سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم.
سرم فدای سرت سربِزیر هم هستم.
زمانِ آمدنت در محله آمده ام...
دلم خوش است که بینِ مسیر هم هستم .
عزیزِ فاطمه هستی ، کریم هم هستی
غلامِ فاطمه هستم ، فقیر هم هستم.
ابوتراب اجازه بده که گریه کنم...
که خاکِ خشک شبیهِ کویر هم هستم.
مگر امام حسن دستگیری ام بکند
نیازمند به دستِ بِگیر هم هستم .
ذَلیل ُ خاضِع ُ مِسکین ُ مُستَکینم من
"اعوذوا بِالکرمت " مُستَجِیر هم هستم.
مرا اسیرِ خودت کن . اسیرِ نَفس شدم
تصدّقت بشوم ، من اسیر هم هستم.
به یادِ گریه ی قاسم زمانِ دفنِ تنت
به یادِ بارشِ بارانِ تیر هم هستم !
همین کنار نشستم مرا نگاه کنی
گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم!
همینکه سایه ی لطفت به سر بود کافیست
فقیرِ کوی تو باشم امیر هم هستم !
🔸شاعر:
#حبیب_نیازی
_________________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#وداع_با_محرم_و_صفر
اسیرِ ماتمِ -(دوماه گریه کُنِ روضه های تو بودم)
دوماه گریه کُنِ روضه های تو بودم
اسیرِ ماتمِ تو ، مُبتلای تو بودم
دوماه سینه زدم یادِ سینه ات که شکست
به لطفِ صاحب عزایت برای تو بودم!
چه بهتر اینکه گدای بساطِ اربابم
چقدر خوب که آقا ، گدای تو بودم
در این حسینیّه ها آبرو به من بخشید...
دعای فاطمه ، حاجت روای تو بودم
دو ماه این جگرم سوخته به یادِ حرم
به یاد سوختنِ بچه های تو بودم
میانِ روضه ی گودالِ تو مریض شدم
بخاطرِ بدنت ، فکرِ جای تو بودم!
بِغیرِ حال و هوایت نبود در سرِ من
هواییِ سرِ از تن جدای تو بودم
قسم به خواهرِ تو بی ریا به سر زده ام
شبی که گریه کنِ بوریای تو بودم!!
گناهکارِ نه اینکه نبودم ، امّا باز ...
به زیرِ دینِ عطای خدای تو بودم!
من آشنایی ندارم میان محشر که
تمامِ عُمر فقط آشنای تو بودم!
بزیرِ خاک که رفتم دمِ سوال و جواب
شما بگو بِهِشان خاکِ پای تو بودم!!
شما بگو بهشان اینکه با "حسین حسین"
همیشه دربه درِ کربلای تو بودم!!
شاعر: #حبیب_نیازی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
❁﷽❁
#مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها #شب_یلدا
گر چه ندارم سود و تنها زنده هستم
آقا بیا از این سفر ، تا زنده هستم
امروز هم حتّی به رسمِ عشق دیر است
وقتی نمیدانم که فردا زنده هستم!
دلشوره از تقدیرِ من با تو ، مرا کُشت
یک روز تو میآیی ، امّا زنده هستم؟!
خُب لااقل یک شب بیا خوابم بگو که:
روزِ فرج من مُرده ام یا زنده هستم؟!
زشتم ولی زشت ِ کنارِ تو قشنگ است
حالا بگو آن روزِ زیبا زنده هستم؟!
نقشِ سیاهی لشگرت فخریست وقتی...
در انتقامِ دستِ زهرا زنده هستم
سوگند بر دستی که زود از کار افتاد
آقا ، بیا از این سفر تا زنده هستم
#حبیب_نیازی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
آنقَدَر توبه شکستم زِ حیا دور شدم
خو گرفتم به گناه ُ زِ شما دور شدم
بی پرُ بال ُ زمینگیر شدم وقتی از...
آسمانِ سَحَر ُ فیضِ دعا دور شدم
دردمندم وَ همیشه به دوا محتاجم
ولی از لطفِ مداوا و عطا دور شدم
این غریبه شدنم حاصلِ بی معرفتیست
آشنا داشتم ُ از آشنا دور شدم!
سائلِ کشورِ ایرانمُ قومِ سلمان
از مسلمانیِ مشهدالرّضا دور شدم!
دلِ خونِ پسرِ فاطمه یادم رفت ، از...
خانه ی فاطمه بی چون ُ چرا دور شدم!
اصلا ً انگار نه انگار ، که آقا دارم
من از آقام جدا ، از تو جدا دور شدم!
از خجالت سرم اینجا به زمین می افتد
تا رگِ گردنِ من آمدی ، تا دور شدم!!
هر چه انگار که نزدیکِ شبِ قبر شدم
از خداوند وَ از شیرِ خدا دور شدم!!
بی مناجات شدم دستم اگر خالی شد
حیف از حال ُ هوای شُهدا دور شدم!
یک نفر نیست مرا تا لب ِ جاده ببرد
یک نفر نیست بگوید که کجا دور شدم؟!
خبرم را برسانید به آقای نجف
من علی دارم ُ از کربُ بلا دور شدم!!
استاد #حبیب_نیازی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
آنقَدَر توبه شکستم زِ حیا دور شدم
خو گرفتم به گناه ُ زِ شما دور شدم
بی پرُ بال ُ زمینگیر شدم وقتی از...
آسمانِ سَحَر ُ فیضِ دعا دور شدم
دردمندم وَ همیشه به دوا محتاجم
ولی از لطفِ مداوا و عطا دور شدم
این غریبه شدنم حاصلِ بی معرفتیست
آشنا داشتم ُ از آشنا دور شدم!
سائلِ کشورِ ایرانمُ قومِ سلمان
از مسلمانیِ مشهدالرّضا دور شدم!
دلِ خونِ پسرِ فاطمه یادم رفت ، از...
خانه ی فاطمه بی چون ُ چرا دور شدم!
اصلا ً انگار نه انگار ، که آقا دارم
من از آقام جدا ، از تو جدا دور شدم!
از خجالت سرم اینجا به زمین می افتد
تا رگِ گردنِ من آمدی ، تا دور شدم!!
هر چه انگار که نزدیکِ شبِ قبر شدم
از خداوند وَ از شیرِ خدا دور شدم!!
بی مناجات شدم دستم اگر خالی شد
حیف از حال ُ هوای شُهدا دور شدم!
یک نفر نیست مرا تا لب ِ جاده ببرد
یک نفر نیست بگوید که کجا دور شدم؟!
خبرم را برسانید به آقای نجف
من علی دارم ُ از کربُ بلا دور شدم!!
استاد #حبیب_نیازی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه
متن غزل حضرت رقیه -(با سر رسیدنِ تو دو پای مرا گرفت)
با سر رسیدنِ تو دو پای مرا گرفت
این نای زخم خورده نوای مرا گرفت
از ذوقِ اینکه آمده ای گریه میکنم
این دردِ دنده گرچه صدای مرا گرفت!
من خواستم بیایی و من را بغل کنی
یادم نبود زانویی جای مرا گرفت!!
باید بدونِ دوش عمو در به در شوم
وقتی تبر رسید و سرای مرا گرفت
زهرا بزن دوباره صدایم نگاه کن
هر دست ذرّه ذرّه نمای مرا گرفت!
زآتش گره به مو بخورد وا نمیشود
شعله ببین چگونه صفای مرا گرفت
امروز پیشِ دیده ی من با سرت چه شد
دیدم شراب ظرفِ دوای مرا گرفت!!
اصلا ً تمامِ شکلِ دهانت عوض شده
این خُرده های چوب قُوای مرا گرفت
دارد خرابه دورِ سرم چرخ میزند
ذهنم سراغِ خاطره های مرا گرفت
عمّه حلال کن . زحماتت اثر نداشت
باید در این خرابه عزای مرا گرفت
حبیب نیازی
شاعر: #حبیب_نیازی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#حبیب_نیازی
▶️
میخانه مگر بال و پرم را بپذیرد
تا آتش مستی جگرم را بپذیرد
ظرفیت دل در گرو پاکیِ ظرف است
ای کاش همین مختصرم را بپذیرد
در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم
تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد
منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقی ست
پس اوست که باید نظرم را بپذیرد
جارو زده ام با مژه خاک قدمش را
شاید برسد چشم ترم را بپذیرد
سر می کشم آن قدر به بالا که ببیند
دنبال همینم که سرم را بپذیرد
مقصود من از عشق، تماشای حسین است
سرمست شدن با قد و بالای حسین است
سرمایه سری هست، فدای سر ارباب
سر به سر ارباب، سرِ نوکر ارباب
بهتر که سرم را به روی دست بگیرم
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
جَمعند گداها همه دور و بر ارباب
کار آن قدری هست که بی کار نباشد
یک کارگر از این همه کارگر ارباب
این بال و پر سوختۀ فطرسی ام را
امشب برسانید به خاک در ارباب
با گفتن یک بار «حسین جان» گنهم ریخت
قبل از رمضان، سوم شعبان گنهم ریخت
تا سفره ی افطار شما هست، گدا هست
آقا که حسین است، برای همه جا هست
ما درد نگفتیم و مداوا شده رفتیم
پس بیشتر از هر چه که درد است، دوا هست
عیسی نَفَسی هست اگر از نَفَس توست
در سینه ات انگار نفس نیست، شفا هست
تا خانه ببر سائل خود را، که بگویی
هر وقت گرفتار شدی، خانه ی ما هست
در سینۀ سینایی ات، ارباب دو عالم!
گنجینه ای از جلوۀ اسماء خدا هست
ما عرش خدا را که ندیدیم، ولیکن
جایش شب جمعه، حرم کرب و بلا هست
ما تا ابد دهر بدهکار حسینیم
دیوانه زنجیری بازار حسینیم
سرچشمهٔ توحید دو تا چشم ترت شد
تا عرش پریدن هنرِ بال و پرت شد
با زلفِ کشیده، صف خیرات کشیدی
یک شهر نمک گیر تو و موی سرت شد
بالا بنشین ای به قیامت، قد و قامت
یک بار زمین خوردی و دل خون جگرت شد
باید که ز خاک قدمش بوسه بگیرند
هر وقت که هم بازی تو در به درت شد
این پیرهن سرخ نشان داد شهادت
از روز ازل آمد و مدّ نظرت شد
لیلا تویی و ما همه مجنون تو هستیم
جانانه مسلمان تو و خون تو هستیم
آواره ترین سائل درگاه رسیده
درمانده ترین ماندۀ در راه رسیده
ای جلوهٔ رحمانیت! ای رحمت مطلق!
نور تو به دادِ دل گمراه رسیده
قطع به یقین، دستِ بگیر است، قیامت
دستی که به دامان تو ای شاه رسیده
یک وقت تن محترمت درد نگیرد
از عرشِ خدا حولۀ دلخواه رسیده
شش ماه به روی جگرِ سوخته دل ها
داغ انا العطشان تو با آه رسیده
می خواست که از مادر تو اشک بگیرد
این بوسه که حالا به گلوگاه رسیده
جبریل که پر ریخت، پیمبر نفسش رفت
حرف از گلوی توست که مادر نفسش رفت
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
🔸به بهانه بازگشایی درب حرم امام رضا(ع)
#امام_رضا_ع_مناجات
#حبیب_نیازی
▶️
تا خدا و دم خدایی توست
معجزات امام رضایی توست
عشق،سلطان واجب التعظیم
شغل ایرانیان گدایی توست
تیغ ابروت کشته می طلبد
سر ما را بزن هوایی توست
ازدحامی که این حرم دارد
از وفور گره گشایی توست
دادن برگه ی امان النّار
شمه ای از هنرنمایی توست
آنچه ما را کبوترت کرده
هنر گنبد طلایی توست
گرچه دعبل نمی شوم اما
افتخارم غزلسرایی توست
سائلی پشت این درم عشق است
گوشه ی دنج این حرم عشق است
به بد و خوب عنایتی داری
بین دستت چه رحمتی داری
همه جا صحبت تو پیچیده
که رئوفی چه رأفتی داری
چقدر مثل مادرت هستی
به فقیران عنایتی داری
بنِشین، از خجالت آب شدم
سر پایی، چه عادتی داری!
آنقدر محشری به دور ضریح
بنگر چه قیامتی داری
هرکه با لهجه ای تو را دارد
از همه فرقه رعیتی داری
به همه گفته ام امام رضا
چه دل با محبتی داری
سرخوش از لطف بی حدت هستم
حاجی حجّ مشهدت هستم
می خری هر دل پریشان را
بنده ی عاصی پشیمان را
تو و معصومه خواهرت همه جا
عزّتی داده اید ایران را
هیچ شیرینی ندارد این_
مزه ی زعفران و سوهان را
عطر و بوی غذای حضرتی ات
بین صف می کشد سلیمان را
هر ملک غبطه می خورد وقتِ
هم غذائیت با غلامان را
تحت امر ولایتت شرط است
تا بگویم به خود مسلمان را
رخصتی ده که زائرت باشم
عرفه یا که عید قربان را
با شما رحمت خدایی هست
کربلا هم نشد رضایی هست
می نویسم رضا به جای حسین
می نویسم رضا، رضای حسین
آنقدر حاجت مرا داده
تا ببارم فقط برای حسین
پا زده بین خاک ایران تا
همه باشیم خاک پای حسین
هر غریبی که آشنایش شد
بیشتر گشته آشنای حسین
رسم ناب دعای بارانش
یادگاری است از دعای حسین
شاعری هم نخواست تا باشد
دعبلش وقف بچه های حسین
کوله باری پر از سلامش داشت
هرکسی رفت کربلای حسین
کاش می شد حبیب او باشم
مثل ابن الشبیب او باشم
غصه اش خواست بر ملا بشود
پای گریه به شعر وا بشود
این تعجب نداشت یاد دلش
روضه ی کربلا به پا بشود
گفت: ابن الشبیب تا حالا
دیده ای سر ز تن جدا بشود؟!
یا که سر از تنی جدا هم شد
از روی سینه از قفا بشود
وسط رفت و آمد نیزه
بکشندش و جا به جا بشود
پیرهن جای خود، ز کثرت گرگ
تن یوسف ز هم سوا بشود
زجه ای زد ز عمق دل نگران
گفت: یابن الشبیب عمّۀ مان...!!
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #مناجات
#مدح
#غزل
گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم.
سرم فدای سرت سربِزیر هم هستم.
زمانِ آمدنت در محله آمده ام...
دلم خوش است که بینِ مسیر هم هستم .
عزیزِ فاطمه هستی ، کریم هم هستی
غلامِ فاطمه هستم ، فقیر هم هستم.
ابوتراب اجازه بده که گریه کنم...
که خاکِ خشک شبیهِ کویر هم هستم.
مگر امام حسن دستگیری ام بکند
نیازمند به دستِ بِگیر هم هستم .
ذَلیل ُ خاضِع ُ مِسکین ُ مُستَکینم من
"اعوذوا بِالکرمت " مُستَجِیر هم هستم.
مرا اسیرِ خودت کن . اسیرِ نَفس شدم
تصدّقت بشوم ، من اسیر هم هستم.
به یادِ گریه ی قاسم زمانِ دفنِ تنت
به یادِ بارشِ بارانِ تیر هم هستم !
همین کنار نشستم مرا نگاه کنی
گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم!
همینکه سایه ی لطفت به سر بود کافیست
فقیرِ کوی تو باشم امیر هم هستم !
#حبیب_نیازی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
شانه اش گفتم و دلم لرزید
دستم از حرکتِ قلم لرزید
شانه اش بی سبب نشد خم شد
جایی انگار که عصا هم شد!
وقتِ مضمونِ بی هوا شده است
راهِ کوچه به شعر وا شده است
کوچه ای که در آن شهید شده
از غمش گیسویش سپید شده
کوچه ای که نزد پَر از قَفَسش
تا لبش وا شد آخرین نَفَسش
گفت یک کوچه و من و مادر
گُذرِ و روز ِ روشن و مادر
با پر و بال بود مادرِ من
شاد و خوشحال بود مادرِ من
ارثِ شیعه شده نصیب بس است
نیست بابا دگر غریب بس است
تا سرش پیچِ کوچه را رد کرد
ناگهان راه را عدو سد کرد
جانِ من بود روی لب میرفت
مادرِ من عقب عقب میرفت
اینکه رخسارِ ماه هاله شده
بعدِ قاپیدنِ قباله شده
آسمان از صداش میلرزید
رگم از ناسزاش میلرزید
مادرم صورتش به پایین بود
علتِ ناگهانی اش این بود
وای دستش چگونه جرات کرد
سر به دیوار بد اصابت کرد
از خجالت سرم زمین افتاد
پیشِ من مادرم زمین افتاد
جگرم این شده که پاره شده
داغدارِ دو گوشواره شده
قاتلم خاکِ تارِ چادر شد
جای پای کنارِ چادر شد
تا که با زحمت از زمین پا شد
صدمه ی چشمها هویدا شد
ای امان از به شانه بردنِ او
از غمِ تا به خانه بردنِ او
روی دوشم فرشته باران بود
به لبِ مادرم "حسن جان" بود...
🔸شاعر:
#حبیب_نیازی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسن #دوبیتی_و_رباعی
نه اینکه فقط خونِ دلش از دهنش رفت
از روی حسد حُرمتِ تابوت و تنش رفت
دفن بدنش سخت شده طول کشیده
آنقَدرکه تیر آمد و بین کفنش رفت!
🔸شاعر:
#حبیب_نیازی
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
میخانه مگر بال و پرم را بپذیرد
تا آتش مستی جگرم را بپذیرد
ظرفیت دل در گرو پاکیِ ظرف است
ای کاش همین مختصرم را بپذیرد
در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم
تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد
منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقی ست
پس اوست که باید نظرم را بپذیرد
جارو زده ام با مژه خاک قدمش را
شاید برسد چشم ترم را بپذیرد
سر می کشم آن قدر به بالا که ببیند
دنبال همینم که سرم را بپذیرد
مقصود من از عشق، تماشای حسین است
سرمست شدن با قد و بالای حسین است
سرمایه سری هست، فدای سر ارباب
سر به سر ارباب، سرِ نوکر ارباب
بهتر که سرم را به روی دست بگیرم
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
جَمعند گداها همه دور و بر ارباب
کار آن قدری هست که بی کار نباشد
یک کارگر از این همه کارگر ارباب
این بال و پر سوختۀ فطرسی ام را
امشب برسانید به خاک در ارباب
با گفتن یک بار «حسین جان» گنهم ریخت
قبل از رمضان، سوم شعبان گنهم ریخت
تا سفره ی افطار شما هست، گدا هست
آقا که حسین است، برای همه جا هست
ما درد نگفتیم و مداوا شده رفتیم
پس بیشتر از هر چه که درد است، دوا هست
عیسی نَفَسی هست اگر از نَفَس توست
در سینه ات انگار نفس نیست، شفا هست
تا خانه ببر سائل خود را، که بگویی
هر وقت گرفتار شدی، خانه ی ما هست
در سینۀ سینایی ات، ارباب دو عالم!
گنجینه ای از جلوۀ اسماء خدا هست
ما عرش خدا را که ندیدیم، ولیکن
جایش شب جمعه، حرم کرب و بلا هست
ما تا ابد دهر بدهکار حسینیم
دیوانه زنجیری بازار حسینیم
سرچشمهٔ توحید دو تا چشم ترت شد
تا عرش پریدن هنرِ بال و پرت شد
با زلفِ کشیده، صف خیرات کشیدی
یک شهر نمک گیر تو و موی سرت شد
بالا بنشین ای به قیامت، قد و قامت
یک بار زمین خوردی و دل خون جگرت شد
باید که ز خاک قدمش بوسه بگیرند
هر وقت که هم بازی تو در به درت شد
این پیرهن سرخ نشان داد شهادت
از روز ازل آمد و مدّ نظرت شد
لیلا تویی و ما همه مجنون تو هستیم
جانانه مسلمان تو و خون تو هستیم
آواره ترین سائل درگاه رسیده
درمانده ترین ماندۀ در راه رسیده
ای جلوهٔ رحمانیت! ای رحمت مطلق!
نور تو به دادِ دل گمراه رسیده
قطع به یقین، دستِ بگیر است، قیامت
دستی که به دامان تو ای شاه رسیده
یک وقت تن محترمت درد نگیرد
از عرشِ خدا حولۀ دلخواه رسیده
شش ماه به روی جگرِ سوخته دل ها
داغ انا العطشان تو با آه رسیده
می خواست که از مادر تو اشک بگیرد
این بوسه که حالا به گلوگاه رسیده
جبریل که پر ریخت، پیمبر نفسش رفت
حرف از گلوی توست که مادر نفسش رفت
شاعر: #حبیب_نیازی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠