eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
24هزار ویدیو
229 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
آه از غم فراق آه از غم فراق و شفای نداشته فریاد میزنم به نوای نداشته راحت رسید و سخت مرا تازیانه زد دردسر است قوت پای نداشته رخت اسیری است تنم چاره ای نبود شرمنده ام ز رخت عزای نداشته عباس کو بلند کند از زمین مرا پای مرا شکست عصای نداشته امشب به خاک سرد سرم را گذاشتم من را کجا کشید سرای نداشته گفتم نکش حجاب سرم را کشید و برد ماییم و داغ مقنعه های نداشته لطف تو بود موی سپیدم عیان نشد.. خون گلو به جای حنای نداشته با دستهای بسته قنوتم مصیبت است خون گریه کن دست دعای نداشته سید پوریا هاشمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عصر عاشورا عصر عاشورا دل اهل ولا آتش گرفت خیمگاه و چادر آل عبا آتش گرقت سنگ بر پیشانی شاه شهیدان میزدند طاق ابروها شکست و کبریا آتش گرفت تار و پود چهره را بر هم زده این سنگ ها قلب زار حضرت خیرالنسا آتش گرفت آن زمان که غارت انگشت و انگشتر رسید دامن پاک تمام لاله ها آتش گرفت شعله ی آتش به جان بچه ها افتاده بود در حرم چادر جدا معجر جدا آتش گرفت معنی قرآن به زیر دست و پا افتاده بود کربلا بر سر زد و غار حرا آتش گرفت سینه میزد سوره کوثر از این شام بلا ناله میزد جبرییل و هل اتی آتش گرفت تشنگی بود و فراق و ناسزای دشمنان دود بود و حسرت و زلف رها آتش گرفت یاد زهرا زنده شد در ببن دود و شعله ها علقمه خون گریه کرد و نینوا آتش گرفت دست و پا و صورت و گیسو و دامن ها که سوخت مثل اینکه سر به سر عرش خدا آتش گرفت نیمه شب گهواره غارت شد میان خیمه ها خاطرات مادری غرق حیا آتش گرفت در خیال خود علی را بوسه میزد بارها آرزوهای رباب بی نوا آتش گرفت بغض کرد و یاد حلقوم علی را تازه کرد روضه خواند و با همان سوز صدا آتش گرفت روی خاک افتاد و رفت از هوش با داغ علی رفت پشت خیمه و عرض و سما آتش گرفت رو به قبر اصغر شش ماهه کرد و بعد از آن آن چنان بارید کل ماسوا آتش گرفت گفت با اصغر حلالم کن گل نیلوفرم تشنه جان دادی غریب و آشنا آتش گرفت کاش بودی تا ببینی مادرت را میزدند با همین غم شیعه تا روز جزا آتش گرفت سعید مرادی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بغض گلو و اشک یتیم بعد از تو شور شام غریبان برای من بغض گلو و اشک یتیمان برای من شمشیر و تیر و نیزه و خنجر برای تو در قتلگاه پیکر بی جان برای من قرآن بخوان به صوت دلارای هاشمی خون گلوی قاری قرآن برای من در قتلگاه خنده ی دشمن برای تو در خیمگاه دیده ی گریان برای من لب تشنه دست و پا زدی و دست و پا زدم عریان شدی و این دل ویران برای من وقتی که پشت هم به سرت نیزه میزدند حال و هوای روضه ی هجران برای من رگهای نا مرتب و درهم برای تو جمع اسیر بی سرو سامان برای من خورشید خیمه از دل مقتل نظاره کن وقت غروب گریه ی پنهان برای من با بوسه ای که سنگ جفا زد به صورتت سوز و نوا و آه فراوان برای من همراه شمر و خولی و نامحرمان شدم ای وای ازین بلا غم دوران برای من سیلی به روی غنچه ی باغ تو میزنند روی کبود لاله و ریحان برای من از آن زمان که اصغر شش ماهه جان سپرد اشک رباب خسته و حیران برای من تو روی خاک گرم بیابان مقطعه در بین راه حسرت جانان برای من سعید مرادی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آه از غم فراق آه از غم فراق و شفای نداشته فریاد میزنم به نوای نداشته راحت رسید و سخت مرا تازیانه زد دردسر است قوت پای نداشته رخت اسیری است تنم چاره ای نبود شرمنده ام ز رخت عزای نداشته عباس کو بلند کند از زمین مرا پای مرا شکست عصای نداشته امشب به خاک سرد سرم را گذاشتم من را کجا کشید سرای نداشته گفتم نکش حجاب سرم را کشید و برد ماییم و داغ مقنعه های نداشته لطف تو بود موی سپیدم عیان نشد.. خون گلو به جای حنای نداشته با دستهای بسته قنوتم مصیبت است خون گریه کن دست دعای نداشته سید پوریا هاشمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
داغ عشق دردا که درد و ماتم تو بی طبیب ماند در گوش پاره، نالهء امن یجیب ماند وقتی که شعله های تو در سینه گُر گرفت از داغ عشق، بر دل عالم لهیب ماند ای راوی حماسهء سرهای سربلند! تنها حکایتی ز تو از بوی سیب ماند مبهوت مانده چشم ترم بر نگاه تو پر می زند دلم به دم قتلگاه تو سرباز کرده عقدهء دیرینهء دلت ای پاره پاره تر بدنت از حمایلت سنگ صبور، آیهء مستورِ غرقِ خون! گویا نشسته مادرت اینجا مقابلت شد سینهء غیور تو سینای انبیاء آن سینهء شکسته به دستان قاتلت شد خشکتر لب تو ز خاک کویرها شد پیکرت ردیفِ سنان ها و تیرها ای کاش، رنگ آینه زنگار می گرفت ای کاش، روز همچو شب تار می گرفت کم کم شفق، به مغرب سرها رسیده بود وقتی که شعله دامن بیمار می گرفت حال عقیله بسکه زمین خورده، گشته بود چون بانوئی که دست به دیوار می گرفت بر گوش می رسید کماکان صدای تیغ پیراهنی دریده شد از ضربه های تیغ باران تیر بود و فضا غرق دود بود بر روی خاک، تشنه لبی در سجود بود وقتی به نیزه رفت سر سربدارها دیگر رخ رقیه و زینب کبود بود رو سوی شام و کوفه روان بود روی نی ماهی که مقتدای مسیح و یهود بود از گیر و دار شورِ اذان ها، اقامه رفت جسم حسین ماند ولیکن عمامه رفت رضا دین پرور *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سالار زینب(س) رفتن برای تو شد و ماندن برای من بالای نی برای تو ، شیون برای من هجده سر بریده از الان مال تو هشتاد و چار دخترک و زن برای من باران سنگ کاش نیاید به سوی تو یک شهر تازیانهٔ دشمن برای من خاکستر از حوالیِ روی تو دور باد افتاد اگر که شعله به خرمن برای من من قول داده ام بروم هر کجا تویی در ماتمِ فراق تو مردن برای من بر من بتاب ، نور دل دیده ام حسین با نایِ بوتراب شکفتن برای من حامد آقایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کمی آرام برو کمی آرام برو کم شود این خون جگری برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم چقدر زود شد ایام وصالت سپری با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی بی عصا مانده ای ودست به روی کمری تک تک اهل حرم دست به دامان تواند سرپیری چقدر ناز تو باید بخری مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری نا امیدم که تو را باز ببینم اما روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری ساربان مینگرد بد به دلم افتاده می روی کاش که انگشتر خود را نبری چادر خاکی من را نتکان گریه نکن که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری موسی علیمرادی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سالار زینب(س) با خنده با تحقیر خنجر را گرفته بر سینه اش زانو زده سر را گرفته ای کاش رو به قبله اش میکرد نامرد یک دست مو یک دست خنجر را گرفته چه خوب زهرا هست وقت احتضارش آقا دودستی دست مادر را گرفته یک ضربه! دوضربه! نه باید پشت و رو کرد زیر گلویش بوی خواهر را گرفته هم فاطمه چشمان حیدر را گرفته و هم علی چشم پیمبر را گرفته هی صورت ارباب را بر خاک میزد لج کرده قول کیسه زر را گرفته زینب! برو جایی که شمر اصلا نباشد بیرون بیاید زود معجر را گرفته.. تقسیم شد جسمش میان ده سواره هر مرکبی یک جای پیکر را گرفته دیگر نه عباس است نه اکبر، ببینند خلخال طفلان چشم لشکر را گرفته سید پوریا هاشمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آجرک الله با گریه دستم را به ساغر می رسانی ایام هجران را به آخر می رسانی بیزارم از آن سفره که دورش نباشی رزق مرا در روضه بهتر می رسانی وقتی که خانه، خانهء جدّ تو باشد شخصاً گدا را تا دم در می رسانی امروز که داغ همه داغ حسین است تسلیت ما را به مادر می رسانی قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی کِی این زیارت را به نوکر می رسانی عمریست صبح و عصر، گریان حسینی اینگونه بر ارباب، لشکر می رسانی وقتی که روضه، روضهء گودال باشد خود را به سختی سمت منبر می رسانی آقای ما هم تشنه بود و هم گرسنه ما را به زخم روی حنجر می رسانی ساعت حوالی سه، شمر آمد به مقتل نبض زمان را پای خنجر می رسانی ده اسب اعضای تنش را برده بودند ما را به یک نه! چند پیکر می رسانی بالای نیزه بود و زینب داد می زد: تو مطمئناً پاره معجر می رسانی رضا دین پرور *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای روح وریحانم، نرو هی قسم دادم ترا بر چشم گریانم، نرو برنمیگردی دگر ای روح وریحانم، نرو جان من بودی و هستی جان من! یک جان بگو عشق من! جانان من، از جسم بی جانم نرو بوسه بر حلقوم خشکت هم مرا راضی نکرد من کلافه... مضطرب... اصلاً نمیدانم نرو دلهره دارم دلیلش را نمی دانم حسین من فدای خنده ات، ای عید قربانم نرو تا نرفته معجرم دستی بکش روی سرم تا نرفته دست من سوی گریبانم نرو خانه ات آباد! دیدی چشم تارم گود شد ترسِ گودالِ غم تو کرده ویرانم نرو کهنه پیراهن تنت کردم، سپس گفتم برو یک قدم رفتی ولی حالا پشیمانم نرو ذره ذره نیزه ها را سمت لبهایت نکش پاره پاره می شود آیات قرآنم نرو من که عمری سایه ام را هم ندیده چشم شهر بین این شمر و سنان و زجر می مانم نرو رضا دین پرور *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آنقدر ناله شدم آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال سکینه با من آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم حسن لطفی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
واویلا سر نمی گردد جدا تا نیاید مادرش حنجر نمی گردد جدا بر گلو بسته دخیل تا نگیرد حاجت این خنجر نمی گردد جدا بر تن مثله شده تیر بنشیند اگر تا پر نمی گردد جدا کرد اظهار عطش گفت آه از سینه ام آذر نمی گردد جدا گرچه تشنه مانده است زاده ی ساقی که از کوثر نمی گردد جدا زخم خورده روی زخم روح سالم از تنش دیگر نمی گردد جدا شمر با این سادگی در ته گودال از این پیکر نمی گردد جدا سایه سرخ ستم از رخ این ماه که تا محشر نمی گردد جدا این دم آخر حسین لحظه ای چشمانش از خواهر نمی گردد جدا وقت غارت می شود از حرم تا قتلگه لشکر نمی گردد جدا ساربان با هم برید چونکه دید انگشت از انگشتر نمی گردد جدا بر سر نیزه حسین خاطرش از غارت معجر نمی گردد جدا بر سنان یا در تنور باز هم بابا که از دختر نمی گردد جدا  علی برزگری *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*