#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
شانه اش گفتم و دلم لرزید
دستم از حرکتِ قلم لرزید
شانه اش بی سبب نشد خم شد
جایی انگار که عصا هم شد!
وقتِ مضمونِ بی هوا شده است
راهِ کوچه به شعر وا شده است
کوچه ای که در آن شهید شده
از غمش گیسویش سپید شده
کوچه ای که نزد پَر از قَفَسش
تا لبش وا شد آخرین نَفَسش
گفت یک کوچه و من و مادر
گُذرِ و روز ِ روشن و مادر
با پر و بال بود مادرِ من
شاد و خوشحال بود مادرِ من
ارثِ شیعه شده نصیب بس است
نیست بابا دگر غریب بس است
تا سرش پیچِ کوچه را رد کرد
ناگهان راه را عدو سد کرد
جانِ من بود روی لب میرفت
مادرِ من عقب عقب میرفت
اینکه رخسارِ ماه هاله شده
بعدِ قاپیدنِ قباله شده
آسمان از صداش میلرزید
رگم از ناسزاش میلرزید
مادرم صورتش به پایین بود
علتِ ناگهانی اش این بود
وای دستش چگونه جرات کرد
سر به دیوار بد اصابت کرد
از خجالت سرم زمین افتاد
پیشِ من مادرم زمین افتاد
جگرم این شده که پاره شده
داغدارِ دو گوشواره شده
قاتلم خاکِ تارِ چادر شد
جای پای کنارِ چادر شد
تا که با زحمت از زمین پا شد
صدمه ی چشمها هویدا شد
ای امان از به شانه بردنِ او
از غمِ تا به خانه بردنِ او
روی دوشم فرشته باران بود
به لبِ مادرم "حسن جان" بود...
🔸شاعر:
#حبیب_نیازی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم
گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم
"روزها فکر من اینست و همه شب سخنم"
چه شد از بین همه بنده کوی حسنم
هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید
چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید
با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست
تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست
من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست
و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست
زندگی را به تمنای تو خوش می دارم
که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم
ای که با آمدن توست ، علی بابا شد
و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد
نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد
که بگویند به لطف تو گدا دارا شد
آبرو یافته از لطف و عطای حسنم
پس عجب نیست بگویم که برای حسنم
همه را باب حیات است حسین بن علی
ناجی وقت ممات است حسین بن علی
که در اوج درجات است حسین بن علی
تا که کشتی نجات است حسین بن علی
بادبان است در این کشتی امداد حسن
نه ؛ بگو آب حسن ،موج حسن ،باد حسن
نیست بالاتر ازین درد در عالم دردی
بین مردان بنشینی و نباشد مردی
و نفهمند تو را صلح چرا می کردی
همه هستند کنارت و تو تنهاگردی
صبر را برده ای از رو و تمامش کردی
کربلا را تو به تدبیر قیامش کردی
چه سکوتیست تو کردی که چنین فریاد است
و به تدبیر تو بنیاد ستم بر باد است
نام تو لرزه ی بر قامت استبداد است
وارث قدرت مولایی تو اولاد است
قاسمت روز دهم یک تنه غوغا می کرد
کربلا مات شد و خیره تماشا می کرد
خیره گشتند و به ماه تو حسد ورزیدند
صد حرامی همه با نیزه گلت را چیدند
گریه می کرد حسین و همگی خندیدند
بعد ازان پای سرش یکسره می نوشیدند
مرگ مشتاقی او دید و بسی کم آورد
عسل روی گلش چهره او هم آورد
جگرت سوخت ، کنارت تو برادر داری
زینب اینجاست غمی نیست تو خواهر داری
گرچه یک خاطره از کوچه و مادر داری
بی وفایی و حسد از بر همسر داری
لیک مهمان سر نیزه نگشته سر تو
میزبان لبه ی تیغ نشد حنجر تو
🔸شاعر:
#سیدحسین_میرعمادی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن_مجتبی_ع
زینت صفحه ی تاریخ که نامش حسن است
اثر صلح ثمربخش امام حسن است
دم زنند ار ملل راقیه از صلح و صفا
پیروی از نظریّات و مرام حسن است
صلح او ضامن اجرائی شرع نبوی است
صلح او حافظ برّان ز حسام حسن است
صلح او حفظ جوانان بنی هاشم کرد
نظم اسلام ز صلحش به نظام حسن است
صلح او بود که پی ریزی عاشورا کرد
صبح عاشور درخشنده ز شام حسن است
هیبت و صولت او همچو رسول مدنی
چون علی قاطع و برّنده کلام حسن است
یوسف آن شاهد کنعان و عزیز مصری
با همه حُسن و ملاحت چو غلام حسن است
خون دل خورد به هنگام حیاتش همه عمر
چه حیات؟ آب دهن تلخ به کام حسن است
چه حیات از ستم و طعنۀ احباب دو رو
بخدا خون جگر شرب مدام حسن است
چه حیات؟ آب گوارا به گلو همچو شرنگ
جای آب و شکرش زهر به جام حسن است
نه همین جور و جفا دید به هنگام حیات
حالیا هم هدف ظلم منام حسن است
چشم امّید شفاعت به ((حسینی)) در حشر
از امام حسن و فاطمه مام حسن است
#سعدی_زمان
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
در کوچه پای آمدنش تیر میکشد
از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد
این طفل هر زمان که به در میکند نگاه
بی وقفه چارچوب تنش تیر میکشد
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
نام حسن ردیف غزلهای غربت است
حتی ردیف تَن تَ تَنَش تیر میکشد
این بار زهر کینه بر او کارگر شده
هی لخته لخته هی دهنش تیر میکشد
زینبه نشسته پاره ی تن را نظاره گر
با هر نفس نفس ، بدنش تیر میکشد
از بس که گریه کرده در این ماتم عظیم
چشمان خیس سینه زنش تیر میکشد
شاید که یاد کرببلا میکند حسین
وقتی که دارد از کفنش تیر میکشد
🔸شاعر:
#سیدحسن_رستگار
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای اینکه حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربت او
دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن
ضریح کرببلا نقره داغ تربت او
زهیر و حر و حبیبند داغدار حسن
اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنار حسن
مزار خاکی او شد ابوترابیِ محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن
عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن
برای غربت او بی قرار می گریم
شبیه شمع خیالی سر مزار حسن
برای داغ دو تا ماهپاره اش یا که
برای لحظه جانسوز احتضار حسن
برای روضه او با کنایه می خوانم
مدینه ،کوچه،فدکنامه، گوشواره، حسن
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمی روم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده
ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه می کوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه می کند ما را
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است
🔸شاعر:
#قاسم_اسدی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
یا امام حسن(ع)
این کوچه های شهر,غم را تازه میکرد
یاد همان روزی که اینجا مادر افتاد
یاد همان روزی که مادر زخم خورد و...
گوشواره اش چند تکه شد دور و بر افتاد
وقتی زمین افتاد از این زهر کینه
چشمش به سمت قبه ی پیغمبر افتاد
روی زمین جسم خودش را میکشید و
خود را رساند و در میان بستر افتاد
خون جگر میریخت,خواهر ناله میزد
در گوشه ای از خانه ی او خواهر افتاد
دست برادر را نگاهی کرد,ای وای...
حتما به یاد روضه ی انگشتر افتاد....
یاسین قاسمی
#اشعار_شهادت
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
هو الكريم
پای فقیران میرود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقربتر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان
حس میکند در عین دارایی فقیر است
رد میشود هر کس که از کوی کریمان
محتاج اگر صدبار هم چیزی بخواهد
اخمی نمیآید به ابروی کریمان
حتی جزامی های تنهای مدینه
خوشبو شدند از عطر خوش بوی کریمان
در پاسخ دشنام روی خوش نشان داد
جز این توقع نیست از روی کریمان
ای دل کریمان را به زرق و برق مفروش
دنیا نمیارزد به یک موی کریمان
باید خدا اعمال بی مقدار ما را
اندازه گیرد با ترازوی کریمان
بین فقیران هیچکس مانند من نیست
بین کریمان هم کریمی جز حسن نیست
نشنیده ام جایی صدایی بهتر از تو
«آقا» ندیدم هیچ جایی بهتر از تو
هرکس بگوید باوفا هستم دروغ است
عالم ندارد باوفایی بهتر از تو
هر قدر میگشتم برای دردهایم
پیدا نمیکردم دوایی بهتر از تو
نام تو را خواندم میان هر قنوتم
زیرا نمیدانم دعایی بهتر از تو
در روز محشر که غریبم یاد من باش
آنجا ندارم آشنایی بهتر از تو
اسلام بر صلح تو قطعا متکی شد
دینم ندارد اتکایی بهتر از تو
آیینه وجه خدا هستی و یعنی...
...در تو نمیبینم خدایی بهتر از تو
تو مظهر تام صفات ذوالجلالی
نامت میآید میشوم حالی به حالی
نام تو برد از خاطرم طعم عسل را
اسم تو شیرین میکند شعر و غزل را
یادم میآید عاشقت بودم از اول
یادم نمیآید ولی روز ازل را
در زندگی هرجا به مشکل خورد کارم
نذر تو کردم تا بجویم راه حل را
آغوش تو باز است بر روی فقیران
هرگز خدا از ما نگیرد این بغل را
گفتم بساط سفره داری تو پهن است
وقتیکه دیدم نانوایی محل را
هرکس تو راهنگام جنگیدن ببیند
انگار میبیند به چشم خود اجل را
قبل از همه ای کاش میرفتی به میدان
تا زودتر پایان دهی جنگ جمل را
تو از خواص بی بصیرت ضربه خوردی
دشمن خرید آن عالمان بی عمل را
از دشمنانت هیچ خیری که ندیدی
از دوستانت هم فقط طعنه شنیدی
تنهای تنها ماندی و لشگر نمانده
از دوستانت هیچکس دیگر نمانده
در شهر پیغمبر به حیدر لعن گفتند
هیچ احترامی دیگر از حیدر نمانده
انکار کردی داغ مادر را همیشه
گفتی زمان حمله پشت در نمانده
اصلا میان کوچه بعد از ضرب سیلی
ردی به روی صورت مادر نمانده
بعد از تو تنها یا ...
#آرش_براري #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_مدح_امام_حسن #شعر_مدح_و_مرثيه_امام_حسن
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #دوبیتی_و_رباعی
نه اینکه فقط خونِ دلش از دهنش رفت
از روی حسد حُرمتِ تابوت و تنش رفت
دفن بدنش سخت شده طول کشیده
آنقَدرکه تیر آمد و بین کفنش رفت!
🔸شاعر:
#حبیب_نیازی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آنقدر کریمی
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد
هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد
آنقدر کریمی که گدا از سر کویت
از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد
شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم
نوکر به عزای تو همین مختصر آورد
غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد
صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد
گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد
غم هرچه که آورد به روی جگر آورد
سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را
تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟
دستی به روی جام غرورت ترک انداخت
آن دست که پشت در خانه شرر آورد
سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت
از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد
در لحظه تشییع تو از کینه، سپاهی
با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد
`یافاطمه” می گفت حسین بن علی با
هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد...
مرضیه نعیم امینی
شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
ما همه گدای توایم
کریم اگر که تویی ما همه گدای توایم
دوا اگر که تویی جمله ، مبتلای توایم
تو در میان دل ما قدم زدی حتما
که در پی دل و دنبال رد پای توایم
به روی سینه ی ماها نوشته اند حسنی
همه برای حسین اند و ما برای توایم
دو ماه سینه زنِ شاه کربلا بودیم
دو روز در همه ی سال در عزای توایم
خودت به زندگی ما حسین بخشیدی
همیشه و همه جا شامل عطای توایم
دمی به سعی و صفای حسین مشغولیم
دمی نشسته و آرام در منای توایم
چقدر رنج کشیدی و باز دم نزدی
چه غصه ها که تو دیدی و باز دم نزدی
به جرم خوبی بی حد از آن جماعت پست...
چقدر حرف شنیدی و باز دم نزدی
به خنده های پر از درد ، درد امت را
به جان خسته خریدی و باز دم نزدی
جهان چشید از آقایی ات ولی آقا...
تو طعمِ درد چشیدی و باز دم نزدی
به مردمان مدینه سلام میکردی
جواب هم نشنیدی و باز دم نزدی
چقدر در وسط کوچه های دلتنگی
به زخم کهنه رسیدی و باز دم نزدی
نه اینکه زهر درآورده جان ز پیکر تو
تو را زمین زده درد و عذاب مادر تو
درست در وسط کوچه بود جان دادی
که خورد دست کسی بر نقاب کوثر تو
گرفت جان تو را لحظه ای که یک مادر
به گریه چادر خود را کشید بر سر تو
سه روز بعد پیمبر ، خبیث امت با
لگد شکست درِ خانه را برابر تو
خبر رسید به گوش تمام خلق الله
صحابه ریخته بر خانه ی پیمبر تو
خدا به کس ندهد اینچنین صحابی را
غریب بوده در این شهر جد اطهر تو
هنوز ناله ی زهرا به گوش میآید
صدای زینب کبری به گوش میآید
هنوز هم که هنوز است از دل خانه
صدای غربت مولا به گوش میآید
ز آستانه ی در ، ناله های محسن با
صدای گریه ی بابا به گوش میآید
صدای ضرب لگد های دومی دارد
در آن شلوغی و دعوا به گوش میآید
هزار و سیصد و اندی گذشته اما باز
صدای هیزم از آنجا به گوش میآید
مغیره داد کشید و دل حسن لرزید
صدای نعره زدن ها به گوش میآید
پوریا باقری
#پوریا_باقری #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*