اکبر لگد روزی به در خورد و به پیکر می خورد امروز بماند اهل دنیا را جهانی بی در و پیکر سید جعفر حیدری *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*