بخشیدی
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی
شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی
با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم
در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی
یکبار نشد راه ببندی و بگویی-
برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی
بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟!
از نور دلم کم شده و مانده سیاهی
این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد
از راه به در کرده و انداخت به چاهی
خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ
یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی...
از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی
دستی برسان! ای کرمت لایتناهی
نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد
پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی
این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی
در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی
ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت
میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی
از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم:
یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهی!
مرضیه عاطفی
#اشعار_ماه_شعبان #شعر_مناجات_با_خدا #ماه_رمضان #مرضیه_عاطفی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯